با ۵ انیمه شونن که پایان بینظیری دارند آشنا شوید!
بیشتر انیمههای شونن که تاکنون پخش شدهاند، با آغاز خیرهکننده نظر بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کردند. با این وجود برخی از آنها نتوانستند آنطور که باید و شاید پایان معقولی برای داستان خود رقم بزنند. برخی از این آثار در گرداب قسمتهای طولانی گرفتار میشوند. عدهای دیگر نیز با جاهطلبیهای خود از هم فرومیپاشند. البته اشتباه نکنید. منظور از پایان خوب، موفق شدن قهرمان داستان در سختترین نبرد نهایی نیست؛ بلکه گاهی میتواند نتیجه متفاوتی نیز داشته باشد. در حقیقت آنچه باعث میشود پایان یک انیمه شونن موفق و جذاب به نظر برسد، عمق احساسی نهایی آن است. بنابراین حتی اگر لازم باشد، قهرمان داستان باید در انتها به شکل تراژیکی بمیرد تا حق مطلب آنطور که باید و شاید ادا شود.
هرچند بیشتر انیمههای شونن اغلب به نوعی جاهطلبی در نمایش نبردها دچار میشوند، اما در این میان آثاری وجود دارند که جمعبندی معقولی از هویت شخصیتها و بهای دنبال کردن آرزوها را ارائه میدهند. برای نمونه میتوان به موب سایکو ۱۰۰ (Mob Psycho 100) اشاره کرد که در پایان به شکلی ظریف انسانگرایی خود را به تصویر میکشد. علاوهبراین آثار دیگری نیز وجود دارند که بدون اعمال هیچ گونه خدشهای به انسجام و اصالت داستان، پایان رضایتبخش و ماندگاری به نمایش گذاشتهاند.
Mob Psycho 100
داستان بلوغی که با رشد واقعی به پایان رسید
شاید در نگاه اول پایان انیمه موب سایکو ۱۰۰ (Mob Psycho 100) قابلپیشبینی به نظر برسد، اما در همین حال نیز پر از شگفتی و لحظات غافلگیرکننده است. پس از سالها تماشای اینکه موب احساسات و نیروهایش را سرکوب میکند، پایانبندی او را وادار میسازد تا با خود واقعیاش مواجه شود. در حقیقت نبرد نهایی این انیمه نه در یک میدان واقعی و با یک دشمن بیرونی که درون ذهن موب رخ میدهد و درنهایت نیز زمانی آرام میگیرد که او تمام بخشهای وجودش را بپذیرد. به همین ترتیب پایان انیمه شونن که میتوانست پر از خون و خونریزی باشد، با آرامش خاصی شکل میگیرد و باعث تمایز انیمه میشود. البته داستان موب از همان ابتدا فراتر از قدرتهای روانی و درباره بزرگ شدن، فهم احساسات و توجه به ارزشمندی زندگی عادی است که پایانبندی آن را به شکلی بینظیر منتقل میکند.
زمانی که موب در صحنه پایانی به دوستانش لبخند میزند، این لحظه همچون نتیجه سفری طولانی در درون او احساس میشود. مسیر شخصیتی ریگن نیز در نهایت ظرافت به جمعبندی میرسد. اعتراف او درباره فریبهایی که در گذشته به موب گفته بود، نشان میدهد که معلم و شاگرد، هر دو در طول مسیر تغییر کردهاند. رابطه آنها یکی از انسانیترین پیوندها در میان شوننهای معاصر است و پایانبندی با پیامی از احترام متقابل و صداقت، این حقیقت را برجسته میکند. حتی شخصیتهای دیگر نیز از گرمای رابطه این دو نفر بهرهمند میشوند؛ به طوری که هر یک از آنها در پایان نشان میدهند که زندگی پس از سختیها چگونه ادامه مییابد. انیمه موب سایکو بر خلاف سایر آثار شونن، لحن آرام را به روایتهای شلوغ و پرسروصدا ترجیح میدهد و زیبایی را در سادگی جستجو میکند و رشد واقعی را به صورت افزایش آگاهی نسبت به خود به تصویر میکشد.
