سریال انیمیشنی باب اسفنجی بدون شک یکی از پرطرفدارترین سریالهای انیمیشنی دنیا به حساب میاد و همچنین تو کشور خودمون هم طرفدارهای خیلی زیادی دارد. سریال باب اسفنجی معمولا به عنوان یک اثر رنگارنگ و مفرح و بچگانه شناخته میشود؛ اما همچنان در بسیاری از اپیزودهای آن میتوان رد پای ایدههای ترسناک و دلهرهآور را مشاهده کرد. اپیزودهایی که رسما در زیرشاخههای ژانر ترسناک ردهبندی میشوند و در القای حس وحشت در مخاطب خود قدرت زیادی دارند. امروز در این مطلب میخواهیم ۷تا از ترسناکترین اپیزودهای باب اسفنجی را مرور کنیم.
۱. Nasty Patty
اپیزود Nasty Patty از فصل سوم سریال باب اسفنجی، با یک روز کاری معمولی در رستوران آقای خرچنگ آغاز میشود و باب اسفنجی را میبینیم که در حضور آقای خرچنگ مشغول سرو کردن همبرگر برای مشتریهاست. در همین حین، یک مامور بهداشت وارد رستوران میشود و غذا سفارش میدهد. آقای خرچنگ و باب اسفنجی هم تمام تلاش خود را به کار میگیرند تا به بهترین شکل ممکن به این مامور بهداشت خدماترسانی کنند تا مبادا گزارش منفی دربارهی رستورانشان صادر کند. در همین حین صدای تلویزیون توجه آقای خرچنگ را به خودش جلب میکند. اخبار تلویزیونی راجع به یک کلاهبردار صحبت میکند که در نقش مامورین بهداشت وارد رستورانها میشود و از آنها غذای مجانی تحویل میگیرد. آقای خرچنگ هم فکر میکرد که این مامور بهداشت، دقیقا همان مامور قلابی هست و برای همین تصمیم میگیرد با کمک باب اسفنجی حسابش را با او تسویه کند.
در نهایت، باب اسفنجی و آقای خرچنگ، سم به خورد آن مامور قلابی میدهند و باعث کشته شدنش میشوند. یک پروندهی قتل واقعی آن هم در یک سریال انیمیشنی کودکانه! تازه بعد از چند دقیقه آقای خرچنگ متوجه میشود که این مامور بهداشتی که سم به خوردش دادهاند و باعث کشته شدنش شدهاند، در حقیقت یک مامور بهداشت واقعی بوده و حالا حسابی تو دردسر افتادهاند. خلاصه که کل مدت زمان باقی مانده صرف سر و کله زدن باب اسفنجی و آقای خرچنگ با جنازهی مامور بهداشت و سردرگم کردن مامورهای پلیس میشود. از طرفی هم آقای خرچنگ حسابی باب اسفنجی را تحت فشار قرار میدهد و او را به خاطر اتفاقی که افتاده سرزنش میکند. نمیدانم شما دقیقا چجور محتویاتی را مناسب مخاطبین خردسال میدانید. اما قطعا به قتل رساندن یک مامور بهداشت و نقشه کشیدن برای مخفی کردن جنازهاش، سناریوی مناسبی برای بچهها نیست و به نوبهی خودش یکی از ترسناکترین اپیزودهای باب اسفنجی به حساب میآید.
۲. Squidward in Clarinetland
اپیزود Squidward in Clarinetland (اختاپوس در سرزمین قرهنی) را میتوان یکی از استرسزاترین و ترسناکترین اپیزودهای باب اسفنجی دانست. اپیزودی که در آن داستان از دید کاراکتر دوستداشتنی و بداخلاق اختاپوس روایت میشود و همراه او وارد یک سرزمین خیالی به اسم Clarinetland یا همان سرزمین قرهنی میشویم. ماجرا از این قرار است که اختاپوس دنبال یک گاوصندوق مستحکم برای ساز جدیدش که یک قرهنی هست میگردد و آقای خرچنگ هم یک گاوصندوق قدیمی برای او تهیه میکند. گاوصندوقی که به دست باب اسفنجی تعمیر شده و حالا ظاهرا تبدیل شده به دریچهای که اختاپوس و باب اسفنجی را به یک سرزمین خیالی عجیب به اسم سرزمین قرهنی میبرد.
