در دنیای انیمه، مفهوم قدرت اغلب به‌عنوان چیزی تصویر می‌شود که با تلاش و سخت‌کوشی به دست می‌آید. البته در این میان استثناهایی نیز وجود دارد. برخی از شخصیت های انیمه به‌سادگی و بر اثر جهش داستانی به نیروهای ماورایی و خارق‌العاده‌ای می‌رسند و دیگران را در تقلایی بی‌پایان برای هم‌سطح شدن با خود باقی می‌گذارند. به همین دلیل نیز در روایت آن‌ها خبری از مراقبه‌های طولانی یا کار کردن روی فنون خاص نیست.

این مطلب حاوی اسپویل است

آنچه که درباره این شخصیت های انیمه در داستان اهمیت دارد، تسلط ناگهانی‌شان بر نیرویی خاص برای تغییر جهان است. بنابراین نباید توقع تماشای داستانی را داشته باشیم که با نظم و قوس‌های خاصی همراه است. البته این موضوع از جذابیت آن‌ها کم نمی‌کند و اتفاقا یادآور می‌شود که گاه سرنوشت یا موقعیتی غیرمترقبه می‌تواند بر تمام سخت‌کوشی‌ها بچربد. به همین ترتیب در این مطلب سراغ ۱۰ مورد از شخصیت های انیمه رفته ایم که یک شبه ره صدساله را طی کرده‌اند و قدرتمند شده‌اند.

۱۰. ناتسوکی سوبارو (Subaru Natsuki)

در انیمه Re: Zero

ناتسوکی سوبارو، شخصیت اصلی انیمه ری: زیرو (Re: Zero)  پس از مرگش، سر از جهان فانتزی درمی‌آورد که در آن با توانایی دردناکی همراه است. او در این جهان باز هم مرگ را تجربه می‌کند، با این تفاوت که هر بار می‌تواند با استفاده از این نیرویی مرموز درون خود به نقطه‌ پیش از زمان مرگش برگردد و از مسیر دیگری پیش برود. احتمالا چنین ویژگی شما را یاد بازی‌های ویدئویی می‌اندازد که در آن کاربر باید به نقاطی از مرحله برسد تا بتواند بازی را پس از مرگ کاراکتر از همان جا آغاز کند.

برای مشاهده ویدیوهای بیشتر از آثار مختلف می‌توانید به بخش «ویدیو مگ» مراجعه کنید

هرچند پس از لحظه فعال شدن این توانایی مسیر ناتسوکی پر از ناامیدی و تلاش برای پایداری می‌شود، اما او در همین سفر درس‌های زیادی از شکست‌هایش می‌آموزد. البته ناگفته نماند که توانایی بازگشت از مرگ در میان سایر قدرت‌های دنیای انیمه چندان خاص به نظر  نمی‌رسد. با این وجود ناتسوکی همین توانایی را نیز بدون زحمت و تلاش به دست می‌آورد و به شخصیتی شکست‌ناپذیر تبدیل می‌شود. در حالی که دیگران برای کسب تجربه زخم می‌خورند، سوبارو بارها می‌میرد و زنده می‌شود تا با بازنویسی خط زمانی داستان، درنهایت پیروزی قطعی را از آن خود کند.

۹. دنجی (Denji)

در انیمه Chainsaw Man

امکان ندارد صحبت از قدرت‌های بی‌زحمت در دنیای انیمه به میان بیاید و از دنجی یاد نکنیم. در ابتدای داستان، او نوجوانی نحیف و درمانده است که بدهی‌های پدرش را با کار برای یاکوزا پرداخت می‌کند. تنها چیزی که او از دار دنیا دارد، یک سگ عجیب به نام پوچیتا دارد که در حقیقت یکی از هولناک‌ترین شیاطین دنیای انیمه است. پس از آنکه دنجی با خیانت کشته می‌شود، مسیر داستان به‌گونه‌ای پیش می‌رود که او با پوچیتای شیطانی ترکیب و به مرد اره‌ای تبدیل می‌شود.

