۱۵ شخصیت زن برتر در سریال Squid Game را بشناسید
سریال Squid Game را همه میشناسیم و خوب میدانیم که هر نقشی در این سریال، بارِ خاصی دارد که به دوش میکشد، در این رابطه هرگز نمیتوان نقش زنان را کوچک شمرد یا دستِ کم گرفت پس با معرفی ۱۵ شخصیت زن برتر در سریال اسکویید گیم همراه مجله بازار باشید.
فکر نمیکنم نیازی به توضیح داستان این اثر باشد چرا که قطعا آن را تماشا کردهاید و حالا به این صفحه رسیدید. Squid Game یک مسابقهی نابرابر مرگبار است و در آن نقشِ زنان گرچه شاید گاهی سطحی و خارج از گود اما پر اهمیت تلقی میشود. مسئلهای که درباره نقش زنان در Squid Game وجود دارد، این خواهد بود که اگر بخواهیم یک نقص از این سریال بیرون بکشیم، احتمالاً نحوهی برخورد با زنان و دختران بوده که علارغم تبعیض جنسیتی ذاتی، با فضای واقعگرایانه و خشن سریال همخوانی دارد اما بنظرم میآید آنچنان که باید به نقش زنان در این سریال توجه نشده که در این مطلب به آن خواهیم پرداخت.
کانگ اون-جی (Kang Eun-ji)
در رتبه پانزدهم با Kang Eun-ji طرف هستیم، کسی که در واقع همسرِ گیهون (Gi-hun) بوده و نقش مادرِ گا-یونگ (Ga-yeong) را بازی میکند. شخصیتِ کانگ اون-جی در فصل اول و دوم این سریال نامی نداشت و از طریق پرونده گیهون بهعنوان بازیکن، مشخص شد که نام او کانگ اون-جی است، درست زمانی که دیگر او از داستان سریال حذف شده بود. در روند روایت متوجه میشویم که گیهون از ازدواج با این زن خرسند بوده اما اعتیاد به قمار باعث میشود که در این ازدواج شکست بخورد. حاصل این ازدواج یک دختر بود که Kang Eun-ji با او به زندگی جدیدی ادامه داد و بعد از ازدواج دوباره، او را کنار خود نگه داشت.
اون-جی واقعا نقش یک مادر نمونه را در سریال بازی میکند چرا که برای راحتی دخترش، تصمیم به مهاجرت به سوی آمریکا میگیرد. این خانوم بهخوبی نقش یک زن دلسوز را ایفا میکند چرا که او تمایل خود را برای کمک به گیهون نشان میدهد اما بدلیل آنکه همسر جدیدش کنترل مالی او را در دست دارد، مانع از کمک مالی به گیهون میشود. اون-جی در فصلهای دوم و سوم حتی چهرهاش نشان داده نمیشود و به همین دلیل در انتهای این فهرست قرار میگیرد.
کانگ می-نا (Kang Mi-na)
در لیستِ زنان برترِ سریال اسکویید گیم، رتبه چهاردهم به Kang Mi-na میرسد، کسی که میتوان آن را متفاوت و شجاع نامید. اگرچه که کانگ می-نا در فصل دوم نقش چندانی ندارد اما نقشی که او در روند داستان داشت به هیچ عنوان کم تاثیر نبود. Kang Mi-na در Squid Game بر خلاف سایر بازیکنان که در میدان مسابقه ترسیده و گمراه به نظر میرسند، سرزنده و جذاب ظاهر میشود تا تبدیل به شخصی دوست داشتنی شود. جالبترین روایتی که از او در اسکویید گیم وجود دارد، این بود که با شجاعت از نگهبانان میخواهد لباسشان را با او عوض کنند زیرا که حس میکرد لباس سبز به او نمیآید.
می-نا اگرچه بنظر میرسید یک عاشق پیشه باشد اما رابطه او با تانوس (Thanos) بیشتر فریبنده بود چرا که تانوس برای جلب توجه او تلاش میکند اما می-نا او را نادیده میگیرد و حتی پیشنهاد تانوس مبنی بر ساختن آهنگ رپ دربارهاش را رد میکند. زمانی که سریال تازه منتشر شده بود، رابطه میان این دو فرد باعث شده بود که همه آنها را زوجی موفق در سریال بازی مرکب بدانند اما می-نا در بازی «چراغ قرمز، چراغ سبز» اولین کسی است که قربانی میشود و داستان او و تانوس به پایان میرسد.
کیم یونگ-می (Kim Young-mi)
با Kim Young-mi شما میتوانید عمق ترس را مشاهده کنید چون او از همان ابتدا وحشتزده است. کیم یونگ-می در طول سریال بازی مرکب با حمایت هیون-جو (Hyun-ju) و گوم-جا (Geum-ja) توانایی ادامه دادن مسیر مسابقه را پیدا میکند جرا که بدون تشویق آنها نمیتوانست از بازی دداکجی (Ddakji) عبور کند ولی همین ضعف، از ابتدای ماجرا گویای این بود که ضعیفها شانس کمی برای زنده ماندن در اسکویید گیم دارند.
یونگ-می شاید آنچنان هم نقش پر رنگی نداشت اما مرگ او قلب هیون-جو را شکست چرا که ما از ابتدا شاهد پیوند عمیق میان آن دو بودیم بهطوری که هیون-جو درباره تجربهی تغییرِ جنسیتش صحبت کرد و یونگ-می او را زیبا خطاب کرد. حضور یونگ-می در چندین صحنه احساسی، سریال را به نقطه اوج دلانگیز بودن میبُرد اما مرگ غمانگیز او باعث شد حداقل من به این قضیه فکر کنم که تمام صحنههای قبلی قرار بود مرا برای این مرگ آماده کند. اگر چه مدافع او یعنی هیون-جو در بازی «میکسل» توانست که در سه دور اول از او محافظت کند اما یونگ-می در دور چهارم نتوانست جایی برای پنهان شدن پیدا کند و هیون-جو شاهد تیرباران شدن او بود.
سون-نیو (Seon-nyeo)
رتبه دوازدهم را به Seon-nyeo میدهم کسی که شخصیتی دیوانهوار و جذاب دارد و سزای اعمالش را میپردازد. در سریال بازی مرکب شما عادت دارید که شخصیتهای دیوانهای مانند تانوس یا می-نیو را مشاهده کنید که سون-نیو را میتوان فرد جدید این قشر از سریال دانست. در نگاه اول Seon-nyeo هیچ ویژگی مثبتی ندارد اما اگر کمی دقت کنید، توانایی خاص او در تفسیر دقیق گذشته و حال گیهون، کشف کرده و برای شما جذاب و مرموز میشود. او خود را یک شمن بزرگ و نجیب معرفی کرده و در فصل سوم گروهی از طرفداران وفادار به خود را شکل میدهد.
البته کاملاً مشهود است که سون-نیو همه را برای نجات خود قربانی میکند چرا که او دلیل اصلی ادامه بازیها پس از سومین رایگیری بود ولی با این وجود، رفتار کاملاً شرورانه Seon-nyeo نهتنها دل مخاطب را نمیزند بلکه طرفداران را به ادامهی تماشای موفقیت او با ترکیبی از شانس، تقلب و پیشبینیهای دقیق ترغیب میکند تا به نقطه پایانش یعنی فریب خوردن از جونگ-ده و کشته شدن توسط مین-سو برسد.
کیم جون-هی (Kim Jun-hee)
شاید خاصترین شماره ۲۲۲ای که دیدهاید، شخص Kim Jun-hee است. کیم جون-هی که در شجاع بودنش هیچ شک و شبهای نیست چرا که او با وجود باردار بودن در فصل دوم، این مورد را بهخوبی پنهان میکند، همین مسئله نشان میدهد Kim Jun-hee چقدر شجاع و بیپروا میتواند باشد. این شجاعت، زمانی بیشتر نمود پیدا میکند که دوستپسرش میونگ-گی (Myung Gi) زمانی که متوجه میشود او باردار شده، ناپدید میشود و جون-هی برای تامین زندگی خود و فرزندش رو به اسکویید گیم میآورد.
رابطه جون-هی با میونگ-گی از بیتفاوتی به ایمان به نجات او تحول بزرگی پیدا کرد، همچنین پیوند جون-هی با گوم-جا و هیون-جو یکی از بهترین لحظات فصل سوم بود زیرا این دو زن تمام تلاششان را برای محافظت از او کردند. جون-هی در حین بازی زایمان کرد اما مچ پای شکستهاش مانع ادامه بازی شد پس او خودکشی کرده و میونگ-گی را در اندوهی عمیق فرو برد. در واقع میتوان گفت که بازیکن شماره ۲۲۲ برنده «بازی مرکب» شد اما نه به شکلی که انتظار میرفت.
اوه مال-سون (Oh Mal-soon)
نقش مادران در سریال اسکویید گیم بشدت پر رنگ است؛ یکی دیگر از مادرانی که بهعنوان نقشی کلیدی ظاهر میشود Oh Mal-soon بود، کسی که مادر گیهون شناخته میشود. اوه مال-سون یکی از اولین شخصیتهای سریال محسوب میشود، کسی که باری بیش از حد سنگین را به دوش میکشد. او میبینید پسرش در شغلی بی آینده بهعنوان راننده کار میکند و عادت قمار او حتی باعث لغو بیمه درمانیشان شده آن هم درست زمانی که این Oh Mal-soon از دیابت شدید رنج میبرد.
شاید گیهون سرش به سنگ خورده باشد و برای کمک به مادرش پا در میدان رقابت بازی مرکب گذاشته باشد اما مال-سون بخت برگشته در غیاب او تنها درمیگذرد. این مادر بیشتر از آن که حس مهر و عطوفت را نشان دهد، واقعیت تلخ بدهیها و بیماری را نشان میدهد ولی باز هم دلیل نمیشود که تا آخرین لحظه از پسرش محافظت نکند. شاید اگر اوه مال-سون نقش طولانیتری داشت، میتوانست رتبه بهتری از دهم را هم به خود اختصاص دهد.
گا-یونگ (Ga-yeong)
معمولاً کسانی که با گیهون در ارتباط بودند، تاثیرات ژَرفی بر روند این سریال گذاشتند مانند دختر گیهون یعنی Ga-yeong که سعی میکند پدرش را از غم محافظت کند. او هم سکانس زیادی در Squid Game ندارد اما همین حضور کوتاه ولی احساسی او کافی است. همانطور که میدانید، سریال با تولد گا-یونگ آغاز میشود و گیهون از مادرش پول میگیرد تا او را به رستوران موردعلاقهاش ببرد ولی عادت به قمار بار دیگر باعث میشود پولش را از دست بدهد پس بهجای رستوران، با هدیهای ارزان (یک تفنگ فندکی از دستگاه جایزهبازی) به دیدار دخترش میرود.
اگر چه یک تفنگ فندکی چیز در خوری نیست اما گا-یونگ در نهایت برنده جایزه گیهون میشود. در طول سریال مشاهد میکنیم که گا-یونگ ناامید بوده اما هیچگاه شکایت نمیکند و سعی میکند پدرش را دلداری دهد. همین دلیل بنظرم کافی بود تا Ga-yeong خبر مهاجرت قریبالوقوعش به آمریکا را از گیهون مخفی کند که احساسات پدرش جریحهدار نشود. در پایان سریال، گا-یونگ که حالا بزرگ شده با اندوه داراییهای باقیمانده گیهون را دریافت میکند و بدین ترتیب رتبه ۹م را به خود اختصاص میدهد.
می-نیو (Mi-nyeo)
شاید یکی از اعصاب خوردکنترین شخصیتهای اسکویید گیم، همین Mi-nyeo باشد، کسی که در ابتدا شخصیتی چندان دوستداشتنی ندارد و چون با جونگ دئوک-سوی شرور ارتباط داشت و باعث مرگهای زیادی شد. می-نیو در بازی مرکب رذائل اخلاقی زیادی دارد؛ او آزاردهنده و پرخاشگر بوده و دائماً هم فریاد میکشد اگر چه بنظر میرسد کمی باهوش و زیرک است. تاثیر اساسی او بر روند سریال، بواسطه همان فندکی بود که برای سیگار کشیدن به بازی قاچاق کرد و توانست به شکل غیرمنتظرهای در بازی دالگونا مفید واقع شد و با استفاده از آن حتی زندگی دئوک-سو را نجات داد.
رابطه می-نیو با دئوک-سو یکی از رضایتبخشترین لحظات سریال را رقم زد. آنها عاشق هم شدند اما دئوک-سو در بازی طنابکشی او را کنار گذاشت و Mi-nyeo را مورد توهین قرار داد. می-نیو ساکت ننشست و در بازی پل شیشهای آن هم درست در لحظهای که دئوک-سو آسیبپذیر بود، اوس را از پل به پایین پرت کرد. این عمل اگرچه برای برخی مایه تاسف بود، اما شجاعت و سرکشیاش او را به یک شخصیت غیرمنتظره جذاب تبدیل کرد، چیزی که حداقل در انتها، دلسوزی مخاطبان را به او جلب کرد.
مادر سانگ-وو (Sang-woo)
برخلاف کشورهای غربی و سیاستهای چپشان، در کشورهای شرقی همچنان خانواده مهم بوده و مادر نقش اساسی دارد. این نقش به حدی پر رنگ است که ما باز هم به سراغ یک مادر رفتیم، کسی که فقط میدانیم مادر Sang-woo بود و نامی از او نداریم. مادر چو سانگ-وو که صاحب یک مغازه غذاهای دریایی محسوب میشود، به موفقیتهای پسرش افتخار میکند. این شخص به دلیل مهربانی و سخاوتمندی که دارد به گیهون که شرایط سختی را سپری میکرد، غذا میداد و تنها انگیزه اصلی سانگ-وو برای شرکت در بازی بود زیرا که کسبوکار مادرش را برای سرمایهگذاریهای ناموفق Sang-woo به خطر افتاده بود، در نتیجه اسکویید گیم تنها راه نجات او بود.
بیشترین چیزی که حداقل راجع به این شخص من را اذیت کرد، این بود که ما هیچگاه متوجه نشدیم که آیا مادر سانگ-وو از سرنوشت پسرش مطلع شد یا خیر اما حداقلش میدانیم گیهون با گفتوگوی کوتاهی که مادر سانگ-وو داشت، حقیقتی را فاش نکرد. قلب بزرگ این زن جایی نمایان میشود که برادر کانگ سه-بیوک ( Kung Sae-byeok) یعنی چئول (Cheol) را با وجود تنگدستی مالی پذیرفت. گیهون یک کیسه پر از پول برای او گذاشت اما هیچ اطلاعات واقعی را به او نداد. مادر سانگ-وو در اگر چه در فصلهای دوم و سوم نیز بهصورت کوتاه ظاهر میشود اما نقش عظیم او غیرقابل انکار است.
سه-می (Se-mi)
رتبه ۶ را به جذابترین شخصیت سریال اسکویید گیم اختصاص میدهم. Se-mi را میتوان یکی از جذابترین و منطقیترین بازیکنان Squid Game دانست اگر چه که رای او برای ادامه بازیها، شخصیتش را زیر سوال برد. چیزی که باعث شد این شخصیت بیش از پیش رشد کند و بهتر بنظر آید، رابطه خواهرانه او با پارک مین-سو بود مخصوصاً زمانی که او از دوست ضعیفش در برابر بازیکنان قویتر دفاع کرد.
خانوم سه-می مورد توهین و اهانت نام-گیو و تانوس قرار گرفت اما عدم تحمل او نسبت به مردان مغرور، این شخصیت را دوستداشتنیتر و عاقلتر به نمایش گذاشت. این شخصیت همانطور که بعداً به مین-سو نشان داد که به همان اندازه از سایر بازیکنان ترسیده، نشان داد که او چقدر وقار دارد اما متاسفانه عدم هم تیمی بودن با گیهون برای او گران تمام شد چرا که به اطلاعاتی که میتوانست جانش را نجات دهد، دسترسی نداشت و در درگیری شبانه پس از یکی از بازیها، به دست یکی از بازیکنان کشته شد.
جونگ گوم-جا (Jang Geum-ja)
سریالها در ژانر اکشن و هیجانانگیز، به ندرت روی افراد مسن تمرکز میکنند اما اسکویید گیم استثنای درخشانی محسوب میشود. شما در فصل دوم شاهد شجاعت و همدلی بیوقفهفردی به اسم Jang Geum-ja هستید که علارغم سن بالا، خسته نمیشود. شاید جالب باشد بدانید ابتدا اظهارات نامربوط از سوی چپها علیه هیون-جو وجود داشت اما کمی فرصت داد کافی بود تا بهسرعت او از این اتهامها مبرا شود.
گوم-جا همان اندک غذایی که دارد را با کیم جون-هی باردار تقسیم میکرد و نشان میداد که طبیعت خیرخواهانهای دارد، شاید که برگزارکنندگان ثروتمند این بازی کذایی از او کمی الگو بگیرند. جونگ گوم-جا یکی از معدود بازیکنان مسن بود که تا پایان فصل دوم زنده ماند اما در فصل سوم درگذشت ولی به دلیل نقش محدودش در داستان اصلی، در رتبه پنجم این فهرست قرار میگیرد.
جی-یونگ (Ji-yeong).
مشخصاً قوس داستانی هر شخصیت متفاوت است و برای اجرای نقشهایی که به عهده دارد، زمان مناسبی را نیاز دارد اما Ji-yeong کمی متفاوت محسوب میشود چرا که پیش از بازی طنابکشی ظاهر شد و توسط سه-بیوک به تیم گیهون پیوست. این دو دختر در بازی تیله کنار هم ماندند اما ساختار بیرحمانه بازی باعث شد تنها یکی از آنها زنده بماند؛ جایی که هم در رقابتی نابرابر بودند، آنها تصمیم گرفتند با یک بازی ساده برنده را مشخص کنند.
آنها باقی زمانی را که داشتند به صحبت گذراندند و این گفتوگو عمق شخصیت آنها را گسترش داد. سه-بیوک یک فراری کره شمالی بود که به دنبال اتحاد دوباره با خانوادهاش بود در حالی که جی-یونگ اعتراف کرد که پدرش را که او و مادرش را آزار داده بود، کشته است یک تضاد خانواده دوستی که دو اندیشه متفاوت را در یک قاب به تصویر میکشید. در لحظه بازی هم که دیدیم جی-یونگ بهطور قهرمانانه به نفع سه-بیوک کنار کشید و مرگ غمانگیزی برای خود انتخاب کرد که نهتنها سه-بیوک بلکه مخاطبان را نیز به گریه انداخت.
کانگ نو-ئول (Kang No-eul)
همانطور که مشاهده کردیم، Kang No-eul هم مانند سه-بیوک یک فراری از کره شمالی محسوب میشد و در تلاش بود تا بتواند برای خانوادهاش مفید باشد اما برخلاف سه-بیوک این دختر از شرکتکنندهها نبود بلکه جزء نگهبانها است. در فصل دوم هم دیدیم که زندگی نگهبانان مرموز با لباس صورتی را بررسی کرد و انگیزه اصلی نو-ئول فقط پولی برای نجات دخترش از کره شمالی بود.
شاید یکی از پتانسیلهای بزرگ داستانی Squid Game که میتوانست در کنار داستان اصلی بیشتر به آن پرداخته شود البته او تا اکثر بخشهای فصل سوم همراه داستان بود و خوب به آن پرداخته شد اما بنظرم جا داشت که بهتر هم باشد. کانگ نو-ئول سعی داشت عملیات قاچاق اعضای بدن را متلاشی کند و پس از دیدار با بازیکن ۲۴۶ و اطلاع از بیماری سرطان دخترش، تلاش کرد از او محافظت کند. Kang No-eul علارغم آنکه یک جوخه مامور از کره شمالی برای کشتن یا دستگیری او آمده بودند، توانست آنها را شکست دهد که باعث میشود نو-ئول را صرفنظر از جنسیت، بهراحتی یکی از قویترین شخصیتهای بازی مرکب بدانیم.
سه-بیوک (Sae-byeok)
Sae-byeok یکی از بهترین شخصیتهای اسکویید گیم محسوب میشود چرا که از ابتدا بهعنوان جیببر ظاهر شد که تلاش میکرد از گیهون دزدی کند. ظاهر سرد و غیرقابل نفوذش او را مرموز میکرد اما طرفداران بهزودی دریافتند که او قلبی طلایی دارد و میخواهد خانوادهاش را دوباره متحد کند. سرمای شخصیتیی که او داشت به دلیل رنجی است که کشیده اما متاسفانه سرنوشت او ناعادلانه بود و از در مرگ هم بدشانس بود مانند گیهون و سانگ-وو، او از پل شیشهای عبور کرد اما هنگام انفجار پل، تکهای شیشه او را زخمی کرد.
سه-بیوک در حالی که به شدت مجروح بود، مورد حمله سانگ-وو قرار گرفت و در این نبرد گلویش توسط همان سانگ-وو بریده شد. این حادثه شاید واضحترین نمونه از برخورد ضعیف Squid Game با شخصیتهای زن باشد اما سه-بیوک تا حد ممکن شجاع بود در دور نهایی شانس پیروزی را داشت اما برای ایجاد تقابل بین دو دوست که دشمن شده بودند، حذف شد. این از نظر داستانی منطقی است اما شاید شما هم مثل من فکر کنید که شاید فرد اشتباهی برنده شده و حتی بهتر بود سه-بیوک برنده بازی مرکب باشد.
چو هیون-جو (Cho Hyun-ju)
اما در انتهای ماجرا ما با رتبه اول طرف هستیم که Cho Hyun-ju بر آن ایستاده است. شخصیتی که بیشتر از بار بازیگریاش، بیشتر به دلایل فرهنگی و سیاسی رشد داده شد و مورد تایید قرار گرفت. با توجه به کمبود اختیار برای افرادی خاص (همان نقشی که این فرد دارد) در کره جنوبی، معرفی و تقویت هیون-جو یکی از بهترین تصمیماتی بود که عوامل سریال در راستای گسترش هر چه بیشتر آن گرفتند.
صرفنظر از جنجالهای انتخاب بازیگر، هیون-جو بدون شک نیرویی بیهمتا بود. او بهطور مداوم شجاعت بینظیر، مهارت رزمی و انعطافپذیری احساسیاش را حتی در برابر بیعدالتی و تعصب در بازیها نشان میداد. هیون-جو بارها جان خود را برای نجات دیگران همراه با گیهون به خطر انداخت و مهربانیاش باعث شد یونگ-می او را «اوننی» یا «خواهر بزرگ» خطاب کند. هیون-جو در فصل سوم توسط میونگ-گی کشته شد.
هر شرکتکننده به شدت به پول نیاز دارد و اکثر آنها با بدهیهای سنگین دستوپنجه نرم میکنند اما امید نهایی آنها بهای سنگینی دارد زیرا برگزارکنندگان ثروتمند، بازیکنان را وادار به انجام بازیهای کودکانه میکنند و بازندگان را به شکلی بیرحمانه میکشند. اگر دقت کنید بسیاری از این بازیها نیازمند قدرت بدنیِ زیادی هستند که اغلب باعث میشود شخصیتهای مونث بهعنوان نقاط ضعف تلقی شوند؛ اما آنها اینگونه نیستند و در چندین مورد، از شخصیتهای مرد پیشی میگیرند که کل فلسفههای این سریال را پوشش میدهد. نظر شما چیست؟ با سایر کاربران بازار به اشتراک بگذارید.
منبع : CBR
سیندرلا تا لیمو عسلی؛ میزگیم و دوبله فان با سارا جامعی
نظرات