تصویر شاخص غافلگیرکننده‌ترین مرگ‌های انیمه های ده سال اخیر
انتخاب سردبیر برترین‌ها برترین‌های سینما و انیمه

غافلگیرکننده‌ترین مرگ‌های انیمه در ۱۰ سال اخیر

مجموعه‌های انیمه‌ای زیادی وجود دارند که سعی می‌کنند با اتکا بر کشتن شخصیت‌های خود، جریان داستان را به جلو هل داده و جذابیت آن را با به وجود آوردن بحران‌های احساسی یا حتی غافلگیر کردن مخاطب بالا ببرد. تلاش این افراد برای خلق غافلگیرکننده‌ترین مرگ‌های انیمه واقعا ستودنی است، اما همیشه کافی نیست. طرفداران انیمه نیز گاهی اوقات به خاطر کیفیت پایین این مرگ‌ها یا پیش زمینه سازی نه چندان مناسب، آن چنان تحت تاثیر قرار نگرفته و به جای هیجان زده شدن، بیشتر از این که آن انیمه سعی کرده با مرگ یک شخصیت، داستان خود را به جلو ببرد ناامید می‌شود. در عوض نیز آن انیمه‌هایی که در همه این زمینه‌ها موفق بیرون آمده، کاملاً در به چنگ آوردن قلب مخاطبان و طرفداران خود موفق شده و آن‌ها را به درون مارپیچی از احساسات فرو می‌برند. بسیاری از این مرگ‌های انیمه فقط غافلگیرکننده نیستند بلکه بسیار غم انگیز، دلخراش و تراژیک بوده و تاثیرشان بر روند داستان همیشگی است.

این مطلب داستان انیمه‌های معرفی شده را لو می‌دهد

این که این مرگ‌های انیمه‌ای به اندازه کافی غافلگیرکننده باشند بسته به عوامل متعددی دارد و فقط به این که مخاطبان انتظار آن را داشته یا نداشته باشند وابسته نیست. برخی اوقات وزن این مرگ‌ها در صورتی بالا می‌رود که جدا از خود مخاطب، بقیه شخصیت‌های داستان نیز از اتفاق افتادن آن کاملاً حیرت زده شوند. به طور مثال ممکن است شخصیتی بمیرد که همه اطرافیان‌اش از امنیت جانی او مطمئن بوده یا در مثالی دیگر، قهرمانی قدرتمند در نبردی که کسی انتظارش را ندارد شکست خورده و بر زمین بی‌افتد. حتی اگه مرگ یک انیمه پیش از اتفاق افتادن به نحوه‌های مختلف به مخاطبین انیمه مخاطره شود، طرفداران آن انیمه هنوز نیز می‌توانند میزان و شدت اندوه مرگ این شخصیت را به واسطه واکنش بقیه شخصیت‌ها به آن درک کنند. همین موضوع است که مرگ یک شخصیت را ارزشمند می‌کند. با مجله بازار همراه باشید تا نگاهی بر ۱۰ تا از بهترین و غافلگیرکننده‌ترین مرگ‌های انیمه‌های ۱۰ سال اخیر بیندازیم و ببینیم از چه لحاظ آن‌ها موفق شده‌اند به عمق قلب مخاطبین خود رسوخ کنند.

طبق معمول روال این لیست‌ها، تمام شخصیت‌ها و انیمه‌هایی که در مطلب زیر پوشش داده می‌شوند به طور قطع حاوی اسپویل های سنگین از وقایع داستان هستند.

تورس اسنورسون – Vinland Saga

Thors

مرگ تورس اسنورسون (Thors Snoresson) در Vinland Saga به عنوان رتبه آخر غافلگیرکننده‌ترین مرگ‌های انیمه‌های ۱۰ سال اخیر برگزیده شد. دلیل این امر نیز علامت‌های بسیار واضحی است که انیمه قبل از وقوع آن به مخاطب نشان می‌دهد. به نوعی همه بینندگان و مخاطبان انیمه قبل از مرگ، می‌دانستند سرنوشت او قرار است چه شود و چه چیزی در شبیخون جزیره فارو انتظار او را می‌کشد. با این حال برای شخصیت‌هایی که با او به این سفر رفته بودند که شامل پسرش، تورفین نیز می‌شد، این مرگ او به شدت غافلگیرکننده و اندوهگین بود. تورس در دید آن‌ها مردی بود که هم از لحاظ بدنی و هم از لحاظ روحیه، فردی کاملاً شکست ناپذیر بود. لقب «ترول یوم‌ها» لقبی بود که وایکینگ‌ها به او داده بودند. مردی که در مقابل تهدید مرگ همواره می‌خندید و از آن هراسی نداشت.

