۷ بازی کودکانه که برای نسخه آمریکایی اسکویید گیم مناسب هستند
پس از پایان فصل آخر سریال کُرهای اسکویید گیم یا بازی مرکب (Squid Game)، به نظر میرسد که این موفقیت جهانی هنوز به پایان نرسیده و نسخهای آمریکایی از آن در راه است. در صحنه پایانی فصل سوم، شخصیت فرانتمن (Front Man) را میبینیم که به سانفرانسیسکو سفر کرده است. در آنجا، او بازیگر محبوب هالیوود یعنی کیت بلانشت (Cate Blanchett) را در یک کوچه میبیند که با اجرای بازی داکجی در حال جذب یک مرد است؛ دقیقاً به همان شیوهای که استخدامکننده در کره جنوبی عمل میکرد.
زمانی که نگاههای بلانشت و فرانتمن با هم تلاقی میکند، واضح است که هر دو میدانند اسکویید گیم فقط به کره جنوبی محدود نمیشود و هنوز پایان نیافته است. نسخه غربی این سریال نیز نوید همان درام نفسگیر، چالشهای اخلاقی و حذفهای بیرحمانهای را میدهد که میلیونها بیننده را شیفته خود کرد. جذابیت سریال اسکویید گیم در این است که بازیهایی ساده و کودکانه را به چالشهایی مرگبار تبدیل میکند؛ جایی که شرکتکنندگان در فشار روانی شدید، مجبور میشوند با انسانیت و یا بیرحمی خود روبهرو شوند.
نسخه آمریکایی این سریال، فرصتی طلایی دارد تا از گنجینهای غنی از بازیهای کلاسیک کودکانه استفاده کند و آنها را به آزمونهایی دلهرهآور بدل کند که بازتابی از واقعیت بیرحمانه بقا هستند. در حالی که مشتاقانه منتظر تأیید رسمی نسخه آمریکایی این سریال هستیم، در ادامه ۷ بازی کاملا آمریکایی را معرفی میکنیم که اگر با نگاهی تاریک و خشن بازآفرینی شوند، میتوانند به چالشهایی فراموشنشدنی و به شدت ترسناک تبدیل گردند.
۱. Capture the Flag (تسخیر پرچم)
تسخیر پرچم که یکی از بازیهای کلاسیک و تیم محور آمریکایی است و ترکیبی از استراتژی و توانایی بدنی به شمار میآید، میتواند به مأموریتی وحشتناک و مرگبار تبدیل شود. دو تیم میتوانند با لباسهایی با رنگهای متفاوت، در دو سوی یک میدان وسیع و پر از تلههای مرگبار با یکدیگر رقابت کنند. پایگاه نگهداری پرچم میتواند منطقهای مستحکم و فوقالعاده خطرناک باشد که مثلاً با برجکهای خودکار یا حصارهای برقی محافظت شود. بازیکنانی که وارد قلمرو دشمن شوند و یا برای تصاحب پرچم تلاش کنند، با حذف آنی و وحشیانه روبهرو خواهند شد. در چنین شرایطی، هر دویدن و هر حرکت تاکتیکی به قمار مرگ و زندگی تبدیل میشود.
ترس واقعی در این بازی نه فقط از خطرات فیزیکی، بلکه از فشار روانی و بار عاطفی آن ناشی میشود. اعضای تیمها مجبور خواهند شد تا تصمیمهایی غیرممکن از جمله قربانی کردن یکدیگر برای منحرف کردن توجه دشمن یا ایجاد حواسپرتی بگیرند. مفهوم زندان در نسخه آمریکایی میتواند بازتعریفی واقعی و وحشتناک داشته باشد؛ مثلاً بازیکنان دستگیر شده، در قفسی واقعی حبس شوند و اگر تیمشان نتواند در مدتزمانی مشخص آنها را نجات دهد، سرنوشتی فجیع و مرگبار در انتظارشان باشد. این بازی به هوشمندی، همکاری و البته آمادگی برای خیانت نیاز دارد؛ ترکیبی تمام عیار از خشونت، اضطراب و انتخابهای اخلاقی که جوهره بیرحمانه اسکویید گیم را به خوبی بازتاب میدهد.
