یکی از بزرگ‌ترین اهداف سریال باب اسفنجی شلوار مکعبی آوردن لبخند بر صورت مخاطب است و این کار را به کرات انجام می‌دهد. اولین تلاش برای ایجاد موقعیت‌های خنده‌دار در قسمت اول سریال شکل می‌گیرد که باب برای اولین روز کاری خود را آماده می‌کند.

اولین قسمت از اولین فصل سریال SpongeBob SquarePants که Help Wanted نام دارد، با صدای شخصیت راوی فرانسوی آغاز می‌شود. این شخصیت مخاطبین را برای اولین بار با شهر بیکینی باتم و خود باب اسفنجی آشنا می‌کند تا داستان آغاز گردد. باب طبق معمول با صدای ساعت معروف خود بلند می‌شود و با تمام جدیت برای تبدیل شدن به آشپز رستوران خرچنگی تلاش می‌کند. پاتریک هم به عنوان بهترین دوستش باب را حسابی تشویق می‌کند و شخصیت اصلی هم با گفتن جمله محبوب خود یعنی «من آماده‌ام» (I’m Ready) به سمت رستوران می‌رود. ماجراهای خنده‌دار این سریال محبوب نیز ای همین جا آغاز می‌گردد.

هنگامی که باب اسفنجی به رستوران می‌رسد به آقای خرچنگ می‌گوید که اختاپوس ضامن او است و می‌تواند روش حرفش حساب کند. ولی خب اختاپوس که از همان اول هم چشم دیدن باب را ندارد خلاف این موضوع را می‌گوید و آقای خرچنگ را متقاعد می‌کند که باب استحقاق شغل را ندارد. به همین دلیل این دو نفر به باب می‌گویند که باید برود و یک کفگیر هیدرو-دینامیک بخرد. از نظر اختاپوس و آقای خرچنگ چنین چیزی اصلا وجود خارجی ندارد و آن‌ها رسما باب معصوم را فریب می‌دهند و حسابی پشت سرش می‌خندند.

باب اسفنجی در عین ناباوری کفگیر هیدرو-دینامیک را پیدا می‌کند

اما درست زمانی که باب برای پیدا کردن این کفگیر غیرواقعی می‌رود دو اتوبوس پر از ماهی‌ها گرسنه وارد رستوران خرچنگی می‌شوند. اختاپوس و آقای خرچنگ هم که می‌دانند از پس این همه مشتری برنخواهند آمد حسابی می‌ترسند. این ماهی‌های گرسنه که هیچ ایده‌ای از نظم و ادب ندارند رستوران را به هم می‌زنند و اختاپوس به صورت ناچار سعی می‌کند آن‌ها را آرام نگه دارد، ولی موفق نمی‌شود. در همین موقعیت باب اسفنجی مانند یک ناجی آسمانی سر می‌رسد و به شکل عجیبی کف‌گیر هیدرو-دینامیک که قرار بود وجود نداشته باشد را با خود آورده است. آقای خرچنگ و اختاپوس هم که از این اتفاقات متحیر شده‌اند باب را قبول کرده و او به آشپزخانه می‌رود تا کار را آغاز کند. آشپز جدید هم با علاقه تمام و پخش آهنگ Linin’ in the Sunlight, Lovin’ in the Moonlight شروع به پخت و پز می‌کند و یک تنه تمام ماهی‌های گرسنه را غذا می‌دهد.

آقای خرچنگ هم که حسابی تحت تاثیر باب اسفنجی و توانایی او قرار گرفته آشپز جدید را استخدام کرده و از او تشکر هم می‌کند. اما خب اختاپوس به هیچ وجه از این موضوع خوشحال نیست. در این شرایط پاتریک هم از راه می‌رسد و از باب درخواست تعداد زیادی همبرگر خرچنگی می‌کند. او به باب می‌گوید که هرچقدر می‌تواند همبرگر به سمتش بیندازد تا او آن‌ها را بخورد. اختاپوس هم که دوست دارد همکار جدیدش هرچه سریع‌تر اخراج شود پیش آقای خرچنگ رفته و زیرآب باب را می‌زند، ولی برخلاف انتظارش شکست می‌خورد.

نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاه‌های خود را با تیم کافه‌بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.

منبع: SpongeBob.Fandom

با قهرمان پس جهان فیفا زدیم! میزگیم فوتبالی با حسن پاجانی