برای تماشای انیمه Chainsaw Man کلیک کنید

دنجی در این حالت جدید به قدرتی می‌رسد که با استفاده از آن می‌تواند بدنش را به یک اره‌ تبدیل کند. او در ادامه نه آموزشی می‌بیند و نه برای استفاده از قدرت جدیدش راهنمایی می‌شود؛ بلکه قدم در مسیر پر آشوبی می‌گذارد که در آن برای بقا و شانس داشتن یک زندگی عادی باید شیاطین دیگر را به قتل برساند. هرچند جهش این شخصیت انیمه‌ای از نوجوانی ضعیف و نیمه وحشی به بالاترین رده در میان سایر شیاطین آنی نیست، اما از هیچ منطق درستی هم پیروی نمی‌کند. در حقیقت دنجی نه با تمرین کردن، بلکه با جنگیدن آنقدر پیش می‌رود تا در نهایت واقعیت تسلیم او شود و تغییر کند.

۸. شینیچی ایزوومی (Shinichi Izumi)

در انیمه Parasyte

انگل‌ها موجودات عجیبی هستند. هر چند در دنیای واقعی بیشتر آن‌ها در روده و معده افراد جا خوش می‌کنند، اما در دنیای انیمه Parasyte موضوع کاملا متفاوت است. در این انیمه شینیچی ایزوومی به عنوان قهرمان داستان مورد حمله انگلی به نام میگی قرار می‌گیرد که به جای تسخیر مغزش، سراغ دست راست او می‌رود و در آن جا خوش می‌کند. در نتیجه این این همزیستیِ عجیب، توانایی‌هایی همچون واکنش‌های فوق‌العاده سریع، ادراک فرابشری و نیرویی بسیار فراتر از توان انسان در شینجی ایجاد می‌شود که بدون شک هیچ یک از آن‌ها با تمرین به دست نمی‌آیند.

شینجی یک شبه دچار تحول عجیبی می‌شود و پس از آن برای برقراری تعادل در استفاده از نیروهای جدیدش، به همزیستی با یک موجود بیگانه تن می‌دهد. او بدون بلند کردن حتی یک وزنه یا تقویت مهارتی خاص، به دقت و پایداری می‌رسد که با استفاده از آن سایر انگل‌ها تکه و پاره می‌شوند. البته داستان به این سادگی نیست؛ چرا که قهرمان داستان همزمان با این اتفاق باید سفری میان مرزهای اخلاقی و بقا داشته باشد و مفهوم واقعی هویتش را درک کند. با این حال ارتقای بدون زحمت او در بینایی، آرامش و سرعت عمل چنان دیدنی است که هیچ بیننده‌ای از تماشای آن خسته نمی‌شود.

۷. تتسوئو شیما (Tetsuo Shima)

در انیمه Akira

زمانی که زندگی تتسوئو شیما در انیمه Akira شروع می‌شود، هیچ کس فکر نمی‌کند عضوی از باند موتورسواران به نیروی ویرانگری دست یابد. او که همیشه در سایه رییس گروه و دوست دوران کودکی‌اش کاندا بود، پس از برخورد با با یک اسپر اسرارآمیز (Esper) که قدرت‌های روانی ویرانگرش را بیدار می‌کند، از این رو به آن رو می‌شود. با این حال اشتباه نکنید. با رشد بدون مهار قدرت، تتسوئو کم کم به یک فاجعه متحرک تبدیل می‌شود و حتی توکیو را هم تهدید می‌کند.

انیمه هایی که به کمک آن‌ها می‌توانیم فلسفه یاد بگیریم

جالب اینجاست که این قدرت نیز بدون هیچ دخالت و تلاشی در وجود او گسترش می‌یابد تا جایی که ماده به اراده‌اش ازبین می‌رود. علاوه‌براین  او می‌تواند هستی جدیدی را از نو خلق کند. به همین دلیل نیز هیچ نیرو و ارتشی نمی‌تواند او را از پا دربیاورد. اگر بخواهیم از دید دیگری به تتسوئو نگاه کنیم، او شخصیتی است که قدرتش از یک حادثه کیهانی کنترل نشده ناشی می‌شود. همین موضوع کافی است تا متوجه علت هولناک بودن او در مقایسه با شخصیتی مانند گوکو در دراگون بال شویم که قدرتش را پس از سال‌ها زحمت و تمرین منظم به دست آورده است.

۶. کن کانکی (Ken Kaneki)

در انیمه Tokyo Ghoul

از دیگر شخصیت های انیمه جذاب که از همان قسمت اول به نیروی خارق‌العاده‌ای دست می‌یابد، کن کانکی است. او که در ابتدا تنها یک دانشجوی آرام و درون‌گرای رشته ادبیات است، پس از ملاقات با یک غول به نام ریزه کامیشیرو تبدیل به یک نیمه‌غول می‌شود که برای بقای خود مجبور است گوشت بخورد. از اینجا به بعد، کن دچار نوعی کشمکش بین مفهوم انسانیت و هیولا بودن می‌شود و تمام تلاش خود را به کار می‌گیرد تا هویت خود بین این دو جهان را پیدا کند.

برای تماشای انیمه Attack on Titan the Movie: The Last Attack کلیک کنید

برخلاف اغلب قهرمان‌هایی که خود در جست‌وجوی قدرت‌ هستند، نیروهای کانکی کاملا ناخواسته به او تحمیل می‌شود. هرچند انسانیت او رفته رفته تحلیل می‌رود، با این حال نیمه غول بودن قدرت احیای فوق‌العاده، سرعت بالا و توانایی استفاده از کاگونه (Kagune) را به او می‌بخشد. کانکی بدون هیچ آموزش رزمی خاصی، شکنجه‌ای را تحمل می‌کند که هر کس دیگری را می‌کشد و پس از آن، به اندازه‌ای قوی بیرون می‌آید که می‌تواند به تنهایی بازرسان نخبه غول‌ها را شکست دهد. همانطور که پیداست، دگرگونی او کاملا غریزی است. در نهایت نیز کانکی طبیعت شکارچی خود را می‌پذیرد و با وجود این سازگاری، مفهوم تمرین کاملا بی‌معنا می‌شود.

۵. موب (Mob)

انیمه Mob Psycho 100

اشتباه نکنید. شیگئو کاگیاما که غالبا او را با نام موب می‌شناسیم، تنها یک پسر خجالتی و کم‌ رو در انیمه موب سایکو ۱۰۰ نیست. او توانایی ذهنی دارد که حتی در ذهن نمی‌گنجد. به همین دلیل نیز ریگن آراتاکای او را به خدمت می‌گیرد. با این حال موب بیشتر تلاش خود را صرف سرکوب احساساتش می‌کند تا با فوران قدرت‌های ذهنی‌اش ویرانی به بار نیاورد. تنها کافیست موجی از احساسات غم، خشم یا ترس او را فرابگیرد تا شهر زیر و رو شود.

نیروی ذهنی شیگئو بدون هیچ گونه تمرین، مراقبه یا دانش ویژه‌ای به دست آمده است. انفجارهای روانی‌ او به‌طور طبیعی زمانی رخ می‌دهند که احساساتش به بالاترین حد ممکن برسد. اینجاست که او تسلط کامل بر گرانش، ماده و حتی ارواح را به دست می‌گیرد. با این حال جالب اینجاست که موب هیچ وقت دلش نمی‌خواست که چنین قدرتی داشته باشد. در حقیقت او دوست داشت مانند یک نوجوان معمولی زندگی کند. بنابراین برخلاف سایر شخصیت های انیمه که خودشان با تمایل شخصی به یک قدرت می‌رسند و کنترلش می‌کنند، این بی‌رغبتی در موب نسبت به توانایی‌اش او را ترسناک جلوه می‌دهد.