نقد انیمه Vinland Saga | وایکینگ‌های انیمه‌ای

تورس قهرمانی شکست‌ناپذیر و الگویی افسانه‌ای برای افراد زیردست خود بود و تجربه نبردهای مختلف در کنار او چشیدن حس پیروزی در اروپای عصر میانه باعث شده بود هیچ کس حتی تصور شکست خوردن این فرد را نکند. با این وجود، هنگامی که آشلاد (Askeladd) حمله شبیخون خود را آغاز می‌کند، مشخص می‌شود که تورس غول پیکر نیز محدودیت‌های خود را داشته و در مقابل تهدید مرگ افراد بی‌تجربه‌ای که برای یک سفر همراه او آمده‌اند، او چندان پاسخی به سمت پیروزی ندارد. مخصوصاً اگر یکی از این افراد بی‌تجربه، پسر خود او باشد. در نهایت نکته‌ای که مرگ تورس را تا این حد غم انگیز جلوه می‌دهد، نحوه کشته شدن اوست. در انتهای این مبارزه، کمانداران ارتش آشلاد با بیرون آمدن از مخفیگاه خود و تیراندازی به سمت تورس که حال تسلیم شده، بدن او را سراسر با تیرهای خود آغشته کرده و او را از پای درمی‌آورند.

آئورای گیوتین – Frieren: Beyond Journey’s End

شیاطین شاخ‌داری که در سرتاسر دنیای انیمه Frieren: Beyond Journey’s End پخش بوده، موجودات جالبی هستند. سال پیش به علت این که در داستان، فریرن به این موجودات انسان‌نما، به چشم چیزی جز هیولاهای غیر قابل اعتماد نگاه نمی‌کرد، حاشیه‌های زیادی پیش آمده و عده‌ای این داستان و نویسنده آن را متهم به ترویج فرهنگ نژادپرستی و بیگانه هراسی کردند. با این وجود در داستان مشخص می‌شود که شناخت فریرن از ماهیت این موجودات از هر شخص دیگری بیشتر است. او درک کاملی بر این قضیه دارد که هم زیستی بین شیاطین و انسان‌ها غیر ممکن بوده و ذات این موجودات به عنوان هیولاهایی حیله گر و زیرک، در نهایت به انگیزه نهایی‌شان ختم می‌شود که قتل انسان هاست. به همین دلیل است که برخورد سرد فریرن با تمام این شیاطین و مخصوصاً سردسته یکی از بزرگ‌ترین لشگرهای آن‌ها، آئورای گیوتین (Aura the Guillotine) و حرکت نهایی بی‌نهایت بی‌رحمانه‌اش در ضمن غافلگیرکننده بودن، به شدت منطقی و قابل پیش بینی بود. ترکیبی که مرگ آئورا را به یکی از غافلگیر مرگ‌های انیمه‌های ۱۰ سال اخیر تبدیل می‌کند.

نقد انیمه Frieren: Beyond Journey’s End | جاودانگی، یک رویا یا کابوس؟

در مبارزه بین فریرن و آئورا، فریرن به از بین بردن زیردستان آئورا و رکب زدن به او با مخفی کردن میزان مانای خود راضی نشده و تصمیم می‌گیرد او را به گونه‌ای به کام مرگ بکشاند که پایانی در خور برای شیطانی در سطح قدرت او باشد. او با استفاده از قابلیت آئورا در تسلط بر اراده افرادی که در برابر او تسلیم می‌شوند، علیه خود او، به او دستور می‌دهد با دستان خویش سر خود را قطع کند. حرکتی که برای شخصیت آرام و مهربانی مثل فریرن بسیار دور از انتظار بود. با این وجود با درک این قضیه که خون هزاران نفر بر گردن آئورا و ارتش اوست، خیلی نیز این حرکت فریرن سوال برانگیز نیست. گاهی اوقات بعضی از شخصیت‌های شرور جدا از غافلگیرکننده‌ترین مرگ‌های انیمه‌ای، لیاقت بی‌رحمانه ترین سرنوشت‌ها را نیز دارند.

