ناکجا آباد باب اسفنجی
آخرین اخبار باب اسفنجی و پاتریک اخبار سینما و انیمیشن خبر

سفر به دنیای باب اسفنجی: ناکجا آباد، خلأ بی‌پایان

Nowhere که در دوبله‌های فارسی از آن با نام ناکجا آباد یاد می‌کنند، یک دنیای خالی و تهی است که زمان و مکان در آن معنایی ندارد. اختاپوس در یکی از اپیزودهای سریال باب اسفنجی شلوار مکعبی به نام SB-129 به دل آن سفر می‌کند و از خالی بودن و سکوت کامل آن به وحشت می‌آید.

اختاپوس همیشه فکر می‌کند که اگر خبری از باب اسفنجی و پاتریک نباشد، زندگی بهتری خواهد داشت. در واقع او اعتقاد دارد اگر هیچکسی در زندگی‌اش نباشد تا برای او مزاحمت ایجاد کند، می‌تواند بدون دردسر به انجام کارهای مورد علاقه خویش بپردازد. منتها اپیزود SB-129 به ما ثابت می‌کند که حتی منزوی‌ترین شخصیت بیکینی باتم هم از سکوت مطلق و تنهایی می‌ترسد. این شخصیت زمانی متوجه این ترس می‌شود که سر از دنیایی (یا بهتر است بگوییم بُعد) به اسم ناکجا آباد (Nowhere) در می‌آورد.

تماشای ویدیوی سام صابری و فیفا در دل کویر - قسمت سوم

اختاپوس پس از یک سری رویدادها، به ماشین زمان دسترسی پیدا می‌کند و در زمان به سفر می‌پردازد. او در یک وهله از ماجراجویی خود، به دوران موجودات نخستین می‌رود و با باب اسفنجی و پاتریک نخستین و نئاندرتال روبرو می‌شود. پس از یک سری مشکل‌ها، اختاپوس این دو نفر را حسابی عصبی می‌کند و برای فرار از دست آن‌ها، به سمت ماشین زمان پناه می‌برد. منتها او آنقدر باعجله دکمه‌های ماشین زمان را فشار می‌دهد که باعث خراب شدن آن می‌شود و به دل یک خلأ بی‌پایان می‌افتد؛ بُعدی که نه چیزی در آنجا وجود دارد و نه از معانی مهمی مثل زمان و مکان خبری است.

در ابتدا فکر می‌کنیم ناکجا آباد چیزی به غیر از فضای سفید و خالی نیست، اما پس از کمی گشت و گذار، اختاپوس با مستطیل‌های رنگی روی زمین و سقف روبرو می‌شود. او در ابتدا از این مکان خوشش می‌آید و تصمیم می‌گیرد شروع به ساز زدن کند. منتها هر صدایی که توسط او تولید می‌شود، به صورت ترسناکی اکو شده و به سمت خودش باز می‌گردد. اختاپوس به این نتیجه می‌رسد که  در ناکجا آباد هیچ نشانه‌ای از حیات و اجسام فیزیکی نیست و در یک خلأ ترسناک و کابوس‌وار زندانی شده است.

ناکجا آباد باب اسفنجی

اختاپوس در ابتدا از ناکجا آباد خوشش می‌آید، اما وقتی به واقعیت قضیه پی می‌برد، دلش حتی برای باب اسفنجی هم تنگ می‌شود

اختاپوس که حسابی ترسیده و حالا قدر حضور باب اسفنجی و پاتریک را می‌داند، شروع به فرار کردن می‌کند. اما این فرار هیچ فایده‌ای ندارد؛ چرا که در ناکجا آباد مکان معنایی نداشته و هرجایی که می‌رود، به نقطه اول باز می‌گردد. هنگامی که عصبانیت او به نهایت می‌رسد، شروع به لگد زدن روی زمین می‌کند و به صورت اتفاقی، زمین سوراخ می‌شود و به داخل ماشین زمان می‌افتد. در این نقطه از داستان اتفاق خیلی عجیبی رخ می‌دهد و حرف‌های جالبی از دهان اختاپوس بیرون می‌آید.

سفر به دنیای باب اسفنجی: رستوران استینکی برگرز، ماقبل رستوران خرچنگی

اختاپوس که حسابی از ناکجا آباد به وحشت افتاده، به ماشین زمان التماس می‌کند که او را به خانه و شهر بیکینی باتم برگرداند. او با تمام وجود فریاد می‌زند که دلش حتی برای باب اسفنجی هم تنگ شده؛ حرفی که به منزله فروپاشی روانی وی است. نکته قابل توجهی که در مورد این اپیزود وجود دارد، جنبه روانشناسانه آن به شمار می‌رود. آزمون محرومیت حسی و انزوا از سایر انسان‌ها ترسناک‌ترین موقعیتی است که یک انسان می‌تواند تجربه کند. هنگامی که انسان تعریف زمان و مکان را به دست فراموشی بسپرد و احساساتش که از تعامل با محیط به دست می‌آید را از دست بدهد، دچار توهم و آشفتگی شدیدی می‌شود. پس از این منظر می‌توان سازنده‌های باب اسفنجی را به خاطر اپیزود SB-119 تحسین کرد.

نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاه‌های خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.

منبع: Spongebob.fandom


سام صابری و فیفا در دل کویر – قسمت سوم

سام صابری و فیفا در دل کویر - قسمت سوم ‪@samsaberi‬

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کیان خلیلی پور
پاسخ

عالییی

Saewd
پاسخ

یادش بخیر هیچ کجا
نمیدونم چرا ولی خیلی اینجارو دوست داشتم 😐😂