انتخاب سردبیر سینما نقد و بررسی

نقد فیلم باب اسفنجی: جست‌وجو برای شلوارمکعبی

یکی از دلایل ماندگاری شگفت‌انگیز مجموعه‌ی «باب اسفنجی شلوارمکعبی» در طول سال‌ها، دقیقاً در ذات اسفنجی شخصیت اصلی آن نهفته است. باب اسفنجی (با صداپیشگی تام کنی)، درست مثل بسیاری از ساکنان بیکینی باتم، مدام کش می‌آید، تغییر شکل می‌دهد، تکه‌تکه می‌شود، برش می‌خورد، خرد می‌شود و حتی منفجر می‌شود؛ بی‌آنکه آسیبی دائمی ببیند. او چیزی شبیه به یک «گامبیِ دریایی» است؛ موجودی کاملاً انعطاف‌پذیر که این ویژگی‌اش دست سازندگان را برای خلق نوعی کمدی اغراق‌آمیز و دیوانه‌وار، به سبک کمدی‌های فیزیکی باستر کیتون، کاملاً باز گذاشته است.

انیمیشن بچه رئیس (The Boss Baby) را در بازار ببینید

این انعطاف‌پذیری صرفاً یک شوخی بصری ساده نیست، بلکه به بخشی از هویت روایی و کمدی سریال تبدیل شده است. دنیای باب اسفنجی قوانینی متفاوت با واقعیت دارد؛ قوانینی که در آن بدن‌ها می‌توانند تغییر شکل دهند، بدون آنکه پیامد جدی داشته باشند. همین آزادی مطلق در فیزیک و منطق، به نویسندگان و انیماتورها اجازه داده تا شوخی‌هایی خلق کنند که هم برای کودکان خنده‌دار است و هم برای بزرگسالان، یادآور کمدی‌های کلاسیک صامت و طنزهای تصویری هوشمندانه.

بازگشت به باب اسفنجی دوست‌داشتنی؛ خنده‌دارترین فیلم باب اسفنجی پس از ۲۰۰۴

«باب اسفنجی: جست‌وجو برای شلوارمکعبی» یک ماجراجویی دیوانه‌وار است که از یک آرزوی ساده شروع می‌شود و به سفری پر از خطرهای خنده‌دار ختم می‌شود

«باب اسفنجی: جست‌وجو برای شلوارمکعبی» یک ماجراجویی دیوانه‌وار است که از یک آرزوی ساده شروع می‌شود و به سفری پر از خطرهای خنده‌دار ختم می‌شود

فیلم باب اسفنجی: جست‌وجو برای شلوارمکعبی (The SpongeBob Movie: Search for Squarepants) احمقانه‌ترین و در عین حال خنده‌دارترین فیلم این مجموعه از زمان نخستین اقتباس سینمایی آن در سال ۲۰۰۴ به شمار می‌آید. در این فیلم، باب اسفنجی و پاتریک (با صداپیشگی بیل فاگرباکه) بار دیگر قربانی بازی‌های فیزیکی افراطی می‌شوند: صاف می‌شوند، قالب می‌گیرند، در هم مخلوط می‌شوند، از لوله‌ها فشرده عبور می‌کنند و حتی به جهان زیرین مکیده می‌شوند. فیلم‌نامه که توسط مت لیبرمن و پام بردی نوشته شده (نویسنده‌ای که سابقه‌ی همکاری در آثاری چون Hot Rod، South Park و Team America را دارد) به‌خوبی از قابلیت تغییرشکل‌پذیری باب اسفنجی به‌عنوان ستون فقرات طنز فیلم استفاده می‌کند.

۱۰ نقل قول برتر باب اسفنجی

نکته‌ی مهم اینجاست که فیلم، به‌جای تکیه‌ی صرف بر نوستالژی، روح آن باب اسفنجیِ اولیه را زنده می‌کند؛ همان انرژی افسارگسیخته و بی‌منطقِ دلنشینی که باعث شد نسخه‌ی سینمایی ۲۰۰۴ همچنان در خاطره‌ها بماند. «جست‌وجو برای شلوارمکعبی» با پذیرش کامل حماقت آگاهانه‌اش، تلاش نمی‌کند بیش از حد جدی یا پیام‌محور باشد، بلکه با افتخار، خنده را به‌عنوان هدف اصلی خود انتخاب می‌کند؛ تصمیمی که آن را به یکی از موفق‌ترین و سرگرم‌کننده‌ترین تجربه‌های سینمایی باب اسفنجی در سال‌های اخیر تبدیل کرده است.

