در طی ۲۰ سال اخیر استودیوهای کوچک و بزرگ دیگری سعی در کپی و ادامه دادن راه جی تی ای داشتند. اما در میان تمامی این تلاشها بازی واچ داگز شرکت یوبیسافت احتمالا خلاقانهترین و نوآورانهترین این کلونها محسوب میشود؛ مجموعه که ظاهرا هیچ وقت طلوع صبح را نخواهد دید.
مجموعه محبوب Watch Dogs امسال سالگرد ۱۰ سالگی خود را جشن گرفت، اما خبرهای زیاد جالبی در موردش منتشر نشد. طبق اطلاعاتی که به دستمان رسیدن این مجموعه برای همیشه کنار گذاشته شده و یوبیسافت دیگر علاقهای به صرف هزینه و انرژی روی آن ندارد. این در حالی است که واچ داگز احتمالا موفقترین ویدیو گیمی بود که در مسیر فرنچایز جی تی ای پا گذاشت و توانست ایدههای خلاقانه خود را هم وارد ماجرا کند.
البته Watch Dogs تنها اثری نبود که از جی تی ای الهام گرفت و به موفقیت رسید؛ اما احتمالا از همه همنوعهای خود خلاقیت بیشتری به خرج داد. بازیهایی نظیر Sleeping Dogs و Saints Row یک سری مکانیکهای جدید داشتند، اما زیاد به پایههای فرمول برنده دست نزدند. در طرفی دیگر مجموعه Just Cause سعی کرد اکشن بیشتری را وارد ترکیب کند و همه چیز را مبالغهآمیزتر به تصویر بکشد. بدین ترتیب Just Cause هویت خود را به دست آورد و حسابی از GTA و ایدههای آن دور شد.
شرکت یوبیسافت این موضوع را انکار نمیکند که بازی واچ داگز پاسخ آنها به سری Grand Theft Auto و جاهطلبیهای آن بود. آنها پیش از این سعی کرده بودند با مجموعه Driver کار مشابهی را انجام دهند، اما با Watch Dogs و ایدههای مبتکرانه آن عملکرد بهتری از خود نشان دادند. اما موضوع این است که مجموعه مورد بحث کپی تمامعیاری از جی تی ای نبوده و نیست. برخلاف بازیهای دیگری که در موردشان صحبت کردیم، واچ داگز صرفا همه چیز را کپی نمیکند و دنیای خود را با زاویه متفاوتی نسبت به آثار راکاستار به مخاطب نشان میدهد.
اولین نسخه مجموعه که در سال ۲۰۱۴ منتشر شد، گیمر را به شهر شیکاگو میبرد و کنترل یک شخصیت تاریک و افسرده به نام ایدن پیرس (Aiden Pearce) را به وی میدهد؛ فردی که مرگ خواهر زادهاش تاثیر منفی بزرگی روی او گذاشت. اگر بخواهیم به طور کلی به قضیه نگاه کنیم بازی واچ داگز ۱ از بسیاری جهات دنبالهرو بازی GTA IV است. منتها شیکاگویی که ایدن پیرس در آن زندگی میکند فوقالعاده پیشرفته به نظر میرسد و تمام امور آن زیر نظر یک سیستم تکنولوژیک عظیم اداره میشوند. شخصیت اصلی هم به هیچ وجه نسبت به این فناوریها بیگانه نیست و خودش هکر حرفهای و فوقالعاده ماهر به شمار میرود.
همین موضوع هکر بودن شخصیت اصلی موقعیتهای جذاب متعددی را برای گیمر به وجود میآورد. ایدن میتواند چراغهای راهنمایی را دستکاری کند، ماشین مردم را از راه دور به یکدیگر بزند، دریچههای هوا را منفجر کند و با استفاده از دوربینهای شهری کل سطح آن را زیر نظر داشته باشد. به طور کلی شهر شیکاگو و اجزای آن یک محیط بیروح و سطحی نیستند که پس از چند دقیقه حوصله آدم را سر ببرند. بلکه برعکس، تمام بخشهای شهر به یکدیگر متصل هستند و با پویایی خود حس زنده بودن را به گیمپلی تزریق میکنند.
بازی واچ داگز ۲ مسیر نسخه ابتدایی را در پیش گرفت و یک سری نوآوری دیگر را هم به نمایش درآورد. این بازی بدون شک تحت تاثیر موفقیتهای جی تی ای آنلاین قرار داشت و با وجود اینکه یک ویدیو گیم تکنفره به شمار میرفت، از الهامگرفتن از ایدههای آن نمیترسید. برای مثال شخصیتهای دیگر در حین ماموریتها به شما اضافه میشدند و پروتاگونیست را همراهی میکردند. یا در مثالی دیگر افرادی در دنیای Watch Dogs 2 به صورت اتفاقی به سمت شما حمله کرده و سعی خود را برای هک کردن شخصیت اصلی به کار میگیرند.
همه اینها در کنار هم یک مجموعه جذاب را به وجود آورند که در بسیاری از راهها مسیر خاص خود را در پیش میگرفت و با بازی بزرگ شرکت راکاستار رقابت میکرد. اما بازی واچ داگز لیجن و جاهطلبی بیش از حد آن باعث یک شکست بزرگ شد تا یوبیسافت برای همیشه آن را کنار بگذارد. به هر حال امیدوار هستیم که سازندگان روی تصمیم خود را تغییر دهند و با ایدههای جدید کاری کنند که Watch Dogs به روزهای اوج خود بازگردد.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم کافهبازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: TheGamer
بهترین بازیهای ورزشی با محمدرضا احمدی | میزگیم فوتبالی
نظرات