گیم آف ترونز ؛ روایت شورش رابرت باراتیون بر علیه خاندان تارگرین
قبل از اینکه ند استارک سر خود را از دست بدهد و پادشاه رابرت توسط یک گراز (در اصل تحت یک توطئه کشته شد) کشته شود، دنیای گیم آف ترونز و پیش از آن یعنی خاندان اژدها از آرامش و رفاه نسبی برخوردار بود. خاندانهای بزرگ در یک راستا قرار گرفته بودند، استارکها یکی از اعضای مغرور هفت پادشاهی بودند و نگهبانان شب همچنان سد محکمی با استفاده از یک دیوار یخی در مقابل بیگانگانی به نام وایت واکرها تشکیل داده بودند. در این بین برخی از نبردهای زودگذر از جمله شورش گریجویها هم وجود داشت، اما آنها تا حد زیادی صلحی را تجربه کردند که وستروس به ندرت آن را به روی خود دیده بود. میتوان گفت که پیش از وقایع گیم آف ترونز یک دوره آرامش برقرار بود که بعد آن یک دوره جنگ خونین و دردناک شکل گرفت که از آن به عنوان شورش رابرت یاد میشود.
در حالی که فقط در سریال گیم آف ترونز و در فلاش بکها و ارجاعات پنهان از این واقعه یاد شد، ولی در اصل شورش رابرت رویدادی بود که مستقیماً کل زیربنای داستان سریال را شکل داد. این واقعه تخت آهنین را از تارگرینها گرفت، دنریس را به تبعید فرستاد و در نهایت منجر به تاج گذاری پادشاه رابرت باراتیون شد که در نهایت زمینه را برای به ظهور رسیدن سرسی لنیستر فراهم کرد. این جنگ همه چیز را برای وستروس تغییر داد و باعث هر اتفاقی میشد که ساکنین وستروس را آزار میداد. در ادامه با مجله بازار همراه باشید تا بدانید چه عاملی باعث وثوع شورش رابرت شد و در ادامه چه اتفاقی افتاد.
چه عاملی باعث شورش رابرت پیش از وقایع گیم آف ترونز شد؟
ریشههای شورش رابرت را میتوان در روزی یافت که اگون فاتح برای اولین بار به سمت وستروس پرواز کرد. خاندانهای بزرگ بر قلمروهای خود حکومت میکردند و استارکها به عنوان فرماندهان مغرور شمال، آرینها بر ویل و لنیسترها فرماندهی سرزمینهای غربی را بر عهده داشتند. قرنها کنترل این مناطق باعث غرور آنها شده بود، بنابراین زمانی که اگون فاتح از اژدهایان خود برای تصرف وستروس به زور استفاده کرد، این اتفاق برای آنها بسیار دردناک بود. اگون سلسله تارگرین را به پشتوانه قدرت اژدهایانش بنا کرد و بقیه خاندانها را توانست متحد کند.
پس از این که هر اژدها پس از سالها افول سلسله با پایانی خونین یا آرام روبرو میشد، تارگرینها در نهایت مزیت استراتژیک خود را از دست دادند. در حالی که آنها هنوز با اتحاد از طریق ازدواج و مالیات برای جلوگیری از شورش خاندانها استفاده میکردند، ولی دیگر تسلط آنها بر قدرت ضعیفتر از همیشه بود. هر پادشاه بعدی تارگرین برای حفظ قدرت خود از طریق کار خوب و اتحادهای قوی تلاش کرد. با این حال در نهایت کار تا جایی پیش رفت که پادشاه ایریس دوم، ملقب به پادشاه دیوانه به قدرت رسید.
