در این مقاله قصد داریم نگاهی به بهترین لحظه‌های سریال Stranger Things انداخته و آن‌ها را مرور کنیم. با مجله بازار همراه باشید.

سریال Stranger Things در طول چند فصل گذشته توانسته ترکیبی بی‌نظیر از نوستالژی دهه ۸۰ میلادی، ماجراجویی و درام انسانی را ارائه دهد. البته نوستالژی، هیجان و درام تنها عوامل موفقیت این اثر نبوده‌اند و شخصیت‌پردازی‌های عالی در کنار نقش‌آفرینی‌های فوق‌العاده نقش بسزایی را ایفا کردند. از همین رو، سریال چیزهای عجیب بدون شک لحظات به‌یادماندنی زیادی داشته و در ادامه مقاله قصد داریم تعداد انگشت شماری از آن‌ها را بررسی کنیم که بالاتر از بقیه قرار می‌گیرند.

تماشای رایگان فیلم Predator: Badlands

بازی با آهن‌رباها

بهترین لحظه‌های سریال Stranger Things

(فصل سوم – قسمت پنجم) وینونا رایدر (Winona Ryder) در فصل اول سریال Stranger Things با چراغ‌های کریسمس خوش درخشید، در فصل دوم با یک دوربین فیلم‌برداری به نکته‌ای مهم پی برد و در فصل سوم هم یک معمای حول محور آهن‌رباهای ازکارافتاده را حل کرد. یکی از خط‌های داستانی فصل سوم، ماجراهای آهن‌رباهایی بود که از کار افتاده بودند و توجه جویس بایرز به آن‌ها جلب شد. این خط داستانی در قسمت پنجم به اوج می‌رسد؛ جایی که او تلاش می‌کند از الکسی بپرسد آیا از بین رفتن خاصیت آهن‌رباها بخاطر عملیات کمونیست‌ها در هاوکینز هست یا نه.

طوفان انتقادات علیه تریلر ادیسه؛ همه چیز زیر سر یک کلاه‌خود است!

با توجه به زیرنویس‌ها، الکسی تقریباً هیچ‌ چیز از سوال و توضیحات جویس بایرز را متوجه نمی‌شود اما او با هیجان و پشت‌سرهم صحبت می‌کند و همزمان، حالت چهره درمانده فصل‌های پیشین را بار دیگر به نمایش می‌گذارد. کمی بعد، هاپر می‌گوید جویس مثل موری رفتارهای عجیبی دارد و نقش‌آفرینی رایدر حکم تاییدی برای این ادعا است. رایدر یکی از مهم‌ترین انتخاب‌های بازیگری سریال بود و در فصل‌های اول و دوم بار قابل‌توجهی از وزن دراماتیک داستان را به دوش داشت.

یک واسطه

بهترین لحظه‌های سریال Stranger Things

(فصل دوم – قسمت ششم) سریال Stranger Things جنبه‌های مثبت زیادی داشته و یکی از آن‌ها روابط عاشقانه است. روابط عاشقانه تا حد زیادی باورپذیر به تصویر کشیده و مخاطب به راحتی می‌تواند با آن‌ها ارتباط برقرار کند. یکی از بهترین روابط هم جاناتان و نانسی بوده که روند پر فراز و نشیبی دارد. نانسی و جاناتان بخش عمده فصل دوم را در یک سفر جاده‌ای گذرانده و تلاش می‌کنند راهی برای افشای آزمایشگاه هاوکینز به‌عنوان عامل مرگ بارب پیدا کنند. این مسیر آن‌ها را به نظریه‌پرداز توطئه به نام موری بومن می‌رساند.

موری بومن یک راه حل مقابل جاناتان و نانسی قرار می‌دهد تا به خواسته‌شان برای افشای پنهانکاری‌های آزمایشگاه هاوکینز برسند اما این ماجرا، تنها کارکرد او نیست. موری که رفتارهای عجیب غریبی از خود نشان می‌دهد، جاناتان و نانسی را تحت فشار قرار داده و مجورشان می‌کند احساسات خود نسبت به یکدیگر را به زبان بیاورند. آن‌ها که چنین چیزی را انتظار نداشتند، شدیداً تحت فشار روانی قرار می‌گیرند.

