شرک شخصیت اصلی سری انیمیشنهایی سینمایی با همین نام، محصول مشترک شرکتهای بزرگ والت دیزنی و DreamWorks به شمار میرود که به نوبهی خودش یکی از متفاوتترین قهرمانان انیمیشنی تاریخ محسوب میشود. قهرمانی که هیچ یک از ویژگیهای رایج کاراکترهای قهرمان موجود در انیمیشنهای دیگر را ندارد و با محبوبیت خودش نزد میلیونها طرفدار از سرتاسر جهان، حسابی معادلات شخصیتپردازی کاراکترهای اصلی و فرمولهای رایج برای خلق یک قهرمان انیمیشنی را بر هم زده و به یکی از پرطرفدارترین و در عین حال، متفاوتترین شخصیتهای اصلی در دنیای انیمیشنهای سینمایی تبدیل شده است. در ادامه این مطلب با ما همراه شوید تا با شخصیت شرک بیشتر آشنا شویم و سیر شخصیتپردازی او را در طول چهار انیمیشن Shrek بررسی کنیم.
بیوگرافی شرک و رزومهی او در گیشهی سینما
اسم شخصیت شرک (Shrek) در اصل ریشه در زبانهای آلمانی و ییدیش (شاخهای از زیرمجموعههای زبان ژرمنی) دارد و مستقیما از واژهی שרעקלעך (با تلفظ صحیح Shreklekh) یا שרעק (با تلفظ صحیح Shrek) در زبان ییدیش و دیگر زیرمجموعههای زبان ژرمنی گرفته شده است. نوع رومانیزه شدهی این واژه یعنی Shrek در بین انگلیسیزبانها رایج شده است و ترجمهی معنایی آن به زبان فارسی، “ترس” یا “وحشت” است و اشارهی مستقیم به خوی وحشی و ظاهرا وحشتناک شخصیت شرک در انیمیشنهای Shrek دارد.
شخصیت شرک در چهار انیمیشن سینمایی یعنی انیمیشنهای Shrek، Shrek 2، Shrek the Third و Shrek Forever After به عنوان شخصیت اصلی داستان، معشوقهی معروف فیونا و دوست صمیمی خره، حضور داشته و حتی شاید برایتان جالب باشد که بدانید در دو انیمیشن Monsters vs. Aliens و Flushed Away نیز به صورت کامئو، مورد اشاره قرار گرفته و حضورش در جهانهای فانتزی این دو انیمیشن سینمایی نیز به نوعی رسما تایید شده است. انیمیشنهای کوتاه Shrek 4-D، Shrek in the Swamp Karaoke Dance Party!، Far Far Away Idol، Shrek the Halls و Scored Shrekness و همچنین بازیهای ویدئویی Shrek Swamp Kart Speedway، Shrek Super Party، Shrek 2: The Video Game، Shrek Smash N Crash Racing و Shrek the Third: Video Game نیز در نقشهای اقتباسی خودش در کنار دیگر کاراکترهای قرض گرفته شده از دنیای انیمیشنهای شرک حضور داشته.
دوبلهی صوتی شخصیت شرک در انیمیشنها به طور کامل توسط آقای مایک مایرز (Mike Myers) صورت گرفته و جالب است بدانید که شخصت شرک، تنها نقشآفرینی صوتی و دوبلهی مایک مایرز در دنیای سینما به شمار میرود. همچنین در بازیهای ویدئویی و برخی از موزیکالهای موجود در انیمیشنهای کوتاه، آقای مایکل گاگ (Michael Gough) جای مایک مایرز را گرفته و مسئولیت صداگذاریهای شخصیت شرک را برعهده داشته است.
اگر بخواهیم در خلاصهترین شکل ممکن شرک را به مخاطبینی که شانس آشنا شدن با او را نداشتهاند معرفی کنیم؛ میتوان اینگونه آغاز کرد که او – یعنی شرک – یک دیو گوشهگیر و دور از اجتماع است که حتی با وجود اینکه خطری برای انسانها ایجاد نمیکند و اساسا از آن دست دیوهای آدمخوار به شمار نمیرود، همواره ترجیح داده خارج از جامعهی آدمها زندگی کند و بیشتر عمرش را – تا جایی که اطلاع داریم – در یک مرداب در نزدیکی یک آبادی سپری کرده و به هیچ وجه ناراحت نمیشود اگر حین مواجه شدن با آدمها، آنها را وحشتزده، گریان و درحال فرار مشاهده کند و از چشم آنها مانند یک هیولای تمام عیار و بسیار خطرناک و کشنده به نظر برسد.