Assassination Classroom
به مفهوم رشد کردن، حسی قهرمانانه میبخشد
کمتر انیمه شونن را میتوان پیدا کرد که پایانش به اندازه انیمه کلاس آدمکشی (Assassination Classroom) تأثیرگذار و زیبا باشد. این اثر از آغاز تا پایان، میان کمدی اغراقآمیز و درسهای عمیق احساسی تعادلی شگفتانگیز برقرار میکند. در پایان نیز داستان با یک وداع دلخراش گره میخورد. هرچند مرگ کوروسنسی تراژیک است، اما انیمه آن را به شکل فراموشنشدنی نمایش میدهد. در این صحنه دانشآموزان با اشک و اندوه معلم خود را بدرقه میکنند. داستان کلاس آدمکشی زمانی به اوج عاطفی خود میرسد که مخاطب مفهوم واقعی معلم بودن را با گوشت و پوست خود میفهمد. کوروسنسی تمام مدت دانشآموزانش را برای دوران پس از مرگ خود آماده کرده بود. به همین ترتیب پیام انیمه با صداقتی ناب و کمسابقه در میان آثار شونن به مخاطبان منتقل شد.
شاید پیش فرض اولیه داستان کمی کمدی به نظر برسد، اما در حقیقت انیمه با نمایش آینده هر یک از دانشآموزان آموزههای کوروسنسی را به تصویر میکشد. در ادامه نیز طرح قتل عملا به حاشیه میرود و پیوند ایجاد شده بین آنها با معلمشان برجای میماند. البته این تنها ویژگی نیست که انیمه را بینقص جلوه میدهد و انسجام درونی و وفاداری آن به داستان اصلی نیز مورد توجه است. هرچند داستان با یک کمدی عجیب و غریب درباره کلاسی شروع میشود که هدفش کشتن یک معلم است، اما در پایان به تأملی عمیق درباره نقش مربی و میراثی تبدیل میشود که از خود بر جای میگذارد. درحقیقت کمتر انیمه شونن را میتوان یافت که یادگیری و همدلی را تا این حد قهرمانانه جلوه دهد. با این حال کوروسنسی با لبخند خود در لحظه پایانی نشان داد که شوننها هم میتوانند با صحنههایی غیر از نبردهای خونین ماندگار شوند.
Yu Yu Hakusho
تعریفی تازه از مفهوم پایانبندی به طرفداران دنیای انیمه ارائه داد
پس از سالها مبارزه با ارواح و نجات دنیا، فصل پایانی انیمه یویو هاکوشو (Yu Yu Hakusho) تمرکز خود را بر مفهوم بلوغ میگذارد. در حقیقت به جای نبردی اضافی، ماجراجویی یوسکه به عنوان قهرمان داستان با تامل به پایان میرسد و به همین ترتیب یکی از آرامترین پایانهای تاریخ شونن رقم میخورد. او به دنیای انسانها بازمیگردد و با ملاقات دوستانش در ساحل، طنین احساسی عمیقتری را به مخاطبان منتقل میکند. توگاشی، خالق اثر، در این پایان بیش از نمایشهای پرزرقوبرق بر معنا و هدف متمرکز شد. او به خوبی میدانست که داستان درباره تبدیلشدن یوسکه به قویترین شخصیت نیست، بلکه بیشتر درباره یافتن تعادلی میان جنبههای انسانی و ماورایی زندگی اوست.
او همچنین در طراحی صحنه پایانی از رنگهای ملایم و فضایی آمیخته به نوستالژی استفاده میکند تا این مفهوم به زیبایی منتقل شود. در حقیقت با همین رنگهای به ظاهر ساده، شخصیتی که سالها در آشوب بوده است، به آرامش میرسد. برخلاف بسیاری از پایانبندیها که به تراژدی یا قطعیت مطلق بسنده میکنند، یو یو هاکوشو فضایی برای امکان و احتمال باقی میگذارد. این پایان نشان میدهد که زندگی پس از پایان داستان ادامه دارد و شخصیتها هر یک به روش خود آرام میشوند. انیمه با نغمهای سرشار از امید و پذیرش به پایان میرسد و همین ظرافت آن را بینقص جلوه میدهد. در حقیقت یویو هاکوشو از نخستین آثار شونن بود که نشان داد پایان داستان به فهم و درک نیاز دارد. برای نسلی که به تماشای نبردها تا ثانیه آخر عادت کرده بود، صحنه پایانی ساحل همچنان شاهکاری آرام و پخته از بلوغ عاطفی به شمار میآید.