معرفی ۱۰ تا از بهترین سریال‌های پلیسی ایران

البته سریال چیزهای عجیب نخستین باری نیست که برت گلمان (Brett Gelman) را در نقش یک مرد عجیب نشان می‌دهد؛ چه در Fleabag و چه در Another Period، گلمان همیشه در به تصویر کشیدن شخصیت‌های عجیب موفق بوده است؛ شخصیت‌هایی که شوخی‌های طعنه‌آمیز زیادی را بیان می‌کنند.

ملاقات ادی و کریسی

بهترین لحظه‌های سریال Stranger Things

(فصل چهارم – قسمت اول) ادی مانسون و کریسی در صحنه‌های ابتدایی فصل چهارم سریال Stranger Things با یکدیگر تعامل دارند. البته در پایان قسمت مشخص می‌شود که این تعامل صرفاً مقدمه‌ای برای مرگ کریسی است. از همه مهمتر، صحنه‌های مزبور فرصت مناسبی بودند تا دو بازیگر عملکردی را ارائه دهند که حکم تاییدی بر استعداد بالای بازیگری‌شان باشد. به خصوص جوزف کویین (Joseph Quinn) که توانست خیلی زود در دل طرفداران جا باز کند.

تریلر مفهومی فیلم ملوان زبل با حضور جیسون استاتهام و جیسون موموآ

تعامل ادی مانسون و کریسی، ادای دینی به عاشقانه‌های مشهور جان هیوز (John Hughes) در دهه ۸۰ میلادی است؛ عاشقانه‌هایی که درباره یک نوجوان طردشده و یک تشویق‌کننده مدرسه هستند. آن‌ها طی اتفاقاتی پی می‌برند اشتراکات بیشتری نسبت به تصور اولیه‌شان داشته و همین موضوع تعاملات بعدی را زمینه‌چینی می‌کند. همچنین، نمونه این عاشقانه‌ها را می‌توان در The Breakfast Club و Some Kind of Wonderful مشاهده کرد.

لامپ‌های جویس

بهترین لحظه‌های سریال Stranger Things

(فصل اول – قسمت سوم) صحنه‌ای که در آن جویس بایرز چراغ‌های کریسمس را روی دیوار نصب کرده و از طریق آن‌ها با ویل ارتباط برقرار می‌کند، یکی از نمادین‌ترین تصاویر سریال Stranger Things است. زمانی که جویس موفق می‌شود با فرزند کوچکش ارتباط برقرار کند، امیدی وصف‌ناپذیر در دل او و مخاطبان شکل می‌گیرد اما این امید خیلی زود به وحشت تبدیل می‌شود؛ زیرا چراغ‌ها کلمه RUN (به معنی فرار کن) را روشن کرده و همزمان، یک دموگورگون دیوار را می‌شکافد؛ موجودی ترسناک که انتظار حضورش را نداشتیم. از همه مهمتر، نباید عملکرد فوق‌العاده وایونا رایدر در این صحنه را فراموش کرد.

تماشا کنید: حضور سم فیشر در بازی Ghosts of Tabor

مهمانی در خانه هرینگتون‌ها

بهترین لحظه‌های سریال Stranger Things

(فصل اول – قسمت دوم) سریال Stranger Things در قسمت‌های ابتدایی این حس را در برخی مخاطبان مسن‌تر ایجاد می‌کرد که می‌خواهد ادای دینی به دوران طلایی صنعت تلویزیون باشد. مهمانی شبانه وسط هفته در خانه استیو هرینگتون، پخش آهنگ Melt With You از رادیو، بخار آب که از سطح استخر بلند می‌شود، نانسی و بارب که همراه دوستان جدید و نه‌چندان قابل‌اعتماد مهمانی گرفته‌اند و جاناتان که از میان درختان اطراف از آن‌ها عکس می‌گیرد، همگی مواردی آشنا و نوستالژیک هستند که تنها در دل دهه ۸۰ میلادی دیده می‌شدند. از همه مهمتر، سازندگان سریال چیزهای عجیب موفق شدند آن‌ها را به دقیق‌ترین شکل ممکن بازسازی کنند.