رویای «بزرگ شدن» باب اسفنجی؛ وقتی قد، معیار شجاعت می‌شود

فیلم با تکیه بر طنز فیزیکی اغراق‌آمیز و شوخی‌های بی‌وقفه، روح نسخه‌های کلاسیک باب اسفنجی را زنده می‌کند

فیلم با تکیه بر طنز فیزیکی اغراق‌آمیز و شوخی‌های بی‌وقفه، روح نسخه‌های کلاسیک باب اسفنجی را زنده می‌کند

فیلم با صحنه‌ای بامزه آغاز می‌شود؛ جایی که باب اسفنجی با ذوق‌زدگی کشف می‌کند قدش به طرز عجیبی بلند شده و حالا به ارتفاع «سی‌وشش صدف» رسیده است. این اتفاق برای محبوب‌ترین آشپز سیب‌زمینی سرخ‌کرده‌ی بیکینی باتم خبر بزرگی است، چون باب اسفنجی مدت‌هاست آرزو دارد به‌عنوان یک «آدم گنده» شناخته شود؛ فقط برای اینکه بتواند سوار ترن هوایی «کشتی‌شکسته» در شهربازی کاپیتان بوتی بیرد شود. این رشد ناگهانی آن‌قدر چشمگیر است که پاتریک در نگاه اول دوست صمیمی‌اش را با مادربزرگش اشتباه می‌گیرد و سندی (با صداپیشگی کارولین لارنس) هم فکر می‌کند باب اسفنجی کفش نو خریده است.

اما وقتی باب اسفنجی به شهربازی می‌رسد و پیچ‌وخم‌ها، سقوط‌ها و خطرات ترن هوایی را از نزدیک می‌بیند، شجاعتش ناگهان رنگ می‌بازد. ترس وجودش را می‌گیرد و برای فرار از موقعیت، دروغی سرهم می‌کند: او نمی‌تواند سوار شود، چون به آقای خرچنگ (با صداپیشگی کلنسی براون) قول داده این ترن را همراه او امتحان کند. همین دروغ ساده باعث می‌شود باب اسفنجی و پاتریک راهی «کراستی کرَب» شوند؛ جایی که به شکلی عجیب، آقای خرچنگ شروع می‌کند به تعریف کردن از گذشته‌ی پرشکوهش به‌عنوان یک کاپیتان دزد دریایی.

سینمایی باب اسفنجی : بیرون از آب (The SpongeBob Movie: Sponge Out of Water)

این شوخی‌ها، فراتر از خنده‌های لحظه‌ای، به‌خوبی وسواس کودکانه‌ی باب اسفنجی نسبت به «بزرگ دیده شدن» را برجسته می‌کنند. دنیای باب اسفنجی همیشه با مقیاس‌های عجیب و اغراق‌شده بازی کرده، اما این‌بار مسئله فقط تغییر شکل فیزیکی نیست؛ بلکه میل همیشگی شخصیت اصلی به پذیرفته شدن و جدی گرفته شدن است. این تم، خیلی زود تبدیل به موتور محرک داستان می‌شود و نشان می‌دهد که حتی در یک انیمیشن کاملاً فانتزی هم، دغدغه‌های ساده و انسانی می‌توانند نقش محوری داشته باشند.

در این بخش، فیلم هوشمندانه تضاد میان «ظاهر شجاع» و «ترس درونی» را دستمایه‌ی طنز قرار می‌دهد. باب اسفنجی که می‌خواهد بزرگ به نظر برسد، از ترس فرار می‌کند و آقای خرچنگ که نماد طمع و قدرت است، با یک گواهی خنده‌دار خود را قهرمان معرفی می‌کند. همین بازی با کلیشه‌هاست که به فیلم اجازه می‌دهد بدون شعار دادن، مفهوم «بزرگ بودن» را به شکلی طنزآمیز و قابل‌فهم برای همه‌ی سنین به چالش بکشد.

معامله با نفرین؛ وقتی آرزوی «گنده بودن» به روح‌فروشی می‌رسد

شخصیت‌ها مدام تغییر شکل می‌دهند، می‌شکنند و دوباره سر پا می‌شوند؛ درست همان چیزی که دنیای بیکینی باتم را منحصربه‌فرد کرده است

شخصیت‌ها مدام تغییر شکل می‌دهند، می‌شکنند و دوباره سر پا می‌شوند؛ درست همان چیزی که دنیای بیکینی باتم را منحصربه‌فرد کرده است

باب اسفنجی هم، مثل خیلی‌های دیگر، می‌خواهد به چشم یک «آدم گنده» دیده شود. بعد از چند اتفاق به‌ظاهر خوش‌یمن و پیچ‌درپیچ در زیرزمین رستوران، او و پاتریک به گنجینه‌ای از اشیای دزدان دریایی متعلق به آقای خرچنگ برمی‌خورند. ناگهان یک نی بادی عجیب ظاهر می‌شود که باب اسفنجی را وسوسه می‌کند در آن بدمد؛ نی‌ای که به او گفته می‌شود می‌تواند کمکش کند به همان «آدم گنده»‌ای تبدیل شود که آرزویش را دارد. اما به‌محض این کار، گردابی سبز و آبیِ نئونی شکل می‌گیرد و «هلندی پرنده» (با صداپیشگی مارک همیل، بازیگر مجموعه‌ی جنگ ستارگان) از اعماق لزج دریا بیرون می‌آید. هدف او چیست؟ پیدا کردن یک ساده‌دلِ بی‌گناه و خوش‌قلب تا روحش را بدزدد و نفرین خودش را بشکند. و چه کسی بهتر از باب اسفنجی شلوارمکعبی؟

زوتوپیا ۲ را در کافه بازار تماشا کنید

باب اسفنجی با سادگی تمام پیشنهاد هلندی پرنده برای پیوستن به خدمه‌اش را می‌پذیرد و خیلی زود، آقای خرچنگ، گری حلزون خانگی باب اسفنجی و اختاپوس (با صداپیشگی راجر بامپس) هم به او ملحق می‌شوند. اختاپوس البته از روی اجبار وارد این ماجرا می‌شود؛ چرا که با تهدیدی جدی روبه‌روست: اگر قبول نکند، به شغل کابوس‌وار سرخ‌کن سیب‌زمینی تنزل پیدا می‌کند؛ شغلی که حتی باعث جوش زدن صورت می‌شود. در این میان، درک درایمن، کارگردان فیلم (Hotel Transylvania: Transformania)، ریتم داستان را سرسام‌آور نگه می‌دارد و شوخی‌های کلامی و بصری را با سرعتی باورنکردنی به سمت تماشاگر پرتاب می‌کند.

این نقطه، جایی است که فیلم به‌وضوح نشان می‌دهد چگونه سادگی و خوش‌قلبی باب اسفنجی می‌تواند هم نقطه‌ی قوتش باشد و هم بزرگ‌ترین نقطه‌ضعفش. او بدون لحظه‌ای تردید، وارد معامله‌ای می‌شود که خطرش را درک نمی‌کند؛ تصمیمی که کاملاً با شخصیت همیشگی‌اش هم‌خوان است. فیلم با همین انتخاب، بار دیگر طنز تلخ دنیای باب اسفنجی را یادآوری می‌کند: دنیایی که در آن، آرزوهای کودکانه می‌توانند خیلی سریع به ماجراهایی تاریک و البته به‌شدت خنده‌دار ختم شوند.

این شوخی‌ها فقط برای خنده‌ی لحظه‌ای نیستند؛ بلکه نشان‌دهنده‌ی فلسفه‌ی کلی فیلم‌اند: هیچ چیز قرار نیست منطقی باشد. فیلم عامدانه مرزهای اغراق را جابه‌جا می‌کند و با تکیه بر سرعت، بی‌پروایی و حماقت دوست‌داشتنی شخصیت‌ها، تجربه‌ای خلق می‌کند که بیش از هر چیز، به روح باب اسفنجی وفادار است. نتیجه، اثری است که حتی در شلوغ‌ترین و دیوانه‌وارترین لحظاتش هم، انرژی و خلاقیتش را از دست نمی‌دهد.

ریسک‌های بزرگ برای آرزوهای کوچک؛ جذابیت همیشگی باب اسفنجی

جهان زیرین و موجودات عجیب آن، فضای بصری فیلم را به یک جشن رنگ و خلاقیت تبدیل می‌کند

جهان زیرین و موجودات عجیب آن، فضای بصری فیلم را به یک جشن رنگ و خلاقیت تبدیل می‌کند

اینکه انگیزه‌ی اصلی باب اسفنجی در ششمین ماجراجویی سینمایی‌اش فقط سوار شدن به یک ترن هوایی است، به‌خوبی نشان می‌دهد چرا این شخصیت تا این حد دوست‌داشتنی باقی مانده. فیلم با ایجاد تعادلی هوشمندانه میان «ریسک‌های ظاهراً بزرگ» و «هدف‌های در اصل کوچک»، همان فرمولی را به کار می‌گیرد که سال‌هاست باب اسفنجی را زنده نگه داشته است. برای باب اسفنجی، این هدف کوچک به‌ اندازه‌ی نجات دنیا اهمیت دارد و همین نگاه کودکانه، تمام درام و کمدی داستان را شکل می‌دهد. او دنیا را با همان سادگی همیشگی‌اش می‌بیند و تماشاگر را هم ناخواسته با خودش همراه می‌کند.

در این مسیر، باب اسفنجی تنها شخصیتی نیست که بدنش مثل خمیر بازی با آن رفتار می‌شود. در جهان زیرین، هلندی پرنده و دستیارش بارب از شدت ناباوری نسبت به میزان حماقت باب اسفنجی و پاتریک، با صورت‌هایی که از شوک آب شده‌اند به آن‌ها خیره می‌شوند. اما در تناقضی بامزه، ارتش اسکلت‌های شمشیر به‌دست و قاتلی که در تعقیب آن‌هاست، از خنده روده‌بر می‌شود و استخوان‌هایشان از هم می‌پاشد. حالا سؤال اینجاست: در چنین دنیای دیوانه‌ای، واقعاً چه کسی دارد به چه کسی می‌خندد؟

سینمایی باب اسفنجی : اسفنج در حال فرار (The SpongeBob Movie: Sponge on the Run)

این بازی دائمی با انتظارات مخاطب، یکی از بزرگ‌ترین نقاط قوت فیلم است. خطرها جدی به نظر می‌رسند، اما واکنش شخصیت‌ها همه‌چیز را به یک شوخی بزرگ تبدیل می‌کند. فیلم با همین رویکرد، به‌جای سنگین کردن فضای داستان، آن را به یک زمین بازی کمدی تبدیل می‌کند؛ جایی که حتی تهدید مرگ هم بیشتر شبیه یک لطیفه‌ی تصویری است تا یک خطر واقعی.

ضیافت تصویری در جهان زیرین؛ وقتی انیمیشن به اوج می‌رسد

پیام‌های فیلم ساده و کم‌ادعا هستند و عمداً زیر سایه‌ی خنده و سرگرمی قرار می‌گیرند

پیام‌های فیلم ساده و کم‌ادعا هستند و عمداً زیر سایه‌ی خنده و سرگرمی قرار می‌گیرند

انیمیشن فیلم نیز به همان اندازه، چشم‌نواز و پرجزئیات است؛ به‌خصوص در جهان زیرین که با یک ضیافت تمام‌عیار بصری طرف هستیم. این دنیا پر است از موجودات باشکوه و عجیب‌وغریب که هر کدام می‌توانند به‌ تنهایی سوژه‌ی یک شوخی یا یک صحنه‌ی به‌یادماندنی باشند. از اختاپوس‌های غول‌پیکر گرفته تا پری‌های دریایی دندان‌تیز و هیولاهای طنابی که یادآور موجودات تاریک دنیای «سائرون» هستند، همه‌چیز طوری طراحی شده که هم تهدیدکننده باشد و هم خنده‌دار.