Attack on Titan
جسارتی که مخاطبان را به چالش کشید
اگر از طرفداران پروپاقرص انیمه اتک آن تایتان باشید، احتمالا شما هم از تماشای صحنه پایانی آن بهتزده شدهاید. درحقیقت پایان آن چنان عجیب بود که بینندگان تا مدتها درباره آن بحث میکردند. نویسنده با جسارت خود به جای ارائه یک جمعبندی شسته رفته، بیننده را در دل تناقضهای اخلاقی داستان رها میکند. زمانی که ارن به نام آزادی دست به نابودی جهان میزند و درنهایت به دست بهترین دوستش کشته میشود، بیننده درمورد مفهوم عدالت در چرخه عدالت به شک میافتد. همین امر به خوبی قدرت پایانبندی یک انیمه شونن را به رخ میکشد. اتک آن تایتان قهرمان داستانش را از عرش به فرش میآورد و نشان میدهد هیچ شخصیت کاملا سفیدی در واقعیت وجود ندارد. در عوض، آنچه در حقیقت باقی میماند درد درک این حقیقت است که گاهی نیتهای خوب هم میتوانند نتایج هولناکی را در پی داشته باشند.
با این حال اتک آن تایتان هواداران خود را در سایه سیاه ناامیدی رها نمیکند. در حقیقت انیمه در صحنه آخر خود با نمایش میکاسا زیر درخت و جهانی که آرام آرام از نو ساخته میشود، جوانه امیدی شکننده را در دل آنها میکارد. در این دنیای جدید انسانیت تنها به شرطی زنده میماند که هر یک از شخصیتها خطاهای خود را بپذیرند و با آن روبهرو شوند. حتی پرش زمانی پایانی که نسلهای آینده را در زیر همان درخت نشان میدهد، بار نمادین همین مفهوم را حمل میکند. با این وجود خاطره خشونت همچنان در ذهن باقی میماند و به خوبی نشان میدهد ستم هرگز به طور کامل ازبین نمیرود. اتک آن تایتان درنهایت کاری نادر انجام میدهد و فرمول شونن را با تراژدی سیاسی در هم میآمیزد. هرچند پایان آن برای همه دلپذیر نیست، اما در جمعبندی درونمایههایش با صداقتی کامل و گزنده عمل میکند که در نوع خود ستودنی است.
Fullmetal Alchemist: Brotherhood
پایانی که به یک اثر هنری بینظیر در ژانر شونن تبدیل شد
انیمه کیمیاگر تمام فلزی: برادری (Fullmetal Alchemist: Brotherhood) از آن دست انیمههای شونن است که پایان شوکهکنندهای دارد. در حقیقت قسمت پایانی آن به گونهای است که تمام شخصیتها، جهانسازی و فلسفه اخلاقیاش بدون آنکه از مرکز احساسی داستان فاصله بگیرند، گرد هم میآیند. پس از سالها خیانت و نبردهای فاجعهبار، سفر ادوارد و آلفونس الریک در یک نتیجهگیری به نقطه اوج میرسد که انسانیت و درد آنها را همزمان پاس میدارد. ادوارد تصمیمی شاعرانه و عاطفی میگیرد و برای بازگرداندن بدن برادرش از توانایی کیمیاگریاش چشمپوشی میکند. همین امر به خوبی ماهیت اصلی انیمه را فاش میکند و نشان میدهد چطور فروتنی و ایثار در تمام قسمتهای انیمه طنینانداز است. البته این تمام ماجرا نیست.
آنچه پایان Brotherhood را تا این اندازه کامل جلوه میدهد، توانایی آن در ایجاد توازن میان شکوه و صمیمیت است. هرچند نبرد نهایی ادوارد با هومونکولوس اعظم یا همان پدر سرنوشتساز به نظر میرسد، اما در عین حال شخصی است. از طرف دیگر شخصیتهای فرعی نیز رشد خود را به نوعی نشان میدهند. برای نمونه ماستنگ بینایی خود را دوباره به دست میآورد و اسکار نیز به آرامش تازهای میرسد. شگفتانگیزتر از همه این است که کیمیاگر تمام فلزی درست در زمانی که باید، به پایان میرسد و نشان میدهد قدرتی که بدون هدف دنبال شود، هیچ ارزشی ندارد. هرچند پایانبندی آن پرزرقوبرق نیست، اما کاملا انسانی است. بنابراین اگر بخواهیم تنها از یک انیمه شونن با پایان خارقالعاده یاد کنیم، بدون شک باید سراغ داستان ادوارد و آلفونس در کیمیاگر تمام فلزی: برادری برویم.
نظر شما درباره این انیمهها چیست؟ چه انیمه شونن دیگری میشناسید که با قسمت پایانیاش به وجد آمدهاید؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم.
منبع: CBR
بررسی بازی Anno 117؛ بهترین بازی ده سال اخیر یوبیسافت
نظرات