۲. Simon Says (سایمون میگوید)
بازی سایمون میگوید، در نسخهای تاریک و مرگبار، به یکی از ترسناکترین چالشهای ممکن تبدیل میشود که در آن تاوان نافرمانی، مرگ است. تصور کنید بازیکنان در صفهایی منظم ایستادهاند و با چهرهای تهدیدآمیز از شخصیت سایمون روبهرو هستند و موظفند که دستورات او را با دقت کامل اجرا کنند. هرگونه اشتباه، چه حرکت در زمانی که سایمون چیزی نگفته و چه بیحرکتی در زمانی که دستور داده شده، منجر به حذف آنی و اعدام عمومی خواهد شد. با گذر زمان، بازی شدت میگیرد؛ سرعت دستورات بیشتر میشود و پیچیدگی آنها بالا میرود؛ طوری که حتی ماهرترین و متمرکزترین بازیکنان نیز احتمال لغزش و اشتباه دارند.
عذاب روانی اصلی این بازی زمانی نمایان میشود که بازیکنان مجبور به انجام حرکاتی مسخره، تحقیرآمیز و یا غیرمنطقی میشوند؛ در حالی که میدانند کوچکترین اشتباه به معنای مرگ قطعی است. بازی میتواند عمداً با شروعهای فریبنده و دستورات متناقض، ذهن شرکتکنندگان را دچار سردرگمی کند و آنها را تا مرز وحشت، هراس و پارانویا پیش ببرد. این نسخه پیچیده و بیمارگونه از بازی سایمون میگوید، بر خطاپذیری انسان و ترس از قدرت مافوق سوار میشود و بازیکنان را وادار میکند تا واکنشهای طبیعی و اطاعت کورکورانه خود را در سختترین و مرگبارترین شرایط ممکن به چالش بکشند.
۳. Duck, Duck, Goose (اردک، اردک، غاز)
این بازی ظاهراً بیخطر و کودکانه در حیاط مدرسه، در نسخه سریال اسکویید گیم به یک قرعهکشی وحشتناک میان مرگ و زندگی تبدیل میشود. بازیکنان در حلقهای نشستهاند و فردی که نقش «آن» را دارد، دور دایره میچرخد و با زدن ضربهای آرام بر سر دیگران، زمزمه میکند «اردک، اردک، اردک» تا زمانی که یک نفر را به عنوان «غاز» انتخاب کند. در نسخه بازی مرکب، انتخاب شدن به عنوان «غاز» مساوی است با یک مهلکه مرگبار که اگر نتوانید پیش از آنکه «آن» جای خالی شما را پر کند، او را لمس کنید، یا اگر «آن» شما را پیش از رسیدن به جای خالیتان شکار کند، بلافاصله اعدام خواهید شد.
پیچش بیرحمانه این بازی در انتظار عذابآور کسانیست که در دایره نشستهاند و نمیدانند که آیا نفر بعدی خواهند بود که به عنوان «غاز» انتخاب میشود یا نه و ناگهان باید برای بقای خود بدوند. شخصی که نقش «آن» را دارد، دارای قدرت مطلق است و انتخاب او سرنوشت دیگران را رقم میزند. این نسخه تاریک از بازی، ماهیت تصادفی و بیرحمانه مرگ و همینطور تصمیمگیریهای سرد و حساب شدهای را که از سوی صاحبان قدرت انجام میشود، را به تصویر میکشد. یک بازی که زمانی صرفاً یک تعقیب و گریز کودکانه بود، حالا به تقلایی وحشتناک برای زنده ماندن تبدیل شده و هر انتخاب میتواند آخرین باشد.
۴. Dodgeball (وسطی)
بازی داجبال یا وسطی که معمولاً بر پایه چابکی، هدفگیری و واکنش سریع استوار است، در نسخه سریال اسکویید گیم به نبردی بیرحمانه برای بقا تبدیل میشود و برخورد با توپ، مساوی با حذف آنی و مرگ است. تصور کنید که یک میدان بزرگ پر از بازیکنان، مجهز به توپهای لاستیکی معمولی، اما با قوانین مرگبار که هر کسی هدف قرار گیرد و توپ به او برخورد کند، بلافاصله اعدام میشود.
بازی تا زمانی که تنها چند بازیکن باقی بمانند و یا یک زمانسنج مشخص به پایان برسد، ادامه مییابد که در این صورت، باقیمانده بازیکنان هم ممکن است قربانی حذف دسته جمعی شوند. برای افزایش شدت و تنش بازی، میتوان توپهای ویژهای را وارد میدان کرد؛ مثلاً توپهایی برقدار یا سمی و حتی مناطقی را تعیین کرد که ورود به آنها مرگآور است. این شرایط بازیکنان را مجبور میکند تا برای زنده ماندن، به نواحی خطرناک قدم بگذارند و یا تصمیماتی مرگبار بگیرند.
بیرحمی اصلی این نسخه از بازی وسطی، در هرج و مرج محض و تهدید دائمیِ هدف قرار گرفتن نهفته است. اتحادها در لحظه شکل میگیرند و به همان سرعت از هم میپاشند. بازیکنان برای حفظ جان خود ممکن است از دیگران به عنوان سپر انسانی استفاده کنند یا عمداً ضعیفترینها را هدف بگیرند تا شانس بقای خود را افزایش دهند. فشار جسمی شدید و ترس همیشگی از اصابت توپ و در نتیجه حذف دائمی، تجربهای به غایت وحشتناک و نفسگیر را رقم میزند که تعامل انسانی به ابتداییترین غریزهاش یعنی بقا تقلیل مییابد.
۵. Musical Chairs (صندلی بازی)
بازی کلاسیک صندلی بازی که معمولاً بر پایه سرعت و واکنش سریع است، در دنیای تاریک سریال اسکویید گیم، بُعدی کاملاً ترسناک پیدا میکند. با پخش موسیقی، بازیکنان دور صندلیهایی که تعدادشان مدام کمتر میشود، میچرخند؛ اما وقتی موسیقی قطع میشود، رقابت برای نشستن، تنها آغاز یک کابوس است. کسانی که موفق به نشستن نشوند، نه صرفاً بازنده، بلکه به شکلی فجیع حذف میشوند. در این نسخه، تنش به اوج خود میرسد و بازیکنان یکدیگر را هل میدهند، زمین میزنند و حتی به عمد باعث زمین خوردن بقیه میشوند تا خود را نجات دهند.
هر دور بازی، فرصتیست برای زنده ماندن یا مرگی وحشتناک و هر قطع شدن موسیقی، لحظهای از آشوب و خشونت بیمرز است. تأثیر روانی این بازی ویرانگر خواهد بود؛ زیرا بازیکنان ناچار میشوند برای زنده ماندن، به خیانت و غلبه فیزیکی بر همتیمیهای خود متوسل شوند. با کاهش تعداد صندلیها، ناامیدی به شدت افزایش مییابد و رقابت، هر لحظه خشنتر و بیرحمانهتر میشود. این نسخه تاریک از صندلی بازی، چهره عریان خودخواهی انسانی را آشکار میسازد؛ جایی که همدلی و رفاقت، جای خود را به درندهخویی، فریب و وحشت میدهند.
۶. Red Rover (رد روور)
در بازی رد روور، دو صف از بازیکنان در مقابل یکدیگر میایستند و دست یکدیگر را محکم میگیرند. یک طرف، نام بازیکنی از طرف مقابل را صدا میزند تا به سمتشان حمله کند و سعی کند از بین دستهای بههم قفل شده عبور کند. اگر بازیکن موفق شود، میتواند یکی از افراد آن صف را به تیم خود ببرد؛ اما اگر شکست بخورد، در نسخه معمولی شاید صرفاً به تیم مقابل بپیوندد، اما در نسخه سریال اسکویید گیم، شکست برابر با حذف آنی و مرگی هولناک است.
وحشیگری واقعی این نسخه از بازی رد روور، در برخورد فیزیکی شدید و بیامان بازیکن با زنجیرهای انسانی نهفته است؛ در حالی که میداند اگر نتواند از آن عبور کند، بلافاصله خواهد مرد. فرآیند صدا زدن بازیکن نیز خود به کابوسی تمامعیار تبدیل میشود؛ قرعهای وحشتناک که هر لحظه ممکن است نام شما را به عنوان قربانی بعدی فریاد بزند، بدون آنکه راهی برای فرار از یک موقعیت باخت-باخت وجود داشته باشد.
در این نسخه، عنصر استراتژی هم به بازی افزوده میشود. بازیکنان ضعیفتر، سالخورده و یا مجروح، اهداف آسانی برای صدا زدن و ابزاری برای کاهش تعداد رقبا بدون زحمت زیاد خواهند بود. بازی حتی میتواند با افزودن جلیقههای وزنهدار و یا موانع فیزیکی، مسیر حمله را برای بازیکن احضار شده دشوارتر کند و شانس موفقیتش را به حداقل برساند. این بازی نهتنها نشان میدهد که اتحادهای انسانی چقدر شکنندهاند، بلکه بیرحمی واقعیت را نیز به نمایش میگذارد؛ جایی که برای بقای گروه، فرد قربانی میشود؛ آنهم نه با رأی، بلکه با یک فراخوان ساده و اجتنابناپذیر.
۷. The Floor is Lava (زمین گدازه است)
بازی خیالی زمین گُدازه است که در کودکی صرفاً به پرش از روی مبلها و اجتناب از تماس با زمین خلاصه میشد، در دنیای تاریک سریال اسکویید گیم به یک آزمون واقعی آتش و مرگ تبدیل میشود. در این نسخه، زمین نهتنها نماد خطر محسوب میشود، بلکه واقعاً از گدازههای مذاب تشکیل شده است. بازیکنان در محیطی بسته و پرخطر گیر افتادهاند و سکوهای ایمن به تدریج درون مخزنی از مواد مذاب پایین میروند و شرکتکنندگان مجبورند با پریدن روی اشیایی بیثبات مانند مبلمان، طناب یا وسایل معلق، خود را از مرگی دردناک نجات دهند.
تنها یک لغزش، یک حرکت اشتباه و یا یک تصمیم دیرهنگام کافیست تا شخص مستقیماً درون گدازه سقوط کند و در عذابی سوزان جان بسپارد. بیرحمی این بازی از تهدید همیشگی و واقعی گدازههای سوزان ناشی میشود؛ خطری که همواره در کمین است و محیط را به دشمنی بیامان و آرام اما بیوقفه تبدیل میکند. بازیکنان باید در هر لحظه تعادل خود را حفظ کنند و از آگاهی فضایی بالایی برخوردار باشند؛ زیرا کوچکترین اشتباه میتواند آنها را به کام مرگ بکشاند.
برای پیچیدهتر شدن چالش، میتوان عناصری از همکاری اجباری را به بازی اضافه کرد که بازیکنان باید با هم کار کنند تا مسیرهای امن بسازند و یا اجسام را برای رسیدن به سکوها جابهجا کنند. اما همانطور که در بازی «Sky Squid Game» در فصل سوم دیده شد، این همکاری دیری نمیپاید و به خیانت میانجامد؛ زیرا تنها تعداد محدودی نقطه امن در پایان باقی میماند. این بازی، آزمونی بیوقفه از چابکی، سرعت عمل، تفکر تاکتیکی و اراده خالص برای زنده ماندن در برابر منظرهای مرگبار و بیرحم است.
نظر شما درمورد این بازیهای کودکانه چیست؟ دیدگاه خود را از طریق کامنت با تیم بازار و دیگران به اشتراک بگذارید.
منبع: Comicbook
دوست داشتنیترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا @alirexzam
نظرات