سهگانه «ارباب حلقهها» (The Lord of the Rings) نوشته جی.آر.آر. تالکین که بین سالهای ۱۹۵۴ و ۱۹۵۵ منتشر شد، دنیای فانتزی را برای همیشه تغییر داد، اما مشخص نیست که اگر دنبالهای برای آن ساخته میشد، میتوانست موفق باشد یا نه. در حالی که فیلمهای «ارباب حلقهها» ساخته پیتر جکسون هر جلد از این رمان را در یک فیلم اقتباس کردند، آنها روند بینقص داستان را تا پایان «سعادتبخش» آن به تصویر کشیدند (سعادتبخش یا Eucatastrophic اصطلاح ابداع شده توسط تالکین برای توصیف بحرانی که بهطور غیرمنتظره از آن جلوگیری شده است.) جالب اینجاست که اگر دنبالهای برای «ارباب حلقهها» ساخته میشد، تا حدی شبیه «بازی تاج و تخت» (Game of Thrones) میبود و ممکن بود برخی از تاثیرات پایان این داستان را از بین ببرد.
در حالی که سریال «ارباب حلقهها: حلقههای قدرت» از آمازون پرایم به دوران عصر دوم «ارباب حلقهها» میپردازد، هر دو سهگانه پیتر جکسون در عصر سوم جریان دارند. از فیلم «هابیت: سفری غیرمنتظره» تا «ارباب حلقهها: بازگشت پادشاه»، این آثار بینندگان را تا آخرین روزهای عصر سوم همراهی میکنند. تالکین در حال برنامهریزی برای نوشتن دنبالهای در عصر چهارم با عنوان «سایه جدید» (The New Shadow) بود، اما شباهتهای سبکی و روایی که این اثر به «بازی تاج و تخت» داشت، ممکن بود باعث شکست آن شود.
درباره «سایه جدید»؛ دنبالهای که تالکین برای «ارباب حلقهها» در نظر گرفته بود
«سایه جدید» پس از تاجگذاری آراگورن در خط زمانی «ارباب حلقهها» اتفاق میافتد و دوره پس از سقوط سائورون را به تصویر میکشد. عصر سوم زمانی به پایان رسید که حلقههای قدرت به والینور رفتند و سرزمین میانه را بدون محافظت رها کردند. همزمان الفهایی که در سرزمین میانه باقی مانده بودند باید محو میشدند. بدن الفها در صورتی که بیش از حد در سرزمین میانه میماندند، توسط روحشان تحلیل میرفت. این موضوع، همراه با از دست رفتن حلقههای الفی، به پایان عصر الفها و آغاز عصر انسانها منجر شد که تقریبا معادل عصر چهارم بود.
پس از خروج حلقههای الفی از سرزمین میانه و شروع کامل عصر انسانها، مشکلات بار دیگر آغاز شدند، حتی با وجود اینکه ارباب تاریکی دیگر وجود نداشت. تالکین چیز زیادی از «سایه جدید» را ننوشته بود، اما این داستان به رویدادهایی در گاندور در زمان سلطنت پسر آراگورن مربوط میشد. داستان بر روی دو مرد به نامهای سائلون و بورلاس تمرکز داشت که به بررسی ظهور یک دشمن جدید انسانی که قلمرو آنها را تهدید میکرد، میپرداختند. این فرد «هرومور» نامیده میشد که شباهتهایی به یک شخصیت تاریک از «سیلماریلیون» داشت.
داستان عصر چهارم تالکین، سرزمین میانه را بیش از حد شبیه «بازی تاج و تخت» میکرد
شاید «ارباب حلقهها» در همان قالب کنونیاش بهترین باشد؛ دنیایی منحصربهفرد با اصولی مبتنی بر شوالیهگری افسانهای، بدون اینکه تکامل آن در اثری مانند «سایه جدید» تغییرش دهد. «ارباب حلقهها» ماندگارترین و محبوبترین داستان فانتزی حماسی است که راه را برای تمامی نویسندگان فانتزی بعد از خود هموار کرد. این اثر، فانتزی کلاسیک را در بستری از شوالیههای قرون وسطایی و جنگجویان باستانی تعریف میکند که تحت تاثیر حماسههای وایکینگی و افسانههای نورس شکل گرفتهاند. تالکین که پژوهشگری در حوزه انگلیسی کهن و اسطورههای نورس بود، این تاثیرات را بهعنوان پایه و اساس فانتزی مدرن در نظر گرفت.
اگر تالکین «سایه جدید» را تکمیل و منتشر کرده بود، احتمالا اثری مشابه «بازی تاج و تخت» میشد. این داستان بهجای پرداختن به درگیریهای میان گونههای مختلف فانتزی، بر روی کشمکشهای میان انسانها متمرکز بود. در نتیجه، اصول سنتی «ارباب حلقهها» در «سایه جدید» تغییر میکرد. این داستان میتوانست اثری سیاسی باشد که شاید مانند «ارباب حلقهها» در زمان خود پیشگامانه عمل میکرد و حتی از جورج آر.آر. مارتین نیز پیشی میگرفت. اما تغییر مسیر فانتزی به چنین سبکی، احتمالا مانع از رشد و تکامل آن به شکل کنونیاش میشد.
تالکین حق داشت که دنباله «ارباب حلقهها» را کنار بگذارد
آنچه «ارباب حلقهها» را اثری منحصربهفرد، ماندگار و قدرتمند کرد، هسته اخلاقی نیرومند آن بود، اما «سایه جدید» میتوانست این میراث را کمرنگ کند. در حالی که فصل دوم سریال «حلقههای قدرت» از آمازون پرایم ظاهرا لحن تاریکتری دارد و بر ظهور یک شرور تمرکز میکند، «ارباب حلقهها» خوانندگان خود را از سائورون دور نگه میداشت. این داستان حس قهرمانانهای داشت و بر پایه مفهومی به نام عدالت کیهانی شکل گرفته بود. بدون نژادهای باستانی مانند الفها و دورفها، دشوار است تصور کنیم که این عدالت کیهانی در «سایه جدید» چگونه میتوانست به تصویر کشیده شود.
الفها در «ارباب حلقهها» ارتباط میان هابیتهای اصلی داستان و جهان نخستین را فراهم میکردند، جهانی که توسط خدای سرزمین میانه خلق شده و تحت نظارت نیمهخدایان یعنی والار، اداره میشد. الفهای باستانی مانند الروند و گالادریل بودند که دانش دورانهای قبل از هابیتها و انسانها و همچنین آگاهی از قدرتی برتر از شر را در اختیار داشتند. با حذف این پیوند از سرزمین میانه، ممکن بود زیبایی و امید داستان در تاریکی گم شود. در ادبیات فانتزی، سیاستهای بدبینانه جایگاهی ویژه دارند، همانطور که «بازی تاج و تخت» این موضوع را بهخوبی به نمایش میگذارد، اما «ارباب حلقهها» در ژانری کاملا متفاوت روایت میشود.
میتوان درک کرد که چرا جی.آر.آر. تالکین تصمیم گرفت «سایه جدید» را کنار بگذارد، حتی اگر این داستان میتوانست خواندنی و جذاب باشد. «ارباب حلقهها» پیامی را منتقل کرد که تالکین تمام عمر خود را صرف بیان آن کرده بود: قدرت واقعی در ایثار و ازخودگذشتگی است، نه خودخواهی. ادامه دادن مسیر تاریک در اثر بعدیاش، میتوانست داستانی را آغاز کند که شاید تالکین زمان کافی برای جمعبندی آن نداشت. علاوه بر این، تالکین در حال کار بر روی The Notion Club Papers بود، اثری دیگر که ناتمام ماند اما حتی در همین حالت نیز نشان میداد که «ارباب حلقهها» بسیار فراتر از یک رمان فانتزی ساده و کلاسیک است.
منبع: Screenrant
داستان زندگی بزرگترین یوتوبر ماینکرافت | میزگیم با عرفان تاکسیک
والا کی چی میدونه شاید ادامه داستان خیلی بهتر از اب در میومد من شخصا خیلی علاقه داشتم ببینم بعد اون اتفاقات چی میشه شاید داستان محکم تر میتونست خلق کنه بدون الف ها و دورف و حتی بنویسه که چرا دیگه الان الف و بقیه گونه ها نیستن این خودش یه جذابیت محسوب میشه ولی اینکه نویسنده هم چطور بیان کنه خیلی تاثیر گذاره
میزان فروش هر جلد از کتاب ارباب حلقه ها چقدر بوده؟؟
بی شک ارباب حلقه ها ماندگارترین اثر هنری تاریخ بشریت در سینما است
هیچ فیلمی به زیبایی و ماندگاری این اثر نزدیک هم نخواهد شد
🌺🌷❤🌹