معرفی بهترین سریالهایی که میتوانیم در کریسمس تماشا کنیم
در این مقاله قصد داریم بهترین سریالهایی که میتوانیم در کریسمس تماشا کنیم را نام برده و توضیحاتی را پیرامونشان ارائه دهیم. در ادامه مجله بازار همراه باشید.
در مقاله قبلی به معرفی بهترین فیلمهای کریسمسی پرداختیم و دیدیم که چه آثاری میتوانند برای تماشا در تعطیلات مناسب باشند. حالا نوبت به سریالها رسیده است؛ آثاری که با روایتهای طولانیتر و شخصیتهای عمیقتر سعی دارند لحظاتی شاد، خندهدار و عاشقانه را برای مخاطب رقم بزنند. در ادامه و برای معرفی بهترین سریالهای مناسب کریسمس همراه باشید.
I Hate Christmas
سریال I Hate Christmas از آن آثار کریسمسی است که اکثر مخاطبان براحتی از کنارشان رد میشوند اما اگر دیده شوند، بدون شک در ذهن میمانند. این اثر کمدی و رمانتیک ایتالیایی که نتفلیکس آن را در دو فصل منتشر کرد، قسمتهای کوتاهی داشته و بیشتر به یک مینی سریال شباهت دارد تا سریالی بلند. همچنین رتم تُندی داشته و همین ریتم تند باعث میشود تماشای آن در یک یا دو روز کاملاً ممکن باشد.
داستان سریال I Hate Christmas حول جیانا میچرخد که پرستاری ساده و بدشانس در روابط عاطفی است؛ زنی که بخاطر فشار خانواده، درباره داشتن معشوقه دروغ گفته و حالا باید تا قبل از رسیدن کریسمس این دروغ را به واقعیت تبدیل کند. نقطه شروع داستان، بدبینی شخصیت اصلی نسبت به عشق و روابط است اما سریال نشان میدهد که کریسمس میتواند نظر آدمها درباره چیزهای مختلف را تغییر دهد.
ویژگیای که سریال I Hate Christmas را از آثار مشابه متمایز میکند، نگاه واقعگرایانه به زندگی و عدم تمرکز بیش از حد روی المانهای احساسی است. این اثر تلاش نمیکند عشق را بهعنوان معجزهای ناگهانی نشان دهد که زندگی را متحول میکند، بلکه آن را نتیجه شناخت، درس گرفتن از اشتباهات و کمی شانس میداند. همین نگاه ساده و صادقانه است که I Hate Christmas را به یک داستان عاشقانه زمستانی دوستداشتنی تبدیل میکند.
A Christmas Carol
اگر جز آن دسته مخاطبانی هستند که جذب فضای شاد و رنگارنگ آثار کریسمسی نمیشود، سریال A Christmas Carol اثر استیون نایت (Steven Knight) دقیقاً برای شما ساخته شده است. این مینیسریال، اقتباسی تاریک از داستان کلاسیک چارلز دیکنز محسوب میشود. داستان همچنان درباره یک فرد خسیس و سنگدل است که با ارواح گذشته، حال و آینده ملاقات کرده و با پیامدهای اعمالش روبرو میشود. همانطور که اشاره شد، اینبار همه چیز تلختر و بیرحمانهتر است.
سریال A Christmas Carol به هیچ وجه مناسب کودکان یا تماشای خانوادگی نبوده و بیشتر از اینکه حالوهوای جشن داشته باشد، حالوهوای آثار ترسناک و روانشناسانه را دارد. جلوههای بصری سرد و تاریک بوده و داستان تمرکز ویژهای روی فقر، گناه و عذاب وجدان دارد. در این اثر، تغییرات داستان نسبت به نسخه اصلی نه تنها اضافی یا اشتباه نیستند، بلکه به افزایش تاثیرگذاری آن کمک زیادی کردهاند.
نقطه قوت اصلی ، عملکردهای بازیگران است؛ به خصوص گای پیرس (Guy Pearce) که در نقش اسکروج تصویری پیچیده، ترسناک و در عین حال انسانی را ارائه میدهد. اسکروج در این اثر یک مردِ صرفاً خسیس نیست، بلکه نتیجه زخمی قدیمی و جامعهای بیرحم است. اگر کسی بهدنبال اثری کریسمسی با نگاهی تاریک، بزرگسالانه و متفاوت باشد، این نسخه از A Christmas Carol انتخابی کاملاً مناسب است.
Hawkeye
مینیسریال Hawkeye که توسط جاناتان ایگلا (Jonathan Igla) ساخته شده، یکی از آثار متفاوت دنیای سینمایی مارول بوده که پس از رویدادهای Avengers: Endgame روایت میشود. داستان روی کلینت بارتون تمرکز دارد که بطور ناخواسته درگیر ماجرایی مربوط به گذشتهاش شده و فقط یک هدف ساده دارد: رسیدن به خانوادهاش قبل از کریسمس. در این مسیر، مخاطب با کیت بیشاپ آشنا میشود که هیلی استاینفلد (Hailee Steinfeld) نقشش را ایفا کرده و بهنوعی جایگزین هاکای محسوب میشود.
سریال Hawkeye که در سال ۲۰۲۱ میلادی از سرویس استریم دیزنی پلاس پخش شد، بهخاطر صحنههای اکشن حساب شده، لحن متعادل و شیمی قوی بین جرمی رنر و هیلی استاینفیلد مورد تحسین قرار گرفت و بسیاری از کارشناسان و مخاطبان آن را یکی از نقاط قوت فاز چهارم مارول میدانند. حضور بازیگرانی مثل ورا فارمیگا (Vera Farmiga)، فلورنس پیو (Florence Pugh) و الکوا کاکس (Alaqua Cox) هم به افزایش جذابیت سریال کمک بسزایی کرده است. در ضمن، سریال اختصاصی هاکای موفق میشود بین هیجان ابرقهرمانی و حالوهوای گرم کریسمسی تعادل برقرار کرده و آن را در قالب یک سریال به نمایش بگذارد.
A Storm For Christmas
مینیسریال نروژی A Storm for Christmas از آن داستانهای آهستهای است که بدون شلوغ کاری، تاثیر خودش را میگذارد. داستان درباره گروهی از افراد با ملیتها، سنها و سرگذشتهای کاملاً متفاوت بوده که در شب کریسمس بهدلیل طوفان برف در فرودگاه اسلو گیر افتادهاند. ایده در ظاهر ساده است اما همین موقعیت ساده باعث میشود چند خط داستانی متفاوت مثل یک پازل کم کم به هم وصل شوند؛ ایده کلی داستان شاید به Love Actually شباهت داشته باشد اما لحنش سردتر و واقعگرایانهتر است.
شخصیتهای سریال A Storm for Christmas نه قهرماناند و نه بینقص؛ هر کدام ضعفها، ترسها و زخمهای خودشان را داشته و دقیقاً همین نقصهاست که زمینهساز تحول شخصیتیشان میشود. این موضوع همچنین باعث میشود مخاطب بهراحتی میتواند با آنها همذاتپنداری کند. تغییرات شخصیتها هم اغراقآمیز نبوده و آهسته و باورپذیر پیش میرود. در ضمن، سریال A Storm for Christmas نشان میدهد جادوی کریسمس لزوماً به اتفاقات بزرگ یا معجزههای عجیب منجر نمیشود، بلکه میتواند به گفتگوهای حالخوبکن ختم شود. بطور خلاصه، اثر مزبور بیشتر از اینکه درباره تعطیلات باشد، درباره انسانهاست.
The Santa Clauses
سریال The Santa Clauses که توسط جک بردیت (Jack Burditt) ساخته شده، دنبالهای تلویزیونی و نوستالژیک برای مجموعه فیلمهای The Santa Clause به شمار میرود. داستان تقریباً سی سال پس از فیلم اول جریان داشته و ادامه مستقیم The Santa Clause 3: The Escape Clause است. تیم آلن (Tim Allen) بار دیگر در نقش اسکات کالوین ظاهر میشود؛ مردی که زمانی یک تاجر معمولی بود و از سال ۱۹۹۴ به بابانوئل تبدیل شد. حالا اسکات احساس میکند با بالا رفتن سن، قدرتهایش رو به کاهش بوده و به همین دلیل تصمیم میگیرد جانشینی برای خود انتخاب کند و بازنشسته شود. در کنار او، الیزابت میچل (Elizabeth Mitchell)، اریک لوید (Eric Lloyd) و دیوید کرامهولتز (David Krumholtz) هم به نقشهای قدیمی خود برمیگردند.
