با توجه به اینکه دنیای ویرانشدهی The Last of Us بسیار گسترده و پرجزئیات است، تیم سازندهی سریال درخشان HBO از این بازی تحسینشده پلیاستیشن، مسیر دشواری پیش رو داشتند. در حالی که برخی اقتباسها از بازیهای ویدیوی، به راحتی از عناصری که باعث جذابیت آنها شده بود عبور کردهاند، این اقتباس توانسته با پایبندی به منبع اصلی، موفقیتی طلایی به دست آورد. با این حال، سریال The Last of Us تغییرات جالبی را شامل میشود که هر کدام از آنها با هدف خاصی در داستان ایجاد شدهاند. در ادامه برخی از همین تغییرات مهم سریال لست آو آس را در مقایسه با بازیهای این مجموعه بررسی میکنیم.
۱. بیل و فرانک پایانی متفاوت از بازی دارند
قسمت سوم فصل اول سریال با نام Long, Long Time شاید جنجالیترین تغییر در دنیای The Last of Us باشد. این قسمت با تمرکز بر شخصیتهای فرعی بازی، داستان عاشقانه ۲۰ ساله بیل و فرانک (با بازی نیک آفرمن و موری بارتلت) را روایت میکند؛ دو بازمانده که در شهر مستحکم لینکلن در ایالت ماساچوست زندگی میکنند. جوئل و الی در هنگام جستجو برای منابع، با فرانک و بیل مواجه میشوند. زندگی این دو نفر نه با حملهی مبتلایان، بلکه با یک بیماری تحلیلبرنده که فرانک را به مرور ناتوان میکند، دچار تغییر میشود. در بازی (که تنها به رابطهی عاشقانهی آنها اشارهای ضمنی دارد) فرانک، بیل را ترک میکند و پس از آلوده شدن به ویروس، خودکشی میکند. در حالی که در سریال، فرانک از بیل درخواست میکند تا در یک اقدام عاشقانه، به او کمک کند تا به زندگیاش پایان دهد. کریگ مازن، یکی از خالقان سریال، به واشنگتن پست گفت که این تغییر در سرنوشت فرانک و بیل، برای نشان دادن این بود که «حتی در دوران آخرالزمان نیز، فرصتی برای بهتر شدن اوضاع و شکوفایی عشق وجود دارد.»
۲. مقدمه مربوط به سال ۱۹۶۸ برای سریال ساخته شده است
قسمت نخست فصل اول سریال The Last of Us، بینندگان را به یک برنامهی گفتوگوی تلویزیونی در سال ۱۹۶۸ میبرد که در آن جان هانا، در نقش یک اپیدمیولوژیست دربارهی خطر بالقوهی یک پاندمی قارچی ناشی از گرمایش جهانی هشدار میدهد. او به مجری برنامه (با بازی جاش برنر) میگوید: «برخی قارچها قصد کشتن ندارند، بلکه هدفشان کنترل است» و سپس نحوهی آلوده شدن ذهن مورچه توسط قارچ کوردیسپس و هدایت رفتار آن «مثل یک عروسکگردان» را توضیح میدهد. این اطلاعات نگرانکننده و مهم برای پیشبینی آنچه در ادامه خواهد آمد، در بازی وجود نداشتند. در بازی، بازیکنان اطلاعات مربوط به شیوع بیماری و فاجعهی جهانی را از طریق مجموعهای از کلیپهای خبری در طول تیتراژ آغازین دریافت میکردند.
۳. در سریال The Last of Us هنری معصومتر و سم جوانتر است
اگرچه این دو برادر در بازی نیز حضور دارند، اما سریال پیش از رسیدن به اتفاقات فاجعهبار قسمت پنجم با عنوان Endure and Survive، تغییرات جالبی در مسیر داستانی آنها ایجاد کرده است. در نسخهی بازی، سن سم ۱۳ سال است، اما در سریال او ۸ ساله و ناشنوا معرفی میشود. این تغییر، طبق گفتهی دراکمن، ایدهی مازن بود. دراکمن توضیح داد:
او گفت: «اگر سم ناشنوا باشد چه؟» این ایده باعث میشود سم حتی بیشتر از همیشه به هنری وابسته باشد. و من گفتم: «اینقدر ایدهی خوبی است که ناراحتم چرا خودم به آن فکر نکردم.»
همچنین، در بازی هنری خبرچین فدرا نیست. آنها هیچ ارتباطی با کینهی کتلین ندارند، مگر اینکه به طور اتفاقی وارد اردوگاه شکارچیان شده و قصد سرقت منابع داشته باشند. علاوه بر این، بازیکنان آنها را در پیتسبورگ ملاقات میکنند، نه مثل سریال در کانزاس سیتی در ایالت میسوری. همچنین یک نکتهی جالب در این قسمت، اشارهی مختصری به نام ایش است؛ شخصیتی محبوب از بازی که در سریال نیز به او اشاره میشود.