ایریس در ابتدا یک پادشاه ضعیف بود، اما در نهایت در دوسکندیل به اسارت درآمد و همین اسارت باعث شد تا او ظالمتر شده و پارانویای او شدیدتر شود. دست پادشاه، تایوین لنیستر، تلاش کرد تا سلامت عقل پادشاه خود را حفظ کند، ولی موثر نبود. در نهایت ایریس با اعلام این که وارث تایوین یعنی جیمی لنیستر، قرار است به گارد پادشاه بپیوندد، تایوین این خواسته پادشاه را رد کرد و سپس از سمت خود استعفا داد. در حالی که ایریس دشمنان بیشتری به دست آورده بود، پسرش ریگار در حال ایجاد اتحاد در سراسر پادشاهی بود. ریگار یک جانشین محترم و ارزشمند به حساب میآمد و با پادشاه شدن او، تصور میشد آینده درخشانی در انتظار وستروس است، ولی این گونه نشد.
ماجرا تا جایی پیش رفت که در جشنی که قرار بود واقعا هم یک جشن باشد، لیانا استارک بسیار توانسته بود نظر ریگار تارگرین را جلب کند. ریگار او را ملکه عشق و زیبایی به خاطر همسرش الیا مارتل نامید. لیانا با رابرت باراتیون که دوست نزدیک ند استارک بود، نامزد شده بود. خلاصه این برای ریگار مهم نبود که چه کسی او را نامزد کرده است و برای همین با او فرار کرد. برندون استارک برادر بزرگ لیانا هم خشمگین از این موضوع به رد کیپ (Red Keep) رفت تا سعی کند ریگار را بکشد. او به سرعت دستگیر شد و پدرش لرد ریکارد برای کمک به پسرش رفت. ایریس هر دو را به طرز وحشیانهای به قتل رساند. سپس ایریس از جان آرین خواست که ند و رابرت را برای اعدام تحویل دهد. اما جان در عوض اعلان جنگ کرد.
رویدادهای مهم شورش رابرت چه بود؟
اولین اقدام شورش این بود که خاندان آرین نیروهای خود را مجهز و آماده کرد. پس از گرفتن شورشیان به زور، ویل یک بار دیگر تحت کنترل قرار گرفت. همین امر در مورد استورمز لند هم صادق بود، زیرا رابرت باید برای متقاعد کردن هر خاندان در قلمرو خود بجنگد تا از او اطاعت کند. در راه اتحاد مجدد با نیروهای استارک و آرین، رابرت توسط تایرلها در اشفورد مورد حمله قرار گرفت و فقط توانست زنده فرار کند. پس از فرار رابرت، تایرلها بقیه جنگ را در محاصره استورمز لند که توسط استنیس باراتیون نگهداری میشد، گذراندند.
سپس ارتش رابرت به سمت ریورلندز حرکت کردند و در نبرد بلز علیه نیروهای ایریس جنگیدند. آنها در این نبرد پیروز شدند، در حالی که زنگهای شهر به عنوان هشدار برای همه غیرنظامیان به صدا درآمد. ریگار سرانجام در برابر رابرت موضع گرفت و او را در نبرد بزرگ بعدی، یعنی نبرد ترایدنت، ملاقات کرد. رابرت و ریگار در میدان نبرد با هم برخورد کردند و رابرت ضربه قاطعی را به ریگار زد. گرز رابرت زره ریگار را درید و ریگار کشته شد. سپس رابرت اگرچه مجروح شده بود، اما با افتخار قصد خود را برای ادعای تاج و تخت آهنین اعلام کرد. در کینگز لندینگ (King’s Landing)، ایریس دیوانه به خشم خود علیه متحدانش ادامه داد. همانطور که تایوین ارتشی از سربازان لنیستر را برای محاصره کینگز لندینگ آورد، ایریس به متحدانش دستور داد تا کینگز لندینگ را به آتش بکشند.
به توصیه استاد بزرگ پیسل، او دروازهها را به روی تایوین باز کرد، با این فرض که او یکی از متحدانش است. در عوض تایوین شروع به غارت کینگز لندینگ کرد. ایریس خشمگین به جیمی لنیستر دستور داد پدرش را بکشد. جیمی از دستور او و از آتش سوزی شهر وحشت کرد و در نهایت پادشاه خود را کشت. پس از مرگ او، سربازان تایوین به قصابی هزاران نفر از جمله الیا مارتل و فرزندانش در کینگز لندینگ ادامه دادند. تایرلها هم از محاصره استورمز اند پایان دادند و نیروهای رابرت سرانجام دراگون استون را گرفتند و ویسریس و دنریس تارگرین را به تبعید فرستادند. در نهایت هم رابرت برای سالهای آینده بر هفت پادشاهی حکومت کرد.
حقیقت شورش رابرت چه بود؟
در حالی که دلایل بسیاری برای شورش رابرت همگی مربوط به ربوده شدن لیانا استارک بود، اما این دلایل کاملاً حقیقت نداشتند. لیانا به معنای امروزی ربوده نشده بود. در اصل او عاشق ریگار بود و هر دو با هم به برج جوی (Tower of Joy) فرار کردند. پس از جنگ، ند استارک لیانا را در برج، تحت حمایت گارد پادشاهی پیدا کرد. پس از کشتن نگهبانان، او متوجه شد که لیانا پس از به دنیا آوردن پسر ریگار، که ند او را جان اسنو مینامد، در حال مرگ است. این رازی بود که ند با خود به گور میبرد؛ زیرا میترسید رابرت برادرزاده خود که تارگرین بود را بکشد.
دلیل واقعی شورش توهینی بود که ریگار با فرار از نامزد رابرت به او کرده بود. در جامعهی مردسالاری مانند وستروس، این کار یک گناه بزرگ بود. جنگ رابرت تلاشی برای بازگرداند لیانا بود، همانطور که برای احترام به نام او پس از توهین ریگار بود. اگر رابرت با جنگ به این اتفاق پاسخ نمیداد، خاندان باراتیون مایه خنده و تمسخر این قلمرو میشد. علاوه بر عاشقانه ریگار با لیانا، شورش رابرت به دلیل ظلم و ستم پادشاه دیوانه ایجاد شد. او تعداد زیادی گروگان گرفته بود، به بسیاری از اربابان توهین میکرد و شخصیتهای عالی رتبه را با خوشحالی به قتل رساند. اگر او ریکارد استارک را زنده نمیسوزاند و بسیاری از اربابان وفادار را تبعید نمیکرد، ممکن بود متحدان بیشتری در کنارش حضور میداشتند.
او همچنین میتوانست با رابرت به یک راهحل مسالمتآمیز دست پیدا کند، به جای این که جان آرین و ند استارک را از خود دور کند. در عوض ایریس موفق شد سه خاندان بزرگ را خشمگین کرده و خود را بیچاره کند. استفاده از جیمی لنیستر به عنوان نگهبان پادشاه خود نیز یک اشتباه مهلک بود، چون این تصمیم به آن معنی بود که او تایوین را از یک وارث محروم میکرد. تایوین به عنوان دست پادشاه (Hand of the King) قبلاً متحدان وفادار خود را در کینگز لندینگ از جمله استاد بزرگ پیسل بدست آورده بود. اما ایریس خود را بی دفاع و مطرود رها کرد. حتی مارتلها که نزدیکترین متحدان او بودند، به خاطر توهین ریگار به الیا مارتل و تصمیم ایریس برای گروگان گرفتن الیا و فرزندانش از او متنفر بودند.
بیشتر بخوانید: معرفی ۱۰ تا از قویترین خدایان تاریخ انیمه ؛ با ما در نیفتید
تارگرینها با قصابی مردم وستروس قدرت خود را بدست آوردند. اگون فاتح قلعهها را سوزاند و اربابان و بانوان مغرور را با تهدید جان خود و فرزندانشان مجبور به زانو زدن کرد. حقیقت شورش رابرت این است که فرصتی برای بازپس گیری لیانا استارک بود، اما بیشتر مبارزه با استبداد تارگرینها بود. بدون اژدهایشان برای محافظت از آنها، تارگرینها عملاً درمانده بودند. به همین دلیل است که یک تارگرین تنها زمانی توانست وستروس را پس بگیرد که دنریس با اژدهایانش در فصلهای آخر گیم آف ترونز به این سرزمین بازگشته بود. نظر شما در این باره چیست؟ لطفا نظرات خود را با ما درباره این موضوع به اشتراک بگذارید.
بهترین مرحلههای بازی جی تی ای سن آندریاس
نظرات