هشت موردی که در آن انیمه Demon Slayer برتر از تقریبا هر اثر دیگری است
انیمه Demon Slayer، محصول اقتباسی از مانگایی به همین نام، اثر کویوهارو گوتوگه (Koyoharu Gotouge) اثری است که به سرعت به یکی از بزرگترین و پرطرفدار ترین آثار اکشن شونن در سرتاسر دنیا تبدیل شد. از سال ۲۰۱۹، استودیوی Ufotable با این اقتباس بینظیر خود موفق شده اثر جاودانه از خود در سطح صنعت انیمه به جای بگذارد. در صنعت و ژانری که سختترین رقابتهای ممکن را شاهد هستیم، هر چند غیر ممکن، ولی Demon Slayer برتر بودن خود را نسبت به تمامی رقبا در بسیاری از زمینهها ثابت کرده است و این گونه که به نظر میآید این قطار محبوبیت و درخشش به این زودیها قصد توقف ندارد.
لازم به ذکر نیست که Demon Slayer به این علت به این سطح از محبوبیت رسیده (و مهمتر از آن، توانسته این سطح از محبوبیت را سالها حفظ کند) که در بسیاری از موارد عملکرد بهتر و قویتری نسبت به اکثر انیمههای عام پسند دیگر در بازار داشته. به همین دلیل، حتی با گذر این میزان از زمان، Demon Slayer برتر از بسیاری از انیمهها ظاهر شده و مخاطب خود را با قدرت به دنبال خود میکشاند. با مجله بازار همراه باشید تا در مطلبی تمجیدانه به هشت موردی که باعث این برتری شده پرداخته و نقاط قوت این انیمه فوق محبوب را با همدیگر بسنجیم.
سادگی
یکی از ضعفهای اصلی مجموعه یکی از بزرگترین نقاط قوت آن نیز هست
هنگام بحث میان طرفداران ژانر اکشن و شونن، همواره از Demon Slayer به عنوان اثری یاد میشود که به خاطر سادگی شخصیتها و داستان خود مورد انتقادات فراوان است. این مورد مخصوصاً در مقایسه با دیگر انیمههای جاه طلبانهای همچون One Piece ،Naturo یا My Hero Academia با شخصیتهای غنیتر و داستان و دنیای پیچیدهتر خود را بیشتر نشان میدهد. این وجود، در حقیقت این موضوع یکی از نقاط قوت و دلایل اصلی است Demon Slayer برتر از رقبا ظاهر شده و به این حد از محبوبیت در سرتاسر دنیا رسیده است.
با وجود اهمیت مجموعههای بلند، بزرگ و غنی نظیر وان پیس و ناروتو، تمامی آثار و انیمههای ژانر اکشن و شونن مجبور نیستند غول عظیمی باشند که سالهای سال مخاطبان خود را با خود همراه کنند. گاهی اوقات مخاطبین به دنبال انیمههای ساده ولی خوشساختی هستند که اکشن زیبا داشته و در عین روحی و معانی خالص و عمیقی را همراه خود حمل کند. این جاست که Demon Slayer با قدرت درخشیده و اثری را ارائه میدهد که نه تنها داستان ساده و قابل هضمی پیرامون نبرد بین انسانها و شیاطین دارد؛ بلکه با تمرکز روی مبارز جوانی که میخواهد در بحبوحه این نبرد تاریخی، خواهر به شیطان تبدیل شدهاش را به حالت انسانی اش بازگرداند، موفق میشود مخاطبین را با خط داستانی کشش دار و جذابی همراه کند که حقیقتاً روی هم نیازی به جزئیات و گسترش بیش از این ندارد.
قابل دسترس برای افرادی که طرفدار انیمه نیستند
دیمن اسلیر یکی از بهترین انیمههایی است که میتواند دروازه ورود مردم به انیمه باشد
Compressed by jpeg-recompress
متاسفانه بسیاری از انیمههای محبوب آن چنان برای کسانی که طرفدار این مدیوم نیستند، آثار چندان دردسترسی به حساب نمیآید. این امر چندین دلیل دارد. یکی این است که آثاری همچون One Piece ،Naruto یا Bleach علی رغم محبوبیت خود چندان طولانی با تعداد قسمتهای عظیم هستند که مخاطب عادی را از امتحان کردن آنها میترساند یا انیمههایی هستند که به خاطر تبعیت از کلیشههای عجیبی که محدود به دنیای انیمه است، نمیتوانند با ذائقه عموم مردم همخوانی داشته باشند و آنها را از خود زده میکنند. به همین دلیل است که از از طرف دیگر، با سادگی و ماهیت قابل هضم خود، از نظر جذب مخاطبان عادی Demon Slayer برتر از مابقی انیمههای محبوب ظاهر شده و به نوعی دریچهای تقریباً بی نقص برای افرادی است که میخواهند وارد دنیای رنگارنگ و متنوع انیمه شوند.
داستان Demon Slayer به گونهای است که دنبال کردن آن چندان کاری ندارد. ایده اصلی و سیستم قدرتهای آن چندان درجه خاصی از پیچیدگی ندارند و علی رغم تمامی این موارد، صحنههای اکشن انیمه به شدت خارق العاده بود و در عین حال انیمه به ندرت شامل صحنههای فن سرویس یا محتواهای مسئله برانگیزی بوده که مخاطب را از لحاظ فرهنگی زده کند. با وجود این که تمام داستان Demon Slayer در دوران تایشو و در کشور ژاپن اتفاق میافتد، خیلی دلیلی ندارد تا مخاطبین انیمه اطلاعات خاصی در مورد این دوره از تاریخ بدانند و بدون دانستن حتی کمترین اطلاعات عمومی میتوان با فضا و محیط داستانی انیمه به راحتی ارتباط گرفت. اگر بخواهیم تعریف کنیم، میتوان گفت حتی این نحوه برخورد Demon Slayer با دوره تاریخی و محل وقایع آن درسی به شدت ارزشمند از این دوره از تاریخ ژاپن و شرایط غالب قشرهای مختلف مردم در آن زمان است و به جای این که مخاطبین را دچار سردرگمی کند، به آنها با زیرکی بخش ویژهای از تاریخ ژاپن را میآموزد.
یکی از مهربانترین شخصیتهای اصلی آثار شونن را دارد
حقیقتاً تانجیرو قلبی از طلا دارد
معمولاً آثار اکشن، مخصوصاً آنهایی که متعلق به دامنه مخاطبین شونن و نوجوانان هستند، دامنه وسیعی از نوع شخصیت پردازی و اخلاقیات را برای شخصیت اصلی خود برمیگزینند. برخی از آنها حماقتی مثال زدنی داشته، دل سادهای داشته و بی مهابا به سمت ماجراجویی و خطر حرکت میکنند؛ مانند مانکی. دی. لوفی یا ناروتو. برخی نیز رفتاری سرد و جدی و ذهنی به شدت حسابگر و هوشیار دارند؛ مانند سونگ جین وو و ارن یگر. این نوع شخصیت پردازیها برای داستانهای مربوط خودشان همیشه جوابگو بوده و تعاملات فراموش نشدنی بین شخصیت اصلی و دیگر شخصیتها و دنیا به وجود میآورد. با این حال انیمههای کمی هستند که حاضر میشوند شخصیت اصلی خود را چنین فرد مهربان، نرم و مؤدبی نشان دهد.
Demon Slayer در کنار My Hero Academia دو نمونه بدنامی هستند که این گونه شخصیتهای مهربان و مؤدبی را به عنوان شخصیتهای اصلی دارند. تانجیرو کامادو، پسر نوجوان به شدت خوش قلبی است که همواره به دوستان، متحدان و خانواده خود اهمیتی بی اندازه میدهد؛ این مخصوصاً در مورد خواهر کوچکترش، نزوکو صادق است. این وجهه شخصیتی تانجیرو، بزرگترین نقطه قوت او به عنوان یک شخصیت و عاملی است که باعث میشود Demon Slayer برتر از دیگر عناوین این سبک ظاهر شود. دلیل این امر نیز این است که با تثبیت شدن تانجیرو به عنوان شخصیتی مهربان و خوش قلب، داستان میتواند حس ترحم و درک متقابل او را در قبال تقریباً هر شخصی نشان دهد. اصلاً مهم نیست این «هر شخص» انسان باشد یا اهریمن، دوست باشد یا دشمن؛ تانجیرو علی رغم قدرت فوقالعادهای که داشته و سابقه نبرد طولانی که با اهریمنان و شیاطین دارد، باز نیز فردی خوش قلب و مهربان است و تا آخرین لحظه سعی میکند فرد مقابل خود را نجات دهد یا گذشته تلخ او را درک کند و بسیاری اوقات حتی بعد از شکست دادن دشمن مهیبی که جان دوستان او را به خطر انداخته نیز میتواند با گذشته تلخ آن دشمن همدردی کرده برای سرنوشت تلخ او از صمیم قلب اندوهگین شود. موردی که شاید به مذاق عدهای خوش نیاید ولی بدون شک برای این داستان و پیامی که به دنبال دارد، امتیازی ارزشمند بوده و ارزش Demon Slayer را فراتر از یک اثر اکشن شونن میبرد.
یک رابطه سالم خواهر-برادری
هیچ چیز عجیبی بین رابطه عمیق تانجیرو و نزوکو وجود ندارد
موضوع روابط خواهر-برادری در انیمهها طی این چند سال اخیر اگر خلاصه کنیم، به موضوعی بسیار بحث برانگیز تبدیل شده است. از آن جا که آن چنان غیرمعمول نیست که انیمههای محبوب، نوعی از روابط عجیب و غریب و حتی مسئله برانگیز خواهر-برادری را در بطن داستان خود نشان دهند؛ باعث شده تا این انتظار و پیش زمینه ذهنی در دل مخاطبان انیمه ایجاد شود که هر گاه یک داستان شامل یک خواهر و برادر در مرکزیت خود است قرار است اتفاقات عجیبی بین آن دو رخ دهد. طبیعتاً آثاری مانند Bakemonogatari از زمان قدیمتر تا آثار جدیدی مانند Alya Sometimes Hides Her Feelings in Russian در شکل گیری این ذهنیت گناهکارند. به همین دلیل هنگام آغاز پخش Demon Slayer همچین ذهنیت و تصوراتی نیز برای زوج خواهر و برادر تانجیرو و نزوکو نیز بلافاصله شکل گرفت.
خوشبختانه هر چند، این قضیه هیچ مشکلی در Demon Slayer ایجاد نکرده و رابطه خواهر-برادری بین تانجیرو و نزوکو هیچ گاه شکل عجیبی به خود نمیگیرد. برعکس، رابطه بین این دو شخصیت به گونهای دوست داشتنی و واقع گرایانه نوشته شده که هر شخصی که خواهر یا برادر داشته باشد را به سرعت با خود همراه کرده و ایجاد نوعی حس همدردی بین مخاطبین برای شخصیتهای اصلی ایجاد کند. تانجیرو در این داستان به دلیل اتفاقاتی که افتاده برای نجات خواهرش تمام تلاش خود را کرده و تا بیشترین حد ممکن مراقب نزوکو است. در عین همین حال، نزوکو نیز با این که در تکلم و فکر کردن به خاطر خون اهریمنی خود به مشکل خورده، کماکان به فکر برادر خود بوده و در مواقع حساس با تمام وجود از تانجیرو محافظت میکند. با این حال او هیچ گاه نسبت به خواهرش حس حسادت نکرده و رفتار عجیب و غریب و محافظه گرا از خود نشان نمیدهد. حتی وقتی زنیتسو سعی میکند نظر نزوکو را به خود جلب کند او چنان واکنش بدی از خود نشان نمیدهد. در نتیجه تمامی این موارد، این برادر و خواهر رابطهای سالم و استثنایی با یکدیگر دارند که باعث شده Demon Slayer برتر از عموم انیمههای دچار به کلیشههای رابطه خواهر-برادری شده و تبدیل به دافعه برای مخاطبان عادی نشود.
صحنههای مبارزات خارق العاده
این انیمه مجموعهای از بهترین سکانسهای اکشن انیمیت شده تاریخ را دارد
موارد بسیاری هستند که میتوان به خاطر آنها، انیمه Demon Slayer را مورد نقد قرار داد. با این وجود هیچ کسی نیست که بخواهد منکر شود این انیمه شامل مجموعهای بهترین و شگفت انگیزترین صحنههای اکشنی است که هر کسی میتواند روی صفحه نمایش خودش از آن لذت ببرد. هر فصل این سری شاهد مبارزات باکیفیتی هستند که مخاطبان خود را در سرتاسر دنیا دست به دهان میگذارد؛ رویاروییهایی نظیر نبرد تانجیرو با رویی در فصل اول، یا درگیری تک به تک سهمگین رنگوکو و آکازا در فیلم قطار جهنمی و حتی نبرد تمام عیار مبارزان اهریمن کش علیه گیوتارو و داکی در آرک محله لذت. تمامی این مبارزات با روندی به نهایت حساب شده چنان در اوج خود مخاطب را میخکوب میکنند که به سختی میتوان آنها را فراموش نمود.
برای بیش از شش سال است که استعدادها و انیماتورهای تلاشگر استودیوی Ufotable موفق شدهاند تا مجموعهای از افسانهایترین صحنههای مبارزات تمام صنعت انیمه را در Demon Slayer به تصویر درآورند. این امر بدون توجه بی نظیر آنها به جزئیات، کورئوگرافی باورنکردنی تک به تک شخصیتها و سینماتوگرافی نفس گیر هر صحنه، انتخاب رنگهای دقیق و به جا و هنر و دانش فنی بی بدیل در زمینه استفاده از افکتهای گرافیکی و سه بعدی در کنار موسیقی پس زمینه است که باعث شده این مبارزات تا به این حد درخشش داشته باشند. به همین دلیل است که Demon Slayer برتر از هر انیمه مدرن دیگری در زمینه اکشن درخشیده و به حدی رسیده که بسیاری از آثار حتی در حد مقایسه با این اثر نیز نیستند.
باعث افزایش محبوبیت انیمههای سینمایی شد
موفقیت جهانی فیلم Mugen Train برای همیشه صنعت انیمه را دستخوش تحول کرد
ایده و کانسپت ساخت انیمههای سینمایی براساس انیمههای اکشن معروف برای دهههای متمادی است که در صنعت انیمه وجود دارد. سری انیمههای فوق العاده محبوب مانند Dragon Ball ،One Piece و Naruto، همگی به صورت مرتب در گیشه سینما حضوری ویژه داشتند. با این حال تمامی فیلمهای تولید شده براساس این آثار، خارج از خط داستانی اصلی آن مجموعه بوده و هیچ تاثیری روی آن نداشتند. این بدین معنا بود که هر کس میخواست میتوانست خیلی راحت بیخیال دیدن آنها شود و عملاً چیز مهمی را از دست نمیداد. این امر که بسیاری از این فیلمها روی پای خودشان آثار چندان قوی نبودند و صدالبته در خارج از ژاپن هیچ اکران یا عرضهای نداشتند نیز در بی اهمیتتر شدن این آثار سینمایی بی تاثیر نبوده است. اما در سال ۲۰۲۰، استودیوی Ufotable در اقدامی باورنکردنی، یکی از آرکهای اصلی داستان Demon Slayer را از مانگا، به جای اقتباس در قالب یک مجموعه انیمه تلویزیونی، به صورت یک انیمه سینمایی در سرتاسر دنیا اکران کرد.
هر چند خود پدیده تبدیل شدن بخش اصلی داستان یک انیمه به یک اثر سینمایی موضوع چنان جدیدی نیست. پیش از این استودیوی Kyoto Animation با فیلم The Disappearance of Haruhi Suzumiya و استودیوی Shaft با ساخت ادامه Mahou Shojo Madoka Magica در قالب انیمه سینمایی نشان داد که میتوان ادامه داستان اصلی یک انیمه پرطرفدار را در قالب آثار سینمایی ادامه داد. حتی خود Ufotable نیز ایده اصلی چنین کاری را پیش از این با اقتباس Fate Stay/Night: Heaven’s Feel در قالب سه انیمه سینمایی آزموده بود و تجارب بسیار مهمی در این زمینه داشت. با این حال موردی باعث میشود Demon Slayer برتر از تمامی این مثالها باشد، صرفاً به ژانر و محبوبیت خیره کننده و ریسک همراه با آن باز میگردد. این که یک استودیو و صاحب امتیاز اثر راضی شود ادامه داستان انیمهای که تمام دنیا به آن چشم دوختهاند محدود به پردههای سینما شود، ریسکی است که Demon Slayer را از مابقی آثار کمابیش محبوب فوق جدا میکند.
دیدن Demon Slayer: Mugen Train برای تمام کسانی که این سری را از طریق انیمه دنبال میکردند واجب بود. این امر در کنار کیفیت خارق العاده انیمیشن و کارگردانی آن باعث شد فیلم یاد شده چه از نظر مخاطبین و منتقدین و چه در میدان گیشه و به لحاظ مالی به موفقیتی خیره کننده دست پیدا کند. لازم به ذکر است این انیمه سینمایی به تنهایی توانست در بحبوحه شیوع کرونا و کاهش تمایل مردم به خروج از خانههایشان، صنعت سینمای ژاپن را احیا کرده و سرپا کند. موفقیت جهانی این فیلم نه تنها باعث شد تا Ufotable آخرین آرک داستانی مانگا را نیز در قالب انیمههای سینمایی به مخاطبان خود عرضه کند، بلکه دیگر سازندهها و صاحب امتیازان عناوین دیگر نیز سعی کنند پروژههای سینمایی مشابهی را برای ادامه داستان خود کلید بزنند. آثاری نظیر Jujutsu Kaisen Zero و Chainsaw Man – The Movie: Reze Arc نمونههای دیگری از آثار اکشن شونن فوق العاده محبوبی هستند که تصمیم گرفتند همین سیاست را برای کشاندن مخاطبان به سالنهای سینما اتخاذ کنند.
حتی یک تیتراژ آغازین ضعیف نیز ندارد
هر کدام از آهنگهای اوپنینگ این مجموعه، طرفداران زیادی دارد
هر طرفدار انیمه کارکشتهای باید خوب بداند که تیتراژ آغازین و آهنگ اوپنینگ یک انیمه چه اهمیت کلیدی ای، نه تنها در ابراز و شکل دهی هویت آن انیمه، بلکه به عنوان یک ابزار بازاریابی فوق العاده حیاتی برای جذب مخاطبین بیشتر به سمت آن داشته. با وجود این که تاریخ انیمههای شونن اکشن لبریز از اوپنینگ های فوق العاده به یاد ماندنی و ویژه هستند، در نهایت در هر انیمه، چندین اوپنینگ و تیتراژ آغازین پیدا میشود که اثر چندانی روی مخاطب نداشته و به مرور زمان فراموش میشوند. این مورد مخصوصاً برای انیمههایی که سالیان سال است روی تلویزیون در حال نمایش هستند بیش از پیش صادق است.
Demon Slayer اما موردی مجزا و استثنایی در این زمینه است. چرا که هر کدام از آهنگها و تیتراژهای آغازین این انیمه تا به این جای کار خارق العاده بودهاند؛ چه از نظر موسیقی و چه از نظر بصری و کارگردانی خود تیتراژ. هنگامی که در سال ۲۰۱۹، اولین اوپنینگ انیمه تحت عنوان Gurenge و با هنرمندی LiSA به یک موفقیت جهانی تبدیل شد، دیگر طرفداران نمیتوانستند آن آهنگ را از سر خود بیرون کنند. بعد از آن نیز دیگر آهنگهای اوپنینگ مجموعه مانند Zankyou Sanka اثر Aimer و Kizuna no Kiseki اثر گروه Man with a Mission نیز موفق شدند جای خود را دل مخاطبین باز کرده و به آهنگهای خاطره سازی تبدیل شوند. از آن جا که این آهنگها بسیار گیرا و به یاد ماندنی هستند باعث شده تا به همین واسطه در زمینه خاطره سازی و جذب مخاطب نیز Demon Slayer برتر از بسیاری از انیمههای اکشن دیگر ظاهر شود.
انیمهای که از منبع اقتباس خود پیشی گرفت
کمتر انیمهای پیدا میشود که با این اختلاف از مانگایی که از ان اقتباس شدهاند بهتر باشند
سالیانه، انیمههای اکشن مختلف محبوب یا غیر محبوبی به نمایش درمیآیند که منبع اقتباسشان مانگاهایی است که چندین سال در حال انتشار هستند. با این حال به ندرت میشود که انیمهای موفق شود نسبت به منبع اقتباس خود اثر بهتر و جذابتری باشد و در بسیاری مواقع طرفداران مانگا از اثر انیمه اقتباس شده راضی نیستند. مهم نیست یک انیمه چقدر خوب و قوی باشد؛ برای این که آن اثر بتواند از مانگای مورد اقتباس خود پیشی بگیرد باید تلاش فوق العاده زیادی در زمینههای مختلف کند و از تمام پتانسیلهای مدیوم انیمه استفاده کند تا مخاطبین در این که آن انیمه از مانگای خود بهتر است به اتفاق نظر برسند. به این دلیل که هر داستان و مانگا با توجه به محدودیتها و فرصتهای مدیوم خود خلق میشوند، اقتباس کامل یک مانگا به انیمه و تبدیل کردن آن به اثری بهتر، علی رغم بهره بردن مدیوم انیمه از انیمیشن و رنگ و موسیقی و صداگذاری، باز نیز امری مشکل و طاقت فرساست. بسیاری از جزئیات و هنرنماییهایی که در قالب صفحات مانگا نقش بستهاند، درخشش خود را در اقتباس انیمهای از دست میدهند.
لازم به ذکر نیست، اما مانگای اصلی کیوهارو گوتوگه، اثری فوق العاده با سبک هنری ویژه و استثنایی، نویسندگی قوی و اکشن خارق العاده است که سالها به عنوان یکی از پرطرفدارترین مانگاهای مجله شونن جامپ منتشر میشد. با این وجود تقریباً تمامی طرفداران Demon Slayer معتقدند که انیمه اقتباسی Ufotable بهترین راه برای تجربه این مجموعه است و آن را به جای مانگا پیشنهاد میدهند؛ پدیدهای که به ندرت میتوانید از سمت طرفداران دیگر مجموعههای محبوب ببینید. عمده دلیل همچین موضوعی به کیفیت فوق العاده بالای انیمیشن و کارگردانی انیمه، استفاده از باکیفیتترین موسیقیهای ممکن و صداپیشگی پرقدرت و احساسی شخصیتهای باز میگردد. البته که نباید از برداشت فوق العاده بی نظیر استودیوی Ufotable در به تصویر کشیدن سبک نفسها و سیستم قدرت در Demon Slayer چشم پوشی کرد؛ افکتها و جلوههای بصری این قدرتها باعث شد تا مبارزات در انیمه حتی از مانگا نیز دنبال کردنی تر و قابل فهم تر و جذابتر به نظر برسد.
شاید در خیلی موارد، انیمهها و آثار زیادی باشند که در این سبک یا حتی سبکهای دیگر دست بالاتری نسبت به Demon Slayer داشته باشد؛ اما نکته کلیدی این جاست که با اتکا به نقاط قوت مانگا و تقویت هر چه بیشتر آن در اقتباس انیمهای خود، Demon Slayer برتر از بسیاری از رقبا ظاهر شده و به انیمهای جذابتر در نظر عموم تبدیل شده است. حقیقتی که به ما ثابت میکند تنها یک راه مشخص برای رسیدن به موفقیت در صنعت انیمه وجود ندارد و حتی اگه اثری در ابتدا به موفقیت آن چندان اطمینانی نیست میتواند در ادامه به پدیدهای تبدیل شود که نمونه نخواهد داشت.
منبع: GameRant
سیندرلا تا لیمو عسلی؛ میزگیم و دوبله فان با سارا جامعی
کلیتش که مطلب جالبی بود.
ولی یادم نمیاد تو انیمه
“آلیا گاهی احساساتش را به روسی بیان میکند”
رابطه عجیب خواهر برادری بوده باشه.
انیمه شیطان کش خیلی خیلی خوب بود ولی انیمه اتک آن تایتان از شیطان کش بهتر بود
شیطان کش رو اونقدر دوست نداشتم،ناروتو و سایر انیمه های معروف ازش خیلی بهترن