خندهدارترین اپیزودهای باب اسفنجی شلوار مکعبی: دوستی پلانکتون و باب
در حالی که پلانکتون دوباره در قید خرابکاری است و آرامش را از رستوران خرچنگی گرفته، باب اسفنجی به این نتیجه میرسد که پلانکتون صرفا به یک دوست خوب نیاز دارد. در ادامه و هنگامی که این دو نفر دوستی خود با یکدیگر را عمیقتر میکنند موقعیتهای جالبی به وجود میآید.
قسمت ۱۰ از فصل ابتدایی سریال SpongeBob SquarePants با عنوان F.U.N روی آنتن رفت و لحظات خندهدار متعددی دارد؛ قسمتی که به جنبه دیگری از ویلن بیکینی باتم یعنی پلانکتون میپردازد. داستان در حالی آغاز میگردد که پلانکتون یک همبرگر خرچنگی را از رستوران خرچنگی دزدیده و سعی میکند به همراه آن فرار کند. ولی باب اسفنجی که نمیخواهد فرمول همبرگر خرچنگی را از دست بدهد به دنبال او افتاده و در کل شهر به تعقیب وی میپردازد. باب در نهایت هم موفق میشود و با گرفتن پلانکتون مورد تشویق مردم شهر قرار میگیرد.
اما هنگامی که این اتفاق رخ میدهد دل باب اسفنجی حسابی برای پلانکتون میسوزد؛ چرا که او از نظر باب به شدت تنها و افسرده به نظر میرسد. از این نقطه به بعد رفاقت این دو نفر بهتر میشود و باب از پلانکتون دعوت میکند که به همراه او به شکار عروسهای دریایی بیاید. پلانکتون هم با هدف سوء استفاده از باب این پیشنهاد را قبول کرده و به همراه وی میرود. اما رفته رفته دل پلانکتون نرم میشود و به همراه دوست جدید خود به خواندن آهنگ معروف FUN میپردازد. در این صحنه انگار پلانکتون به رستگاری رسیده و با پی بردن به معنای دوستی به طور کل همبرگر خرچنگی و نقشه دزدیدن آن را فراموش کرده است.
باب اسفنجی با خواندن آهنگ FUN به پلانکتون جنبه شیرین زندگی را نشان میدهد
با وجود تغییرات محسوس در رفتار پلانکتون آقای خرچنگ این موضوع را قبول نمیکند و اعتقاد دارد که دوست قدیمی و دشمن فعلیاش به این راحتیها تغییر پیدا نخواهد کرد. به همین خاطر او تصمیم میگیرد پلانکتون را امتحان کند. یک روز که پلانکتون در رستوران خرچنگی منتظر باب نشسته آقای خرچنگ یک همبرگر خرچنگی را در مقابلش قرار میدهد تا او را وسوسه کرده باشد؛ اما پلانکتون در عین ناباوری اصلا به آن توجهی نمیکند. در این نقطه حتی آقای خرچنگ هم به این نتیجه میرسد که پلانکتون بالاخره درست شده است. اما هنگامی که باب و پلانکتون رستوران را به مقصد سینما ترک میکنند آقای خرچنگ متوجه میشود که او در حین خروج به شکلی مخفیانهای همبرگر مذکور را با خود برده است.
صحنه بعدی سینمای شهر بیکینی باتم را نشان میدهد که همگی مشغول فیلم دیدن هستند. ولی درست در همین لحظه آقای خرچنگ از راه میرسد و به همه میگوید جیب نفر کناری خود را بگردند. باب اسفنجی هم طبق این حرف جیب پلانکتون را میگردد و با یک صحنه دلخراش روبرو میشود. پلانکتون با وجود رفتار متحول شدهاش هنوز هم یک ویلن است و همبرگر خرچنگی را در جیب خود پنهان کرده. در همین شرایط پلانکتون توضیح میدهد که او واقعا عوض شده و تنها چیزی که از دنیا میخواهد چندین دوست خوب است.
ولی به هر حال باب اسفنجی هم از او ناامید شده و به خاطر اینکه به حرف آقای خرچنگ گوش نکرده از او معذرت میخواهد. آقای خرچنگ هم پلانکتون را به دست یک شخصیت فرعی به نام Bubble Pass میاندازد و او هم این موجود کوچک را با پاستیل اشتباه میگیرد. این اپیزود هم در حالی که پلانکتون از دست Bubble Pass فرار میکند به پایان میرسد.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم کافهبازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: SpongeBob.Fandom
با قهرمان پس جهان فیفا زدیم! میزگیم فوتبالی با حسن پاجانی
نظرات