۱۵ سالگی گیسوکمند؛ شاهکاری که سرنوشت پرنسسهای دیزنی را تغییر داد
پانزده سال پیش دقیقاً در چنین روزی، دیزنی یک اثر کلاسیک مدرن را روانه سینماها کرد؛ اثری که در نهایت جرقهای شد برای آغاز دورانی کاملاً تازه برای پرنسسهای دیزنی (Disney Princesses). کمپانی دیزنی در طول دهههای گذشته فیلمهایی را منتشر کرده که بسیاری از آنها را شاهکار میدانند و همراه با این فیلمها، دورانهای خاصی برای فرنچایزهای این غول انیمیشنسازی رقم خورده است.
شاید برخی از دورههای فیلمسازی دیزنی موفقتر از سایرین بوده باشند، اما هر کدام با تغییراتی مشخص در لحن یا رویه کاری شناخته میشوند. با این حال، بزرگترین تغییر واقعی در دهه ۲۰۱۰ رخ داد؛ زمانی که استودیو برای ساخت عناوین شاخص خود، تمامقد به سمت تولید آثار انیمیشن سهبعدی کامپیوتری (CG) چرخش کرد. انیمیشن گیسوکمند (Tangled) نخستین فیلم انیمیشن کامپیوتری نبود که توسط استودیو انیمیشن والت دیزنی (Walt Disney Animation Studios) ساخته شد، اما اولین فیلم در رده «پرنسسهای دیزنی» بود که با چنین فرمت و ساختاری روی پرده رفت.
۱۵ سال پیش در چنین روزی، یعنی در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۰، گیسوکمند عصر تازهای را برای پرنسسها کلید زد. از آن پس، تمامی این فیلمها در قالب انیمیشن CG (و بعدها فیلمهای لایو اکشن) تولید شدند و این اتفاق رسماً به دوران انتشار انیمیشنهای دوبعدی کلاسیک پایان داد. این یک تغییر مسیر عظیم برای کمپانی بود که طرفداران هنوز هم شاهد نتایج و آثار آن هستند.
۱۵ سال از اکران گیسوکمند گذشت
گیسوکمند به عنوان اولین فیلم پرنسس دیزنی که با انیمیشن CG تولید شد، واقعاً دیزنی را در مسیر کاملاً تازهای قرار داد که تا به امروز از مواهب آن بهرهمند است. این اثر به نوعی تلفیقی ایدهآل از احساسات کلاسیک و ظاهری مدرنسازی شده برای مخاطبان دهه ۲۰۱۰ است. اقتباس از افسانه قدیمی راپونزل به فیلم کمک کرد تا به ریشههای آشنا و اصیل دیزنی بازگردد؛ ریشههایی که استودیو از اواخر دهه ۱۹۹۰ چندان به سراغ کاوش در آنها نرفته بود.
اگرچه پیش از آن تلاشی با انیمیشن شاهدخت و قورباغه (The Princess and the Frog) برای بازگشت به این فضا صورت گرفت، اما گیسوکمند همان اثری بود که توانست سدها را بشکند و راه خود را باز کند. استودیو در سالهای قبل از آن مشغول انتشار انیمیشنهای CG با داستانهای خاص و متفاوتی مانند بولت (Bolt) یا ملاقات با رابینسونها (Meet the Robinsons) بود، اما گیسوکمند استودیو را دوباره به آن سبک باشکوه و موزیکال «برادوی» برگرداند که طرفداران در فیلمهای قدیمیتر عاشقش بودند.
این فیلم با هنرنمایی مندی مور در نقش راپونزل، نسخه بسیار سرزندهتر و جسورتری از پرنسس داستان اصلی را به مخاطبان معرفی کرد؛ دختری که تنها آرزویش فرار از برجی بود که اکثر عمرش را در آن محبوس مانده بود. و زمانی که بالاخره موفق به این کار شد، راپونزل تازه متوجه جادویی شد که واقعاً در وجودش نهفته بود و توانایی انجامش را داشت. این اثر سینمایی به شکلی به دیزنی کمک کرد که ما تازه امروز و با نگاهی به گذشته متوجه عمق آن میشویم.
گیسوکمند به دیزنی اجازه داد وارد دوره کاملاً جدیدی از اعتبار و اهمیت شود. واقعیت این است که بدون موفقیت گیسوکمند که به نوعی پرچمدار شروع این عصر جدید بود، ما شاهد موفقیتهای بزرگ بعدی که با همین فرمول ساخته شدند نبودیم؛ آثاری همچون یخزده (Frozen)، افسون (Encanto) و موانا (Moana). همه این دستاوردها در حالی به دست آمد که همچنان فضایی برای تجربهگرایی و خلاقیت با فیلمهایی مانند زوتوپیا (Zootopia)، رالف خرابکار (Wreck-It Ralph) و موارد دیگر باقی ماند که مسیرشان را با ساخت دنبالهها ادامه دادند.
چه بر سر گیسوکمند آمد؟
اگرچه این فیلم موفقیت عظیمی را برای پرنسسهای دیزنی که پس از آن آمدند هموار کرد، اما خودِ گیسوکمند به نوعی با چالش ماندگاری و ادامه مسیر روبهرو بوده است. با اینکه این فیلم توانست از طریق یک سریال تلویزیونی انیمیشن دوبعدی فوقالعاده به نام ماجراجویی گیسوکمند راپونزل (Rapunzel’s Tangled Adventure) حیاتش را ادامه دهد، اما هرگز واقعاً این شانس را پیدا نکرد که مانند دیگر آثار بعد از خود، داستانش را با یک دنباله سینمایی رسمی پیش ببرد.
داستان راپونزل عملاً بدون آن موهای طلایی جادویی به پایان رسیده بود و با اینکه شخصیت او به خودی خود جذاب بود، اما تمام جادوی ایده اصلی در آن موها خلاصه میشد. بنابراین وقتی او موهایش را کوتاه کرد، داستان از آن نقطه به بعد تقریباً به بنبست رسید. البته تلاش قابل توجهی برای بازگرداندن گیسوکمند با یک اقتباس رسمی لایو اکشن (مانند آنچه در دیگر کلاسیکهای انیمیشن دیزنی دیدهایم) صورت گرفت، اما این پروژه در میانه تولید لغو شد.
بازار اقتباسهای لایو اکشن از نظر تضمین فروش در گیشه دچار افت شده بود و گیسوکمند یکی از آن فیلمهایی بود که در پی این تغییر ذائقه مخاطبان، از دستور کار خارج شد. ضمن اینکه طبق گفته کسانی که روی پروژه کار میکردند، به نظر میرسید که قرار نیست نتیجه کار به عنوان یک فیلم لایو اکشن چندان چنگی به دل بزند. با تمام موفقیتهایش در زمان اکران، گیسوکمند پس از ۱۵ سال همچنان بخشی جذاب و قابل تأمل از تاریخچه دیزنی باقی مانده است.
این فیلم تأثیر بهسزایی بر برنامههای کمپانی برای فیلمهای آینده پرنسسها داشت، اما آن «موفقیت غولآسایی» نبود که دیزنی بخواهد سالها بعد رویش شرطبندیهای چندجانبه کند (و قراردادهای سنگین برای بازگشت ستارگانش ببندد)، آنطور که مثلاً با فرنچایز یخزده رفتار کرد. با تمام این اوصاف، گیسوکمند نمونهای کامل از یک فیلم مستقل و منسجم دیزنی است که تا حد ممکن ماندگار و فارغ از قید زمان باقی مانده است. شما هنوز هم میتوانید ۱۵ سال بعد به تماشای آن بنشینید و درست مثل روز اول عاشقش شوید.
منبع: comicbook
نظرات