شیون – That Time I Reincarnated as a Slime

Shion

چندان طولی نمی‌کشد تا مخاطبین انیمه That Time I Got Reincarnated as a Slime متوجه شوند که شخصیت اصلی داستان، ریمورو تمپست (Rimuru Tempest) یکی از فوق قدرتمندترین شخصیت‌های انیمه‌های ژانر ایسکای است که هیچ دشمنی نمی‌تواند او و قلمرو وی را تهدید کند. پلات آرمور ریمورو به خود وی ختم نشده و دوستان و هم رزمان او را نیز شامل می‌شود. شخصیت‌هایی که به واسطه اسم‌های عطا شده به آن‌ها از طرف ریمورو، بسیار نفع برده و قدرت‌ها و جهش‌های متعددی را کسب کرده‌اند. یکی از این متحدان و دوستان ریمورو نیز شیون (Shion) است. یکی از مبارزان نژاد اونی (Oni) که یکی از اعضای جداناشدنی در سفر بلند ریمورو برای توسعه قلمرو خود به شمار می‌رود.

آیا GTA V بدترین بازی تاریخ راکستار است؟ + ویدیو

لحظه‌ای که مخاطبین و ریمورو با جسد شیون در وقایع بعد از حمله فالموث (Falmuth) به شهر ریمورو روبرو می‌شوند، همگی از این حادثه غافلگیر و اندوهگین می‌شوند. شخصیت‌هایی مانند شیون، از آن دست شخصیت‌هایی هستند که تصور مرگ آن‌ها بسیار سخت است. او شبیه دوست و همرزمی است که قرار بوده قدم به قدم پیرو شخصیت اصلی باشد و حال بعد از نبردی اسفناک در غیاب ریمورو، او با جنازه این همرزم خود روبرو می‌شود. با وجود این که جلوتر ریمورو با روشی موفق به احیای شیون و دیگر یاران مرده خود شده؛ اما طرفداران انیمه به هیچ وجه لحظه‌ای که آن‌ها با جنازه شیون روبرو شدند را فراموش نخواهند کرد. لحظه‌ای که شاید بعداً اثر آن رفع شود، ولی در عین آن لحظه رقم زننده یکی از غافلگیرکننده‌ترین مرگ‌های انیمه‌های ۱۰ سال اخیر است.

کنتو نانامی – Jujutsu Kaisen

Kento Nanami

حتی اگر انیمه Jujutsu Kaisen در نشان دادن طبیعت تیره و تار خود در قسمت‌های اول، از هیچ تلاشی دریغ نکرده است و به خوبی ماهیت ظالمانه خود را به تصویر کشیده باشد، باز هم طرفداران انیمه‌های شونن انتظار دارند برخی شخصیت‌ها بیشتر از چیزی که هست زنده بمانند. ساحران باتجربه و ماهری مانند کنتو نانامی (Kento Nanami) از قابلیت‌هایی برخودار هستند که به آن‌ها اجازه رویارویی با برخی از قوی‌ترین نفرین‌ها را می‌دهد. او حتی کمک کرد تا شخصیت‌های دیگر داستان هیولای به ظاهر شکست ناپذیری مثل داگون (Dagon) را شکست دهند. با این حال درخشش این پیروزی آن چنان روشنایی خود را حفظ نکرده و طولی نمی‌کشد که طی سکانسی به شدت دلخراش، یوجی ایتادوری (Yuji Itadori) شخصیت اصلی داستان، لحظه مرگ استادش، نانامی را به دست ماهیتو (Mahito) ببیند. لحظه‌ای که بلافاصله در زمره یکی از غافلگیرکننده‌ترین مرگ‌های انیمه‌های ۱۰ سال اخیر قرار می‌گیرد.

گیم‌پلی لو رفته از بازی GTA VI توسط هوش‌مصنوعی + ویدیو

هیچ کس انتظار نداشت نانامی با این سرعت به انتهای سفر خودش در داستان برسد؛ آن هم به همچین روش خشن و مرگباری. با این وجود همچین اتفاقی رخ داد و در اثر همین قضیه، ایتادوری با حس دلهره آوری از تنهایی و آسیب پذیری روبرو شد. او که بعد از مهر شدن ساتورو گوجو (Satoru Gojo) و نامشخص بودن سرنوشت نوبارا، از مرگ دیگر همراهان و دوستان خود وحشت پیدا کرده است، مرگ نانامی بزرگ‌ترین ضربه را به او زده و او را به عمق ناامیدی فرو می‌برد.

میدنایت – My Hero Academia

Midnight

در ابتدای داستان این طور به نظر می‌رسید که همه شخصیت‌ها در My Hero Academia به پلات آرمورهای مستحکمی مجهز هستند که نمی‌گذارد هیچ کدام به واسطه مرگ از داستان حذف شده و کنار بروند. نه به نظر می‌رسید قهرمانان داستان بعد از شکست دادن شخصیت‌های شرور، علاقه‌ای به کشتن آن‌ها داشته باشند و نه شخصیت‌های شرور توانایی شکست دادن قهرمان‌ها و از پای درآوردنشان را داشته باشند. فصل‌های جلوتر اما تمامی این قواعد نانوشته را دور ریخته و در بخش داستانی نبرد بزرگ علیه جبهه آزادی خواه فراطبیعی‌ها، تا توانست از شخصیت‌های مختلف قربانی گرفت. قهرمان‌های حرفه‌ای مثل X-Less خیلی ناگهانی با پایان مسیر زندگی خود روبرو شده و در یکی از غافلگیرکننده‌ترین مرگ‌های انیمه My Hero Academia، ما شاهد از میان رفتن قهرمان زیبا و محبوب سازمان، میدنایت (Midnight) از جمع ابرقهرمانان می‌شویم.

انیمه مدرسه قهرمانانه من: معرفی شخصیت‌های اصلی (بخش اول)

میدنایت یکی از دوست داشتنی ترین ابرقهرمان‌های داستان بود که به نظر نمی‌رسید در ابعاد کلی که روایت My Hero Academia آن را دنبال می‌کرد، او شخصیت خاصی باشد که اشرار دنیای این انیمه او را به طور مخصوص هدف گرفته باشند. جدا از این مورد، به خاطر قابلیت‌های خنثی سازی میدنایت، نحوه مبارزه او به گونه‌ای نبود که مانند آل مایت (All Might) و میرکو (Mirko) مدام در خط مقدم به نبرد بپردازد و این باعث شده بود طرفداران به صورت ناخودآگاه فکر کنند میدنایت در جایگاهی امن در داستان قرار دارند. همین جا بود که انیمه با بی‌رحمی تمام، خلاف این ادعا را به طرفداران ثابت کرده و با نشان دادن میدنایت در حالی که تا حد مرگ زخمی شده و سپس پیکر بی‌جان او، تیر نهایی را به این تصور که تمام شخصیت‌های My Hero Academia از پلات آرمور مستحکمی برخوردار هستند زده و اندوه شدیدی را برای دانش آموزان کلاس‌های -A1 و ۲-B به وجود می‌آورد.

کاپیتان یاماموتو – Bleach

Captain Ymamoto

مرگ کاپیتان شیگکونی یاماموتو (Shigekuni Yamamoto) در انیمه Bleach: Thousand-Year Blood War در میانه رتبه بندی ما برای غافلگیرکننده‌ترین مرگ‌های انیمه‌های ۱۰ سال اخیر جای می‌گیرد و عمده دلیل آن نیز شکست ناپذیر به نظر رسیدن او بود. در آرک‌های قبل، سوسکه آیزن (Sousuke Aizen) موفق می‌شود با ترفندی از ورود او به شهر تقبلی کاراکورا و برخورد مستقیم با خودش جلوگیری کند. در آن آرک، جان یاماموتو تحت هیچ گونه خطری نبود و تهدیدات آیزن برای او مشکلی ایجاد نکرد. اما داستان در آرک حمله ارتش واندررایخ به جامعه ارواح تفاوت گسترده‌ای کرده و جان و عمر طولانی یاماموتو به شدیدترین شکل ممکن به خطر می‌افتد.

