راز ۶ نوامبر فصل آخر Stranger Things؛ تمام تصورات درباره وکنا تغییر کرد
سریال پرطرفدار Stranger Things بالاخره به نقطه آغازِ پایان رسیده و بخش اول فصل پنجم آن، درست پیش از تعطیلات شکرگزاری در دسترس قرار گرفته است. فصل جدید همزمان با برملا شدن نقشه شوم «وکنا» (Vecna)، تحولات داستانی جذابی را به تصویر میکشد. اما مهمتر از آن، این فصل با واکاوی عمیقتر در رازهای قدیمی «دنیای وارونه» (Upside Down)، بخش کلیدی و مهمی از پیشینه داستانی وکنا را دستخوش تغییر کرده است.
زمانی که فصل چهارم هویت واقعی وکنا را فاش کرد و نشان داد او همان «هنری کریل» (Henry Creel) است، سریال تأیید کرد که این شرور جدید در تمام این سالها مخفیانه با آنتاگونیست اصلی داستان، یعنی «مایند فلیر» (Mind Flayer)، همکاری میکرده است. روایتی که هنری از گذشته خود تعریف کرد، اینطور نشان میداد که او و مایند فلیر شرکایی برابر هستند که هدفی مشترک برای نابودی شهر «هاوکینز» (Hawkins) و «ایلون» (Eleven) دارند. اما نمایش پیشدرآمد این سریال، یعنی چیزهای عجیب: اولین سایه، پرده از حقیقتی برداشت که نشان میدهد این تمام ماجرا نیست. در واقع، به نظر میرسد فصل پنجم با رونمایی از سرنخی جدید در معمای تاریخ ۶ نوامبر، تفسیر متفاوتِ تئاتر از رابطه هنری و مایند فلیر را تأیید کرده است.
۶ نوامبر؛ تاریخی که در Stranger Things همیشه کلیدی بوده است
از همان فصل نخست، ۶ نوامبر تاریخی حیاتی در تقویم Stranger Things بوده است. این همان روزی بود که «ویل بایرز» (Will Byers) توسط «دموگورگن» (Demogorgon) ربوده شد و چرخ دندههای کل داستان را به حرکت درآورد. مایند فلیر نیز بعدها در روزهای منتهی به اولین سالگرد این واقعه دوباره به سراغ ویل رفت و با استفاده از اتصال به ذهن کندویی (Hive Mind)، او را به جاسوس خود بدل کرد. شاید در ابتدا تصور میشد همه اینها تصادفی است، اما فصل چهارم این فرضیه را باطل کرد.
در فصل ۴ مشخص شد که زمان در دنیای وارونه دقیقاً روی تاریخ ۶ نوامبر ۱۹۸۳، یعنی روز ناپدید شدن ویل، متوقف مانده است. این موضوع همانقدر که شخصیتهای داستان را گیج کرد، برای بینندگان نیز معما بود و فصل ۵ هنوز دلیل قطعی آن را فاش نکرده است. با این حال، شکی نیست که اهمیت ۶ نوامبر بسیار فراتر و بهسزایی بیشتر از تصورات اولیه مخاطبان است.
فصل پنجم سریال این معما را پیچیدهتر هم کرده است. وقایع بخش اول فصل ۵ درست قبل از چهارمین سالگرد گم شدن ویل رخ میدهد؛ جایی که وکنا ابتدا «هالی ویلر» (Holly Wheeler) و سپس ۱۱ کودک دیگر را میرباید. همانطور که «لوکاس» (Lucas) بهدرستی اشاره میکند، این تقارن زمانی احتمالاً تصادفی نیست، اما گروه قهرمانان داستان هنوز اطلاعات کافی ندارند تا بفهمند چه رازی در دلِ تاریخ ۶ نوامبر نهفته است. این در حالی است که مخاطبان، قطعهای از پازل را در اختیار دارند که اکثر شخصیتهای سریال هنوز از آن بیخبرند.
فصل ۵ پای نمایش «اولین سایه» را به معما باز میکند
در اپیزود چهارم از فصل ۵ با عنوان «جادوگر» (Sorcerer)، متوجه میشویم که «مکس میفیلد» (Max Mayfield) از پایان فصل قبل، به لحاظ ذهنی درون خاطرات هنری کریل گرفتار شده است. دستکم یکی از این خاطرات مربوط به دوران تحصیل هنری در دبیرستان هاوکینز است. اگرچه مکس هنوز به اهمیت این خاطره پی نبرده، اما یک جزئیات ظریف، اهمیت آن را برای مخاطبان دوچندان میکند.
