
سفر به دنیای باب اسفنجی: رستوران استینکی برگرز، ماقبل رستوران خرچنگی
مدتها پیش از اینکه رستوران خرچنگی به وجود آید و باب اسفنجی به درست کردن آنها بپردازد، شهر بیکینی باتم یک همبرگر فروشی معروف دیگر داشت. این رستوران که از آن با نام استینکی برگرز یاد میشود، کثیفترین و بدمزهترین همبرگرهای دنیا را تحویل مشتریها میداد، اما همچنان موفق بود.
قبل از اختراع همبرگر خرچنگی و زمانی که آقای خرچنگ و پلانکتون بچه بودند، شهر بیکینی باتم یک رستوران معروف داشت. این رستوران که Stinky Burgers نام دارد، در آن زمان تنها نقطه بیکینی باتم بود که میشد از آن همبرگر خرید. عدم وجود رقابت باعث میشد که استینکی برگرز همیشه مشتریهای زیادی داشته باشد؛ حتی با اینکه همبرگرهای افتضاح و کثیفی به دست مشتری میداد. منتها مردم بخت برگشته بیکینی باتم که چاره دیگری نداشتند، اگر هوس همبرگر میکردند چارهای به غیر از رفتن به این رستوران جلوی روی خود نمیدیدند.
مدتها پیش از اینکه شخصیتهایی مثل باب اسفنجی و پاتریک به دنیا بیایند، فردی به نام Stinky (به معنی بدبو) رستورانی به نام Stinky Burgers تاسیس کرد. این شخصیت در اپیزود Friend or Foe و در طی یکی از فلشبکهای داستان به نمایش درآمد؛ مرد چاق و بدبویی که فقط به پول اهمیت میداد. در واقع آقای استینکی از بسیاری جهات آدم را یاد آقای خرچنگ میاندازد؛ تنها با این تفاوت که آقای خرچنگ رستوران تمیزتری دارد و به خوشمزه بودن همبرگرهای خود اهمیت میدهد.
اگر بخواهیم در مورد ظاهر استینکی برگرز صحبت کنیم، باید بدانید که این رستوران ظاهری کثیف و به هم ریخته داشت. با وجود تنها چهار میزغذاخوری، رستوران مذکور همیشه شلوغ به نظر میرسید و مشتریهای زیادی به آن مراجعه میکردند. همین کیفیت پایین غذا و ازدیاد مشتریها برای خوردن همبرگر، ایده اولیه همبرگر خرچنگی را به پلانکتون و آقای خرچنگ داد. منتها در آن زمان این دو نفر تنها دو پسربچه فقیر بودند که وضعیت خوبی نداشتند. آقای استینکی هم رفتار خوبی با خرچنگ کوچک و پلانکتون نداشت و همیشه با آنها بدرفتاری میکرد.
استینکی برگرز در نهایت توسط اداره بهداشت تعطیل شد تا مسیر پیشرفت خرچنگ جوان و پلانکتون باز شود
اما اعمال بد جناب استینکی بدون جواب باقی نماند و بالاخره به سزای اعمالش رسید. اداره بهداشت پس از دیدن وضعیت استینکی برگرز در آن را تخته کرد و صاحب آن را نیز به اسارت انداخت. از زمانی که این رستوران بسته شد، موقعیت پیشرفت آقای خرچنگ و پلانکتون فراهم گشت تا آنها بتوانند به کمک یکدیگر همبرگر درست کنند و در نهایت به فرمول یک همبرگر بینظیر برسند. البته اختلافاتی که میان این دو نفر وجود داشت باعث ایجاد دعوا شد تا آنها از بهترین دوستهای هم، به خطرناکترین دشمن همدیگر تبدیل شوند.
پس از بسته شدن استینکی برگرز، پلانکتونو آقای خرچنگ به جای آن مغازه جدیدی زدند و اسم آن را Plabs Burgers گذاشتند (Plabs ترکیب دو اسم Plankton و Krabs بود). منتها تفاوت عقیده این دو نفر اختلافات شدیدی را به همراه آورد. در حالی که آقای خرچنگ به دنبال پول بیشتر بود، پلانکتون دوست داشت بر دنیای باب اسفنجی حکمرانی کند و همه را به کنترل خود درآورد. اما خب اتفاقات آنطور که انتظار میرفت پیش نرفت و این دو نفر به بدترین دشمنان هم تبدیل شدند.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Spongebob.fandom
سام صابری و فیفا در دل کویر – قسمت سوم
نظرات