در رابطه با گذشتهی شرک، دوران کودکی و زندگی او قبل از مستقر شدنش در این مرداب، هیچ اطلاعاتی در دست نداریم و تنها میدانیم که شرک هیچوقت خطری برای انسانها ایجاد نکرده و اساسا از آن دسته دیوهایی است که علاقهای به خوردن آدمها ندارند. شاید بهترین توصیف از شخصیت شرک، از گفتههای خود شرک باشد که در قسمتی از انیمیشن Shrek راجع به لایه لایه بودن شخصیت دیوها به ویژه شخصیت خودش توضیح میدهد و دیوها را به پیاز – که ساختاری لایه به لایه دارد – تشبیه میکند. در یکی از لایهها یک دیو خشن و بیاعصاب را داریم که با ایجاد رعب و وحشت تمام اهالی نزدیکترین آبادی را از مردابش دور نگه داشته و در لایهای دیگر، موجودی بسیار نازکدل و احساساتی را مشاهده میکنیم که تمام تلاشش را میکند تا خودش را از دردسرهای احتمالی دور نگه دارد و زندگیای سرشار از آرامش و بدون آسیب رساندن به دیگران را تجربه کند.
شرک و مرداب دوستداشتنی و خاطرهانگیزش
همانطور که در قسمت بالا نیز به آن اشاره کردیم و قطعا خود شما نیز در انیمیشنهای Shrek مشاهده کردهاید، شرک همواره در طول سالهایی از زندگیاش که در طول انیمیشنها مشاهده کردهایم، در یک مرداب مستقر شده در دل جنگل زندگی میکند و فاصلهی زیادی تا نزدیکترین آبادی انسانها دارد. اغلب طرفداران شرک، این شخصیت را در کنار مرداب همیشگیاش به خاطر میآورند و راستش را بخواهید، نیاز شرک به این مرداب برای ادامهی حیاتش، در واقع یک رابطهی دوطرفه است که در آن خود مرداب نیز برای بقا و ادامهی حیاتش به حضور همیشگی شرک نیازمند است.
ما دقیقا نمیدانیم که شرک از چه سنی به این مرداب ورود کرده و در آن ساکن شده است؛ اما موردی که میدانیم این است که در قسمتی از انیمیشن Shrek Forever After زمانی که شرک در ورژن بدون شرکِ دنیای اطرافش به آدرس مرداب همیشه سرسبزش در دل جنگل مراجعه میکند، در کمال ناباوری به یک بیابان خشک و بیآب و علف میرسد که هیچ مردابی در آن به چشم نمیخورد و حتی درخت تنومند و کهنسالی که شرک به عنوان ساختمان اصلی منزلش از آن استفاده میکند نیز کاملا خشک شده و تنها یک تنهی توخالی و بدون درب ورودی از آن باقی مانده که نشان میدهد هیچ کسی یا بهتر از بگوییم هیچ شرکی تا به حال درون آن ساکن نشده است.
همین مورد باعث ایجاد این تئوریِ بسیار محتمل در نزد طرفداران شرک شده است و اینگونه میتوان نتیجه گرفت که این حضور همیشگی شرک در این مرداب و رسیدگی روزانهی او به محیط اطراف مرداب است که باعث سرپا باقی ماندن این مرداب و همچنان سرسبز بودن آن درخت تنومند شده است. پس در نتیجه بدون شرک هم هیچ مردابی وجود ندارد و مرداب و شرک، هر دو برای ادامهی حیات به همان شکلی که میپسندند، به یک اندازه به یکدیگر وابستهاند و به حضور هم احتیاج دارند.
ویژگیهای ظاهری شرک | قهرمانی منحصر به فرد
در ابتدای متن به این موضوع اشاره کردیم که شخصیت شرک در سری انیمیشنهای سینمایی Shrek، یکی از متفاوتترین قهرمانان فانتزی در دنیای انیمیشنها محسوب میشود و در زمان خودش، برای اولین بار تعریفی کاملا متفاوت را از یک شخصیت کارتونی قهرمان ارائه میدهد و این تفاوت نه تنها در ویژگیهای عمیق شخصیتی، بلکه در تمامی ویژگیهای ظاهری شرک نیز به چشم میخورد و از هر نظر، مفهوم قهرمان را در داستانهای فانتزی و کودکانه، تغییر میدهد.
