چه میشود اگر همسایه عبوس و مشهور باب اسفنجی صرفا از سر بدشانسی در این شرایط گیر نکرده باشد؟ چه میشود اگر ماندن همیشگیاش کنار باب اسفنجی بخشی از قراردادی پنهانی باشد که وظیفهای سنگین و ناخوشایند را بر دوشش گذاشته؟ یک تئوری جذاب میان طرفداران شکل گرفته که میگوید حضور اسکوئیدوارد یا همان اختاپوس در کنار باب اسفنجی تصادفی نیست، بلکه نتیجه یک توافق مالی با خانواده شلوار مکعبی دوستداشتنی ماست؛ موضوعی که لایهای تاریک و پیچیده به دنیای ظاهرا شاد بیکینی باتم اضافه میکند.
این تئوری که نخستینبار توسط کاربری بهنام Dirtspp در ردیت مطرح شد، ادعا میکند پدر و مادر باب اسفنجی با اسکوئیدوارد توافق کردهاند تا او نقش یک مراقب را برای پسرشان ایفا کند. بر اساس این تئوری، «خانواده باب اسفنجی، اختاپوس را از سالها پیش میشناختند. پس از سقوط و ورشکستی اختاپوس، آنها مبلغی به او قرض دادند تا بتواند روی پایش بایستد، به شرط آنکه مراقب باب اسفنجی باشد و چشم از او برندارد».
اگر چنین توافقی واقعا وجود داشته باشد، رابطه میان این دو شخصیت کاملا معنایی تازه پیدا میکند. دیگر اسکوئیدوارد یک همسایه بیتفاوت و بداخلاق نیست، بلکه بهخاطر بدهی مالی به خانواده ثروتمند باب اسفنجی به نگهبان اجباری او تبدیل شده است. از همین زاویه دید، برخی طرفداران رفتارهای کودکانه یا متفاوت باب اسفنجی را نشانههایی از اختلالهای عصبی و روانی مثل ADHD یا اوتیسم میدانند؛ موضوعی که شاید نیاز به چنین مراقبتی را توجیه کند.
یکی از نکات جذاب این تئوری، پاسخ به یک سؤال قدیمیست: چطور ممکن است باب اسفنجی و اختاپوس با حقوق ناچیز کار در رستوران، خانههایی مجزا و زیبا داشته باشند؟ پاسخ این تئوری ساده است: والدین ثروتمند باب اسفنجی هزینه هر دو خانه را پرداخت میکنند!
این فرضیه بسیاری از تناقضهای اقتصادی دنیای سریال را توضیح میدهد. بهنظر میرسد باب اسفنجی هیچ محدودیت مالی در زندگی احساس نمیکند و در مقابل اسکوئیدوارد با اینکه دائما از شغلش شکایت دارد، هیچگاه سراغ شغل جدید یا سبک زندگی متفاوت نمیرود. اگر هر دو نفر زیر سایه حمایت مالی خانواده باب اسفنجی باشند، این معماها قابل درک میشوند.
بررسی رفتارهای مکرر شخصیتها نیز این تئوری را تقویت میکند؛ مثلا باوجود سالها آزار، فریاد و بیطاقتی، اسکوئیدوارد هیچوقت از همسایگی باب اسفنجی دست نمیکشد. در بعضی قسمتها به دلایلی مثل «فروش نرفتن خانه» یا موارد اینچینی اشاره میشود، اما این دلایل برای تحمل چنین شرایطی آنهم برای سالهای طولانی کافی بهنظر نمیرسد.
نکته مهمتر، رفتارهای مراقبتی اسکوئیدوارد است. او دائما سعی میکند باب اسفنجی را از خطرات احتمالی دور کند، از کارهای کودکانه و بدون فکرش جلوگیری نماید و حتی گاهی به او پند و اندرز دهد. این رفتارها بیشتر به یک سرپرست خسته شباهت دارد تا همسایهای عصبی. همانطور که در خود تئوری آمده: «اسکوئیدوارد از باب عصبی است، اما هیچوقت واقعا برای خلاصی از او کاری نمیکند، چون یک ماموریت و دین پنهانی جلویش را گرفته».
چرا خانواده باب اسفنجی فرزند خود را رها کردهاند؟
این تئوری، طنز کودکانه سریال را وارد قلمرویی جدی و حتی ناراحتکننده میکند. اگر قرارداد میان خانواده باب اسفنجی و اختاپوس صحت داشته باشد، یعنی آنها بهجای اینکه خودشان از فرزندشان مراقبت کنند این مسئولیت را به همسایهای سپردهاند که دل خوشی از آن ندارد. نتیجه؟ تصویری تلخ از مسئولیتگریزی برخی والدین نسبت به فرزندانشان، در کنار نگاهی نگرانکننده به مفهوم مراقبت وابسته به منفعت مالی.
گرچه این تئوری هنوز تایید رسمی ندارد، اما بیشک بسیاری از ناسازگاریها و رفتارهای شخصیتها را بهتر توضیح میدهد. تئوری مراقبت اجباری اسکوئیدوارد از باب اسفنجی، از آن دسته نگاههاییست که دنیای ساده، شاد و کودکانه را به روایتی پیچیده و انسانی تبدیل میکند؛ روایتی درباره وظیفه، پول، روابط پنهانی و شکافهای خانوادگی.
نظر شما درباره این تئوری عجیب و متفاوت چیست؟ فکر میکنید واقعا اختاپوس در گذشته یکی از اعضای مرفه جامعه بوده و اکنون بهخاطر بدهیهای مالی مجبور به مراقبت از باب اسفنجی است؟
نظرات