با قدرتمندترین شخصیت های اتک آن تایتان آشنا شوید!

ویلٍ جادوگر

بهترین لحظه‌های سریال Stranger Things

(فصل پنجم – قسمت چهارم) در دنیای بازی Dungeons & Dragons، جادوگران ذاتی (Sorcerer) کسانی هستند که قدرت‌هایشان از درون خودشان می‌آید؛ چیزی که با آن به دنیا آمده‌اند. در مقابل، وارلاک‌ها (Warlock) قدرتشان را از راه ارتباط یا پیوند با یک موجود قدرتمند به دست می‌آورند؛ موجودی مثل شیطان یا یک نیروی فراطبیعی دیگر. درباره ویل می‌توان گفت او بیشتر به یک وارلاک شبیه است، چون قدرتش به شکلی مستقیم به وکنا وصل است و وکنا نقش منبع یا حامی قدرت او را دارد. البته چنین پیوندهایی همیشه هم با رضایت کامل دو طرف شکل نمی‌گیرند. جالب است بدانید مفاهیم جادوگر ذاتی و وارلاک مربوط به دهه ۸۰ میلادی نیستند و سال‌ها بعد به بازی D&D اضافه شدند.

آیا فیلم ونوم ۴ با بازی تام هاردی و تام هالند ساخته می‌شود + ویدیو

لحظه‌ای که ویل بایرز برای اولین بار توانایی‌های فراطبیعی واقعی را به نمایش می‌گذارد، یکی از مهم‌ترین و تاثیرگذارترین صحنه‌های سریال چیزهای عجیب است. این لحظه، نتیجه مسیری است که از فصل دوم شروع شده و کم‌ کم شکل گرفته است. مشخص نیست برادران دافر از همان ابتدا برنامه دقیقی برای پرداختن به تفاوت‌های ویل با بقیه هم سن و سال‌ها داشته‌اند یا نه اما از فصل سوم به بعد این تفاوت‌ها به بخش مهمی از شخصیت او تبدیل شد. البته برخلاف بسیاری از شخصیت‌ها ویل نتوانست به محبوبیت چندانی میان مخاطبان دست یابد. فصل پنجم یک غافلگیری با محوریت او به نمایش گذاشت تا شاید بتواند ویل را که شروع‌کننده همه چیز بوده، به مرکز توجه‌ها بیاورد.

همانطور که گفتیم، ویل بایرز در نگاه اول یک وارلاک بنظر می‌رسد. به هر حال، قدرت‌هایش بواسطه ارتباط با وکنا بدست آورده است اما یک نکته بسیار مهم را نادیده گرفته‌اید. ارتباط ویل و وکنا در طول تمامی فصل‌های گذشته وجود داشت اما چرا در هیچ کدام آن‌ها را به نمایش نگذاشت؟ پاسخش مشخص است؛ چون نتوانسته بود با آسیب‌های روحی و روانی خود کنار بیاید و آن گفتگو با رابین بود که باعث شد به آرامش درونی برسد. از همین رو، اگر ویل را یک جادوگر ذاتی در نظر بگیریم، چندان بیراه نیست.

۱۰ بازی برتری که در آن‌ها آدم خوب‌های داستان می‌بازند

ویل بایرز طی این سال‌ها آسیب‌های زیادی را متحمل شده است؛ از ربوده شدن توسط وکنا تا طرد شدن و تمسخرهایی که قبلتر به‌خاطر متفاوت بودنش از سوی پدر یا همکلاسی‌ها تجربه کرده بود. همه این‌ها ویل را ضعیف کرده بودند اما دیگر فقط قربانی نیست. این تجربه‌ها باعث شده‌اند مقاوم‌تر و قوی‌تر شود. سریال چیزهای عجیب نشان می‌دهد که عبور از رنج‌ها و آسیب‌های عمیق می‌تواند انسان را به نسخه‌ای قدرتمندتر از خودش تبدیل کند. ویل به توانایی‌های ذهنی دست پیدا می‌کند چون از تجربه وحشتناک وکنا جان سالم به در برده و توانسته از آن عبور کند. از این نظر، او نمونه‌ای واضح از یک وارلاک در دنیای D&D است؛ شخصیتی که قدرتش مستقیماً از دل رنج و بقا بیرون می‌آید.

