رتبهبندی فداکارترین شخصیتهای سریال بازی تاج و تخت: از بزرگ خاندان استارک تا غلام آنها
سریال بازی تاج و تخت پر از شخصیتهای مغرور و خودخواهی است که تمام قدرت و منافع را برای خود میخواهند و حاضرند برای این امر خونریزیهای بیپایانی به راه بیندازند. اما در این میان یک سری شخصیتهای مثبت و از خود گذشته وجود دارند که برای اهداف خیر بزرگتر حاضرند از خود بگذرند و فداکاری کنند.
نام سریال گیم آف ترونز یا همان بازی تاج و تخت به نحوی گویای اصل داستان است؛ جدال شخصیتهای مختلف برای رسیدن به تخت پادشاهی و به دست گرفتن قدرت. جورج آر. آر. مارتین به عنوان نویسنده این داستانها شگرد خاصی در طراحی شخصیتهای منفی و خودخواه دارد که برای رسیدن به اهداف شخصی خود دست به هر کار کثیفی میزنند. اگر به تماشای مجموعه اقتباس رمانهای نغمه آتش و یخ پرداخته باشید بدون شک با طمعکاری و بیرحمی چهرههایی نظیر سرسی لنیستر، لیتل فینگر، تایوین لنیستر و استنیس باراتیون (یا به قول بعضی براتیون) آشنایی کامل دارید.
اما در میان کثافت خانهای به نام وستروس که از طمع و حریص بود پر شده، یک سری شخصیتهای دوست داشتنی وجود دارند که برخلاف اکثر کاراکترها عمل میکنند. این دسته از افراد به شدت از خود گذشته هستند و برای آینده بهتر مردم و خانوادهشان حاضر از هر چیزی بگذرند. اما خب قلم آقای مارتین با این نوع از شخصیتها زیاد مهربان نیست و در بیشتر موارد آنها را به سمت سرنوشت سیاهی رهنمون میکند. به هر حال، در ادامه به رتبهبندی از خود گذشتهترین شخصیتهای سریال بازی تاج و تخت میپردازیم.
۵- ادارد «ند» استارک
- بازیگر: شان بین
- حضور در ۹ قسمت از داستان
هنگامی که در سریال بازی تاج و تخت به دنبال شخصیتهای از خودگذشته و مثبت بگردیم، ادارد استارک احتمالا یکی از اولین نامهایی است که به ذهن خطور میکند. نگهبان شمال، دست راست پادشاه و بزرگ خاندان استارک معادل واقعی صفتهایی نظیر افتخار، شرف و وظیفهشناسی است. ند استارک به هیچ وجه در پی قدرت نیست و مقام دست راست پادشاه را هم به خاطر نفس خود نمیخواهد. او این مقام را قبول میکند تا خانواده خود را از خطر دور نماید و به راز قتل دوست خود یعنی جان آرین برسد (هرچند که انگلیسیها معادلی برای این کلمه ندارند، اما ند استارک باجناق جان آرین محسوب میشود).
بزرگ خاندان استارک در زندگی خود کارهای شرافتمندانه زیادی انجام داده است، اما در لحظات پایانی عمر خویش از خود گذشتگی بزرگی به جای میگذارد. او در اواخر فصل اول سریال بازی تاج و تخت تصمیم میگیرد از قید صداقت و شرافت خود بگذرد و جافری باراتیون را در ملا عام پسر واقعی رابرت معرفی کند (در حالی که چنین نبود). به او قول داده شده بود که در صورت انجام این کار خانوادهاش در امان میمانند و خود او را هم به نایتز واچ میفرستند و از جانش میگذرند. ولی خب جافری باراتیون (یا بهتر است بگوییم جافری لنیستر) پستتر از این حرفها بود و با انکار قول خود به سرنوشت شرافتمندانه ادارد استارک پایان داد.
۴- هودور
- بازیگر: کریستین نرین
- حضور در ۲۳ قسمت از داستان
هودور یک آدم معمولی نیست و در ادامه یک سری اتفاقات مشاعر خود را از دست میدهد و به یک ناتوان ذهنی تبدیل میشود. اما این موضوع چیزی از معصومیت و وفاداری او کم نمیکند؛ به خصوص به این خاطر که در لحظات پایانی زندگی وی به طبیعت اصلی وجودش پی میبریم. این غول بزرگ مهربان و دوست داشتنی نه تنها وفادار و از خود گذشته است، بلکه در سختترین لحظات هم تمام بار دنیا را به دوش میکشد و اجازه نمیدهد دوستانش زجر بکشند.
هودور پس از اینکه بِرَن توانایی راه رفتنش را از دست داد او را روی دوش خود جا به جا میکرد و اجازه نمیداد که فرزند ادارد استارک ذرهای اذیت شود. او با وجود اینکه میدانست رد شدن از دیوار شمالی با مرگ وی همراه است، ذرهای معطل نکرد و تا آخرین لحظه کنار برن باقی ماند. به طور کلی هودور یکی از دوست داشتنیترین شخصیتهای سریال بازی تاج و تخت است و داستان زندگی او میتواند اشک هر انسانی را سرازیر کند؛ به خصوص زمانی که متوجه میشویم منظور از هودور (Hodor) چیست.
۳- ایمون تارگرین
- بازیگر: پیتر وان
- حضور در ۱۱ قسمت از داستان
فردی که زندگی خود را به صورت داوطلبانه وقف خدمت در نایتز واچ کند و تمام زندگی خود را در سرمای استخوانسوز دیوار شمالی بگذارند، بدون شک لیاقت حضور در این لیست را دارد. افرادی که در دیوار زندگی میکنند باید با شرایط سخت آن کنار بیایند و تا زمان دم و بازدم آخرین نفسهای خود از مردم جنوب دیوار محافظت نمایند. تصمیم ایمان تارگرین برای خدمت داوطلبانه در نایتز واچ زمان تحسین برانگیزتر میشود که به هویت اصلی او پی میبریم. همانطور که خودتان احتمالا متوجه شدهاید ایمون جزو خاندان سطلنتی تارگرین محسوب میشود و میتوانست یک زندگی مرفه و لاکچری داشته باشد.
داستانها حاکی از این هستند که برخی از افراد قصد داشتند ایمون تارگرین را برتخت پادشاهی بنشانند و قدرت حکمرانی هفت قلمرو را به او بدهند. اما از آنجایی که این شخصیت علاقهای به قدرت و سیاستهای کینگز لندینگ نداشت تصمیم گرفت زندگی خود را وقف خدمت به مردم کند و از وجهه اشراف زاده خود فاصله بگیرد. با وجود اینکه ایمون میتوانست به راحتی به تخت آهنین برسد، ولی راه متفاوتی را در پیش گرفت تا از وقوع یک جنگ داخلی جلوگیری کند.
۲- جوجن و میرا رید
- بازیگران: توماس برودی-سنگستر و الی کندریک
- به ترتیب حضور در ۱۰ و ۱۶ قسمت از دستان
جوجن رید و میرا رید که برادر و خواهر یکدیگر هستند میتوانستند با کنارهگیری از درگیریها زندگی آرامی داشته باشند و به خوبی و خوشی به زندگانی خود بپردازند. با این حال جوجن به عنوان برادر کوچکتر میرا از قابلیت پیشبینی اینده برخوردار بود و میتوانست وقایعی که در آینده رخ میدهد را حدس بزند. او با وجود اینکه شناخت کمی از برن داشت و تقریبا او را نمیشناخت تصمیم گرفت زندگیاش را وقف او کند تا برن به سرنوشت حقیقی خود برسد و دنیا را نجات دهد.
در دستی دیگر میرا که از عدم توانایی برادرش در مبارزه و بقا باخبر بود، تصمیم گرفت او را همراهی کند و جوجن را تنها نگذارد. این دو درست مانند پدرشان به خانواده استارک وفادار بودند و تصمیم گرفتند خود را برای یک هدف بزرگتر فدا کنند. آنها میدانستند که تهدیدی بزرگتر از جنگ انسانها با یکدیگر وجود دارد و به همین دلیل جان خود را در قیاس با این تهدید بزرگ ناچیز میدانستند. در نهایت جوجن جان خود را فدای سرنوشت کرد و میرا هم در طی یک ماموریت غیرممکن برن را به یک نقطه امن رساند. میرا با وجود اینکه برادر عزیزش را از دست داده بود ولی به پیش گویی او ایمان داشت و به همین دلیل تا آخرین نفس برن استارک را همراهی کرد.