باب اسفنجی و همراهانش به‌ویژه هنگام بالا رفتن از دژ ویدیوگیمی‌مانند «خلیج چالش» باید از میان این موجودات عبور کنند؛ مکانی که بیشتر شبیه یک مرحله‌ی سخت از یک بازی رایانه‌ای است تا بخشی از یک فیلم انیمیشن. این طراحی آگاهانه، ریتم تند داستان را تقویت می‌کند و حس ماجراجویی را بالا می‌برد.

بررسی منشأ و روند خلق انیمیشن باب اسفنجی شلوارمکعبی

در نهایت، این جهان فانتزی شلوغ و رنگارنگ نشان می‌دهد که سازندگان چقدر از محدودیت‌های معمول انیمیشن عبور کرده‌اند. «جست‌وجو برای شلوارمکعبی» فقط به دنبال تعریف یک داستان نیست؛ بلکه می‌خواهد تماشاگر را در دنیایی غرق کند که هر گوشه‌اش پر از ایده‌های تصویری خلاقانه است. نتیجه، تجربه‌ای است که هم چشم را سیر می‌کند و هم ذهن را، بی‌آنکه حتی برای لحظه‌ای از ریتم دیوانه‌وارش کم کند.

خنده قبل از هر چیز؛ وقتی پیام فیلم عمداً ساده می‌ماند

نتیجه، اثری است که نه می‌خواهد پیچیده باشد و نه جدی؛ فقط می‌خواهد تماشاگرش را بخنداند

نتیجه، اثری است که نه می‌خواهد پیچیده باشد و نه جدی؛ فقط می‌خواهد تماشاگرش را بخنداند

البته فیلم بی‌نصیب از پیام‌های اخلاقی هم نیست؛ از پذیرش خود با تمام نقاط قوت و ضعف گرفته تا این ایده‌ی ساده اما مهم که گاهی همان ضعف‌ها، در شرایط درست، می‌توانند به نقطه‌ی قوت تبدیل شوند. با این حال، حقیقت این است که «جست‌وجو برای شلوارمکعبی» بیش از هر چیز، یک خوش‌گذرانی پرهیاهوست؛ فیلمی سرشار از شوخی‌های رک و شوخی‌های بدنی که بی‌پروا و بدون خجالت به سمت خنده‌ی تماشاگر نشانه می‌رود. در اثری که حتی از شدت و میزان درماندگیِ پلک زدن باب اسفنجی هم موقعیت کمیک می‌سازد، واقعاً پیام‌های پیچیده تا چه حد ضرورت دارند؟

فیلم آگاهانه تصمیم می‌گیرد بیش از اندازه خودش را جدی نگیرد و همین انتخاب، بزرگ‌ترین نقطه‌ی قوتش است. سازندگان می‌دانند که مخاطب باب اسفنجی پیش از هر چیز برای خندیدن آمده، نه برای شنیدن موعظه‌های سنگین. در نتیجه، پیام‌ها در پس‌زمینه باقی می‌مانند و اجازه می‌دهند طنز افسارگسیخته در مرکز توجه باشد.

در نهایت، شاید مهم‌ترین حرف فیلم همین باشد که همه‌ی ما گاهی به یک خنده‌ی درست و حسابی نیاز داریم. «جست‌وجو برای شلوارمکعبی» دقیقاً همین نیاز را هدف گرفته و درک درایمن و تیمش با انرژی بالا، ریتم تند و شوخی‌های بی‌وقفه، آن را بی‌کم‌وکاست برآورده می‌کنند. نتیجه، فیلمی است که نه ادعای فلسفی دارد و نه می‌خواهد دنیا را تغییر دهد؛ فقط می‌خواهد حال‌تان را بهتر کند، و در این کار هم کاملاً موفق است.

 

منبع: مجله بازار


رازهای یوتوب فارسی؛ میزگیم با سک‌شات – قسمت اول

رازهای یوتوب فارسی؛ میزگیم با سک‌شات - قسمت اول

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها