۱۵ فیلم برتر با موضوع سرقت
فیلمهای با موضوع سرقت از بهترین نمونههای سینمایی هیجانانگیز هستند که عناصر مختلف ژانرها را در هم میآمیزند. این فیلمها به دلیل انعطافپذیری بالا، داستانها و سبکهای فیلمسازی متنوعی را در بر میگیرند. تا زمانی که گروهی از شخصیتها با هم تصمیم میگیرند تا چیزی را سرقت کنند، در دستهی فیلمهای سرقت قرار میگیرد. این ژانر محدود به هیچ لحن، دورهی زمانی یا سبک خاصی نیست. البته ژانر سرقت انبوهی از کلیشهها را در خود جای داده است، اما فیلمسازان بزرگ میدانند که چگونه از این کلیشهها به نفع خود استفاده کنند.
ژانر سرقت برخی از هیجانانگیزترین تریلرهای سینما و برخی از خندهدارترین کمدیهای آن را تولید کرده است. خشونت به طور مکرر ظاهر میشود، مانند فیلمهای Snatch و Point Break، اما ممکن است ضروری نباشد. فیلمهای دیگر از موضوع سرقت به عنوان یک بهانهی عالی برای ساخت یک معمای شیک استفاده میکنند، جایی که مجرمان قربانیان خود را بدون اینکه آنها بدانند آنجا بودهاند، گول میزنند. هر روشی که فیلمهای سرقت تصمیم بگیرند اتخاذ کنند، برخی از آنها نسبت به رقبای خود برجستهتر هستند. بیایید ۱۵ فیلم برتر با موضوع سرقت را با هم مرور کنیم.
American Animals (2018) .15
هدف اغلب سرقتها، انبوهی از پول نقد یا جواهرات بینظیر است. سرقتهایی مانند این که در فیلم American Animals به تصویر کشیده شده، کمتر رایج است. این فیلم با بازی ایوان پیترز و بری کیوگن به عنوان وارن لیپکا و اسپنسر رینهارد، سارقان مشتاقی که در ابتدا بسیار جدی گرفته نمیشوند، آغاز میشود. آنها به عنوان جوانان معمولی ظاهر میشوند که در یک ایده غرق میشوند و تقریباً شوکهکننده است که آنها واقعاً در وسط کار هستند.
شخصیتهای این فیلم به گونهای هستند که انگار فیلمهای سرقت زیادی تماشا کردهاند و ناگهان خود را در وسط یکی از آنها یافتهاند. این فیلم واقعیت را با داستان خود در هم میآمیزد، زیرا بازیگران در کنار افراد واقعی که شخصیتهای آنها بر اساس آنها ساخته شدهاند، ظاهر میشوند. عناصر جنایت واقعی در فیلم وجود دارد که اعمال را نقطهگذاری میکند. این مسئله منجر به ساخت یک درام عجیب و جذاب شده است. فیلمهای سرقت اغلب بینندگان را دعوت میکنند تا از یک گروه مجرم حمایت کنند، اما American Animals این اشتیاق را زیر سوال میبرد.
Point Break (1991) .14
ترکیب سرقت و موجسواری نیازمند یک تیم بازیگری قانعکننده و یک فیلمنامهی محکم است. خوشبختانه، Point Break هر دو را به وفور دارد. کیانو ریوز با نقش جانی یوتا، یک مامور جوان FBI که برای نفوذ به یک باند سارق بانک به رهبری کاریزماتیک پاتریک سوئیزی، وارد جامعهی موجسواران میشود، یک نقش تعیینکننده برای کارنامهی خود ساخت.
بودی، رهبر گروه سارقان، به زندگی آزاد و دور از قوانین اجتماعی اعتقاد دارد و موجسواری و خطر کردن را به عنوان نمادهایی از این آزادی در نظر میگیرد. او معتقد است که باید از زندگی نهایت لذت را برد و خود را به امواج و خطرات زندگی سپرد. از طرف دیگر، جانی یوتا به نمایندگی از قانون و نظم، مجبور است بین تعهد به وظایف شغلیاش و جذب شدن به سبک زندگی بودی، تصمیم بگیرد. این تضاد در طول فیلم به شکلی دراماتیک و تأثیرگذار به تصویر کشیده میشود.
عناصر سرقت در Point Break بسیار سرگرمکننده هستند زیرا موجسواران با هیجان بسیاری در آنها شرکت میکنند. در حالی که فرضیهی ریوز به عنوان یک موجسوار مخفی ممکن است کمی احمقانه به نظر برسد، اما کاترین بیگلو یک فیلم جنایی-اکشن شگفتانگیز با سکانسهای دیدنی ساخته است. کاترین بیگلو با کارگردانی توانمند خود توانسته است تعادل دقیقی بین اکشن، تعلیق و درام ایجاد کند. او به خوبی توانسته است دنیای موجسواری و ورزشهای ماجراجویانه را با دنیای جنایی و تعقیبهای پلیسی تلفیق کند. همچنین، بیگلو در به تصویر کشیدن تضادهای اخلاقی و فلسفی بین شخصیتها موفق بوده و به جای تمرکز صرف بر اکشن، فیلم را به یک اثر عمیقتر با تأکید بر روابط انسانی و انتخابهای اخلاقی تبدیل کرده است.
در حالی که خود سرقتها به اندازهی آنچه مخاطبان انتظار دارند مورد توجه قرار نمیگیرند، فیلم یکی از بهترین صحنههای تعقیب و گریز سینما را ارائه میدهد، زیرا ریوز پس از یک سرقت، سوئیزی را تعقیب میکند. استفادهی سارقان بانک از ماسکهایی با تصویر روسای جمهور سابق ایالات متحده نیز یک لمس نمادین از جامعهی آمریکا است که بارها به آن اشاره شده و از آن پارودی ساخته شده است.
Logan Lucky (2017) .13
کارولینای شمالی یک محیط غیرمعمول برای فیلم سرقت استیون سودربرگ، Logan Lucky، فراهم میکند، اما شخصیتهای آن به طور ارگانیک در چشماندازهای آن رشد میکنند. چانینگ تاتوم و آدام درایور به عنوان جیمی و کلاید لوگان، دو برادر به دنبال یک امتیاز بزرگ برای سرقت از یک رویداد NASCAR، به زوج سارق تبدیل میشوند. در طول مسیر، از دنیل کریگ، متخصص مواد منفجره، کمک میگیرند. این فیلم همچنین در گروه بازیگریاش، رایلی کیو، سباستین استن و ست مکفارلین را جای داده است. مشابه American Animals، مردان در مرکز سرقت به عنوان مجرمان ماهر ظاهر نمیشوند، بلکه مردان ناامیدی هستند که ایدهی انجام این کار را دارند. با این حال، این شخصیتها، دزدهای دوستداشتنی هستند که به راحتی میتوان آنها را تشویق کرد. فیلم هیجان سرقت را با چاشنی طنز سبکدلانه ترکیب میکند و نتیجه فیلمی است که از دیدن آن به راحتی لذت خواهید برد.
Baby Driver (2017) .12
کارگردانی پرانرژی و طنز ادگار رایت در Baby Driver، اولین فیلم این کارگردان بریتانیایی که در خاک آمریکا ساخته شده است، میدرخشد. شخصیت اصلی (انسل الگورت) تحت فشار قرار میگیرد تا وارد دنیای جنایت شود، اما او همچنان یک استعداد طبیعی و غرور در کار خود به عنوان یک رانندهی فراری نشان میدهد.
با استفاده از لیست پخش شخصی خود برای رانندگی، او خود را به عنوان ماهرترین راننده ثابت میکند و همچنین قلب بزرگی دارد. موسیقی متن Baby Driver سرشار از جذابیت است، همانطور که اجراهای جان هم و جیمی فاکس به عنوان دزدهای ناپایدار بسیار جذاب هستند. جالب اینجاست که خود سرقتها در فیلم نقطهی کانونی نیستند، زیرا دوربین با بیبی در ماشین میماند. با این حال، کمبود اکشن در سرقتها با سکانسهای فرار جبران میشود. Baby Driver از همهی ترفندهای دوربین آشنای رایت برای نمایش برخی از هیجانانگیزترین صحنههای تعقیب و گریز در حافظهی اخیر سینمایی ما استفاده میکند.