جشن مدرسه

بهترین لحظه‌های سریال Stranger Things

(فصل دوم – قسمت نهم) صحنه‌های زیبایی قبل از پایان فصل دوم Stranger Things وجود دارد؛ از جمله زمانی که الون دروازه زیر آزمایشگاه هاوکینز را می‌بندد. اما احساسی‌ترین اتفاق قسمت پایانی احتمالاً در جشن مدرسه است؛ مراسمی که در آن رابطه عاشقانه مایک با الون به یک سرانجام خوش می‌رسد. با این حال، مهمترین رخداد به حرکت نانسی نسبت به داستین مربوط می‌شود؛ داستینی که با وجود مدل موی جدید و مرتبش از سوی بقیه طرد شده و تنها مانده است. نانسی که متوجه شرایط داستین می‌شود، به او می‌گوید همیشه در میان دوستان مایک، شخصیت محبوبش بوده و اگر دوران مدرسه راهنمایی را پشت سر بگذارد، بدون شک بقیه شیفته‌اش خواهند شد.

معرفی زیباترین شخصیت‌های بازی‌های ویدیویی؛ پرنسس زلدا

صحبت‌های نانسی با داستین را نباید ساده گرفت و از کنارش عبور کرد. فصل دوم چیزهای عجیب یک مثلث عاشقانه میان لوکاس، داستین و مکس شکل می‌دهد اما خیلی زود مشخص می‌شود که داستین در واقع نقش فرد اضافه را دارد. نکته دردناک این است که او بسیار دیرتر از مخاطبان به این واقعیت پی می‌برد؛ این اتفاق تصویری صریح و صادقانه از روابط عاطفی در سنین مدرسه راهنمایی را به نمایش می‌گذارد. در فصل بعد، داستین یک معشوقه پیدا کرده و بحران عاطفی زندگی او به یک جمع‌بندی می‌رسد.

اجرای دونفره

(فصل سوم – قسمت هشتم) این انتخاب ممکن است برای بعضی از مخاطبان غیرقابل‌قبول یا حتی کاملاً احمقانه به نظر برسد اما اجرای داستین و سوزی از آهنگ Never-Ending Story اثر لیماهل (Limahl) بدون شک یکی از به‌یادماندنی‌ترین لحظات فصل سوم است و می‌تواند رقیب جدی برای ماندگارترین صحنه کل سریال باشد. در ضمن، این صحنه برگرفته از یک فیلم فانتزی معروف است که The NeverEnding Story نام داشته و در سال ۱۹۸۴ میلادی اکران شد و موفقیت‌های تجاری خوبی را برای سازندگان خود به ثبت رساند.

بازگشت کاپیتان آمریکا در Avengers: Doomsday و احیای بزرگ‌ترین معمای Endgame

اجرای دونفره داستین و سوزی احمقانه و اغراق‌آمیز بوده و مثالی از همان نوستالژی‌های سطحی‌ای است که منتقدان همیشه از سریال Stranger Things بابت آن‌ها گله دارند. احمقانه و اغراق‌آمیز است، چون پای مرگ و زندگی وسط بوده و سوزی می‌گوید جواب مسئله را به زبان نمی‌آورد، مگر اینکه داستین با او همراهی کرده و یک آهنگ عاشقانه بخواند. احمقانه بودن چنین درخواستی به وضوح در چهره دیگر شخصیت‌های سریال بخصوص جیم هاپر دیده می‌شود. اتفاقاً همین میزان احمقانه بودن باعث شده تا بشدت در ذهن‌ها باقی بماند و به همین راحتی پاک نشود. همچنین سریال چیزهای عجیب با این ارجاع به منتقدان یادآوری می‌کند Stranger Things همین است و گاهی اوقات نباید آن را جدی گرفت.

تراژدی آمریکایی

(فصل چهارم – قسمت پنجم) داستانی که جیم هاپر برای دیمیتری (Dmitri) با نقش‌آفرینی تام ولاسچیکا (Tom Wlaschiha) درباره خدمتش در ویتنام تعریف می‌کند، شاید بهترین مونولوگ دراماتیک سریال باشد. این صحنه از فیلم Red Dawn الهام گرفته شده که سال ۱۹۸۴ میلادی اکران شده بود. البته حرف‌هایی که هاپر به زبان می‌آورد، صرفاً جنبه احساسی نداشته و برای عمیق‌تر کردن شخصیت‌پردازی او نیست، بلکه هدف دیگری را هم دنبال می‌کند.

تماشای رایگان سریال IT: Welcome to Derry

سارا هاپر در سایه بی‌توجهی پدرش فوت کرد. به بیان دقیقتر، سریال چیزهای عجیب از یک تشبیه هوشمندانه برای انتقال پیام خود بهره برد؛ سارا، شهروندان آمریکایی و جیم، دولتمردان آمریکایی است. در حالی که دولتمردان سعی دارند تهدیدهای خارجی را با حضور نظامی در دیگر کشورها برطرف کنند، یک مشکل درونی (سرطان) جامعه را از پا در می‌آورد. سرگذشت تلخ هاپر در واقع یک انتقاد سنگین به سیاست‌های ایالات متحده آمریکا در دهه ۸۰ میلادی (دوران جنگ سرد) بوده و آن را زیر سوال می‌برد.

وقت تسلیم شدن نیست

(فصل چهارم – قسمت چهارم) صحنه نجات مکس از وکنا یکی از ماندگارترین و معنادارترین لحظات کل سریال Stranger Things است. اهمیت این صحنه فقط به هیجان داستانی آن محدود نیست، بلکه بخاطر بار احساسی و مفاهیم عمیقی بوده که بواسطه آن‌ها توانست بسیاری از مخاطبان را جذب کند. مکس در طول این فصل با احساس گناه و آسیب‌های روانی ناشی از مرگ برادرش دست‌ و پنجه نرم می‌کند و تقریباً در تمام مدت در وضعیتی آسیب‌پذیر قرار دارد. با این حال، زمانی که وکنا تلاش می‌کند ذهن او را در اختیار گرفته و نابودش کند، مکس به جای تسلیم شدن تصمیم به مقاومت می‌گیرد. این انتخاب، نقطه عطفی در مسیر شخصیتی او بوده و نشان می‌دهد که هنوز میل به زندگی و رهایی از تاریکی در وجودش زنده است.

سریال Stranger Things با یک میلیارد دقیقه استریم رکورد جدیدی ثبت کرد

فضایی که وکنا در آن ذهن قربانیانش را بدست می‌آورد، تنها یک مکان فانتزی در دنیای وارونه نیست، بلکه بازتابی از افسردگی و ترس‌های هر شخص است؛ فضایی بسته و خفه‌کننده که فرد را از جهان بیرون جدا کرده و احساس بی‌پناهی را درونش ایجاد می‌کند. رهایی مکس از این فضا برای بسیاری از مخاطبان، به خصوص افرادی که درگیر مشکلات روحی مشابهی بودند، بسیار تاثیرگذار بوده است. این صحنه نمونه‌ای موفق از ترکیب روایت، اجرا و موسیقی است. عمکلرد قدرتمند سیدی سینک (Sadie Sink) و کارگردانی دقیق برادران دافر باعث شده این لحظه نه‌ تنها در خدمت داستان، بلکه حامل پیامی انسانی درباره امید، مقاومت و ادامه دادن باشد.

انتخاب ترانه Running Up That Hill از کیت بوش (Kate Bush) هم به شکل چشم‌گیری به تاثیرگذاری صحنه کمک کرده و آن را به یکی از نمادین‌ترین لحظات سریال چیزهای عجیب تبدیل کرده است. نظر شما در رابطه با بهترین لحظه‌های سریال Stranger Things چیست؟ نظرات‌تان را با ما و دیگر کاربران مجله بازار به اشتراک بگذارید.


رازهای یوتوب فارسی؛ میزگیم با سک‌شات – قسمت اول

بهترین لحظه‌های سریال Stranger Things

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها