مرد عنکبوتی بدون شک یکی از محبوبترین شخصیتهای داستانی در تمام تاریخ است. بنابراین، جای تعجب نیست که در طول سالها، شاهد ظهور نسخههای جایگزین و جانشینان متعددی برای او بودهایم. یکی از شاخصترین این چهرهها، مرد عنکبوتی سال ۲۰۹۹، یعنی میگل اوهارا (Miguel O’Hara) است. میگل در آیندهای سایبرپانکی و تحت سلطه فناوری زندگی میکند که توسط شرکت شرور آلکمکس (Alchemax) اداره میشود. او برای مبارزه با این شرکت، هویت مرد عنکبوتی را برای خود برگزید. اگرچه در ظاهر، قدرتهای این دو شباهت زیادی به هم دارند—هر دو فوقالعاده قوی هستند، از دیوارها بالا میروند و تار میاندازند—اما در حقیقت، تفاوتهای عمیقی بین این دو قهرمان عنکبوتی وجود دارد.
این دو مرد عنکبوتی از دو عصر متفاوت، قدرتهای خود را به شیوههای کاملاً مجزایی به دست آوردهاند و همین موضوع باعث شده تا تواناییهایشان نیز به شکلهای متفاوتی بروز کند. هرچند مجموعه قابلیتهای اصلی آنها مشابه است، اما با کمی دقت در جزئیات، درمییابیم که تفاوتها بسیار بیشتر از شباهتها است. برای شفافسازی این موضوع و بررسی دقیقتر هر شخصیت، در ادامه پنج تفاوت کلیدی در قدرتهای مرد عنکبوتی و همتای او در سال ۲۰۹۹ را واکاوی میکنیم.
۵) بالا رفتن از دیوار
بیایید از همان ابتدا به سراغ یکی از تفاوتهای بنیادین این دو برویم: شیوه حرکت آنها روی سطوح عمودی. پیتر پارکر با کنترل نیروی الکترواستاتیک، توانایی شگفتانگیزی در چسبیدن به هر سطحی دارد. در سوی دیگر، میگل اوهارا برای این کار به پنجههای تیز و جمعشوندهای متکی است که در نوک انگشتان دست و پایش قرار گرفتهاند. به عبارت دیگر، میگل به سطوح نمیچسبد، بلکه پنجههایش را در آنها فرو میکند.
این مکانیزم، تواناییهای میگل را در قیاس با پیتر به شدت محدود میسازد. مرد عنکبوتی اصلی میتواند هر بخش از بدنش را به هر چیزی بچسباند و حتی از این قدرت در موقعیتهای خلاقانه و غیرمنتظره بهره ببرد؛ مثلاً ماسکش را به صورت فردی بچسباند و پوست او را بکَند. پنجههای میگل کاربردی محدودتر و کاملاً مبارزهمحور دارند، در حالی که پیتر با قدرتِ بسیار انعطافپذیرتر خود، دست بازی برای نوآوری دارد.
۴) تارهای ارگانیک
اگر موارد استثنا و کوتاه را کنار بگذاریم، پیتر پارکر معمولاً تارهای ارگانیک تولید نمیکند. او شخصاً فرمول شیمیایی تارهایش را توسعه داده و آن را از طریق دستگاههای تارانداز روی مچهایش شلیک میکند. در مقابل، میگل روی هر یک از ساعدهای خود غدد تارریسی دارد که به صورت طبیعی تار تولید میکنند. این یعنی میگل هرگز دغدغه تمام شدن تار یا خراب شدن تاراندازهایش را ندارد، اما این فرآیند از انرژی بدنش استفاده میکند و تارهای او دقیقاً مشابه ابریشم طبیعی عنکبوت است.
از طرف دیگر، پیتر همواره با ریسک تمام شدن مایع تار یا از دست دادن کارتریجهایش روبهرو است. اما این سیستم به او اجازه میدهد تا از یک کارتریج کامل برای ایجاد بمبهای تاری غولپیکر استفاده کند یا فرمول خود را برای دستیابی به استحکام و کاراییهای متنوعتر، بهینهسازی نماید.
۳) حس عنکبوتی
اینجا به یکی از بزرگترین و نمادینترین تفاوتها میرسیم. یکی از شاخصترین قدرتهای مرد عنکبوتی، «حس عنکبوتی» یا همان حس خطرِ پیشآگاهانه اوست که درباره هر تهدیدی به او هشدار میدهد. این حس طیف وسیعی از خطرات را پوشش میدهد؛ از تلاش برای ترور گرفته تا تشخیص بلوف در بازی پوکر. این حس حتی قادر است فرکانسهای رادیویی خاصی مانند سیگنال ردیابهای عنکبوتی (Spider-Tracers) را ردیابی کند. با وجود اینکه حس عنکبوتی جزئی جداییناپذیر از هویت مرد عنکبوتی است، میگل اوهارا به کلی فاقد این توانایی است. جایی که پیتر میتواند به غریزهاش اعتماد کند تا از خطری که حتی آن را نمیبیند بگریزد، میگل باید تنها به هوش و حواس پنجگانه عادی خود برای زنده ماندن تکیه کند.
البته نباید فراموش کرد که حس عنکبوتی پیتر میتواند به نقطه ضعف او نیز تبدیل شود. برای مثال، یک بار که او بیش از حد در معرض تشعشعات قرار گرفت، بدنش خودِ این تشعشعات را به عنوان یک تهدید داخلی شناسایی کرد و به آن واکنش نشان داد. در شماره ۷۶ از کمیک مرد عنکبوتی شگفت انگیز (The Amazing Spider-Man) چاپ ۲۰۱۸، این حس به طور مداوم درباره خطر درونی خود پیتر به او هشدار میداد و یک چرخه بازخورد منفی از درد و رنج بیپایان برایش ایجاد کرده بود. به طور خلاصه، حس عنکبوتی میتواند بیش از حد تحریک شود و در چنین شرایطی، مانند دردناکترین واکنش آلرژیک دنیا عمل میکند.
۲) بینایی فرا انسانی
درحالیکه بینایی پیتر صرفاً از سطح نیاز به عینک به دیدی بینقص (و شاید کمی بهتر از انسان عادی) ارتقا یافت، بینایی میگل در سطحی کاملاً متفاوت قرار دارد. او از دید تلسکوپی (telescopic vision) و دید در شب (night vision) برخوردار است و حتی میتواند امواج انرژی را که برای چشم انسان نامرئی هستند، مشاهده کند. میگل نه تنها در تاریکی مطلق همانند روشنایی روز میبیند، بلکه به معنای واقعی کلمه قادر است تهدیدها را از فاصله یک مایلی تشخیص دهد.
بینایی تقویتشده او همچنین به او اجازه میدهد اجسامی را که با سرعتی فراتر از درک انسان عادی حرکت میکنند، با وضوح کامل ببیند و به آنها واکنش نشان دهد. شاید او حس عنکبوتی نداشته باشد، اما هیچ تهدیدی نمیتواند از چشمان تیزبین او پنهان بماند.
۱) رادیواکتیویته
داستانی که همه میدانیم این است: پیتر قدرتهایش را پس از گزیده شدن توسط یک عنکبوت رادیواکتیو به دست آورد. اما منشأ قدرت میگل، پیوند مستقیم دیانای او با دیانای یک عنکبوت بود. این تفاوت ظریف، پیامدهای بسیار بزرگی دارد؛ مهمترین آن، مقاومت پیتر در برابر تشعشعات رادیواکتیو است.
از آنجایی که قدرتهای پیتر ریشه در رادیواکتیویته دارند، او به طور طبیعی مقاومت بسیار بالایی در برابر مسمومیتهای ناشی از تشعشع دارد. این ویژگی بارها به کمک او آمده است؛ از زنده ماندن در انفجارهای اتمی گرفته تا تقویت خود با انرژی رادیواکتیو برای شکست دادن مورلان (Morlun)، موجودی چندجهانی که از انرژی حیاتی مردان و زنان عنکبوتی تغذیه میکند. در این زمینه، میگل هیچ توانایی خاصی ندارد، در حالی که پیتر در شرایط رادیواکتیو، گزینههای استراتژیک بیشتری در اختیار دارد.
به این ترتیب، با پنج تفاوت کلیدی که دنیای مرد عنکبوتی کلاسیک را از همتای آیندهنگرانهاش در سال ۲۰۹۹ جدا میکند، آشنا شدیم. حال شما بگویید: قدرتهای کدام مرد عنکبوتی را ترجیح میدهید و به نظر شما کدامیک مجموعه تواناییهای جذابتری دارد؟ دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید و به این گفتگو بپیوندید.
منبع: comicbook
سایلنت هیل اف ترسناکترین بازی ساله؟ میزگیم با امید لنون
نظرات