۴. ملیوداس (Meliodas)

در انیمه The Seven Deadly Sins

اشتباه نکنید. ملیوداس که رییس گروه هفت گناه کبیره است، یک شخص بی‌خیال نیست. او نه تنها برای مدتی هدایت گروه ۱۰ فرمان را برعهده داشت و وارث پادشاه شیاطین بود، بلکه قرن‌ها تجربه نبرد دارد و میراث شیطانی را نیز با خود حمل می‌کند. به همین دلیل نیز داستان انیمه هفت گناه کبیره (The Seven Deadly Sins) حول مسیر رستگاری، عشق، و نفرین جاودانگی‌اش می‌چرخد؛ نفرینی که سرنوشت او را به چرخه بی‌پایانی از نبرد و تناسخ گره زده است.

۱۰ انیمه شاهکار و جنجالی که بیش از حد مورد انتقاد قرار گرفتند

ملیوداس این قدرت عجیب را نه از طریق تمرین که به صورت خدادادی به دست آورده است. جای تعجبی هم ندارد. او فرزند پادشاه شیاطین است. به همین دلیل نیز قدرت فیزیکی، سرعت و تکنیک فول کانترش او را به شخصیت دست نیافتنی تبدیل می‌کند. ملیوداس با شکل اهریمنی خود، ارتش‌ها و پادشاهی‌ها را به‌آسانی در هم می‌‌شکند. از طرف دیگر جاودانگی‌اش نیز به او کمک می‌کند تا در برابر مرگ تسلیم نشود. او بدون هیچ تلاشی تنها از نیروی خدادادی خود بهره می‌گیرد و نشان می‌دهد گاه سرنوشت زور بیشتری نسبت بر تلاش‌های شبانه‌روزی دارد.

۳. ریمورو تمپست (Rimuru Tempest)

در انیمه That Time I Got Reincarnated as a Slime

داستان ریمورو، خالق آشوب، به‌عنوان یک کارمند حقوق‌بگیر معمولی آغاز می‌شود که می‌میرد و به صورت یک اسلایم آبی سر از یک دنیای فانتزی درمی‌آورد. شاید این شروع کمی کمدی به نظر  برسد، اما زمانی که داستان پیش می‌رود ریمورو کم کم توانایی ذاتی خود در جذب را کشف می‌کند. فرقی ندارد که پای هیولا وسط باشد یا مهارت و جادویی خاص. همانطور که از نامش پیداست، شخصیت اصلی انیمه وقتی به عنوان یک اسلایم تناسخ یافتم (That Time I Got Reincarnated as a Slime) از طریق این توانایی هر چیزی را جذب می‌کند و درنهایت به موجودی تبدیل می‌شود که هیچ کس نمی‌تواند به گرد پایش برسد.

برای تماشای انیمه Jujutsu Kaisen 0 کلیک کنید

درست است. ریمورو نیز قدرتش را با تلاش و کوشش فراوان به دست نمی‌آورد. تنها کافیست در نبردها پیروز شود تا بتواند مهارت‌هایش را با جذب کردن ارتقا بدهد و به عنوان حاکمی خیرخواه برای هیولاها تمدنی نو بسازد. در این میان توانایی‌های آزاتوث (Azathoth) و خردمند (Wise One) به او امکان می‌دهد هر قدرتی را فورا جذب و درک کند. در اصل، داستان صعود قدرت ریمورو بیشتر شبیه یک کتاب آموزشی در ستایش راحتی بیش‌از حد است که حتی تسلط هم در آن نقش خاصی ندارد.

۲. سایتاما (Saitama)

در انیمه One Punch Man

نقد انیمه One Punch Man | اوتاکو، این را می‌پسندد!

سایتاما، شخصیت کمدی اصلی و خنده‌دار انیمه مرد تک مشتی (One Punch Man) مردی کاملا عادی است که در جست‌وجوی معنا و هیجان، راه قهرمانی را در پیش می‌گیرد. در همین جهت او تمرینی ساده و به ظاهر بی‌اهمیت انجام می‌دهد و با انجام صد بار حرکت شنا، درازنشست، اسکوات و دویدن‌های روزانه به نیرومندترین موجود هستی تبدیل می‌شود. تنها کافیست مشت خود را بالا بیاورد و محکم به حریفان خود بکوبد تا آن‌ها با خاک یکسان شوند.

هرچند سایتاما در این چرخه بی‌پایان از مشت زدن‌ها دچار نوعی خستگی می‌شود، اما نمی‌توان از تاثیر وجود این قدرت عجیب در انیمه نیز چشم‌پوشی کرد. او با توانایی خود مفهوم قدرت را از نو تعریف می‌کند و تمام منطق داستانی را در هم می‌شکند. همانطور که مشخص است، تمرین ساده او در ابتدا بیشتر نمادین است و تاثیری در ظهور قدرتش ندارد. جالب اینجاست که مشت سایتاما در قدرتمندترین حالت ممکن قرار دارد و به همین دلیل نیز قهرمان انیمه در طول داستان رشد نمی‌کند. در حقیقت طراحی شخصیتش او را به داور مطلق و مضحک مفهوم بیش‌ازحد قدرتمند بودن تبدیل می‌کند.

۱. آلوکارد (Alucard)

در انیمه Hellsing Ultimate

آلکارد، برگ برنده سازمان هلسینگ و نیرومندترین سلاح آن در برابر تهدیدهای ماورایی، یکی از سه شخصیت اصلی این مجموعه است. او که چند صد سال سن دارد و به عنوان یک نیروی شکست‌ناپذیر شناخته می‌شود، مردگان متحرک و حتی انسان‌ها را با وفاداری کامل شکار می‌کند. جای تعجبی هم ندارد؛ چرا که او بارها مرگ را شکست داده تا به این اعتماد به نفس رسیده است. انیمه هلسینگ نهایی (Hellsing Ultimate) نیز او را همزمان به عنوان یک جلاد و فیلسوف به تصویر می‌کشد که تجسمی از غرور جاودانگی و لذت نبرد است.

معرفی ۱۰ تا از خونین‌ترین انیمه ها در تمام دوران

آلکارد که به‌عنوان قدیمی‌ترین خون‌آشام زنده شناخته می‌شود، با قدرت بینظیر خود می‌تواند از دل نابودی کامل دوباره به وجود بیاید و رشد کند. او همچنین به ارتشی از روح‌های جذب‌شده فرمان می‌دهد و سلاح‌هایی در دست می‌گیرد که می‌توانند واقعیت را از این رو به آن رو کنند. بدون شک این قدرت ذاتی، ناشی از پیوند نفرین جاودانگی و طبیعت خون آشام اوست. بنابراین حتی اگر حریفان آلکارد را بسوزانند و تنها خاکسترش را باقی بگذارند، او با پوزخند شیطانی خود دوباره به وجود می‌آید و احیا می‌شود. به همین دلیل نیز برخی او را یکی از قدرتمندترین شخصیت های انیمه می‌دانند.

نظر شما درباره این شخصیت های انیمه چیست؟ چه کاراکتر دیگری را می‌شناسید که بدون هیچ تلاش خاصی به قدرت ماورایی دست یافته باشد؟ منتظر نظرات ارزشمند شما هستیم.

منبع: Screenrant


بتلفیلد ۶ بهتره یا کالاف دیوتی؟ میزگیم با گلخان و شایان

بتلفیلد 6 بهتره یا کالاف دیوتی؟ میزگیم با گلخان و شایان

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها