لحظاتی در وان پیس که کلاه حصیریها پادشاه شدن لوفی را فریاد زدند
قهرمان داستان وان پیس (One Piece) استعداد عجیبی در تسخیر قلبها دارد؛ استعدادی که حتی با کوچکترین حرکات هم خود را نشان میدهد. این ویژگی نهتنها بر ساکنان دنیای وان پیس، بلکه بر ما بینندگانی که سالهاست همسفر ماجراجوییهای لوفی هستیم نیز اثر گذاشته است. شاید در نگاه اول، اینکه یک دزد دریایی معمولی از روستایی کوچک در آبی شرقی (East Blue) ادعا کند پادشاه دزدان دریایی میشود، چندان جدی به نظر نرسد؛ اما کلام لوفی وقتی با اعمال، آرمانها و اراده بیپایانش برای رسیدن به آزادی ترکیب میشود، وزن و اعتباری حقیقی پیدا میکند.
در میان خیل عظیمی که لوفی الهامبخششان بوده، هیچکس به اندازه خدمه خودش به او ایمان خدشهناپذیر ندارد. آنها تنها به دنبال رویاهای فردی خود نیستند، بلکه تمام وجودشان را وقف حمایت از لوفی کردهاند تا او بر تخت پادشاهی دزدان دریایی بنشیند. خدمه در طول سالیان دراز از کوران حوادث دشواری عبور کردهاند و تنها چیزی که موتور محرک آنها بوده، اعتماد تزلزلناپذیر به کاپیتانشان است.
این اعتماد به آنها انگیزه میدهد تا قویتر شوند و نسخه بهتری از خود بسازند تا شاید بتوانند باری از روی دوش لوفی بردارند. هر کدام از اعضای این گروه به نحوی توسط لوفی از تاریکی نجات پیدا کردهاند و همین موضوع، پیوند و باور آنها را مستحکمتر کرده است. دزدان دریایی کلاه حصیری (Straw Hat Pirates) بارها ایمان خود به پادشاه شدن لوفی را با صدای بلند فریاد زدهاند و برخی از ماندگارترین سکانسهای تاریخ این اثر را خلق کردهاند.
۹) زورو دلیل تازهای برای رویایش پیدا میکند
رویای زورو (Zoro) برای تبدیل شدن به بزرگترین شمشیرزن جهان، عهدی بود که با دوست دوران کودکیاش، کوینا (Kuina) بسته بود. پس از مرگ کوینا، زورو بارِ رویای هر دو نفرشان را به دوش میکشید، اما زمانی که با لوفی آشنا شد، عزمش شکلی پولادین به خود گرفت. پس از شکست خوردن در برابر میهاوک (Mihawk)، زورو تازه متوجه شکاف عمیق قدرت بین خودش و کسی شد که اکنون بر جایگاهی تکیه زده که او آرزویش را دارد.
زورو در حالی که طعم تلخ شکستی تحقیرآمیز را چشیده بود، شمشیرش را بالا گرفت و سوگند خورد که دیگر هرگز در هیچ نبردی بازنده نخواهد بود. او وفاداری مطلق خود را به لوفی اینگونه ثابت کرد که برای رسیدن به اوج تلاش خواهد کرد؛ چرا که پادشاه آینده دزدان دریایی، لایق چیزی کمتر از این نیست که «بزرگترین شمشیرزن جهان» دست راستش باشد.
۸) ادعای اوسوپ؛ همچنان یکی از درخشانترین لحظات او
اوسوپ (Usopp) معمولاً از درگیریهای مستقیم وحشت دارد، اما همیشه در لحظات بحرانی ورق را برمیگرداند. درست لحظهای که خدمه وارد گرند لاین (Grand Line) شدند، با یکی از هفت جنگسالار دریا (Seven Warlords of the Sea) روبهرو شدند؛ چالشی که حتی برای کارکشتهترین دزدان دریایی هم کابوس است. اوسوپ با وجود جراحات شدید و قرار گرفتن در برابر حریفی قدرتمندتر، حتی کلمهای از حرفهای میس مری کریسمس (Miss Merry Christmas) درباره مرگ لوفی را باور نکرد.
با اینکه در آن لحظه از سرنوشت کاپیتانش بیخبر بود، اوسوپ نپذیرفت که لوفی به همین سادگی توسط دشمنان از پا درآمده باشد. او فریاد زد که لوفی در آینده پادشاه دزدان دریایی خواهد شد، پس مرگ او در اینجا هیچ منطقی ندارد. اوسوپ مردانه ایستادگی کرد و اجازه نداد قدرت حریف، ذرهای در ایمانش به لوفی خلل وارد کند.
۷) بروک میخواهد دنیا بداند که رویای لوفی حقیقت دارد
بروک (Brook) در طول دو سالی که خدمه از هم جدا افتاده بودند، ضمن انتظار برای دیدار دوباره، به ستاره موسیقی جهان تبدیل شد. جنگ سران (Summit War) دنیا را دستخوش تغییرات بسیاری کرد و یکی از آنها ناپدید شدن لوفی، یکی از بدنامترین دزدان دریایی بود. در حالی که لوفی و یارانش در خفا تمرین میکردند تا قدرتمندتر شوند، جهان داشت کمکم خاطره کلاه حصیریهایی را که لرزه بر اندام دولت انداخته بودند، فراموش میکرد.
اما بروک حاضر نبود اجازه دهد داستان لوفی اینگونه به فراموشی سپرده شود. درست پیش از آنکه دوباره به یارانش ملحق شود، بیانیهای کوبنده صادر کرد. او در برابر چشمان همه تأیید کرد که لوفی نهتنها زنده است، بلکه کسی است که قطعاً پادشاه دزدان دریایی خواهد شد.
۶) سانجی اجازه نمیدهد لوفی رویایش را قربانی کند
روحیه فداکار سانجی (Sanji) او را وادار کرد تا بدون هیچ توضیحی به دوستانش، همراه کاپون بج (Capone Bege) گروه را ترک کند. وقتی فهمید خانوادهاش او را پیدا کردهاند و قصد دارند برای ایجاد یک اتحاد سیاسی او را به عقد دختر بیگ مام (Big Mom) درآورند، مقاومتی نکرد. سانجی میدانست اگر بماند، لوفی مجبور میشود زیر پرچم بیگ مام خدمت کند؛ شرطی که پذیرشش برای لوفی محال بود.
سانجی باور نداشت کسی که سرنوشتش پادشاهی بر دریاهاست، باید زیردست کسی کار کند. او رفت تا شاید لوفی بتواند بدون او به مسیرش ادامه دهد. اما سانجی هر چقدر برای کاپیتانش ارزش قائل بود، لوفی نیز همانقدر او را عزیز میشمرد و حتی فکر رسیدن به رویاهایش بدون حضور سانجی برایش غیرممکن بود.
۵) چوپر میخواهد نسل بعد بداند لوفی شکستناپذیر است
چوپر (Chopper)، گوزن شمالی که به خاطر تفاوتهایش توسط همه طرد شده بود، سرانجام آغوش گرم دکتر هیرولوک (Dr. Hiriluk) را پیدا کرد و یک سال پیش از مرگ غمانگیز دکتر، تحت سرپرستی او بود. این گوزن بینیآبی سپس سالها نزد دکتر کورها (Dr. Kureha) طبابت آموخت تا اینکه سرانجام مسیر واقعی زندگیاش را یافت و دزد دریایی شد.
چوپر با دیدن شجاعت و اراده لوفی، جرئت پیدا کرد تا رویاهای خودش را دنبال کند. به همین خاطر است که ایمان او به لوفی دستکمی از سایر اعضا ندارد. در آرک پانک هازارد (Punk Hazard)، او به کودکان وحشتزده اطمینان داد که حتی کسی به ترسناکی و قدرت سزار کلاون (Caesar Clown) هم حریف پادشاه آینده دزدان دریایی نمیشود.
۴) در وفاداری نامی هیچ جایی برای تردید نیست
درست مانند اوسوپ، نامی (Nami) هم اغلب از رویارویی با دشمنان قدرتمند واهمه دارد، اما لحظاتی هست که حتی برای او هم عقبنشینی گزینه روی میز نیست. وقتی در برابر اولتی (Ulti) از دزدان دریایی بیست (Beast Pirates) قرار گرفت، عقل حکم میکرد فرار کند، اما گفتنش سادهتر از عمل کردن بود. بدتر از همه اینکه اولتی مدام با ضربات سر به نامی حمله میکرد تا او را وادار کند به زبان بیاورد که لوفی پادشاه دزدان دریایی نخواهد شد.
اولتی این عنوان را برای کایدو (Kaido) میخواست و تحمل نداشت کس دیگری چنین رویایی داشته باشد. تنها راه نجات نامی دروغ گفتن بود. اما او هم مثل تمام کلاه حصیریها، ذرهای شک نداشت که لوفی پادشاه خواهد شد و وفاداری عمیقش اجازه نداد حتی برای نجات جانش دروغ بگوید.
۳) رویای لوفی به فرانکی قدرت ایستادن مقابل بیگ مام را میدهد
اوضاع در کشور وانو (Wano) با اتحاد ناگهانی بیگ مام و کایدو از بد به فاجعه تبدیل شد. دزدان دریایی کلاه حصیری و متحدانشان به سختی با کایدو دستوپنج نرم میکردند و حالا ورود بیگ مام، پیروزی را به رویایی دوردست بدل کرده بود. اما شکست دادن کلاه حصیریها چیزی فراتر از صرفاً لقب امپراتوران دریا (Emperors of the Sea) نیاز داشت.
درست لحظهای که نامی و فرانکی (Franky) با بیگ مام روبهرو شدند – حریفی که قدرتش با آنها قابل قیاس نبود – نامی پیشنهاد فرار داد. اما فرانکی حاضر نشد جا بزند. او ایستاد و گفت وقتی قرار است پیروِ پادشاه آینده دزدان دریایی باشد، نباید در برابر یک امپراتور عقبنشینی کند.
۲) جیمبی مرعوب یک یونکوی معمولی نمیشود
اگرچه جیمبی (Jinbe) رسماً در آرک وانو به گروه پیوست، اما عملاً در جزیره هول کیک (Whole Cake Island) هم عضوی از خانواده بود. او که پس از مرگ ریشسفید (Whitebeard) زیر پرچم بیگ مام رفته بود، تصمیم گرفت از او جدا شود و به لوفی بپیوندد. اما بیگ مام قدرتی ترسناک داشت؛ او میتوانست با استفاده از ترس قربانیان از مرگ، جوهره زندگی آنها را بیرون بکشد.
او میتوانست سالها از عمر افراد بکاهد یا آنها را بکشد تا درس عبرتی باشند برای کسانی که قصد ترک خدمهاش را دارند. اما جیمبی اجازه نداد ابهت یکی از چهار امپراتور دریا او را بترساند. او با شجاعت تمام اعلام کرد: «من عضوی از خدمه پادشاه آینده دزدان دریایی هستم؛ چطور ممکن است از یک امپراتور دریای معمولی (Mere Yonko) بترسم؟» و بار دیگر ایمان راسخش به کاپیتان جدیدش را به رخ کشید.
۱) رابین میداند لوفی بهترین یاران را برای رسیدن به هدفش دارد
در گیرودار یورش اونیگاشیما (Onigashima Raid)، زمانی که سانجی برای شکست دادن بلک ماریا (Black Maria) از رابین (Robin) کمک خواست، رابین با کمال میل وارد میدان شد. او حقیقتاً خوشحال بود که یکی از نزدیکترین دوستانش به او تکیه کرده است. رابین قدرت سانجی را میستود و درک میکرد که چرا او حتی در خطرناکترین شرایط حاضر نیست اصول اخلاقیاش را زیر پا بگذارد. شاید خیلیها سانجی را به خاطر مبارزه نکردن با زنان مسخره کنند، اما همین جوانمردی است که او را خاص میکند.
رابین هنگام نبرد با بلک ماریا اعلام کرد که کسی مثل سانجی، شایسته آن است که یکی از «بالهای پادشاه دزدان دریایی» (Wings of the Pirate King) باشد. او در آن لحظه نهتنها ایمانش به لوفی را فریاد زد، بلکه یادآور شد که لوفی برای پرواز به سوی رویایش، به بالهایی نظیر سانجی و زورو در کنار خود نیاز دارد.
منبع: Comicbook
رازهای یوتوب فارسی؛ میزگیم با سکشات – قسمت اول
نظرات