معرفی تمام نژادها و موجودات سریال ونزدی | مدرسه نورمور
در ادامه و با معرفی تمام نژادها و موجودات سریال ونزدی (Wednesday) همراه مجله بازار باشید. نژادهای سریال ونزدی از چه موجوداتی نشأت گرفتهاند؟ در این مطلب بررسی میکنیم.
مدرسهی نورمور در سریال Wednesday خانهی انواع گونههای طردشده است؛ افرادی با تواناییهای خاص که در روند معمای قتل داستان، نقش مهمی ایفا میکنند. این سریال که به کارگردانی تیم برتون ساخته شده، بیش از هر زمان دیگری بر جنبههای ماورایی خانوادهی آدامز تأکید دارد و در آن، قدرتهای روانی تازهای در شخصیت ونزدی آدامز شکوفا میشود؛ آن هم زمانی که به مدرسهای شبانهروزی فرستاده میشود. همانطور که سریال، شخصیتهای طردشدهی جدید را معرفی میکند، روشن میشود که قدرتهای هر گونه، در عین حال که مفید هستند، غیرقابلپیشبینی و خطرناک هم هستند. به همین دلیل است که دانشآموزان باید در نورمور بیاموزند که چگونه قدرتهای خود را تحت کنترل درآورند.
در فصل اول Wednesday بیشتر شخصیتهای اصلی، از گونههای متفاوتی هستند. شخصیتهایی مانند ونزدی، انید، اجکس، بیانکا و یوکو، هر یک نمایندهی گروهی خاص از بدنهی دانشآموزی نورمور هستند. علاوه بر این، با پیشرفت معمای داستان در فصل اول، گونههای تازهتری هم معرفی میشوند که نشان میدهد در فصل دوم ممکن است انواع جدیدتری از تواناییهای ماورایی هم وارد داستان شوند. در این مقالهی مجله بازار با تمام گونههای طردشدهی ساکن آکادمی نورمور در فصل اول، از قدرتهای روانی گرفته تا گرگینهها و گورگونها آشنا میشویم.
روانباختهها (Psychics)
به نظر میرسد غالبترین گونه در آکادمی نورمور، افراد دارای قدرتهای روانی باشند. روانباختهها در سریال Wednesday تواناییهایی متنوعی دارند که بسیاری از آنها به صورت موروثی به نسلهای بعد منتقل میشوند. به عنوان نمونه، ونزدی آدامز قدرت روانی را از مادرش، مورتیشا فرامپ به ارث برده؛ قدرتی که ریشهاش حتی به یکی از اجداد پدری او، گودی آدامز برمیگردد. زاویهی تورپ هم دارای قدرتهای روانی است؛ از جمله توانایی جان بخشیدن به نقاشیهایش، دیدن رؤیاهایی که آینده را پیشبینی میکنند و خواب دیدن دربارهی هیولایی که به دانشآموزان حمله میکند. این تواناییها از وینسنت تورپ پدر مشهورش به او رسیده است. پدر او ظاهراً روانباختهی مورد علاقهی پاگزلی آدامز هم هست.
در نورمور، شخصیتهای دیگری هم هستند که هرکدام قدرتهای ذهنی خاصی دارند. برای مثال، روان قدرت تلهکینزی (حرکت اشیا با نیروی ذهن) داشت؛ قدرتی که با آن، ونزدی را به درخت کوبید، زاویه را به دیوار پرتاب کرد و حتی تلاش کرد با انداختن یک مجسمه، ونزدی را بکشد. یوجین هم توانایی ارتباط ذهنی با زنبورها را دارد. این قابلیت در حمله به شخصیت مارلین تورنهیل (با بازی کریستینا ریچی) به کار آمد؛ کسی که بعدها مشخص شد همان لورل گیتس است.
سیرنها یا سایرنها (Sirens)
سیرنها یکی دیگر از گونههای کلیدی در آکادمی نورمور هستند، و بیانکا بارکلی (ملکهی بیرقیب مدرسه) یکی از آنها است. سیرنها موجوداتی شبیه پری دریاییاند که میتوانند با صدای آوازشان دیگران را تحت تأثیر قرار دهند. بیانکا با همین قدرت موفق شد به نورمور راه پیدا کند. البته این توانایی باعث شده بسیاری از دانشآموزان دیگر هم نتوانند به سیرنها اعتماد کنند؛ طوریکه زاویه به دلیل ترس از اینکه بیانکا او را با قدرتش کنترل میکند، از او جدا شد. آوازهای سیرنها همچنین میتواند آنها را در معرض سوءاستفاده قرار دهد. مثلاً مادر بیانکا توسط مردی به نام گیدئون تحت فشار قرار گرفته تا از قدرتش برای جذب پیروان فرقهای به نام «صبح روشن» استفاده کند.
بیانکا که خوانندهای تواناست، رهبری گروه آکاپلای نورمور را هم بر عهده دارد. کنت و دیوینا شخصیتهای دیگرگونهی سیرنها هستند. هر دوی این شخصیتها از اعضای انجمن مخفی «شیدهای شب» هم هستند. با توجه به اینکه مادر بیانکا گفته صدای او در حال خشک شدن است، این احتمال وجود دارد که برخی سیرنها در فصلهای بعدی، قدرت خود را از دست بدهند.
گورگونها (Gorgons)
آجکس، که دلِ انید را ربوده، شناختهشدهترین گورگون در آکادمی نورمور است. گورگونها بر پایهی اسطورهشناسی یونان باستان شکل گرفتهاند. «مدوسا» معروفترین نمایندهی این گونه است. موی گورگونها از مار تشکیل شده و باید همیشه کلاه (معمولاً کلاه بافتنی) به سر داشته باشند تا این مارها را پنهان کنند. چون هرکسی مستقیماً به آنها نگاه کند، موقتاً به سنگ تبدیل میشود. این اتفاق یک بار بهطور تصادفی برای خود آجکس هم میافتد و در یکی از صحنههای فصل اول، پس از نگاه کردن به خودش در آینه، سنگ میشود. گورگونها در مدرسهی ونزدی آدامز به شوخی «سنگیها» (Stoners) نامیده میشوند که هم به قدرتشان اشاره دارد و هم به تیپ رفتاری آرام و بیخیالشان که شبیه نوجوانان «استونر» است.
گرگینهها (Werewolves)
انید سینکلر، هماتاقی ونزدی در نورمور، گرگینه است. این دسته از طردشدگان، با نام «پشمالوها» (Furs) شناخته میشوند. گرگینهها زمان کامل شدن ماه، کامل تغییر شکل میدهند و به گرگهای وحشی تبدیل میشوند. آنها معمولاً در این حالت زوزه میکشند و رفتاری حیوانی دارند. خواهر و برادرهای انید هم کاملاً با کلیشهی گرگینههای نورمور مطابقت دارند اما خود انید تا پیش از پایان فصل اول هیچوقت «گرگینهوار» نشده بود. اگرچه گاهی در لحظات هیجان یا عصبانیت، چنگالهایش بیرون میزدند، اما حالا که بالاخره توانسته کامل به گرگینه تبدیل شود، احتمال زیادی وجود دارد که در فصل دوم شاهد گرگینه شدنهای بیشتری از سوی او و دیگر «پشمالوها» باشیم.
خونآشامها (Vampires)
برخی از همکلاسیهای ونزدی آدامز هم خونآشام هستند. گروهی که با نام «نیشدارها» (Fangs) شناخته میشوند. طبق گفتهی انید در قسمت اول سریال، برخی از این خونآشامها دهههاست که در نورمور دانشآموز هستند. به خاطر حساسیتشان به نور، معمولاً چهرههای رنگپریدهی آنها را پشت عینکهای آفتابی میبینیم. تنها خونآشام شاخص در فصل اول، یوکو است؛ کسی که انید زمانی که از ونزدی ناراحت بود، موقتاً با او هماتاق میشود.
هایدها (Hydes)
در پایان فصل اول، هویت هیولایی که پشت قتلهای نورمور و شهر جریکو بوده فاش میشود و مشخص میگردد که این موجود از گونهای است که زمانی در نورمور حضور داشته است. تایлер گالپین، علاقهی عاطفی ونزدی، همان «هاید» اصلی داستان است و مادرش هم سی سال پیش در زمان دانشآموزیاش در نورمور، هاید بوده. سریال نشان میدهد که وضعیت روانی مادر تایلور بهشدت غیرقابلپیشبینی و خشن بوده. همین باعث شده آکادمی نورمور حضور هایدها را ممنوع کند.
نام این گونه، از رمان پروندهی عجیب دکتر جکیل و آقای هاید گرفته شده است؛ جایی که هاید نمایندهی نیمهی تاریک و خشنِ دکتر است. هایدها نتیجهی جهشهای ژنتیکیاند و شخصیتهایی دوگانه دارند: هنرمند و خلاق اما همزمان انتقامجو و خطرناک. هایدها تا زمانی که یک حادثهی شدید یا نوعی هیپنوتیزم یا تحریک شیمیایی فعالشان نکند در وجود فرد نهفته باقی میمانند. هاید تایلور همزمان با مرگ تراژیک مادرش و همچنین دخالتهای شیمیایی لورل گیتس بیدار میشود. با اینکه هایدها شخصیتهای محوری فصل اول هستند، سریال تأکید میکند که هنوز چیزهای زیادی دربارهی آنها ناشناخته مانده؛ مثلاً اینکه آیا آنها قاتلان بیاختیار هستند یا از کارهایشان کاملاً آگاهاند.
تغییرشکلدهندهها (Shapeshifters)
پیش از پایان فصل اول، ونزدی آدامز کشف میکند که گونهی خاص دیگری هم در نورمور وجود دارد: تغییرشکلدهندهها. او متوجه میشود که خانم مدیر، لاریسا وییمز، توانایی تغییر شکل دارد و با استفاده از این قدرت، به شکل روان درآمده تا وانمود کند که او از حملهی هاید جان سالم به در برده است. وییمز همچنین در دوران دانشآموزیاش، یک بار در برنامهی استعدادیابی به شکل «جودی گارلند» درآمده بود. در یکی از صحنههای پایانی، وییمز برای آخرین بار از قدرتش استفاده میکند و خود را به شکل تایلور درمیآورد تا اعترافات خانم تورنهیل را بشنود. اما بلافاصله پس از آنکه دوباره به شکل اصلیاش بازمیگردد، توسط لورل گیتس (با بازی کریستینا ریچی) به قتل میرسد.
دنیایی از طردشدگان؛ جادوی تاریک آکادمی نورمور
آکادمی نورمور در سریال Wednesday فقط یک مدرسهی معمولی نیست؛ بلکه پناهگاهی است برای طردشدگان، موجوداتی با قدرتهایی خارقالعاده که هرکدام دنیایی پیچیده و منحصربهفرد درون خود دارند. از روانباختههایی با تواناییهای ذهنی حیرتانگیز گرفته تا گورگونهایی که تنها با یک نگاه سنگ میکنند، از سیرنهایی که با آوازشان ذهنها را تسخیر میکنند تا گرگینههایی که در شب ماه کامل به موجوداتی وحشی تبدیل میشوند هرکدام از این گونهها، بخشی از دنیای شگفتانگیز و گاه ترسناک Wednesday را شکل میدهند.
در این میان، خونآشامهای مرموز، تغییرشکلدهندههای فریبکار، و هایدهای خطرناک نیز هویتی رازآلود به فضای داستان میبخشند و با هر قسمت، لایهای تازه از شخصیتها و گذشتهی آنها برای مخاطب آشکار میشود. ترکیب این گونههای مختلف با فضای تیره، طنز سیاه و روایت معمایی سریال، دنیایی خلق کرده که هم برای نوجوانان جذاب است و هم پر از پیچیدگیهاییست که ذهنشان را به چالش میکشد. بهنظر میرسد با ادامهی ماجراها در فصل دوم، نورمور قرار است میزبان موجودات تازهتر و ماجراهایی هیجانانگیزتر باشد. شما چه پیشبینیای دارید؟
منبع: Screenrant
سیندرلا تا لیمو عسلی؛ میزگیم و دوبله فان با سارا جامعی
نظرات