در این خاطره، «جویس» (Joyce) نوجوان را میبینیم که در حال توزیع تراکت برای یک تئاتر مدرسهای است. وقتی مکس نگاهی دقیقتر به تراکت میاندازد، نام هنری کریل را به عنوان ستاره نمایش میبیند و متوجه میشود این اجرای یکشبه برای تاریخ ۶ نوامبر ۱۹۵۹ برنامهریزی شده است. بینندگان شاید هنوز چگونگی آن را ندانند، اما واضح است که وقایع آن شب سرنوشتساز در سال ۱۹۵۹ باید ارتباطی عمیق با بلایی داشته باشد که سر ویل و سایر کودکان در دهه ۸۰ میلادی میآید.
طبیعتاً هوادارانی که شانس تماشای چیزهای عجیب: اولین سایه را داشتهاند، درک بهتری از این ارتباط دارند. در این نمایش تئاتر مشخص میشود که هنری دقیقاً در شبِ همان نمایش مدرسه، مادر و خواهرش را به قتل رسانده است. نکته مهمتر اینکه نمایش فاش میکند او در زمان ارتکاب قتل تحت تأثیر و کنترل مایند فلیر بوده است؛ این برخلاف روایتی است که در فصل ۴ دیدیم، جایی که به نظر میرسید هنری با اراده و اختیار خود دست به کشتار خانوادهاش زده است.
حالا با انتشار قسمت افتتاحیه فصل ۵ به نام «خزش» (The Crawl) که تأیید میکند وکنا عامل اصلی ربودن ویل در فصل اول بوده، شباهتهای میان هنریِ نوجوان و ویل آشکارتر میشود. هر دو پسر در اوایل ماه نوامبر (اواسط آبان) تسلیم نفوذ یک هیولای شیطانی و میانبعدی شدند. طرفداران هنوز دلیل اهمیت این زمان خاص از سال را نمیدانند، اما اینکه تاریخ مذکور چنین معنای شخصی و دردناکی برای هنری دارد، میتواند کلید درک رفتارهای او تا به امروز باشد.
انگیزههای وکنا در هالهای از ابهام؛ تئوری طرفداران Stranger Things چیست؟
وکنا در فصل ۵ بیکار ننشسته است. او پس از ۱۸ ماه پنهان شدن از دید ایلون و دوستانش، دامی برای ۱۲ کودک در هاوکینز (از جمله هالی) پهن کرد و موفق شد همه آنها را درست پیش از فرا رسیدن ۶ نوامبر برباید. ویل در رؤیایی هولناک دید که وکنا این کودکان را با شاخکهایی به ستونهایی در مخفیگاهش در دنیای وارونه متصل کرده است. با این حال، هنوز کسی نمیداند هدف نهایی او چیست و وقتی تمام بچهها در جایگاه خود قرار بگیرند، چه فاجعهای رخ خواهد داد.
این الگو شباهت زیادی به نقشه وکنا در فصل ۴ دارد. او در آنجا با هدف قرار دادن چهار نوجوان، از مرگ آنها برای تقویت قدرت خود و باز کردن دروازهای عظیم در مرکز هاوکینز استفاده کرد که مرگ و ویرانی بسیاری به بار آورد. این بار وکنا بچهها را نکشته است، اما قطعاً برای اینکه تعداد قربانیان را به سه برابر افزایش داده، نقشهای شوم و بزرگتر در سر دارد؛ نقشهای که طرفداران حدسهایی درباره آن میزنند.
یکی از مفاهیمی که در فصل ۵ چندین بار به آن اشاره شده، بحث «کرمچالهها» (Wormholes) است. در قسمت اول، مایک هنگام توضیح شخصیت بازی «سیاهچالهها و اژدهایان» (D&D) که برای خواهرش ساخته (هالیِ قهرمان)، میگوید او جادوی «دروازه بُعدی» دارد و میتواند به هر جایی که تصور کند سفر کند. این موضوع دوباره در کلاس علوم آقای «اسکات کلارک» (Scott Clark) در قسمت سوم مطرح میشود؛ جایی که او توضیح میدهد کرمچالهها از نظر تئوری امکان سفر میان مکانها، ابعاد و حتی زمانهای مختلف را فراهم میکنند.
از زمان معرفی وکنا در فصل ۴، شخصیت او پیوندی ناگسستنی با مفهوم «زمان» داشته است. او قربانیانش را با تصویر ساعت پدربزرگ که همیشه چهار بار زنگ میزد، شکنجه میکرد. هنری همواره از ساختار زمان به عنوان تلاشی مصنوعی از سوی بشر برای کنترل طبیعت انتقاد میکرد. اکنون که وکنا ۱۲ قربانی گرفته است (درست به تعداد اعداد روی صفحه ساعت) و در پوشش مبدلش ساعت جیبی حمل میکند، برخی طرفداران معتقدند او قصد دارد پورتالی بسازد که امکان سفر در زمان را به او بدهد.
اگر این تئوری درست باشد، سؤال بعدی این است: وکنا میخواهد به چه زمانی برود؟ محتملترین پاسخ، یک ۶ نوامبر دیگر است؛ شاید همان شبی در سال ۱۹۵۹ که زندگی هنری برای همیشه دگرگون شد. اما چرا او باید بخواهد در زمان سفر کند؟ برخی هواداران معتقدند پاسخ این سؤال در دلِ داستان اولین سایه نهفته است.
آیا «اولین سایه» چهره واقعی هنری کریل را نشان میدهد؟
با وجود اینکه هنری در فصل ۴ نفرت عمیقی نسبت به انسانها نشان داد و خود را متحد مایند فلیر معرفی کرد، فصل ۵ سرنخهایی میدهد که رابطه او با این هیولای سایه ممکن است بسیار پیچیدهتر و پرتنشتر از آن چیزی باشد که وانمود میکند. این مسئله کاملاً با روایتی که اولین سایه از تاریخچه مشترک آنها ارائه میدهد و فصل جدید نیز مستقیماً به آن ارجاع میدهد، همخوانی دارد.
علاوه بر خاطرات دوران دبیرستان، مکس در غاری ساکن شده که هنری به دلیل وحشت زیاد، حاضر به ورود به آن نیست. مکس دلیل این ترس را نمیداند، اما طبق داستان اولین سایه، این همان غاری است که هنری برای نخستین بار به «بُعد ایکس» (Dimension X) کشیده شد و قدرتهایش شروع به شکلگیری کرد. بینندگان حدس میزنند این مکان جایی است که او اولین برخوردش را با مایند فلیر تجربه کرده است؛ برخوردی که طبق نمایش تئاتر، هنری از همان زمان در تلاش برای مقاومت در برابر آن بوده است.
وکنا شاید هیولایی باشد که به قدرتهایش میبالد، اما اینکه هنریِ درون او هنوز از رویارویی با مکان وقوع ترومای اصلیاش وحشت دارد، نشان میدهد که رگههایی از انسانیت هنوز در او باقی است. شاید بخشی از وجود او هنوز از مایند فلیر میترسد و آرزوی رهایی از یوغ او را دارد. اگر چنین باشد، نقشه فعلی او با آن ۱۲ کودک ممکن است بخشی از یک طرح بزرگ برای نابودی ابدی این موجود سایهای باشد.
اگر هدف هنری بازگشت به گذشته باشد، چیزهای زیادی برای تغییر دادن وجود دارد. اگر او به ۶ نوامبر ۱۹۵۹ برگردد، میتواند تلاش کند تا سرنوشت را تغییر داده و تسلیم نفوذ مایند فلیر نشود. حتی ممکن است بخواهد به عقبتر و به زمان حادثه غار برود تا جلوی مواجهه خود با بُعد ایکس و هیولا را از اساس بگیرد.
البته این احتمال هم وجود دارد که تمام اقدامات وکنا، همچنان بخشی از نقشه کلان مایند فلیر باشد. شاید او میخواهد با دستکاری گذشته، برتری بیشتری نسبت به قهرمانان داستان پیدا کند. اما اگر هنری در وفاداری خود تردید داشته باشد، میتواند با خیانت به اربابش، سرنوشت نبرد نهایی را کاملاً تغییر دهد.
فارغ از اینکه ماجرا چگونه پیش برود، یک چیز روشن است: شرارت هنری آنقدرها که فصل ۴ به ما القا کرد، مطلق و تزلزلناپذیر نیست. او شاید تا پایان سریال کاملاً به رستگاری نرسد، اما درست مانند رویکرد نمایش اولین سایه، قسمتهای پایانی سریال قطعاً انگیزههای واقعی او و ماهیت پیچیده شراکتش با مایند فلیر را برای مخاطبان روشن خواهند کرد.
منبع: cbr
نظرات