اگر نگاهی به تاریخچهی شخصیتهای اصلی مرد در انیمیشنهای دیزنی بیندازید، اغلب کاراکترهای جوان، خوشتیپ، خوشرفتار، محبوب در دنیای انیمیشن و موردعلاقهی عموم مردم به ویژه دختران، فداکار و البته انسان را پیدا میکنید که طبق پیشزمینههای داستانی تعیین شده، از خود گذشتگی زیادی نشان میدهند و همواره شخصیتی ایثارگر و فداکار دارند که خواستههای اطرافیان خودش را به خواستههای شخصی خودش ارجحیت میبخشد. اما شخصیت شرک نه تنها اصلا اینگونه نیست، بلکه کاملا برعکس این ویژگیها را شامل میشود و دقیقا نقطهی مقابل شخصیتی است که توصیفاتش را ذکر کردیم.
شرک درست به همان اندازهای که شاهزادههای جوان و مذکرِ حاضر در دیگر آثار دیزنی، خوشتیپ و خوشقیافه به نظر میرسند، بدشکل و بداخلاق و پا به سن گذاشته در نظر گرفته شده و به جای اینکه مدام به دنبال محبوبیت بیشتر نزد عموم مردم باشد، به فکر این است که چگونه کاملا خودش را از جامعهی انسانها دور نگه دارد و شخصیتی بیرحم و خشن از خودش در ذهن مردم به جای بگذارد. برعکس مورد قبلی، شرک انسان نیست و ظاهر عادی و زیبایی هم ندارد؛ بلکه یک دیو بزرگ جثه است که ظاهری سبزرنگ دارد، با سری بدون مو، یک بینی بسیار بزرگ و دو گوش شیپوریشکل بلند که از دو طرف سرش مقدار زیادی به بیرون آمدهاند و جزو شاخصههای اصلی ظاهر شرک محسوب میشوند.
برخلاف قهرمانان همیشگی داستانهای دیگر که ظاهری بسیار شیک و آراسته و لباسی فراخ و جذاب به تن دارند، شرک همواره یک سِت کشاورزی معمولی به تن دارد که مشابهش را میتوان در اغلب روستاهای قرون وسطایی و در بین کشاورزان عادی و بعضا فقیر پیدا کرد. نه زره و کلاهخود مناسب نبرد دارد و نه سِت لباس ویژهای را برای ماجراجوییهای خاصش کنار گذاشته. کل داراییاش هم یک مرداب گلآلود و مملو از کِرم و قورباغه است که به هیچ وجه نمیخواهد آن را با کسی شریک شود و برایش ذرهی مزاحمت ایجاد کنند.
اصلا دلیل اصلی بیرون آمدن شرک از مردابش در ابتدای حوادث داستانی اولین انیمیشن Shrek این است که بعد از مراجعهی فرستادگان حکومتی به مردابش و تهدید کردن او به مصادرهی ملک موردعلاقهاش – یعنی تمام محدودهی مرداب و خانهی درختی شرک – تصمیم میگیرد که با توجه به فراخوان ارسال شده از سوی پادشاه، به تنهایی وارد یک ماجراجویی ویژه و بسیار خطرناک شود و دختر پادشاه و پرنسس مملکت را از بند یک اژدهای وحشی نجات دهد و در ازای بازگرداندن پرنسس نزد پدر و مادرش، مالکیت مردابش را از فرستادگان حکومتی پس بگیرد و از مصادره شدن ملک شخصیاش جلوگیری کند.
یعنی دلیل اصلی تصمیم گرفتن شرک برای آغاز یک سفر طولانی و نجات دادن پرنسس فیونا، نه عشق فیونا یا فداکاری کردن در مقابل پادشاه و ملکه یا هر دلیل ایثارگرانه و شرافتمندانهی دیگری، بلکه تنها برای دستیابی به منافع شخصی از جمله مالکیت همیشگی مردابش و ایجاد یک توافق برای دور نگه داشتن انسانها از این مرداب بوده است.
تکامل شخصیتی شرک در طول این دو دهه
شخصیت شرک نخستین بار در سال ۲۰۰۱ در انیمیشن سینمایی Shrek به دنیا معرفی شد و سپس به ترتیب در سالهای ۲۰۰۴، ۲۰۰۷ و ۲۰۱۰ نیز در سه دنبالهی رسمی و سینمایی انیمیشنهای شرک حضور پیدا کرد و توانست از آن دیو بیاعصاب، مغرور، خودخواه و جاهطلبی که در ابتدای اولین انیمیشن Shrek شاهدش بودیم، شخصیتی محبوب، فداکار، صمیمی و خانوادهدار را بیرون بکشد که حالا در لیست اولویتهایش، عشق به خانواده و دوستان نزدیکش را قبل از نگهبانی از مرداب و حفظ خلوت همیشگیاش در نظر میگیرد.