شاید خلاصه داستان این اپیزود آنچنان ترسناک و عجیب و غریب به نظر نرسد، چرا که اینبار خود داستان محتوای ترسناکی از خودش ندارد و بلکه این سلسله حوادث عجیب و غریبی هستند که برای اختاپوس رخ میدهند و او را تا حد جنون میترسانند. همانطور که گفتیم، این اپیزود یکی از استرسزاترین اپیزودهای سریال است و در واقع حجم زیادی از این استرس، روی دوش کاراکتر اختاپوس قرار گرفته. اختاپوس در مسیر خودش برای پیدا کردن باب اسفنجی در سرزمین قرهنی، با پدیدهها و موجودات زیادی مواجه میشود که هرکدام نسبت به دیگری استرس بیشتری را به اختاپوس وارد میکنند.
برای مثال به عنوان یکی از ترسناکترین سکانسهای این اپیزود، میتوان به قسمتی اشاره کرد که اختاپوس روی یک صندلی در مقابل دوتا آینه قرار میگیرد و بعد کم کم متوجه میشود که این آینهها معمولی نیستند و تصاویری را نشان میدهند که در واقعیت اتفاق نیوفتاده. انعکاس اختاپوس در این آینهها به طرز خیلی ترسناک و مرموزی شروع به خندیدن میکند و بعدش هم یک قرهنی تو گلوی خودش فرو میکند و شروع میکند به سر و صدا کردن و یکی از پرسروصداترین و ترسناکترین تجربههای زندگی اختاپوس را برایش به ارمغان میآورد. این اپیزود محتویات تصویری ترسناک خیلی زیادی را در خودش جای داده و تمام تلاشش را به کار میگیرد تا در انتها اختاپوس را به یک کاراکتر مجنون و روانی تبدیل کند و نهایتا همین اتفاق هم میافتد!
۳. Graveyard Shift
اپیزود Graveyard Shift (شیفت قبرستان) را میتوان یکی از اتمسفرمحورترین اپیزودهای این سریال دانست. اپیزودی که در آن سازندههای سریال از هیچ تلاشی برای ترساندن بینندهها دریغ نکردهاند و حتی جامپ اسکرهای متعددی را هم در این اپیزود جای دادهاند. اپیزود Graveyard Shift به خاطر اتمسفر اسپوکی و ترسناک خودش، به یکی از اپیزودهای پرطرفدار این مجموعه تبدیل شده و هرسال با نزدیک شدن ایام هالووین، خیلی از طرفدارهای باب اسفنجی این اپیزود را مجددا تماشا میکنند تا از اتمسفر ترسناک و جامپ اسکرهای انیمیشنی آن لذت ببرند.
داستان این اپیزود ترسناک از جایی آغاز میشود که اختاپوس و باب اسفنجی درحال سپری کردن شیفت شب در رستوران کراستی کرب (Krusty Crab) هستند که اختاپوس تصمیم میگیرد داستان ترسناک قاتلی به اسم Hash Slinging Slasher را برای باب اسفنجی تعریف کند تا او را بترساند. اختاپوس به باب اسفنجی میگوید که همیشه قبل از اینکه این قاتل افسانهای ظاهر شود، چهار اتفاق مختلف به ترتیب رخ میدهند. اول چراغها روشن و خاموش میشوند و بعد تلفن زنگ میخورد اما کسی آن طرف خط نیست. بعد روی دیوارها پر میشود از یک مایع سبزرنگ و در نهایت پشت در، شخص قاتل ظاهر میشود و به سمت قربانیان خودش حمله میکند. در طول این اپیزود همهی این مراحل به ترتیب اتفاق میافتند اما در نهایت مشخص میشود قاتلی که به سمت اختاپوس و باب اسفنجی حملهور شده، کسی نیست جز یک نوجوان کم سن و سال که فقط میخواسته آنها را سر کار بگذارد.
اما در همین حین یک پلات توئیست ترسناک اتفاق میافتد و یک فریم از فیلم کلاسیک و ترسناک Nosferatu روی صفحه ظاهر میشود و خونآشام معروف نوسفراتو را به نمایش میگذارد. در کل میتوان گفت اپیزود Graveyard Shift پر شده از المانهای معروف فیلمهای ترسناک و حتی نحوهی روایت شدن داستان و زنجیرهی اتفاقات هم تا حد زیادی مشابه فیلمهای ترسناک و اسلشر ساخته شده. پس پربیراه نیست اگه اپیزود Graveyard Shift را هم یکی از ترسناکترین اپیزودهای باب اسفنجی در نظر بگیریم.
۴. The Splinter
اپیزود The Splinter با اختلاف بسیار زیادی، آزاردهندهترین محتواهای تصویری در تاریخ این مجموعهی تلویزیونی را در خودش جای داده است. در این اپیزود، کاملا اتفاقی یک تراشهی تیز و خیلی کوچیک وارد انگشت باب اسفنجی میشود و کل اپیزود صرف بیرون آوردن این تراشه از انگشت باب اسفنجی میشود. اما موردی که باعث شده اپیزود The Splinter به این اندازه مشمئزکننده و استرسزا جلوه کند، این است که سازندههای سریال لحظه به لحظهی فرو رفتن تراشه به داخل انگشت باب اسفنجی را به صورت Close Up با بیشترین جزئیات ممکن از نزدیک به نمایش در میآورند. همهی ما میدانیم که فرو رفتن یک تراشهی چوب به زیر ناخن انگشتمان چقدر آزاردهنده و دردناک است و تماشای فرو رفتن یک تراشه به داخل انگشت یک شخصیت کارتونی هم میتواند به همان اندازه دردناک و آزاردهنده باشد.
باب اسفنجی تمام سعی خودش را میکند تا خیلی زود این تراشه را از انگشتش بیرون بکشد، اما نهتنها موفق به بیرون آوردن تراشه نمیشود؛ بلکه لحظه به لحظه وضعیت انگشتش را هم بدتر میکند. باب اسفنجی چندین بار تلاش میکند این تراشه را بیرون بکشد و هربار زجر کشیدنش به عذابآورترین شکل ممکن، حسابی بیننده را اذیت میکند. بعد از چند دقیقه، باب اسفنجی تصمیم میگیرد از دوست صمیمیاش پاتریک کمک بگیرد و پاتریک هم توهم دکتری برمیدارد و وارد عمل میشود. اما فقط و فقط باعث میشود تراشه بیشتر از قبل داخل انگشت باب اسفنجی فرو برود. حتی به خاطر آلودگی آشغالهای اطراف، زخم انگشت باب اسفنجی عفونت میکند و حسابی بزرگ و بزرگتر میشود. در کل میتوان گفت اپیزود The Splinter نه تنها اصلا مناسب بچهها نیست، بلکه حتی تماشا کردنش برای مخاطبین بزرگسال هم کار خیلی سختی است و چندین بار شما را مجبور میکند چشمهای خود را ببندید یا کاملا این اپیزود را جای بگذارید و بروید سراغ اپیزودهای بعدی.
۵. Squidbob Tentaclepants
اپیزود Squidbob Tentaclepants نه اتمسفر نسبتا ترسناکی دارد و نه اتفاقات ترسناک و جامپ اسکرهای ناگهانی در خودش جای داده. این اپیزود نمونهای از المانهای ترسناک آثاری هست که از ایدههای ترسناک سبک Body Horror استفاده میکنند. Body Horror همانطور که از اسمش پیداست، یک سبک بصری در آثار سینمایی است که تغییرات فیزیکی بدن انسانها و حیوانات را به طرز ترسناک و عجیب و غریبی به تصویر میکشد. ماجرای این اپیزود از جایی آغاز میشود که سندی یک دستگاه جدید اختراع کرده که با کمک آن میتواند اشیا و اشخاص را به جاهای مختلف تلهپورت کند. یک روز وقتی که باب اسفنجی دیرش شده بود و هنوز به محل کارش نرسیده بود، از سندی درخواست میکند تا با کمک این دستگاه، خودش را به داخل رستوران تلهپورت کند. سندی هم قبول میکند اما وقتی که باب اسفنجی در مقصد مورد نظرش فرود میآید، متوجه میشود که در واقع داخل بدن اختاپوس ظاهر شده و بدن هردو نفر با هم ادغام شده.