سریال The Santa Clauses در نوامبر ۲۰۲۲ از دیزنی پلاس پخش شد و واکنشها به آن تا حدی متناقض بود؛ برخی از منتقدان داستان سریال را کلیشهای و قابل پیشبینی دانستند اما مخاطبان واکنشهای بهتری نشان دادند. یکی از نقاط قوت اصلی سریال، بازگشت موفق تیم آلن به نقش بابانوئل و حس نوستالژی آن است که برای طرفداران قدیمی مجموعه جذابیت زیادی دارد. این سریال موفق شد نامزد چندین جایزه، از جمله هفت نامزدی در جوایز امی شود و در نهایت با پخش فصل دوم و پایانی در نوامبر ۲۰۲۳ به پایان رسید.
Merry Happy Whatever
سیتکام کریسمسی Merry Happy Whatever داستان خانواده کویین را در روزهای شلوغ و پراسترس نزدیک به کریسمس روایت میکند. محور اصلی سریال دان کویین است؛ پدر سختگیر و کنترلگر خانواده که یک معاون کلانتر بوده و نقشش را دنیس کواید (Dennis Quaid) ایفا میکند. او در حالی که تلاش میکند همه چیز را در تعطیلات تحت کنترل نگه دارد، با بحرانهای خانوادگی مختلفی روبرو میشود؛ بحرانی که با ورود معشوقه دختر کوچکترش و درخواست اجازه برای ازدواج شدت بیشتری هم میگیرد.
سریال Merry Happy Whatever در نوامبر ۲۰۱۹ با یک فصل هشت قسمتی از نتفلیکس پخش شد و واکنش منتقدان به آن چندان مثبت نبود. با این حال، مخاطبان از نتیجه کار بسیار رضایت داشتند. البته داستان قابل پیشبینی بوده و فضای آن تا حدی تکراری به نظر میرسد اما شوخیها و روابط آشنای خانوادگی، تماشای آن را سرگرمکننده میکند. سریال در نهایت ادامه پیدا نکرد اما همچنان میتوان از آن به عنوان یکی از کمدیهای کریسمسی قابلتماشا نام برد؛ اثری ساده که بیشتر از هر چیز روی حالوهوای خانواده و شلوغی تعطیلات تمرکز دارد.
Mistletoe Murders
سریال Mistletoe Murders در میان آثار مناسب کریسمس که مدت زمان کوتاهی دارند، مقداری طولانیتر است؛ چون دو فصل داشته و هر قسمت حدود ۴۲ دقیقه است. با این حال، برای علاقهمندان به داستانهای معمایی در حالوهوای زمستان کاملاً ارزش دیدن را دارد. در ضمن، با اینکه همه چیز درباره جنایت است، با آثار جنایی تفاوت زیادی دارد؛ چون فضای داستان بیشتر از اینکه تیره باشد، صمیمانه است.
داستان سریال Mistletoe Murders حول امیلی لین میچرخد؛ صاحب یک فروشگاه کریسمسی در شهر کوچکی به نام فلچرزو گروو که استعداد عجیبی در حل پروندههای جنایی دارد. او بهطور پنهانی با کارآگاه سم ویلسنر همکاری کرده و همین همکاری، اصلیترین بخش داستان است. شیمی طبیعی میان این دو شخصیت در کنار عملکردهای باورپذیر بازیگران باعث شده مخاطب بهراحتی با آنها ارتباط بگیرد. معماها خلاقانهاند، فضای سریال بیش از حد تاریک نمیشود و حس و حال کریسمس در تمام طول داستان حفظ میشود؛ به همین دلیل، سریال Mistletoe Murders هم سرگرمکنندگی است و هم حس شادی و امید را در مخاطب ایجاد میکند.
Home For Christmas
سریال نروژی Home for Christmas یک کمدی درام عاشقانه با حال و هوای زمستان است که داستان یوهانه، پرستاری سی و چند ساله را دنبال میکند؛ زنی که با نزدیک شدن شب کریسمس تحت فشار خانواده و اطرافیان قرار گرفته و تلاش میکند برای خودش یک رابطه عاطفی پیدا کند. نقش یوهانه را ایدا الیزه بروک (Ida Elise Broch) ایفا میکند و در کنار او بازیگرانی مثل دنیس استورهوی (Dennis Storhøi)، آنت هوف (Anette Hoff) و گیتا نوربی (Ghita Nørby) حضور دارند. در ضمن، ساختار سریال از یک سنت اسکاندیناویایی الهام گرفته شده است؛ طبق این سنت، پخش سریال مدتها قبل از کریسمس آغاز شده و تا فرا رسیدن آن، هر روز یک قسمت پخش میشود.
سریال Home for Christmas حین پخش فصل اول در سال ۲۰۱۹ با واکنشهای مثبت روبرو و همین موفقیت باعث تولید فصل دوم در سال ۲۰۲۰ شد. سریال با ترکیب روابط عاشقانه، درامهای احساسی و شخصیتهایی دوستداشتنی، فضایی صمیمانه و قابلدرک میسازد که مخاطب را جذب میکند. موفقیت این مجموعه به ساخت ریبوتش در کشورهای دیگر منجر شد؛ از جمله نسخه ایتالیایی I Hate Christmas و نسخه آفریقای جنوبی Yoh! Christmas. پس از وقفهای پنجساله، فصل سوم این سریال قرار است در سال ۲۰۲۵ منتشر شود؛ بازگشتی که نشان میدهد داستان یوهانه هنوز برای مخاطبان جذابیت دارد.
Dash & Lily
مینیسریال Dash & Lily که توسط جو تراکز (Joe Tracz) ساخته شده، یک کمدی عاشقانه کریسمسی است که بر اساس کتاب Dash & Lily’s Book of Dares ساخته شده است. داستان درباره دَش، نوجوانی بدبین و متنفر از کریسمس و لیلی دختری پرانرژی و عاشق تعطیلات است که به شکلی عجیب وارد زندگی یکدیگر میشوند. ارتباط آنها از یک دفترچه قرمز در کتاب فروشی معروف نیویورک آغاز میشود؛ دفتری که شامل معماها و چالشهای مختلف شده و این دو را وارد یک بازی در سطح شهر میکند. نقش لیلی را میدوری فرانسیس (Midori Francis) و نقش دش را آستین آبرامز (Austin Abrams) ایفا کرده و بازیگرانی مثل دانته براون (Dante Brown) و تروی ایواتا (Troy Iwata) هم در نقشهای مهم حضور دارند.
سریال Dash & Lily با ترکیب فضای شاد کریسمس، عشق نوجوانانه و تضاد شخصیتیِ جذاب میان دو شخصیت اصلی، خیلی زود دل منتقدان و مخاطبان را به دست آورد. سریال پر از موقعیتهای جالب، چراغهای رنگی و ماجراجویی است. البته سرویس استریم نتفلیکس بعد از یک فصل آن را متوقف کرد اما همین یک فصل هم کافی بود تا سریال به اثری دوستداشتنی و ماندگار تبدیل شده و جوایز معتبری از جمله چند جایزه امی را به دست آورد. سریال Dash & Lily نشان میدهد که گاهی یک دفترچه کوچک میتواند برای ساختن داستانی عاشقانه و بهیادماندنی کافی باشد.
نظر شما در رابطه با لیست سریالهایی که میتوانیم در کریسمس تماشا کنیم چیست؟ نظراتتان را با ما و دیگر کاربران مجله بازار به اشتراک بگذارید.
رازهای یوتوب فارسی؛ میزگیم با سکشات – قسمت اول


نظرات