۱۰ انیمه شونن برتر با نمادین‌ترین سبک‌های هنری

یاماموتو در این آرک با استفاده از بانکای خود به طرفداران انیمه نشان داد که شعله خاموش نشدنی زانپاکوتوی او توانایی شکست دادن یوهاباخ را داشته و می‌تواند کار وی را تمام کند. اما امید طرفداران وقتی متوجه می‌شوند فرد روبروی یاماموتو، یوهاباخ واقعی نبوده و یوهاباخ اصلی تازه بعد از اجرای بانکای یاماموتو ظاهر می‌شود، به طور کامل در هم شکسته و در یکی از غافلگیرکننده‌ترین مرگ‌های انیمه‌های شونن، یوهاباخ تنها با یک حرکت، پیرمرد شکست ناپذیر، رییس و موسس هزارساله گوتی ۱۳ و شینیگامی خستگی ناپذیر دنیای ارواح را شکست داده و بدن او را به دو نیم تقسیم می‌کند. او که حضور و قدرتش برای بسیاری از طرفداران Bleach و شخصیت‌های داستان آن اطمینان خاطر دهنده بود در یک آن کشته شده و حضور یوهاباخ را به عنوان یکی از قدرتمندترین و خطرناک‌ترین شخصیت‌های داستان Bleach تایید می‌کند.

سونگ جین وو – Solo Leveling

Sung Jinwoo

مرگ سونگ جین وو در ابتدای Solo Leveling از آن نوع مرگ‌هایی است که بلافاصله به احیای فرد منجر می‌شود، اما باز هم از میزان غافلگیرکننده بودن آن چیزی کم نمی‌کند. سونگ جین وو در ابتدای داستان واقعاً به وسیله مجسمه‌های خدایان میان دیگر افراد اسیر شده در آن جا کشته می‌شود و در این موضوع هیچ شکی نیست. انیمه Solo Leveling در آغاز، سونگ جین وو را شخصیتی ضعیف اما رویاپرداز و تلاشگر معرفی می‌کند و طی وقایع منتهی به سیاهچال دولایه، طرفداران انتظار داشتند علی رغم ضعفش، او در این حادثه زنده بیرون آمده و به ماجراهای خود ادامه دهد. این جاست که داستان با درک کاملاً صحیح از انتظارات مخاطب، آن‌ها را در هم شکسته و در سکانسی به یاد ماندنی و خونین، همه ماجراجویان در این ماجرا که شامل سونگ جین وو نیز شده را با نهایت بی‌رحمی به قتل می‌رساند.

نقد انیمه Solo Leveling | معیار را سولو لولینگ بدان!

سونگ جین وو شاید در انتها از این حادثه زنده بیرون آمد، اما برای طرفداران انیمه این چنین مرگ و فرصت دوباره برای شخصیت اصلی از آن نوع حوادثی است که کمتر با آن روبرو شده‌اند و همین دلیل باعث شده تا این حد مرگ سونگ جین وو در ابتدای داستان از غافلگیرکننده‌ترین مرگ‌های انیمه باشد. سیستم مرموزی سونگ جین وو را به زندگی بازگردانده و مرگ او را به نقطه شروع جدیدی تبدیل می‌کند. جایی که تمام تلاش‌ها و دستاوردهای این جوان تبدیل به قدرت خالص شده و سطح او را بالا می‌برد. کمتر انیمه شوننی را می‌توان پیدا کرد که در ابتدای آن، شخصیت اصلی تا این حد شکست مفتضحانه‌ای بخورد؛ با این حال Solo Leveling این بلا را سر شخصیت خود آورده و به همین واسطه، یک آغاز غافلگیرکننده و صدالبته خاطره‌انگیز برای طرفداران خود ثبت می‌کند.

دنجی – Chainsaw Man

Denji

مشابه سونگ جین وو، شخصیت اصلی انیمه Chainsaw Man نیز در اولین قسمت داستان خود باید سر فرشته مرگ را گول می‌زد تا قصه‌اش رو به جلو حرکت می‌کرد. او نیز در قسمت اول با بی‌رحمی و خشونت تمام کشته شده و پس از زنده شدن دوباره اوست که داستان Chainsaw Man به صورت جدی آغاز می‌شود. پلات آرمور دنجی و سونگ جین وو واقعاً عجیب عمل می‌کنند. اساساً هر دوی این شخصیت‌های می‌توانند بمیرند و قوی‌تر از قبل به زندگی بازگردند. کمتر شخصیت‌هایی هستند که با همچین پدیده‌ای روبرو شده و سربلند از آن بیرون بیایند. هر چند در مورد دنجی، اگر این مورد دست خودش بود شاید هرگز به همچین کاری دست نمی‌زد ولی دست سرنوشت جور دیگری برای او رقم خورده بود.

از انتظار برای انیمه سینمایی Chainsaw Man خسته‌اید؟ این ۸ انیمه را تماشا کنید

زندگی دنجی در قسمت اول انیمه بعد از رویارویی با شیطان زامبی است که به پایان می‌رسد. در حقیقت شیطان زامبی با زیردستان خود چنان بی‌رحمانه دنجی را سلاخی می‌کند که عمر بر درد و رنج و رقت انگیز او هر چند برای مدتی کوتاه ولی به طور قطع به انتها می‌رسد. بعد از ترکیب شدن پوچیتا با قلب دنجی است که این جوان جویای یک لقمه غذا و جای نرم برای خواب، در هیبت مرد اره برقی برخاسته و به عنوان یک موجود هیبریدی میان انسان و شیطان خود را در موقعیتی می‌یابد که دیگر از آن بازگشتی نیست. دنجی یکی از آن شخصیت‌های ساختارشکن دنیای انیمه‌های شونن است که مرگ او در ابتدای داستان یکی از آن مرگ‌های غافلگیرکننده انیمه‌های ۱۰ سال اخیر است و عمده غافلگیری آن به خاطر نحوه‌ای است که این مرگ به دست یافتن او به قدرت‌های پوچیتا و شیطان اره برقی ختم می‌شود. مسیری که به شدت عجیب، خشن و در عین حال مملو از احساسات است و مخاطبان دنیای انیمه را درگیر لحظه‌ای عجیب می‌کند.

آی هوشینو – Oshi no Ko

Hoshino Ai

انیمه Oshi no Ko از همان ابتدا قدم بر مسیر خونینی گذاشته و داستان خود را آغاز می‌کند. داستان آکوا (Aqua) به طور مثال بعد از کشته شدن دکتر گورو آمامیا (Dr. Gorou Amamiya) به واسطه ضربات چاقو شروع شده. این دکتر شانس دوم خود در زندگی را به عنوان پسر تازه متولد شده آی هوشینو (Ai Hoshino) می‌یابد، جایی که او حال فرزند آیدلی است که مدت‌ها طرفدار سه آتیشه‌اش بوده. آکوا و خواهر دوقلویش، روبی (Ruby) و مادر هنرمندشان، به دنبال این تناسخ، زندگی شیرین و بی‌مخاطره‌ای را آغاز می‌کنند؛ زندگی که طولی نمی‌پاید تا با یک مرگ دیگر به طور کامل از هم پاشیده شود.

نقد انیمه Oshi no Ko | رنجش را به جان بخر!

در یک روز عادی، یک مزاحم و تعقیب‌گر، به صورت ناگهانی با چاقوی خود روبروی درب خانه آی هوشینو، با وارد کردن ضربات کشنده، باعث خونریزی این زن شده و او را روبروی خانه خود و جلوی چشم پسرش، آکوا به قتل می‌رساند. این اتفاق چنان سریع و ناگهانی اتفاق می‌افتد که هیچ کس نمی‌تواند سر موقع به کمک آی رسیده و زندگی او را نجات دهد. همین مقدمه یکی از ناگهانی‌ترین و غافلگیرکننده‌ترین مرگ‌های انیمه‌ای شده و در اثر آن خانواده شیرین هوشینو در یک آن نابود شده و همه رویاهای آن‌ها از هم می‌پاشد. با این وجود قبل از خاموش شدن برق چشمان آی هوشینو، او با آخرین نفس‌های خود موفق می‌شود به هر دو فرزند خود بگوید که چقدر عاشق آن‌هاست. با مرگ آی هوشینو، داستان Oshi no Ko دوباره از نو متولد شده و جهت در مسیری به شدت جدی‌تر می‌گیرد. مسیری که در آن آکوا که بعد از گذر چندین سال به سن بلوغ رسیده، به دنبال انتقام گرفتن از قاتل مادرش در صنعت هنر و سرگرمی است.

ساشا براوس – Attack on Titan

Sasha Braus

از همان اولین قسمت Attack on titan مشخص بود که این انیمه، اثری به شدت خشن، اندوهگین و بی‌رحم است که آمار جنازه‌هایی که روی دست شخصیت‌های داستان می‌گذارید به هیچ وجه قرار نیست در نقطه‌ای متوقف شده و خاتمه یابد و این روند خون‌آلود، حالا حالاها قرار است ادامه داشته باشد. طی سه فصل ابتدایی خود، این انیمه تعداد زیادی مرگ و میر خون‌آلود و دلهره‌آور و حتی سناریوهایی داشت که شخصیت‌ها از یک قدمی مرگ عبور می‌کردند، مانند صحنه‌ای که در آن ارن یگر (Eren) در میانه نبرد تروست، توسط یک تایتان به صورت کامل بلعیده شده و دوستانش در ماتم مرگ او باقی می‌مانند. با این وجود از میان تمامی این مرگ‌ها، هیچ کدام نمی‌توانند مانند مرگ ساشا براوس (Sasha Braus) در فصل چهارم به عنوان یکی از غافلگیرکننده‌ترین مرگ‌های انیمه ظاهر شده و مخاطبان انیمه را تا به این حد شوکه کنند.

۵ درس مهم اتک آن تایتان که باید به‌ خاطر بسپاریم!

حتی در انیمه‌ای که با این بی‌رحمی شخصیت‌های خود را چپ و راست از دم تیغ می‌گذراند؛ هیچ کس فکر نمی‌کرد دختری مثل ساشا، کسی که قوت قلب گروه و پرتویی از نور و مثبت‌اندیشی در دنیای تیره و تار Attack on Titan بود، این گونه قربانی جنگ شود. مخصوصاً این که به ندرت می‌شد ساشا را در جبهه مقدم و خطوط حملات اصلی دید. برای همین عموماً این موضوع احساس می‌شد که حداقل جای او در داستان امن است. با این حال گابی براون (Gabi Braun) به تنهایی ثابت کرد که این امر حقیقت ندارد. هنگامی که در بحبوحه عقب‌نشینی از لیبریو، همه اعضای گروه حمله الدیا از حالت احتیاط خارج بودند، گابی وارد عمل شده و با شلیک گلوله‌ای به سینه ساشا، او را کشته و سعی می‌کند از مهلکه فرار کند. این مرگ نه تنها برای مخاطبین انیمه بلکه برای خود شخصیت‌هایی که چندین فصل با آن‌ها زندگی کرده‌ایم نیز ضربه‌ای مهلک به شمار می‌رفت. آن‌ها حتی فرصت سوگواری برای همرزم خود را نداشته و مجبورند حین عقب‌نشینی از صحنه نبرد با او وداع کنند. همه این وقایع نیز در حینی رخ می‌دهد که ارن عملاً هیچ اهمیتی به مرگ او نشان نمی‌دهد.

عوامل زیادی باعث می‌شود مرگ یک شخصیت در میان غافلگیرکننده‌ترین مرگ‌های انیمه‌ای قرار گیرد. زمینه‌سازی درست، ایجاد حس غلط امنیت در مورد آن شخصیت یا حتی یک سورپرایز بزرگ در همان ابتدای داستان می‌توانند باعث شوند یک شخصیت از انیمه‌های اخیر پای خود را به این لیست باز کند. نظر شما چیست؟ آیا شخصیت دیگری نیز در میان انیمه‌های ۱۰ سال اخیر وجود دارد که مرگ آن غافلگیرکننده‌تر از شخصیت‌های حاضر در لیست باشد؟ آیا با ترتیب این لیست موافق هستید؟ نظرات، انتقادات و پیشنهادات خود را در بخش نظرات با ما به اشتراک بگذارید.

منبع: CBR


بزرگ‌ترین یوتیوبر کالاف دیوتی ایران کیه؟ میزگیم با ملیکا دیوتی

بزرگ‌ترین یوتیوبر کالاف دیوتی ایران کیه؟ میزگیم با ملیکا دیوتی

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها