سفر به دنیای هری پاتر: زندان آزکابان، نقطه پایانی دنیا
زندان آزکابان که یکی از مخوفترین مکانهایی است که در دنیای هری پاتر وجود دارد، برای جادوگران خلافکار حکم آخر دنیا را دارد. این زندان کابوسوار در وسط دریای شمالی (North Sea) ساخته شده و حتی شرورترین افراد هم تحمل درد و انزوای حاکم بر آن را ندارند.
برای اینکه بحث در مورد زندان آزکابان (Azkaban Prison) را آغاز کنیم، بهتر است به توضیحات خود جی. کی. رولینگ درباره این جهنم ارجاع داشته باشید:«آنها برای نگه داشتن زندانیها نیاز به دریا و دیوارها ندارند، نه زمانی که آنها در افکار خود زندانی هستند، عاجز از حتی یک فکر خوشایند. (یک فرد) در طی چندین هفته دیوانه خواهد شد.» متنی که خواندید، به خوبی آزکابان و فضای حاکم بر آن را توضیح میدهد. این زندانی برای جادوگران خلافکاری درست شده که در محدوده بریتانیا دست به انجام کارهای شرورانه میزنند و مستحق مجازات و جزا هستند.
بر اساس اطلاعات موجود، زندان آزکابان در قرن ۱۵ میلادی ساخته شد و از سال ۱۷۱۸، برای زندانی کردن مجرمها مورد استفاده قرار گرفت. افرادی که این زندان را ساختند از یک سری جادو و طلسم خاص استفاده کردند تا ماگلها یا افراد غیرجادوگر توانایی دیدن و عزیمت به سمت آن را نداشته باشند. هنگامی که ادریچ دیگوری، وزیر سحر و جادوی وقت، در دهه ۱۷۳۰ یا ۱۷۴۰ به این زندان سفر کرد، یک قبرستان برای آن در نظر گرفته شد تا زندانیهایی که درون دیوارهای سنگین جان خود را از دست دادهاند، در آنجا دفن شوند.
اما نکته جالب این است که بیشتر افرادی که در زندان آزکابان جان خود را از دست دادند، از مرگ طبیعی نمردند. آنها آنقدر ناامید و فلک زده میشدند که دیگر کوچکترین هدفی برای زندگی نداشتند و نفس کشیدن را بیهوده میدیدند. البته در این بین نباید نقش دیوانهسازها یا Dementorها را نادیده گرفت (در ترجمههای فارسی القاب مختلفی برای این موجودات مطرح شده است). دیوانهسازها تمام خوشحالی و امید زندانیها را میگرفتند و تنها بدترین خاطرات و ترسهای ایشان را برای فرد خاطی باقی میگذاشتند. هنگامی که یک فرد برای مدت زمان زیادی با دیوانهسازها تنها بماند، یا به طور کامل عقلش را از دست میدهد یا جانش را. البته با توجه به این شرایط غیرانسانی، دیوانهسازها در سال ۱۹۹۸ از آزکابان بیرون شدند تا جای آنها با آئورورها تعویض شود. آئورورها در واقع محافظهایی هستند که هدف اصلیشان مبارزه با جادوهای سیاه است.
در دنیای جادوگری و در منطقه بریتانیا، به غیر از زندان آزکابان، زندانهای دیگری هم برای نگه داشتن جادوگرهای شرور ساخته شده است. برای مثال میتوانیم در مورد نورمنگارد (Nurmengard) صحبت کنیم که در ابتدا جایی برای زندانی کردن دشمنان گلرت گریندلوالد بود (که خودش هم در نهایت در همین زندان اسیر شد). ولی Azkaban تنها زندان رسمی دنیای جادوگران در منطقه بریتانیا است و ساختمانهای دیگر، معروفیت و رسمی زندان مورد بحث را ندارند.
تا سال ۱۹۹۸، دیوانهسازها نگهبان اصلی زندان آزکابان بودند
نکته جالب توجه دیگری که در مورد زندان آزکابان وجود دارد این است که اجازه ورود هیچگونه چوب دستی جادویی (Wand) به دیوارها داده نمیشود؛ چرا که زندانیها میتوانند با استفاده از Wandها فرار کنند و باعث آسیب زدن به بقیه شوند. حتی اگر یک فرد قصد داشته باشد برای ملاقات آشناهای خود به این زندان برود، باید چوب دستی جادویی خود را دم در تحویل نگهبانان دهد. علاوه بر چوب دستیهای جادویی، وسایلی نظیر جاروی جادویی هم در چهارچوب زندان ممنوع بودند تا اسیرها نتوانند با استفاده از آنها دست به فرار بزنند.
برخلاف تصور عموم، آزکابان در آغاز به عنوان زندان ساخته نشده بود. در قرن ۱۵ میلادی، جادوگری تاریک به نام اکریزیدیس (Ekrizdis) این جزیرهی دورافتاده در دریای شمال را کشف و قلعهای مخوف روی آن بنا کرد. او از افسونهای بسیار قدرتمند و جادوی سیاه استفاده کرد تا خود را پنهان کند؛ آن هم نه تنها از دید ماگلها، بلکه حتی از دید سایر جادوگران. اکریسیوس در آنجا به کارهای شیطانی و سادیستی مشغول بود. برای مثال او ماگلها و جادوگران را به دام میانداخت، شکنجه میداد و روحشان را از بین میبرد. قربانیانش هرگز دیده نشدند، اما گفته میشود روحهای شکنجهشدهی آنها باعث خلق نخستین دیوانهسازها شدند، موجوداتی که از رنج و تاریکی تغذیه میکنند. پس از مرگ مرموز اکریزیدیس، وزارت سحر و جادو برای اولین بار متوجه وجود این قلعه شد. آنها که از تاریکی شدیدی که درون آن نهفته بود وحشت کرده بودند، تصمیم گرفتند به جای نابود کردنش، از آن استفاده کنند. آزکابان به زندانی طبیعی برای جادوگران مجرم تبدیل شد، چون خود قلعه با انرژی منفیاش مانع فرار میشد.
در سال ۱۹۹۳، سیریوس بلک، که به اتهام خیانت و همکاری با لرد ولدمورت در زندان آزکابان محکوم شده بود، موفق شد به شکلی بیسابقه و بدون استفاده از جادو از این زندان فرار کند. این رویداد، یکی از معدود موارد ثبتشده گریز از آزکابان به شمار میرود که بدون دخالت عوامل خارجی رخ داده است. سیریوس بلک به عنوان یک Animagus قادر بود به صورت سگ سیاه تبدیل شود. این توانایی به او اجازه میداد ذهن خود را از دید دیوانهسازها پنهان کند، چرا که این موجودات فقط قادر به خواندن افکار و احساسات انسانی هستند و نمیتوانند ذهن حیوانات را تحت تأثیر قرار دهند.
با استفاده از این قابلیت، سیریوس توانست از قفس خود فرار کند؛ از آنجا که بدن لاغر و نحیفش امکان عبور از میان میلهها را فراهم میکرد، او پس از تبدیل به سگ به خارج از سلول راه یافت و از طریق شنا در دریا به سوی آزادی حرکت کرد. این فرار نه تنها باعث به چالش کشیده شدن اعتبار وزارت سحر و جادو شد، بلکه اهمیت تواناییهای ویژه و ماهرانه برخی زندانیان را نیز برجسته ساخت.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Harrypotter.fandom
بزرگترین یوتیوبر کالاف دیوتی ایران کیه؟ میزگیم با ملیکا دیوتی
نظرات