۱- سر داوس سیورث
- بازیگر: لیام کانینگهام
- حضور در ۴۲ قسمت از داستان
در صدر لیست از خود گذشتهترین شخصیتهای سریال بازی تاج و تخت به سر داوس سیورث با لهجه اسکاتلندی دوست داشتنیاش میرسیم. سر داوس به هیچ وجه شخصیت خودخواهی نیست و حاضر است تا پای مرگ به افرادی که به آنها اعتماد دارد خدمت کند. البته که او دچار تعصبات کور کورانه نیست و اگر ببیند خیانتی در کار است، وفاداری خویش را کنار میگذارد و کار درست را انجام میدهد. برای مثال او در ابتدا به استینس باراتیون، برادر کوچکتر رابرت، خدمت میکرد و تمام زندگیاش را پای او گذاشت. اما با این حال هنگامی که فهمید ملیساندرا برای استنیس یک سیب گندیده محسوب میشود از انجام اقدامات لازم دریغ نکرد.
پس از مرگ استنیس سر داوس سیورث تصمیم گرفت به خدمت جان اسنو در آید؛ چرا که اعتقاد داشت جان انسان شرافتمندی است و در مسیر درستی قدم بر میدارد. این پیرمرد دوست داشتنی در تمام عمر خود به دنبال قدرت نبود و همیشه سعی میکرد کاری که درست به نظر میرسد را انجام دهد. هرچند که سر داوس زبان تندی دارد و طعنههای سنگینی میزند، اما به هیچ وجه اهل خیانت و ریا نیست و مردی از جنس شرفت و صداقت به شمار میرود.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم کافهبازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Screen Rant
ده بازی که ساعتها تو دنیای اونها غرق میشیم
لیستت ایراد داره جای شخصیتی مثل ..لرد وارییس …خود جان اسنو …مورمونت پدر جورا…همه اینا انسانهای شرافتمندی هستن شاید بهتر بود صدر لیستت اسم جان میبود
جای خود جان اسنو دراین لیست خالیه
جان اسنو، راب استارک و اصلا کل خاندان استارک را باید در این لیست جای داد و البته یک لنیستر، تیریون
استنیس برادر بزرگتر رابرت بود نه برادر کوچکتر!
استنیس برادر کوچیکتر رابرت بود مشخصه سریالو با دقت نگاه نکردی رابرت به استنیس دستور میداد اگه بزرگتر بود اول اون شاه میشد حالا اینا مهم نیست اگه با دقت بیشتر میدیدی متوجه میشدی چند جاش هم گفتن ک استنیس کوچیکتره مثلا یبار خود ند استارک گفت بعد از مرگ رابرت تخت اهنین باید به برادر کوچیکترش یعنی استنیس باراتیون برسه
در ضمن جای اشخاصی مثل جان اسنو، برین از تارت، اوبرین مارتل و میساندی از ناث ب شدت خالیه!
کاری به فداکاری ندارم که مثلا فداکاری جان اسنو حماقت بود. ولی لاشی ترین و بی همه چیز ترین شخصیت سانسا بود
از دست دادن مشاعر درسته نه مشاهیر
برین از تارث چیشد؟ اونم کم وفادار نبودا
برین آف تارث جان اسنو لرد واریس جیور مورمونت
لاشیترین شخصیت هم سانسا استارک بعد ازینکه لیدی وینترفل شد
جان استارک از همه فداکارتر بود و شخصیت اول فیلم بود
جان اسنو از همه فداکارتر بود و شخصیت اول فیلم بود
بنظرم جای جان اسنو و اوبرین مارتل و برین خالی بود
اوبرین قید زندگیش بخاطر خواهرش زد
برین همه کار برای خدمت به همه کرد
جان اسنو هم که همه چیزشو از دست داد