Widows (2018) .11
ژانر سرقت به طور نامتناسب به نفع داستانهای مردانه متمایل است. Widows به شکلی ماهرانه این تصور را برعکس میکند و نشاندهندهی یک انحراف با اعتماد به نفس از کلیشههای فیلمهای جنایی معمولی است. چهار زن، زمانی که کشف میکنند همسران فقیدشان همگی عضو یک باند جنایی بودند، گرد هم میآیند. آنها تصمیم میگیرند از سایهها بیرون بیایند و مسیرهای خود را برای پرداخت بدهیهایی که با آنها باقی مانده است، بسازند.
نتیجه یک فیلم سرقت کاملاً متفاوت است که با خشم تقویت شده و با حضور ویولا دیویس چشمها را به خود جذب میکند. این فیلم بازیگران فوقالعادهای هم دارد که شامل میشل رودریگز، الیزابت دبیکی، دنیل کالویا، کالین فارل، کری کون و لیام نیسون است. استیو مککوین، کارگردان برندهی اسکار، این فیلم را با روشهای جذاب مخصوص خودش پیش میبرد. با تماشای فیلم میتوانیم به راحتی باور کنیم که این آماتورها میتوانند با عزم راسخ و رویکرد منطقی خود چنین کاری را انجام دهند.
Dog Day Afternoon (1975) .10
در حالی که بسیاری از فیلمهای سرقت بر دقت ماهرانهی دزدها تمرکز دارند، یکی از بهترینهای این ژانر نشان میدهد که چگونه سرقتهای بانکی میتوانند به سرعت از کنترل خارج شوند. Dog Day Afternoon، بر اساس یک داستان واقعی، یک سرقت ساده را دنبال میکند که به یک محاصرهی چند ساعته تبدیل میشود و آشوب نیویورک در دههی ۱۹۷۰ را منعکس میکند.
آل پاچینو برای بازی اصلی خود به عنوان سانی ورتزیک نامزد جایزهی اسکار شد و این فیلم میراث پاک نشدنی جان کازال، همبازی خود را تثبیت کرد. سانی قهرمانی است که عمیقاً با او ارتباط میگیریم. او ممکن است تصمیم گرفته باشد یک بانک را سرقت کند، اما فراتر از این جرم، او فقط یک آدم خوب است که روز بدی را سپری میکند. مراقبت او از گروگانها و ارتباطات طنزآمیز او با پلیس او را از ایدههای معمولی که ممکن است با یک سارق بانک مرتبط باشد، متمایز میکند. او یک قهرمان بسیار دیدنی اما دارای نقص است. فیلم تقریباً شبیه یک صحنهی طولانی است که به تنش و تقابل میانجامد، زیرا به مرور هر چه بیشتر آشکار میشود که سانی پایان خوشی نخواهد داشت.
Dog Day Afternoon فقط یک فیلم سرقت معمولی نیست؛ این فیلم به مسائل اجتماعی و سیاسی نیز میپردازد. فیلم با توجه به بحرانهای اجتماعی دههی ۷۰ آمریکا، از جمله اعتراضات ضد جنگ و حقوق اقلیتها، تصویری از جامعهای پر از تنش و نارضایتی ارائه میدهد. شخصیت سانی به نوعی نمایندهی این نارضایتی اجتماعی است و فیلم به طور ضمنی به مسائلی مانند مشکلات اقتصادی نیز اشاره میکند. پایان فیلم بدون هیچگونه قهرمانپردازی و کاملاً واقعگرایانه است. در نهایت، سرقت به شکلی غیرمنتظره و بدون موفقیت خاتمه مییابد و شخصیتها با واقعیتهای تلخ زندگی خود مواجه میشوند. این پایان واقعگرایانه و غمانگیز، فیلم را از بسیاری از فیلمهای دیگر سرقت متمایز میکند.
Rififi (1955) .9
فیلم فرانسوی Rififi اساساً ژانر سرقت را ایجاد کرد. این فیلم چهار مجرم را دنبال میکند که برای انجام یک سرقت جواهرات به ظاهر غیرممکن گرد هم میآیند. بسیاری از الگوهای داستانی و شخصیتپردازیها که به سنت ویژهای در فیلمهای سرقت تبدیل شدهاند، میتوانند ریشههای خود را در Rififi جست و جو کنند. در این فیلم کاراکترهایی که از یک فیلم سرقت انتظار میرود، وجود دارند: زندانی آزاد شده، متخصص گاوصندوق و دیگران.
در حالی که یک فیلم متشکل از این عناصر، اگر امروز تولید میشد، یک اثر تکراری خستهکننده به نظر میرسید، اما اصالت Rififi آن را بسیار جذاب جلوه میدهد. صحنهی سرقت کاملاً بی کلام، بیش از نیم قرن بعد، همچنان یکی از بزرگترین صحنههایی است که تاکنون به فیلم تبدیل شده. این سکانس به عنوان قطعهای تنظیم شده که مخاطبان روی لبهی صندلیها را در حالت تعلیق نگه میدارد.
Snatch (2000) .8
فیلم گانگستری پیچیدهی گای ریچی، طیف خیرهکنندهای از شخصیتهای بیپروا را معرفی میکند که همه به دنبال یک الماس دزدیده شده هستند. جالب اینجاست که خود سرقت در صحنهی اول اتفاق میافتد و بقیهی فیلم شخصیتهای رنگارنگ مختلفی را دنبال میکند که میخواهند به کالاهای بیقیمت دست پیدا کنند. این فیلم شامل یک گانگستر آمریکایی، یک قاتل روسی و یک بوکسور است.
برد پیت دل همهی مخاطبان را به دست میآورد، اما به طور کلی بازیگران گروهی Snatch با هم کار میکنند تا مخاطب را در دنیای زیرزمینی وحشیانهی لندن غوطهور کنند. اثر انگشتهای ریچی روی کل فیلم دیده میشود، از داستانهای هیجانانگیز تا شوخیهای منحصربهفردی که فقط او می تواند به طور منظم تولید کند. جیسون استاتهام مهارتهای کمیک خود را به نمایش میگذارد و تیزبینی را به ارمغان میآورد که یک فیلم را که میتواند به سمت خشونت آشکار منحرف شود، ارتقا میدهد. هر شخصیت در شبکهی پیچیدهای از جنایت گره خورده و در یک داستان تحریکآمیز روایت شدهاند.
How To Steal A Million (1966) .7
How to Steal a Million انعطافپذیری ژانر سرقت را نشان میدهد. سرقتی که در مرکز فیلم انجام میشود، زمینهی کاملی را برای یک کمدی عاشقانهی اغواکننده فراهم میکند. آدری هپبورن و پیتر اوتول با شوخطبعی و وقار بینظیری در این فیلم حضور دارند. تماشای دو ستارهی واقعی فیلم در اوج بازی خود لذتبخش است و مخاطبان را به حمایت جدی از آنها دعوت میکند.
این فیلم با در هم پیچیدن ژانر سرقت با کمدی عاشقانه، بسیار سرگرمکننده است. ملاقات بامزه بین دو شخصیت اصلی در وسط یک سرقت اتفاق میافتد و مخاطبان میتوانند آنها را در حین انجام سرقت اصلی فیلم ببینند. حتی سکانس طولانی قایم شدن این زوج در یک کمد، با جادوی ناملموس فیلم و با موسیقی متن باشکوه ارکسترال، به شکوهی بزرگ میانجامد. فیلم با لحنی سبک و سرگرمکننده به نقشههای سرقت میپردازد و در عین حال، لحظات طنزآمیز و دیالوگهای هوشمندانهای را به نمایش میگذارد. هیچکدام از شخصیتها خشونت یا رفتارهای شدیداً جنایی از خود نشان نمیدهند، بلکه همه چیز در چارچوبی سبک و شوخ برگزار میشود.
Ruben Brandt, Collector (2018) .6
انیمیشن هیجانانگیز مجارستانی Ruben Brandt, Collector نشان میدهد که هنوز زمینهای جدیدی برای فتح در ژانر سرقت وجود دارد. این فیلم مردی را دنبال میکند که توسط شخصیتهای نقاشیهای معروف آزار میبیند، بنابراین او یک گروه ماهر را جمع کرده و سعی میکند هر اثر هنری را برای خود سرقت کند. این انیمیشن چشمنواز بر این نکته که هنر کلید یک روح آرام است، تأکید اساسی میکند.
هر فریم آنقدر با عشق طراحی شده که معانی پنهان و طنزهای ظریفی از آن تراوش میکند. فیلمهای سرقت خطر افتادن در دام کلیشهها را دارند، اما Ruben Brandt, Collector با افتخار چیزی کاملاً نوآورانه را به نمایش میگذارد. این یکی از جالبترین انگیزههای داستانی برای یک فیلم سرقت است. در واقع، روایت پیچیدهی آن برای همه مناسب نخواهد بود، اما نمیتوان ماهیت جذاب انیمیشن فیلم را انکار کرد.
Gambit (1966) .5
هیچ کس بیشتر از مایکل کین عاشق یک سرقت قدیمی خوب نیست. او به طور مشهوری پشت فرمان یک مینی کوپر در The Italian Job نشست، اما او همچنین در Harry and Walter Go to New York، Going in Style و Now You See Me حضور داشت. با این حال، بهترین فیلم سرقت او در سال ۱۹۶۶ و با عنوان Gambit ساخته شده است. کین نقش هری، یک دزد خانهی ماهر را بازی میکند که به دنبال کمک یک رقصنده برای انجام یک سرقت بینقص است، اما همه چیز از هم فرو میپاشد. Gambit با ترکیب هوشمندانهی کمدی و جنایت، فضای مفرح و در عین حال پرتنشی را به نمایش میگذارد. طنز فیلم بهخصوص در نحوهی شکست نقشهها و واکنشهای شخصیتها در مواجهه با چالشها بروز میکند. این طنز ظریف و در عین حال هوشمندانه، یکی از دلایل اصلی محبوبیت فیلم است.
کمدی این فیلم با جذابیت شرلی مکلین تقویت شده است. شخصیت فریبکار او تضمین میکند که هیچ چیز طبق برنامه پیش نمیرود. Gambit پیشگام ترفند رایج فیلمهای سرقت، پنهان کردن اطلاعات از مخاطب یا دروغ مستقیم به او بود. با این حال، این کار را با چنین گستاخی بیشرمانهای انجام میدهد که مقاومت در برابر آن سخت است. رویکرد فیلم در نشان دادن سرقت، یک راه کارشناسانه برای ایجاد تنش غیرقابل تحمل است. موسیقی متن فیلم که توسط موریس ژار ساخته شده است، حال و هوای فیلم را بهخوبی تقویت میکند و به فضاسازی کمدی و جنایی فیلم کمک میکند. این موسیقی در کنار کارگردانی و بازیگری، یکی از عناصر کلیدی برای خلق حس تعلیق و هیجان در لحظات حساس فیلم است.
Fantastic Mr. Fox (2009) .4
یافتن فیلم سرقتی که بتواند نظر تمام اعضای خانواده را جلب کند، نادر است، اما وس اندرسون موفق شد این کار را انجام دهد. اندرسون چارچوب کلی کتاب محبوب کودکان رولد دال، Fantastic Mr. Fox را میگیرد و با سبک خاص خود شکافها را به طور سخاوتمندانه پر میکند.
این انیمیشن با استفاده از سبک استاپ موشن زیبایش، به احساس بازیگوشانهی فیلم میافزاید، اما نمیتواند روانشناسی متضاد آقای فاکس (جورج کلونی) را به عنوان یک سارق سابق مرغ که پس از سالها زندگی خانوادگی آرام به آن بازمیگردد، پنهان کند. “Fantastic Mr. Fox” شبیه یک فیلم کودکانه است، اما شخصیت اصلی یک مجرم حرفهای با ترس عمیق از به خطر انداختن خانوادهاش است. رولد دال و وس اندرسون یک ترکیب کامل و جادویی هستند. هر دو سبکباری و تراژدی را سبکسازی میکنند و از صحبت کردن با مخاطبان خود، صرف نظر از سن آنها، خودداری میکنند. اندرسون یک راه شیرین و خندهدار برای برخورد با داستان آشنای یک مجرم حرفهای که نمیتواند اشتیاق خود را برای هیجان انکار کند، پیدا میکند.
A Fish Called Wanda (1988) .3
افسانههای مونتی پایتون، جان کلیز و مایکل پالین، در A Fish Called Wanda برای داستان خندهدار یک سرقت اشتباه، با بازی جیمی لی کرتیس و کوین کلاین، دوباره به هم میپیوندند. شخصیتهای ناکارآمد فیلم با تلاشهای احمقانهی خود برای فریب دادن یکدیگر، موجب خندههای زیادی میشوند.
با ترکیب شخصیتهای بریتانیایی و آمریکایی، A Fish Called Wanda همچنین موفق میشود هر دو فرهنگ را به طور همزمان مسخره کند. شخصیتهای بریتانیایی بیش از حد به مفاهیم رفتار مناسب خود پایبند هستند و آمریکاییها بسیار گستاخ و خودخواهاند. مشابه Snatch، فیلم عمدتاً بر پیامدهای سرقت متمرکز است و با مفهوم «هیچ افتخاری بین دزدها وجود ندارد» بسیار سرگرمتان میکند. A Fish Called Wanda در طول فیلم حس فوقالعادهی کمیک و طنزآمیز خود را حفظ میکند و تبدیل به یک کمدی جنایی جذاب میشود که نمیتوانید از دستش بدهید.
Ocean’s Eleven (2001) .2
دنی اوشن در ابتدا توسط فرانک سیناترا در نسخهی اصلی سال ۱۹۶۰ بازی شد، اما جورج کلونی با جادوی خاصی این شخصیت را حتی جذابتر و خوشتیپتر از آن میکند. اوشن یک مجرم حرفهای است که تازه از زندان آزاد شده و به سرعت یک تیم بزرگ برای انجام یک سرقت جاهطلبانه از سه کازینوی لاس وگاس به طور همزمان جمع میکند. تیم ستارهای سارقان شامل برد پیت، مت دیمون و دان چیدل است.
Ocean’s Eleven دارای چنان خودستایی است که مقاومت در برابر آن غیرممکن مینماید و با اطمینان میتوانید از آن لذت ببرید و سرگرم شوید. فیلم از بازی با مخاطبان خود لذت میبرد. این یک پازل است که التماس میکند حل شود، اما تیم همیشه یک قدم جلوتر است. یکی از نکات برجستهی این فیلم، پیچیدگی نقشهی سرقت و نحوهی اجرای آن است. در طول فیلم، مخاطب با جزئیات مختلف نقشه آشنا میشود، اما بسیاری از قسمتهای حیاتی نقشه تا لحظات آخر فیلم مخفی میمانند و در نهایت با یک پیچش غیرمنتظره، نتیجهی سرقت به نمایش گذاشته میشود. این شیوهی روایت به فیلم حس هیجان و تعلیق میبخشد.
Ocean’s Eleven برخلاف بسیاری از فیلمهای سرقت که بر یک یا دو شخصیت اصلی تمرکز میکنند، بر روی یک تیم بزرگ از افراد متخصص تمرکز دارد. هر عضو تیم دارای نقش خاص خود است و همین تنوع شخصیتها و تواناییهایشان، به فیلم لایههای بیشتری از جذابیت میبخشد. این فیلم نه تنها بر نقشهی سرقت، بلکه بر روی روابط بین اعضای تیم و نحوهی همکاری آنها تمرکز دارد. تمامیت فیلم بر ساخت تیم و برنامهریزی سرقت متمرکز است، اما دیدن اینکه چگونه سرقت در نهایت انجام میشود، یک اوج لذتبخش برای تماشاگر است. Ocean’s چندین دنبالهی خوب داشته است، اما هیچکدام به اندازهی این سرگرمکننده نیستند.
Heat (1995) .1
Heat اثر مایکل مان، به فیلم سرقتی تبدیل شده که همهی فیلمهای دیگر در این ژانر ناخودآگاه با آن مقایسه میشوند. موش و گربه بازی وسواسگونه بین کارآگاه وینسنت هانا و نیل مککولی جنایتکار، به لطف انرژی باورنکردنی بین آل پاچینو و رابرت دنیرو، بسیار جذاب است. Heat در هستهی خود، یک رقابت فوقالعاده بین دو مرد است که از هیچ کاری دستبردار نیستند. این فیلم با کارگردانی درخشان مان و تصویربرداری نمادین او از وهم لس آنجلس، میتواند هر تماشاگری را به زانو درآورد. در حالی که فیلمهایی مانند Ocean’s Eleven سرگرمی زیادی در نشان دادن هوشمندی پشت پردهی سرقتها دارند، اما Heat در نگاه زمینی و جسمانی خود به سارقان بانک، بسیار هیجانانگیزتر است.
یکی از مشهورترین و ماندگارترین سکانسهای فیلم، سرقت مسلحانه از بانک در مرکز شهر لسآنجلس است که به یک درگیری مسلحانهی شدید با پلیس منجر میشود. این صحنه به دلیل استفاده از افکتهای صوتی طبیعی، کارگردانی دقیق و واقعگرایی بالا، به یکی از بهترین سکانسهای اکشن در تاریخ سینما تبدیل شده است. سرقتها شاید پیچیده نباشند، اما تماشای آنها هیجانانگیز است، زیرا همه چیز به نظم بینظیر دزدها بستگی دارد که با بیشترین کارایی ممکن به صحنه وارد و از آن خارج شوند. البته این منجر به لحظهای میشود که آنها سرانجام گوشهگیر میشوند که یکی از بهترین تیراندازیهای فیلم در تمام دورانها است.
فیلم Heat تنها یک فیلم اکشن سرقت نیست، بلکه به عمق روانی شخصیتها و تأثیرات زندگی جنایی بر آنها میپردازد. هر دو شخصیت اصلی با مشکلات روانی و شخصی دست و پنجه نرم میکنند. نیل مککالی، با وجود حرفهای بودن در جنایت، تلاش میکند تا زندگی بدون وابستگی و احساسات داشته باشد، اما با واقعیتهایی مانند عشق و روابط انسانی مواجه میشود. وینسنت هانا نیز بین وظیفه حرفهای خود و زندگی خانوادگیاش در کشمکش است.
کدام فیلم با موضوع سرقت قلب شما را به تپش وا داشته است؟
فیلمهای سرقت (Heist Movies) یکی از هیجانانگیزترین ژانرهای سینما هستند که به دلیل عناصر متنوع و جذاب خود توانستهاند توجه بسیاری از مخاطبان را به خود جلب کنند. این ژانر با ترکیب داستانهای پرتنش و نقشههای پیچیده، از احساس هیجان و دلهره تا لحظات غیرمنتظره، بینندگان را همراه خود نگه میدارد. یکی از جذابیتهای اصلی این ژانر، نقشههای هوشمندانه و پیچیدهای است که شخصیتهای اصلی برای سرقت طراحی میکنند. این نقشهها معمولاً پر از چالش و موانع غیرمنتظره است و همین امر باعث میشود مخاطب درگیر داستان شود و نتواند پایان آن را به راحتی پیشبینی کند.
یکی دیگر از ویژگیهای جذاب فیلمهای سرقت، پرداختن به شخصیتهایی است که اغلب در مرز بین خوب و بد قرار دارند. قهرمانان این داستانها معمولاً دزدهایی هستند که به دلیل تواناییهای خاصشان و شجاعت در مواجهه با خطرات، مورد تحسین مخاطب قرار میگیرند. این شخصیتها با وجود کارهای غیرقانونیشان، همدلی و جذابیت خاصی دارند. شما کدام فیلم سرقت را بیش از همه دوست دارید؟
منبع: Screen Rant
چرا اساسینز کرید و یوبیسافت رو دیگه دوست نداریم؟ میزگیم با ویبهد و شایان
نظرات