خندهدارترین اپیزودهای باب اسفنجی شلوار مکعبی: تحویل پیتزا یا جنگ جهانی؟
در رستوران خرچنگی نه پیتزا فروخته میشود و نه پیک موتوری غذاها را برای مشتریها میبرد. با این حال و از آنجایی که آقای خرچنگ نمیتواند از حتی یک اسکناس پول بگذرد، باب اسفنجی و اختاپوس را مجبور میکند پیتزا را به دم در خانه مشتری ببرند.
قسمت پنج از فصل ابتدایی سریال SpongeBob SquarePants با به دردسر انداختن باب و اختاپوس حسابی مخاطب خود را میخنداند. درست در زمانی که قرار بود رستوران خرچنگ بسته شود، تلفن زنگ میخورد و یکی از مشتریها درخواست پیتزا میکند. آقای خرچنگ هم که از این ایده خوشش آمده سریع یک پیتزای خرچنگی درست کرده و باب اسفنجی و اختاپوس را مجبور میکند آن را دم در خانه مشتری تحویل دهند.
از آنجایی که مسیر خانه مشتری مذکور کمی دور و دراز است کارمندان رستوران خرچنگی مجبور میشوند با قایق پیتزا را تحویل دهند. منتها نه اختاپوس حال و حوصله رانندگی دارد و نه باب اسفنجی از توانایی رانندگی برخوردار است. به همین سبب آنها به مشکل میخورند و پس از چند دقیقه سر از یک بیابان خالی و بزرگ در میآورند. قایق این دو نفر هم به شکل عجیبی و به صورت خود مختار به حرکت میافتد و باب و اختاپوس را در بیابان جا میگذارد. بدین ترتیب این دو نفر مجبور میشوند باقی راه را با پای پیاده بروند.
منتها از این نقطه به بعد مشکلات اصلی تازه آغاز میشوند. اول از همه باب اسفنجی تقریبا توسط یک کامیون زیر گرفته میشود و بعدا آنها در دل یک طوفان شدید گیر میکنند. این طوفان هر دو آنها را به طرف خود میکشد و موقعیت خطرناکی ایجاد میکند، ولی پیتزا به شکل یک چتر نجات در میآید و جان این دو نفر را نجات میدهد. هنگامی که باب و اختاپوس روی زمین فرود میآیند متوجه میشوند که گم شدهاند و از مسیر اصلی فاصله زیادی دارند. باب پیشنهاد میکند که آنها باید درست مثل فیلمها مسیر رشد خزهها را دنبال کنند تا به شهر برسند. ولی اختاپوس که حسابی از دست همکارش عصبانی است درست مسیر مخالف خزهها را در پیش میگیرد و راه میافتد؛ غافل از اینکه باب این سری به نکته درستی اشاره کرده است.
به هر حال این دو نفر باز هم با یکدیگر همسفر میشوند، ولی گرسنگی به سراغشان میآید. اختاپوس در ابتدا قصد دارد پیتزا را بخورد تا حداقل از این شرایط زنده خارج شود. ولی باب اسفنجی که نمیتواند مسئولیتش را رها کند جلوی اختاپوس میایستد. خلاصه و پس از کلی جنگ و دعوا سر این موضوع اختاپوس به حرف باب گوش میدهد و آنها بالاخره پیتزا را به خانه مشتری میبرند. اما پس از این همه دردسر متوجه میشویم که یک جای کار میلنگد. مشتری مذکور علاوه بر پیتزا یک نوشیدنی هم سفارش داده بود، ولی آنها این موضوع را فراموش کرده بودند.
مشتری که حسابی از این موضوع عصبانی شده بود پیترا را به صورت باب اسفنجی میکوبد و در را محکم میبندد. باب هم که از شکست در ماموریت خود ناراحت شده شروع به گریه میکند و این موضوع دل اختاپوس را به رحم میآورد. او برای اینکه انتقام باب را بگیرد پیتزا را بر میدارد، به صورت مشتری میکوبد و در را روی صورتش میبندد. در ادامه اختاپوس پیش همکار خود باز میگردد و میگوید مشتری نظرش را عوض کرد و بدون اینکه نیازی به نوشیدنی داشته باشد پیتزا را در یک گاز خورد.
باب اسفنجی که حسابی از این موضوع خوشحال شده تصمیم میگیرد به رستوران خرچنگی بازگردد و سفارشهای دیگر را هم تحویل دهد. منتها درست در همین موقعیت متوجه میشویم که خانه مشتری درست روبروی رستوران خرچنگی بوده و این دو نفر تمام این سختیها را بیهوده پشت سر گذاشتهاند. نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: SpongeBob.Fandom
نظرات