شرک در همان ابتدای مسیرش در راه نجات پرنسس فیونا، با خره آشنا میشود و برای اولین بار پرده از شخصیت چندلایهی خودش برمیدارد و با تمام مقاومتهای ظاهریاش، نهایتا به خره اجازه میدهد که خلوتش را با شرک شریک شود و حداقل در حد یک همصحبت، در ماجراجوییهای شرک با او همراه شود و برخی از ویژگیهای شخصیتی مثبت و بسیار زیبای شرک را بیرون بکشد. شرک در کنار خره، برای اولین بار متوجه اهمیت بسیار زیاد همنشینی و همصحبتی با دیگران میشود و با تمام سختگیریهایی که دارد، بالاخره به مرحلهای میرسد که بین تنهایی و همراه شدن با خره، صحبتهای نامتناهی و استدلالهای احمقانهی خره را انتخاب کند.
در ادامهی ماجراجوییهایش، شرک در طول انیمیشن Shrek 2 در مقابل شخصیتی قرار میگیرد که تمام ویژگیهای یک شاهزادهی مذکر در دنیاهای فانتزی دیزنی را در خود جای داده است. این شخصیت که پرنس چارمینگ (Prince Charming) نام دارد، یک جوان خوشپوش و خوشچهره است که مادر جادوگر و حیلهگرش در صدد ازدواج او با پرنسس فیونا برآمده و حالا قصد دارد با ایجاد فاصله بین فیونا و شرک، پسر خودش را به عنوان جانشین پادشاه، به فیونا قالب کند. در طول این ماجراجویی جدید، شرک برای اولین بار ظاهر یک انسان جوان و بدون نقص را به خودش میگیرد و شانس آن را دارد که برای همیشه در همین کالبد زیبا باقی بماند و با فیونا زندگی بینقص و ایدهآلی را تجربه کند؛ اما در نهایت هم شرک و هم فیونا تصمیم میگیرند که برای همیشه در کالبدهای دیوی خودشان زندگی کنند و زیباییهای یک زندگی ساده را با پیچیدگیهای زشت و طاقتفرسای زندگی اشرافی تعویض نکنند.
در ادامه شرک در جریان حوادث داستانی انیمیشن Shrek 3 همزمان خودش را در دل دو چالش کاملا جدید پیدا میکند و از یک سو باید با استرسهای زندگی مشترک و اضطراب قبل از پدر شدن دست و پنجه نرم کردن و از سویی دیگر، با پیدا کردن پسرعموی حقیقی فیونا، یک جانشین جدید برای امپراطوری تازه به ارث رسیدهی خودش پیدا کند تا خود او بتواند با کنار گذاشتن پیچیدگیها و تشریفات زندگی شاهانه در قصر، به دوران سادهزیستی سابقش بازگردد و در کنار فیونا و فرزندان درحال متولد شدنش، یک زندگی بدون استرس را تجربه کند.
تیم سازنده سهگانهی ابتدایی انیمیشنهای Shrek به رهبری و کارگردانی اندرو آدامسون، در سال ۲۰۱۰ برای چهارمین و آخرین بار، یک مرتبه دیگر شرک را وارد یک ماجراجویی جدید کردند که تا به امروز قطعا خطرناکترین و بزرگترین ماجراجویی آن محسوب میشود و حتی با وجود جمعبندی کامل داستان سهگانه اصلی با تشکیل خانواده دادن شرک در انتهای انیمیشن Shrek the Third، تیم سازنده با رهبری اندرو آدامسون این ریسک خطرناک را به جان خریدند و یک دنبالهی جدید برای داستان تمام شدهی شرک در نظر گرفتند و خوشبختانه مجددا توانستند آن را به بهترین شکل ممکن پیادهسازی کنند و به نمایش بگذارند. برخلاف سه انیمیشن قبلی که تا حد زیادی به طور مستقیم از لحاظ روایی به یکدیگر متصل میشدند، انیمیشن Shrek Forever After به صورت رندوم یک برههی زمانی خوب و بانشاط از زندگی جدید شرک در آستانهی جشن تولد یک سالگی فرزندانش را انتخاب و آن را به یکی از ترسناکترین کابوسهای عمر شرک تبدیل میکند.
در ابتدای انیمیشن Shrek Forever After، شرک حسابی دلش برای زندگی دوران مجردی و خلوت آرامشبخش آن ایام تنگ شده و از چالشهای جدید این زندگی مشترک در کنار خانواده به سطوح آمده است. برای مثال هرشب باید صدای گریهی نوزادان یک سالهاش را تحمل کند و هر چند ساعت مثل یک روبات، مشغول تعویض کهنههایشان شود و حتی یک دقیقه هم وقت آزاد برای پرداختن به فعالیتهای شخصی موردعلاقهاش مثل حمام گِل گرفتن را نداشته باشد. از همه مهمتر، دیگر خبری از ترس و وحشت همیشگی مردم نسبت به حضور شرک در این مرداب نیست و همه به خوبی میدانند که شرک چگونه دیو مهربانی است و قرار نیست آنها را یک لقمه چرب کند.
از طرفی دیگر خره و اژدها نیز از خودشان صاحب فرزند شدهاند و هرروز برای ملاقات دوستان خانوادگیشان، به منزل شرک میآیند و در کنار دیگر دوستان و آشنایان که دیگر ارزشی برای خلوت شخصی شرک قائل نیستند، آرامش همیشگی او را دچار اختلال میکنند و تمامی این موارد نیز به مدت یک سال، هرروز تکرار شدهاند و شرک را تبدیل به یک مرد خانوادهدار عصبی کردهاند که دلش برای دوران خوش مجری تنگ شده و حالا تنها یک خواسته دارد و آن هم این است که حتی یک روز هم شده، بتواند دوباره حس زندگی در قالب یک دیو ترسناک و تنها در مرداب را تجربه کند. در همین حین، یک جادوگر خبیث و حیلهگیر در مقابلش قرار میگیرد و با عقد یک قرارداد زیرکانه، زندگی شرک را تبدیل به یک کابوس تمام عیار میکند. باقی ماجرا نیز یک روایت احساسی و بسیار جذاب است و هدفش این است که یک تلنگر اساسی به شرک وارد کند تا بدون مقایسه کردن زندگی امروزش با دوران مجردی، قَدر حضور همسرش فیونا، سه فرزند خردسالش یعنی فرگوس، فارکِل و فلیشیا، دوستان صمیمیاش خره، گربه چکمهپوش، اژدها و … را بیشتر بداند و از زیباییهای بی حد و مرز این زندگی جدید لذت ببرد.
داستان شرک ادامه دارد…
درحال حاضر یک دنبالهی جدید برای مجموعه انیمیشنهای Shrek درحال ساخت است که چند ماه قبل تحت عنوان پروژهی انیمیشن Shrek 5 به صورت رسمی رونمایی شد و قرار است یک بار دیگر شاهد بازگشت مایک مایرز در نقش شرک باشیم. درحال حاضر هیچ گزارش رسمیای در رابطه با جزئیات داستانی انیمیشن Shrek 5 منتشر نشده اما به احتمال زیاد قرار است شاهد چالشهای جدیدی که در دوران نوجوانی این سه قلوها به نامهای فرگوس، فارکل و فلیشیا بر شرک و فیونا تحمیل شدهاند، باشیم.
همچنین یک انیمیشن سینمایی اختصاصی و اسپینآف (Spin Off) نیز با محوریت شخصیت خره در دست توسعه قرار گرفته که احتملا قرار است داستان زندگی خره قبل از سر درآوردنش از بند آن پیرزن بیمعرفت در ابتدای انیمیشن Shrek 2001 را روایت کند و اِدی مورفی (Eddie Murphy) صداپیشهی محبوب کاراکتر خره نیز مجددا قرار است برای تکرار نقش خاطرهانگیز خودش به استودیوی DreamWorks برگردد.
نظر شما در رابطه با شخصیت شرک چیست؟ آیا با وجود تمام ویژگیهای شخصیتی منفی و ظاهر نهچندان جذابش، خودتان را طرفدار این کاراکتر میدانید؟ به نظر شما علاوه بر موارد ذکر شده، چه دلایل دیگری باعث شدهاند که شرک به عنوان ویترینی کامل از تمامی ویژگیهای منفی در مقام یک شخصیت اصلی در آثار پرهزینهی دیزنی و DreamWorks، به چنین محبوبیتی دست پیدا کند و به یکی از شناخته شدهترین شخصیتهای کارتونی تاریخ تبدیل شود؟
به نظرم با نمکه هرچند قصه علالدین میزنه