نقد و بررسی انیمیشن ترول ها
انیمیشن ترولها بر اساس عروسکهای محبوب ترول که در دهه ۸۰ میلادی یا ۶۰ شمسی مد بودند، ساخته شده است. عروسکهایی که شاید امروز کمی عجیبوغریب به نظر برسند، ولی در آن زمان بچهها آنها را خیلی دوست داشتند. این فیلم در ژانر کمدی/ موزیکال قرار میگیرد.
انیمیشن ترولها دنیایی رنگارنگ و خوشآبورنگ از این موجودات را نشان میدهد که بدون وقفه در حال شادی و پایکوبی در شهر خود هستند. فیلم بازخوردهای متفاوتی از مردم و منتقدین گرفت، برخی آن را تحسین کردند و در مقابل برخی با آن ارتباط برقرار نکردند. در این مقاله انیمیشن ترولها را مورد نقد و بررسی قرار میدهیم.
زندگی در آرمان شهر ترول ها
در داستان، ترولها در ناز و نعمت بزرگ شدهاند و همیشه مشغول آوازخوانی و رقصیدن هستند. تا به حال هم با اتفاقها و رویدادهای تلخی نیز مواجه نشدند. بااینحال این موجودات همیشه این طور نبودند. چون بیست سال پیش اسیر غولهایی به نام برگنها بودند. ولی ترولها روزی به رهبری شاه پپی توانستند از چنگ برگنها فرار کنند. سپس شهر ایدهآل خود را ساختند و در آن مخفی شدند. در واقع برگنها موجوداتی غمگین هستند که با خوردن ترولها برای زمان محدودی میتوانند خوشحال شوند.
از این جهت برگنها نقطه مقابل ترولها هستند؛ غولهایی همیشه ناراحت و خسته در مقابل ترولهایی پرانرژی و سرحال. شخصیت اصلی داستان برنچ با صداگذاری جاستین تیمبرلیک است؛ او برخلاف سایر ترولها فردی عبوس و بدبین است که نزد مردم شهر طرفداری ندارد؛ زیرا، همیشه در مهمانیها و جشنها به بقیه ترولها ضدحال میزند و حال آنها را خراب میکند.
حمله دوباره برگن ها
اکثر ترولها موهایی براق و پوستهایی با رنگهای گرم دارند، ولی برنچ این گونه نیست، او پوستی خاکستری و سرد رنگ دارد. او اعتقاد دارد که نباید برای هر مناسبتی جشن و مهمانی بزرگی ترتیب داد، وگرنه برگنها دوباره آنها را پیدا و اسیر میکنند.
بااینوجود هیچکس به حرفش گوش نمیدهد تا این که روزی بزرگترین کابوس برنچ به واقعیت تبدیل میشود. برگنها از آتشبازیهایشان آنها را پیدا میکنند و دوباره تحت سلطه خود قرار میدهند. اما برنچ و پرنسس پاپی (آنا کندریک) از معرکه فرار میکنند. حالا سرنوشت ترولها در دستان پرنسس پاپی و برنچ قرار دارد. اگر این دو کاری انجام ندهند، برگنها از ترولها بهعنوان دارویی نشاط آور استفاده خواهند کرد.
ترول ها بایستی هشدار برنچ را جدی می گرفتند
سازندگان فیلم را طوری ساختهاند که شیفته شخصیت پرجنبوجوش ترولها شویم و دلمان به حالشان بسوزد. ولی تا حدی هم باید از این موجودات انتقاد کرد . چون تقصیر خودشان بود که دوباره در دام برگنها افتادند. به همین خاطر برنچ راست میگفت و بایستی حداقل پرنسس پاپی خطر برگنها را جدیتر میگرفت. علاوه بر این، بدبینی و بدخلقی برنچ بهعنوان خصلتی بد به تصویر کشیده میشود. اما پس از حمله بیننده با او بیشتر ارتباط برقرار میکند.
در کنار این موارد پرنسس پاپی شخصیتپردازی نسبتا خوبی دارد؛ زیرا او همیشه سعی میکرد قبل از این حادثه هم برنچ را بیشتر درک کند، ولی حالا میخواهد اشتباه خود را جبران کند و روحیه خود را نبازد. در فیلم علت بدبینی برنچ را به او میگوید. به همین خاطر متوجه میشویم او هم زمانی مانند سایر ترولها شاد بوده است و آهنگهای زیبا و احساسی میخواند؛ بنابراین، بزرگترین ویژگی مثبت فیلم، کاراکتر برنچ است.
همدردی برای برگن ها
اگر واقعبینانه به ویلنهای فیلم یعنی برگنها نگاه کنیم، متوجه میشویم آنها فقط برای رسیدن به شادی یا خوشبختی ترولها را اذیت میکردند و هیچکدام موجوداتی سادیست محسوب نمیشوند. انگار یک عامل درونی رژیم غذایی و ذهن آنها را به هم زده است و ناچارند از ترولها تغذیه کنند.
فیلم در پایان راهحلی برای افسردگی برگنها ارائه میدهد که تا حدی منطقی است و پیام نسبتا عمیقی را به بچهها منتقل میکند. علاوه بر این، جاستین تیمبرلیک بر روی موسیقی متن فیلم نظارت زیادی داشته است. برای همین بعضی از آهنگهای فیلم از ریتم خوب و گیرایی برخوردار هستند. نظر شما درباره انیمیشن ترولها چیست؟ عملکرد فیلم را چگونه ارزیابی میکنید؟ در بخش نظرات به این سوالها پاسخ دهید.
منبع: diabolicalplots
بهترین بازی ترسناک تاریخ؟
نظرات