نقد و بررسی فیلم The Conjuring: Last Rites
فرنچایز The Conjuring، این غول ترسناک خلقشده توسط جیمز وان که سالهاست خواب و خیال تماشاگران را به کابوس بدل کرده، سرانجام به نقطه پایانی خود نزدیک میشود؛ یا دستکم عنوان جدید مجموعه چنین وعدهای میدهد. The Conjuring: Last Rites به کارگردانی مایکل چاوز، بار دیگر سراغ ماجراهای واقعی و پرحاشیه اِد و لورین وارن میرود؛ زوجی که در دنیای واقعی به دلیل تحقیقات جنجالیشان در پروندههای تسخیر و نیروهای شیطانی شهرتی جهانی پیدا کردند. ماجراجوییهای آنها چنان منبع غنیای برای داستانپردازی بود که این مجموعه، با وجود تمرکز نداشتن بر پرونده معروف امیتویل (که تنها بهصورت گذرا در The Conjuring 2 دیده میشود)، به سودآورترین فرنچایز ترسناک تاریخ سینما بدل شد.
با این حال، Last Rites در حالی که پایانی نمادین بر کارنامه وارنها میگذارد و زمینهای برای ادامههای احتمالی فراهم میکند، در بخشهای کلیدی عقب میماند. فیلم بهرغم بازیهای خانوادگی قدرتمند و لحظاتی درخشان، در ترساندن و حفظ ریتم داستانی چندان موفق عمل نمیکند. درست در جایی که انتظار میرود ترسناکترین و ماندگارترین شبح مجموعه ظاهر شود، با یکی از ضعیفترین و کمپرداختترین آنتاگونیستهای سری روبهرو میشویم.
پایان یک کابوس

The Conjuring: Last Rites پایانی پرهیجان برای زوج افسانهای اِد و لورین وارن است که دوباره با گذشته تاریک خود روبهرو میشوند
بخشی از موفقیت این فرنچایز بدون شک از تأثیر مستقیم جیمز وان سرچشمه میگیرد؛ فیلمسازی که علاوه بر The Conjuring، خالق مجموعههای Saw و Insidious نیز هست (مجموعهای که باز هم با بازی پاتریک ویلسون همراه است اما ارتباطی روایی با این فیلمها ندارد). شباهت دیگر Conjuring با Insidious، تمرکز بر روابط خانوادگی است؛ عنصری که در دو سطح عمل میکند. نخست، فیلمها از نسخهای داستانی و پرهیجان از اسطوره «خانواده جنگجو در برابر نیروهای ماورایی» وارنها بهره میگیرند (البته زندگی واقعی اد وارن پس از مرگش با اتهامات جدی مواجه شد). دوم، تقریباً همه پروندههایی که وارنها درگیرشان میشوند، خود خانوادههایی هستند که با نیروهای شیطانی دستوپنجه نرم میکنند.
از سوی دیگر، مجموعه The Conjuring و اسپینآفهایش گالریای از موجودات ماورایی ماندگار را به سینما معرفی کردهاند؛ از والاک (با بازی بانی آرنز)، همان راهبه اهریمنی، گرفته تا مرد خمیدهی مرموز (خاویر بوتت) و عروسک آنابل. طراحی بصری این شیاطین و حضور کابوسوارشان در ذهن مخاطب حک شده است. با چنین میراث پرقدرتی، آخرین قسمت مجموعه وظیفهای سنگین بر دوش دارد. اما آیا Last Rites میتواند در قد و قامت این میراث ظاهر شود؟ این پرسشی است که تماشاگر پس از پایان فیلم همچنان با آن درگیر خواهد بود.
«The Conjuring: Last Rites» وارنها را مقابل یکی از قدیمیترین دشمنانشان قرار میدهد

فیلم با بازگشت به نخستین پرونده وارنها، داستانی شخصی و عمیق میسازد که به ریشههای فرنچایز ادای احترام میکند
فیلم The Conjuring: Last Rites با نگاهی به نخستین پرونده وارنها آغاز میشود. لورین جوان (با بازی مدیسون لاولور) در حالی باردارِ جودی است که همراه با اِد جوان (اوراین اسمیت) وارد یک پرونده وحشتناک میشود؛ ماجرایی که حول یک آینه مرموز میچرخد. لورین دست به آینه میزند، آینه ترک میخورد و او چشماندازی هولناک میبیند. زوج جوان ماجرا را رها میکنند تا برای تولد فرزندشان آماده شوند، اما نگرانی بزرگی بر سر زنده ماندن مادر سایه انداخته است. در نهایت با دعایی پرحرارت و شنیدن گریه نوزاد، آرامش به خانه بازمیگردد. سپس روایت به سال ۱۹۸۶ میرسد؛ زمانی که وارنها عملاً از شکار شیاطین بازنشسته شدهاند.
اکنون در غروب دوران حرفهایشان، اِد (پاتریک ویلسون) و لورین (ورا فارمیگا) تصمیم به کنارهگیری گرفتهاند؛ بخشی به دلیل مشکلات قلبی اِد و بخشی هم به این خاطر که سپاهی از ارواح قدرتمند و بیرحم فقط یک هدف دارند: نابودی وارنها. شغلی پُر از استرس و مرگبار! هنگامی که جک (الیوت کوان) و جانت (ربکا کالدر) اسمورل آینهای جدید به خانه میآورند، موجی از اتفاقات ماورایی هولناک به جریان میافتد. وارنها ناخواسته دوباره وارد میدان میشوند، حتی با وجود نگرانیهای جودیِ بزرگسال (میا تاملینسون) و نامزد تازهاش، تونی (بن هاردی). این بار، آنها باید به خانواده اسمورل کمک کنند؛ پروندهای که هر لحظه پیوند بیشتری با نخستین تجربهشان پیدا میکند و شاید آخرین رویارویی آنها نیز باشد.
«The Conjuring: Last Rites» پر از بازیهای درخشان است و راه را برای یک اسپینآف احتمالی باز میکند

بازیهای درخشان ورا فارمیگا و پاتریک ویلسون، بار عاطفی فیلم را دوچندان کرده و رابطهای واقعی و باورپذیر میان شخصیتها به تصویر میکشد
اگرچه پاتریک ویلسون و ورا فارمیگا از همان ابتدای فرنچایز Conjuring بازیگران باتجربهای بودند، اما با گذر زمان و تکامل مجموعه، نقشهایشان نیز عمق و پختگی بیشتری پیدا کرده است. در هر قسمت، فرسودگی و خستگی ناشی از سالها مبارزه با نیروهای شیطانی در وجود آنها پررنگتر شده و Last Rites هم از این قاعده مستثنا نیست. ورا فارمیگا در نقش لورین یکی از پیچیدهترین و ظریفترین بازیهایش را ارائه میدهد. تواناییهای روحی و بینش ماورایی او همیشه بهایی سنگین برایش داشته است؛ همانطور که در نخستین فیلم مجموعه اشارههای پررنگی به پروندهای آسیبزا و اثرات مخرب آن بر روانش دیده میشد. فیلم بارها یادآوری میکند که تماس مستقیم با شرّ ماورایی، هر بار بخشی از وجود انسان را میبلعد. فارمیگا این فرسودگی روحی را بهخوبی به تصویر میکشد، و نگرانیهایش برای جودی که خود نشانههای روشنی از قدرتهای مشابه نشان میدهد، این بار فشار مضاعفی بر او وارد کرده است.
در مقابل، پاتریک ویلسون در نقش اد، ستون استواری است که بیشتر بر استقامت جسمی و آرامش ظاهری تکیه میکند. اما مشکلات قلبی و فشار روانی ناشی از این سالها، تضادی جالب با فرسایش روحی لورین ایجاد کرده است. او لجوج، جدی، خیرخواه اما محدودشده است؛ و ویلسون با مهارتی کمنظیر این ویژگیها را به تصویر میکشد. شیمی فوقالعاده او و فارمیگا همچنان نقطه قوت فیلم است؛ رابطهای باورپذیر که بهخوبی حس همراهی چند دهه زندگی مشترک را منتقل میکند.
میا تاملینسون در نقش جودی، گرما و شجاعتی ملموس را به کاراکترش بخشیده است؛ دختری که همزمان با ترس و سردرگمی ناشی از قدرتهای تازهاش، باید با تهدیدهای ماورایی روبهرو شود. بازی او بهویژه در سکانسهای پایانی که شرایط وارنها به اوج بحرانی خود میرسد، درخشان و قانعکننده است. رابطهاش با بن هاردی (در نقش نامزد تازهواردش، تونی) نیز نقطه قوت دیگری است؛ تونی غریبهای در این دنیای تاریک است، اما برای عشق به جودی تلاش میکند قوانینش را بیاموزد. شیمی میان این دو شخصیت آنقدر خوب از کار درآمده که احتمال یک اسپینآف حول آنها چندان دور از ذهن نیست.
از سوی دیگر، اوراین اسمیت و مدیسون لاولور در نقشهای جوانی اِد و لورین نیز کاملاً انرژی نسخههای بزرگتر خود را بازآفرینی میکنند؛ تا جایی که گاه بهطرز شگفتانگیزی شبیه همتایانشان به نظر میرسند. همین انتخاب درست بازیگران جوان نیز به احتمال ادامه راه این فرنچایز در قالب داستانهای فرعی اعتبار میبخشد.
«The Conjuring: Last Rites» در ترس و تهدیدهای جدی کم میآورد

جودی، دختر خانواده، با قدرتهای تازهاش به مرکز توجه تبدیل میشود و پتانسیل ادامه داستان در آینده را شکل میدهد
در مقایسه با آغاز درخشان فرنچایز در The Conjuring و دنباله پرانرژیترش، The Conjuring 2، قسمت Last Rites روندی کندتر و آرامتر دارد. اگر این واقعاً پایان کار وارنها باشد (که چندان هم قطعی به نظر نمیرسد، چون هنوز ظرفیت زیادی برای ادامه وجود دارد و البته بحث سود مالی هم مطرح است)، طبیعی است که فیلم بخواهد همزمان داستانهای خانوادگی را جمعبندی کند و هم با تهدیدهای شیطانی و ارواح سر و کار داشته باشد. با این حال، Last Rites طولانیترین فیلم مجموعه است. برخلاف قسمت دوم که دومین فیلم طولانی فرنچایز محسوب میشود، این بار طولانی بودن فیلم کاملاً به چشم میآید. شروع داستان زمان زیادی میبرد و حتی پس از آن نیز فاصلههای خستهکنندهای میان لحظات ترسناک وجود دارد.
البته فیلم بینصیب از صحنههای هولناک نیست؛ از یک سکانس فراموشنشدنی با آنابل گرفته تا جامپاسکرهای هوشمندانه و صحنههای طراحیشده با خلاقیت. با این حال، تهدید اصلی فیلم چندان قدرتمند از کار درنمیآید. موجودات متعددی در فیلم حضور دارند که هرکدام طراحی و اجرای خاص خود را دارند، اما آن شبح یا موجود شیطانی محوری که باید قلب داستان را شکل دهد، بیش از حد در پرده ابهام باقی میماند. فیلم تنها لحظاتی کوتاه از چشمهای براق او در سایهها یا واکنش پر از ترس شخصیتها را نشان میدهد، اما در نهایت از پرداختن مستقیم و پررنگ به آن طفره میرود.
بخشی از جذابیت فرنچایز Conjuring همیشه در همان گالری آنتاگونیستهای ماوراییاش بوده است. والاک، با چهرهای فراموشنشدنی و اجرای تکاندهنده بانی آرنز، به یک نماد ترس بدل شد. دیو بز در The Nun II تصویری است که برای همیشه کشاورزی و مزرعه را برای مخاطب دلهرهآور میکند. و البته چه کسی میتواند بثشیبا را فراموش کند؟ این مجموعه پر از موجودات شیطانی است که ظاهر، سبک و هویت مشخصی دارند. اما در کمال تعجب، شیطان یا موجود نهایی در این قسمت بسیار سطحی و کمپرداخت باقی میماند. ما تنها سایهها و جرقههایی از حضور او را میبینیم، و هرچند بارها درباره خطرش صحبت میشود، فیلم فرصتی طلایی را برای معرفی یک آیکون تازه در ژانر وحشت از دست میدهد.
«Last Rites» بهترین فیلم مایکل چاوز در دنیای Conjuring است، اما به پای آثار جیمز وان نمیرسد

صحنههایی ترسناک و بهیادماندنی، از جمله حضور دوباره عروسک آنابل و جامپاسکرهای هوشمندانه، تماشاگر را میخکوب میکند
بزرگترین نقطه قوت Last Rites در پرداخت به پویایی خانوادگی نهفته است؛ همان عنصری که از لحظات ابتدایی قسمت اول تا امروز به ستون اصلی این فرنچایز تبدیل شده بود. ورا فارمیگا، پاتریک ویلسون و دیگر شخصیتهای تازه و قدیمی این بار نیز موفق میشوند این محور را زنده و باورپذیر به تصویر بکشند. فیلم همچنین به تأثیرات Annabelle Comes Home بر خانواده وارن و بیدار شدن تواناییهای تازه جودی میپردازد و زمینه را برای مسیری جذاب در آینده شخصیت او فراهم میسازد. در کنار اینها، Last Rites لحظات واقعاً ترسناک، تصاویر بهیادماندنی و چند سکانس قدرتمند دارد که میتواند در کنار صحنههای ماندگار قسمتهای قبلی، مثل بازی «قایمباشک با دست زدن» در فیلم اول یا حمله ناگهانی Crooked Man در دنباله، به یاد سپرده شود.
با این حال، فیلم بهویژه در مقام یک پایانبندی برای فرنچایز، نسبتاً کند پیش میرود و از نظر میزان وحشتزایی بهمراتب سبکتر از دو قسمت نخست است. بدتر از آن اینکه موجود شیطانی اصلی که بارها زمینهچینی و با ظرافت معرفی میشود در نهایت حضوری کمرنگ و ناامیدکننده دارد و هیچگاه به عنوان آنتاگونیست مرکزی به اوج نمیرسد.
با وجود این کاستیها، Last Rites بیشک بهترین اثر مایکل چاوز در دنیای Conjuring محسوب میشود؛ فیلمی که از The Conjuring: The Devil Made Me Do It و The Nun II و حتی The Curse of La Llorona یک سر و گردن بالاتر ایستاده است. اما در نهایت، همچنان نمیتواند به سطح و تأثیرگذاری آثاری که جیمز وان با آنها این فرنچایز را آغاز کرد، نزدیک شود.
جمعبندی؛ نظر شما درباره این قسمت از Conjuring چیست؟

در نهایت، Last Rites اگرچه بهترین کار مایکل چاوز در این فرنچایز است، اما همچنان از اوج آثار جیمز وان فاصله دارد
The Conjuring: Last Rites در ظاهر قرار است نقطه پایانی بر یکی از موفقترین و تأثیرگذارترین فرنچایزهای ترسناک معاصر باشد؛ مجموعهای که با نگاه خلاقانه جیمز وان و داستانهای جنجالی وارنها توانست به یکی از سودآورترین برندهای وحشت در تاریخ سینما بدل شود. فیلم با تمرکز بر ریشههای شخصی و خانوادگی زوج وارن، سعی دارد هم به گذشته ادای احترام کند و هم مسیر آیندهای احتمالی را ترسیم نماید. در این میان، حضور پررنگ خانواده، بازیهای درخشان فارمیگا و ویلسون، و ورود نسل جدید وجهی انسانی و باورپذیر به روایت میدهد.
اما درست در جایی که مخاطب انتظار یک پایانی قدرتمند و نفسگیر دارد، فیلم از پس مسئولیتش برنمیآید. ریتم کند، تهدیدهای پراکنده، و بهویژه آنتاگونیست محوری که بیش از حد در پرده ابهام باقی میماند، باعث میشود Last Rites نتواند به اوج ترسناکترین لحظات فرنچایز برسد. این کاستی زمانی بیشتر احساس میشود که به یاد داشته باشیم مجموعه Conjuring پیشتر شخصیتهایی همچون والاک، آنابل یا بثشیبا را به دنیای وحشت معرفی کرده بود؛ موجوداتی که نهتنها هولناک بودند، بلکه به نمادهای ژانر بدل شدند. در مقابل، آخرین دشمن وارنها بهسختی در ذهن باقی میماند.
مایکل چاوز بدون شک بهترین کار خود را در این فیلم ارائه داده و نسبت به آثار قبلیاش در این جهان سینمایی پیشرفتی آشکار نشان داده است. او توانسته پویایی خانوادگی و لحظات احساسی را با مهارت بیشتری به تصویر بکشد و در برخی صحنهها حتی به کیفیت بصری و تعلیق فیلمهای وان نزدیک شود. اما همچنان نمیتوان انکار کرد که Last Rites از نظر قدرت روایت و نوآوری در وحشت، فاصلهای محسوس با آثار ابتدایی جیمز وان دارد.
به همین دلیل، The Conjuring: Last Rites بیش از آنکه یک پایان کوبنده باشد، شبیه به بدرقهای نیمهموفق برای خانواده وارن است؛ فیلمی که همزمان با بستن پرونده گذشته، بهطور هوشمندانه دریچههایی برای اسپینآفها و ادامههای احتمالی باز میگذارد. میراث این فرنچایز همچنان قدرتمند است، اما سؤال اصلی اینجاست: آیا Last Rites واقعاً پایانی برای Conjuring بود، یا فقط فصلی دیگر در سفری که هنوز تمام نشده است؟ شما هم نظر خود را در کامنت بنویسید.
منبع: مجله بازار
امسال بازی خوب چی داریم؟ میزگیم با نیما نوترون
نظرات