باب اسفنجی و اختاپوس که حالا بدنشان به یکدیگر متصل شده، از سندی درخواست میکنند که با کمک دستگاه، آنها را به حالت قبلی خودشان برگرداند. اما استفادهی دوباره از دستگاه باعث میشود بدن باب اسفنجی و اختاپوس به شکلهای عجیب و غریبی درآمده و بیشتر از قبل با یکدیگر ترکیب شوند و همین اتفاق باعث شده سکانسهای Body Horror تکاندهندهای را در این اپیزود شاهد باشیم. سکانسهایی که قطعا تماشا کردن آنها برای بچهها خوشآیند نیست. حس گیر افتادن و چسبیدن به بدن یک نفر دیگر، تجربهی خیلی وحشتناکی است و حتی تصورش هم میتواند حسابی دلهرهآور باشد. خوشبختانه در نهایت سندی از یک اختراع جدید رونمایی میکند و باب اسفنجی و اختاپوس را به حالت سابق خودشان برمیگرداند. اما یک بار دیگر اختاپوس یک فاجعهی جدید به بار میآورد و باعث میشود همهی اهالی شهر، به طرز وحشتناکی به همدیگر متصل شوند و یک بدن مشترک خیلی بزرگ تشکیل بدهند.
۶. Jellyfish Hunter
دلایل زیادی برای ترسناک بودن اپیزود Jellyfish Hunter وجود دارد اما خالی از لطف نیست که اشارهای هم داشته باشیم به همهی نکات آموزندهای که این اپیزود سعی دارد با روایت نسبتا ترسناک خودش با بینندهها در میان بگذارد. از اعتیاد و رژیم غذایی بد گرفته تا رویهی غیرقابل کنترل صید بیش از اندازهی ماهیها. اپیزود Jellyfish Hunter بدون شک اپیزود خیلی عجیبی است، اما با کمی تامل متوجه میشوید که پیامهای اخلاقی ارزشمندی را در بطن روایت خودش جای داده و صرفا یک نمایش ترسناک معمولی نیست.
خلاصه داستان اپیزود Jellyfish Hunter از این قرار است که باب اسفنجی باید تعداد زیادی عروس دریایی (Jellyfish) شکار کند و بعد از استخراج ژلهی داخل بدنشان، سس مخصوص جدید همبرگرهای رستوران کراستی کرب را بسازد. این ژله باعث میشود مشتریها شدیدا به همبرگرهای رستوران اعتیاد پیدا کنند و پشت سر هم همبرگرهای بیشتری سفارش بدهند. آقای خرچنگ هم به عنوان یک سرمایهدار خسیس و طمعکار، تصمیم میگیرد از این مادهی شدیدا اعتیادآور سوءاستفاده کند تا سود رستوران خودش را به طرز چشمگیری افزایش بدهد.
باب اسفنجی مدتی را صرف شکار عروس دریاییها میکند تا اینکه یک عروس دریایی آبیرنگ شروع میکند به تعقیب کردن باب اسفنجی. از پروسهی دلهرهآور و جدی تعقیب شدن باب اسفنجی توسط این عروس دریایی که بگذریم، آخرش میرسیم به جایی که باب اسفنجی بالاخره به دام این عروس دریایی میافتد. او هم تصمیم میگیرد باب اسفنجی را با خودش به کارخانهای ببرد که در آن عروس دریاییهای شکار شده، طی یک خط تولید وحشیانه و خشن، تبدیل به سس مخصوص همبرگرها میشوند. همچنین نگاهی هم به آقای خرچنگ میاندازد که با لذت تمام عروسهای دریایی را شکنجه میکند و سعی دارد تا آخرین قطرهی ژل داخل بدنشان را استخراج کند.
پروسهی استخراج ژل از این عروسهای دریایی، شامل چندتا از تکاندهندهترین سکانسهای موجود در تاریخ این مجموعهی تلویزیونی میشود. سکانسهایی که اشاره دارند به صنعت خشن و پر از درد و رنج غذاهای دریایی و خط تولیدهایی که در آنها از موجودات زنده سوءاستفاده میشود. قطعا هر بچهای بعد از تماشای این اپیزود دچار سردرگمی میشود و برایش این سوال پیش میآید که آیا همهی مواد غذاییای که درآنها از موجودات زنده استفاده شده، به همین شکل تولید میشوند و صاحبین این تجارتها به اندازهی آقای خرچنگ بیرحمند؟ به همین دلیل اپیزود Jellyfish Hunter را میتوان یکی از ترسناکترین اپیزودهای باب اسفنجی در نظر گرفت.
۷. Squidward’s Visit
همیشه وقتی یک شخص بیش از اندازه درگیر یک شخص دیگر میشود، شاهد شکل گرفتن موقعیتهای آزاردهندهای هستیم که در آنها شخص نادیده گرفته شده، حسابی از لحاظ روحی و روانی آسیب میبیند. اپیزود Squidward’s Visit هم دقیقا راجع به همین موضوع ساخته شده. باب اسفنجی به طرز شگفتانگیز و وسواسگونهای میخواهد که اختاپوس را راضی کند تا سری به خانهی باب اسفنجی بزند و داخل خانههاش را مشاهده کند. اما اختاپوس همیشه مخالفت میکند تا اینکه پاتریک یک نقشهی جدید را پیش باب اسفنجی مطرح میکند. باب اسفنجی هم تصمیم میگیرد که جارو برقی اختاپوس را بدزدد تا اختاپوس به اجبار برای پس گرفتنش وارد خانهی باب اسفنجی شود.
اختاپوس به محض ورود به خانهی باب اسفنجی حسابی غافلگیر میشود. چون باب اسفنجی به طرز عجیبی همهی دکوراسیون داخلی خانهی اختاپوس را در خانهی خودش شبیهسازی کرده. از رنگ دیوارها گرفته تا چیدمان وسایل و خیلی دیگر از خصوصیات جزئی داخل منزل که تماما با کپیبرداری از خانهی اختاپوس طراحی شدهاند. این یعنی باب اسفنجی بدون اجازهی اختاپوس، وارد خانهاش شده و وقت کافی داشته تا حتی جزئیات داروهای داخل کابینت را هم کپیبرداری کند. در نهایت اختاپوس جارو برقی خودش را از باب اسفنجی پس میگیرد و بعد از چندتا اتفاق عجیب و غریب و نسبتا ترسناک، بالاخره تصمیم میگیرد به خانهی خودش برگردد و در آنجا متوجه میشود که خانهاش آتش گرفته و تا آخرین ذره به خاکستر تبدیل شده.
این یعنی حالا اختاپوس مجبور است در خانهی باب اسفنجی زندگی کند! برخلاف دیگر اپیزودهای موجود در این لیست، هیچ سناریوی ترسناکی در اپیزود Squidward’s Visit وجود ندارد؛ اما همین رفتارهای وسواسی باب اسفنجی و فشارهای روحی روانی وارد شده به اختاپوس در کنار هم باعث شکل گرفتن یکی از عجیب و غریبترین اپیزودهای سریال باب اسفنجی شدهاند. اپیزودی که باز هم شاید بچهها متوجه جزئیات ترسناک و آزاردهندهی آن نشوند، اما بزرگترها که شناخت بهتری از رفتارهای وسواسی و اختلالات روحی و روانی دارند، قطعا با تماشا کردنش حسابی در فکر فرو میروند و حس و حال عجیبی به آنها دست میدهد.
بیشتر بخوانید: ۲۰ اپیزود فراموشنشدنی باب اسفنجی شلوار مکعبی
این هم از ۷ اپیزود عجیب و ترسناکی که میتوان به آنها لقب ترسناکترین اپیزودهای باب اسفنجی را داد. اپیزودهایی که در قالب یک مجموعهی تلویزیونی بچگانه به نمایش درآمدهاند اما بیشتر مخاطبین بزرگسال را هدف قرار دادهاند و نمیتوان آنها را کاملا مناسب مخاطبین خردسال در نظر گرفت. با این وجود همچنان مخاطبین در گروههای سنی مختلف، این اپیزودها را با لذت تمام تماشا میکنند و نکات ترسناک آن را با یکدیگر به اشتراک میگذارند.
سریال Spongebob Squarepants در قالب ۲۷۷ اپیزود تولید شده و در تلویزیون به نمایش درآمده است.
از بین اپیزودهای ذکر شده در این لیست، اپیزود Graveyard Shift را میتوان به عنوان ترسناکترین اپیزود باب اسفنجی معرفی کرد. چون هم اتمسفر اسپوکی و ترسناکی دارد و هم جامپاسکرهای متعددی را در خود جای داده است.
یه طوری نوشتین ۲۷۷ اپیزود تولید شده که انگار نشنیدین فصل سیزدهمش هنوز تو چخشه و فصل چهاردهم هم تایید شده
دروغ نگو دروغ گو بسه دیگه دروغ گو
میتونم بپرسم چیو دروغ گفتم ولی خودم کانال انیمیشنی دارم و حداقل یکم خبر از این داستانا دارم
اقای رست لطفا لطفا طلفا اطفا میشود تا فرستادم ولی تو بیمارستان نجات پیدا کردم تازه اون روز واقعی توی ماینکرافت بری بیرون خونت پاک میشه بعد خودت پاک میکنم اینقدر غصه نخور که در ان شما شاهد عروسی ممد قلی با مومو هستید وضیفه شما گوش دادن به ندای وضیفه و خاندن میشود
اینم به نوبه ی خودش میتونه یه بیماری باشه.
به نظر من تو مبتلا به وسواس سطح ۲ و عقده از دوران کودکی داری. یه خورده انگیزه ی کو.دک آزا.ری هم داری.
نگو
باران میاد شر شر پشت خانه اپبزود
تنها جوابتی که دارم اینه که |:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
باید قسمت ۱۴ از فصل ۶ رو ببینی لینکشwww.w@w.com
ترسناک بود.ترس همچون شرم همچون مرگ
ببینش
ببینش. Resteithmeمن تو رو هکیدم
الان هک شدی اخر زنگیته محل زندگی رامیان
محله خارکلاه
اسم ممد
دروغگو
وای ترسیدم ! راستی اسمم ممد نیست، محله خارکلاه هم که وجود نداره،پس دقیقه چی میگی؟
باب اسفنجی فقط بعضی از قسمت تا چندش بود نه ترسناک
باب اسفنجی بهترین کارتون جهانه و هیچ چیز ترسناکی نداره جناب عالی فقط چون خودت از باب اسفنجی خوشت نمیاد میخوای بد نامش کنی
البته حقایق هاش واقعا ترسناکه برو گوگل سرج کن
ترسناک ترین رو جا انداخی : سرزمین تصادفی
اینا کجاش ترسناک بود؟
اگه اینا ترسناک پس من از قسمت های ترسناک بیشتر خوشم میاد . میشه چند تا قسمت ترسناک پیشنهاد کنید ؟ [سرزمین تصادفی به علاوه کل این لیست را دیده ام]
خدا میدونه چقدر سر قسمت شیفت شب خندیدیم . با کل خانواده دیدیم . خدایی بیشتر از اینکه ترسناک باشه خنده دار بود . اگه قسمت های ترسناک دیگه میشناسین بگین
ببخشید اینا ک اصن ترسناک نبود فقط چرت بود و من زیاد باب اسفنجی نمیبینم ولی رازهای ترسناکشو میدونم اگه تو گوگل بنویسید حقایق ترسناک باب اسفنجی متوجه منظورم میشید
قسمتی که وارد اسباب بازی فروشی میشن خیلی ترسناک بود البته اون موقع کوچیکتر بودم ولی واقعا ترسیده بودم
دروغو یکیش اسلن اطفاق نیو فتاده من تمام عمرم داشتم باسفنجی میدی دم دورغو
متاسفانه یه سری از دوستان برداشت درستی از ترسناک بودن نکردن بلکه منظور داستان های غیر اخلاقی و دور از ادب هستش که روی روحیه کودکان خیلی تاثیر میذاره
اینا زیاد جالب نبودن ولی تعوری های که از باب سفنجی ساختن خیلی دارکه !!!
واقعی بودند بیشتر قسمت هاشو من دیدم ولی تو قسمت ماهیگیر رو نگفتی اون ماهیگیر صدای جن در می آورد و خیلی ترسناک بود ا