۴. نحوه گسترش ویروس کوردیسپس در سریال فرق میکند
در بازی، بیماری از طریق هاگهایی که توسط مبتلایان، چه زنده و چه مرده، به هوا پراکنده میشوند، انتقال پیدا میکند. در حالی که هر دو نسخهی بازی و سریال اشاره دارند که محصولات کشاورزی آلوده ممکن است باعث تشدید شیوع شده باشند، سریال The Last of Us روش انتقال بیماری را با تغییر همراه کرده و کوردیسپس را از طریق تماس فیزیکی مسری ساخته است. این تغییر به نویسندگان سریال این امکان را داد تا ایدهی جدید «ذهن جمعی» مشترک میان رانرها، کلیکرها و بلوترها را معرفی کنند؛ همانطور که در بخش ابتدایی برنامهی گفتوگوی تلویزیونی سال ۱۹۶۸ مطرح شد. این تغییر همچنین گاهی اوقات روند ابتلا را به طرز وحشتناکی هیجانانگیز میکند؛ مثل چیزی که در صحنهی برخورد نزدیک بین تس و یک مهاجم آلوده شاهد بودیم.
۵. مرگ تس در بازی تاثیرگذاری کمتری دارد
حالا که صحبت از این قاچاقچی بزرگ و فقید شد، باید به مرگ او هم اشاره کنیم که یکی دیگر از تفاوتهای مهم بازی و سریال است. در سریال، پس از آنکه تس (با بازی آنا تورف) توسط یک کلیکر گاز گرفته میشود، در یک انفجار جان میبازد. او که توسط گروهی از مبتلایان محاصره شده و در آستانهی تبدیل شدن قرار داشت، از جوئل و الی خواست تا فرار کنند و سپس با استفاده از فندک، بشکههای بنزین اطراف را آتش زد و همه چیز را به هوا فرستاد. در بازی هم تس میمیرد، اما مرگ او برخلاف سریال، با فداکاری قهرمانانه همراه نیست؛ بلکه طی درگیری با نیروهای فدرا، هدف گلوله قرار میگیرد و کشته میشود.
۶. کتلین و برادرش مایکل در بازی حضور ندارند
اگر در بازی به دنبال رهبر بیرحم مقاومت یعنی کتلین (با بازی ملانی لینسکی) میگردید، باید بدانید که او و برادر مردهاش یعنی مایکل، برای سریال خلق شدهاند. کتلین، رهبر گروه شبهنظامی شکارچیان در میسوری، ترکیبی از چند شخصیت بازی است و حضورش جنجال زیادی به پا کرد. او نه تنها به شدت مصمم بود که هنری بورل را به خاطر خیانت به مایکل و همکاری با فدرا مجازات کند (که این خط داستانی نیز برای سریال ساخته شد)، بلکه اصرار او برای دستگیری جوئل و الی باعث شد همهی آنها در برابر حملهی وحشیانهی مبتلایان که از زیر زمین بیرون آمدند قرار بگیرند؛ نبردی که در قسمت پنجم سریال به شکلی کابوسوار به تصویر کشیده شد.
۷. روایت رابطه بین الی و رایلی در سریال متفاوت است
به جای اینکه داستان عاشقانهی نافرجام الی با همکلاسیاش رایلی (با بازی استورم رید) طی چندین سال روایت شود، سریال این خط داستانی را از بستهی الحاقی Left Behind بازی گرفته و در قالب یک قسمت زیبای فلشبک با همین عنوان خلاصه کرده است. در این قسمت، صحنههای بیشتری از اردوگاه فدرا میبینیم و منشا ماجرای گاز گرفته شدن هر دو دختر توسط یک مبتلا (در حالی که در بازی توسط گروهی از مبتلایان مورد حمله قرار میگیرند) در جریان یک قرار شبانه در مرکز خرید متروکه، روایت میشود.
۸. مادر الی و نحوه به دنیا آمدن او در سریال به شکل دیگری روایت میشود
قسمت نهم سریال با عنوان Look for the Light یک خلاء بزرگ و مهم در داستان را پر میکند و پیشینهی مادر الی را به شکلی مفصلتر و دقیقتر از بازی به نمایش میگذارد. در این اپیزود مشخص میشود که آنا (با بازی اشلی جانسون که صداپیشهی اصلی الی در بازیها هم بوده است) بلافاصله پس از حمله یک مبتلا به کلبه مشترکشان با مارلین و فایرفلایها، وضع حمل میکند. در واقع آنا با یک چاقوی ضامندار مهاجم جهشیافته را کشت و دخترش را به دنیا آورد، اما بهزودی متوجه شد که پیش از تولد نوزاد، خودش نیز گاز گرفته شده است. این اتفاق به طور ضمنی این فرضیه را مطرح میکند که ممکن است ایمنی الی در برابر کوردیسپس در رحم مادر ایجاد شده باشد. متاسفانه ابتلای آنا باعث شد که او از دوست نزدیکش مارلین، بخواهد به زندگیاش پایان دهد؛ این کار مدت کوتاهی پس از تولد الی انجام شد.
۹. شنوایی جوئل در سریال The Last of Us ضعیفتر از بازیهاست
پدرو پاسکال عملکرد فوقالعادهای در نقش جوئل میلر ارائه داده، اما شخصیت او در سریال تا حدودی مسنتر و حتی ضعیفتر از جوئل در بازیهای لست آو آس است. در هر دو بازی این مجموعه، بازیکنان میتوانند از قابلیت خاص شنوایی او برای شناسایی دشمنان نزدیک و همچنین برای حرکت مخفیانه در محیط استفاده کنند. اما در سریال، مشخص میشود که گوش راست جوئل تقریبا ناشنوا شده است؛ دلیل این امر هم سالها تیراندازی و همینطور یک تلاش ناموفق برای خودکشی عنوان میشود.
این ضعف شنوایی در طول سریال چند بار نزدیک بود به قیمت جان جوئل تمام شود. این تغییر خلاقانه به این منظور ایجاد شد تا نشان دهد که گذر سالها به این شخصیت رحم نکرده و او صرفا مردی است که در دنیایی ویران شده زندگی میکند.
۱۰. تامی در سریال صاحب فرزند میشود
لست آو آس همواره داستانی دربارهی عشق و خانواده بوده و به همین دلیل صحنهی آغازین غمانگیز و بیروح آن بسیار نمادین است. جوئل در روز شیوع بیماری، دخترش سارا را از دست داد و تنها فردی که برایش باقی ماند، برادر کوچکترش تامی بود. چندین دهه بعد، تامی فاش کرد که ماریا (همسرش) باردار است.
در بازی، تامی هرگز فرصت تشکیل خانواده پیدا نمیکند و این تغییر کلیدی باید با هدف افزایش تنش و درگیریها در فصل دوم سریال The Last of Us صورت گرفته باشد. نسخهی لایو اکشن تامی، همچون همتایش در بازی، یک بازمانده توانمند است، اما پدر شدن لایهی هیجانانگیز جدیدی به این شخصیت و به داستان سریال میافزاید.
۱۱. بازه زمانی رویدادهای سریال با بازی متفاوت است
رخدادهای بازی The Last of Us از سال ۲۰۱۳ آغاز میشود، یعنی همان سالی که بازی عرضه شد. اما زمانی که در نقش جوئل ظاهر میشویم و بخش اصلی داستان را آغاز میکنیم، بیست سال گذشته و به سال ۲۰۳۳ رسیدهایم. با این حال، سازندگان سریال تغییراتی را در بازه زمانی رویدادها ایجاد کردهاند. در سریال، به جای شروع وقایع از سال ۲۰۱۳، داستان در سال ۲۰۰۳ آغاز میشود تا روایت واقعیتر باشد و منشا کوردیسپس بهتر توضیح داده شود.
شاید این تغییر زمانی چندان بزرگ به نظر نرسد، اما به شخصیتها اجازه داده تا با استفاده از فناوریهای محدودتری که قبل از پایان دنیا وجود داشت، خلاقانهتر عمل کنند. در سریال، جوئل و الی مجبورند از وسایل و امکانات سال ۲۰۰۳ استفاده کنند و در سال ۲۰۲۳ در بحبوحهی تهدید، با مبتلایان بجنگند.
سریال The Last of Us، در عین وفاداری به روح بازی محبوب ناتی داگ، تغییرات خلاقانهای در روایت و شخصیتها ایجاد کرده است تا داستانی عمیقتر و تاثیرگذارتر ارائه دهد. از بازنویسی روابط بین شخصیتها گرفته تا تفاوت نحوهی شیوع بیماری، هر تغییر با هدف افزایش بار احساسی و منطقی داستان انجام شده است. افزودن جزئیاتی چون ناشنوایی جوئل، فرزند تامی و پیشینهی مادر الی، باعث شده که سریال لایههای جدیدی به دنیای لست آو آس اضافه کند و مخاطبان را بیشتر درگیر نماید. این بازآفرینی با ترکیب وفاداری و نوآوری، نشان میدهد چگونه یک اقتباس میتواند به اثری مستقل و درخشان تبدیل شود.
منبع: مجله بازار
سختترین بازیهای دنیای با چشمهای بسته؛ میزگیم با حمید اسکورپیون
نظرات