فصل دوم ونزدی، شخصیت مهم خانواده آدامز را کاملاً تغییر میدهد
دنیای خانواده آدامز همیشه غرق در وهم، طنز سیاه و غرابت دلنشین بوده است. اما سریال «ونزدی» (Wednesday) از نتفلیکس، این دنیای آشنا را گرفت و لایهای جدید از راز و تاریکی بر آن کشید. با معرفی جامعه «طردشدگان» (Outcasts) و تقابل دائمی آنها با «نورمیها» (Normies)، این سریال به عجیب بودن ذاتی خانواده آدامز یک هویت اجتماعی و ساختار رسمی بخشید. دیگر آنها فقط یک خانواده عجیب نبودند؛ آنها بخشی از یک جامعه بزرگتر با قدرتهای ماورایی و تاریخی خونین بودند.
فصل دوم «ونزدی» به این آشفتگی پایان میدهد و یک هویت قطعی برای گرندماما انتخاب میکند
فصل اول با ظرافت این بستر را آماده کرد: ونزدی (با بازی خیرهکننده جنا اورتگا) صاحب قدرتهای پیشگویی شد، عمو فستر (فرد ارمیسن) توانایی تولید برق از انگشتانش را به نمایش گذاشت و ریشههای خانواده از طریق جدشان، گودی آدامز، به بنیانگذاری آکادمی نورمور گره خورد. با وجود این نوآوریها، هسته اصلی شخصیتها همان چیزی بود که میشناختیم و دوست داشتیم. اما فصل دوم، پردهها را کنار میزند تا نشان دهد که یکی از ستونهای این خانواده، آن چیزی نیست که دههها تصور میکردیم. آماده باشید، چون هویت «گرندماما» (Grandmama) دستخوش بزرگترین و شوکهکنندهترین بازنویسی در تمام تاریخ این مجموعه شده است.
بحران هویت مادربزرگ
واقعاً «گرندماما» کیست؟ پاسخ این سؤال، پیچیدهتر از یکی از معجونهای در حال جوشیدن خودش است. پیشینه این شخصیت یکی از آشفتهترینها در فرهنگ عامه به شمار میرود. او سفرش را در کارتونهای تکپنلی و بیکلام چارلز آدامز در مجله «نیویورکر» آغاز کرد؛ تنها یک سایه، یک جادوگر کلیشهای با موهای ژولیده و لبخندی مرموز که صرفاً بخشی از دکور گوتیک خانه بود.
این سریال لایو-اکشن دهه ۱۹۶۰ بود که برای اولین بار به او هویت بخشید و همزمان، بذر سردرگمی آینده را کاشت. در این نسخه کلاسیک، گرندماما (با بازی بلاسام راک) بهصراحت مادر گومز آدامز معرفی شد؛ یک جادوگر خلوضع و مهربان که وردهایش اغلب اشتباه از آب درمیآمد اما نیتش خیر بود. اما داستان وقتی پیچیده شد که سریال، مادر مورتیشیا را هم با نام «مادربزرگ فرامپ» (با بازی مارگارت همیلتون، جادوگر شهر اُز) معرفی کرد. به این ترتیب، دو مادربزرگ کاملاً مجزا در این دنیا وجود داشتند.
شخصیت او از طریق رابطه تلخ و خصمانهاش با دخترش مورتیشیا (کاترین زتا-جونز) به ما معرفی میشود.
نقطه عطف ماجرا، فیلمهای سینمایی محبوب دهه ۱۹۹۰ به کارگردانی بری ساننفلد بود. این فیلمها دست به یک «بازنویسی داستانی» (Retcon) بزرگ زدند. گرندماما (ابتدا با بازی جودیت مالینا و سپس کارول کین) حالا مادر مورتیشیا و از خاندان «فرامپ» بود. این دو شخصیت مادربزرگ عملاً در هم ادغام شدند و تصویری که امروز بسیاری از ما از او داریم، یعنی یک پیرزن عجیبوغریب و خیالپرداز از سمت مادری، در همین دوره شکل گرفت.
اما این ثبات دیری نپایید. کارتونهای بعدی و سریالهای بازسازیشده مدام بین این دو هویت در نوسان بودند؛ گاهی مادر گومز، گاهی مادر مورتیشیا و گاهی با هویتی کاملاً مبهم. گرندماما بیش از هر عضو دیگری در خانواده آدامز، مانند یک روح سرگردان، در تاریخ این مجموعه در حال تغییر شکل بوده است.
آشنایی با گرندمامای خاندان فرامپ
فصل دوم «ونزدی» به این آشفتگی پایان میدهد و یک هویت قطعی برای گرندماما انتخاب میکند: او مادر مورتیشیا و یک «فرامپ» است. اما این تنها شباهت او با نسخههای پیشین است. شخصیت او ۱۸۰ درجه تغییر کرده است.
گرندمامای جدید (با بازی اشرافی و سرد جوآنا لاملی) دیگر آن پیرزن بامزه و حواسپرت نیست. او یک مادرخوانده بینهایت ثروتمند، باوقار، بیرحم و بهشدت کنترلگر است که امپراتوری بنگاههای کفنودفن خاندان فرامپ را مدیریت میکند. این صرفاً یک کسبوکار خانوادگی نیست؛ یک امپراتوری است که بر پایه مرگ بنا شده و نفوذ او را از سطح خانواده به قدرتی مالی و اجتماعی ارتقا داده است.
شخصیت او از طریق رابطه تلخ و خصمانهاش با دخترش مورتیشیا (کاترین زتا-جونز) به ما معرفی میشود. مورتیشیا مادرش را زنی حسابگر میداند که انسانها را مهرههایی در بازی شطرنج خود میبیند. اوج این درگیری در سرنوشت تراژیک اوفلیا، خواهر مورتیشیا، نهفته است. زمانی که قدرتهای ذهنی اوفلیا از کنترل خارج شد، گرندماما بدون ذرهای تردید و برخلاف التماسهای مورتیشیا، دختر دیگرش را در بیمارستان روانی «ویلو هیل» بستری کرد. بعداً وقتی عمو فستر برای نجات اوفلیا به آنجا رفت، به او گفته شد که اوفلیا فرار کرده است. اما فصل دوم намекает که این یک دروغ حسابشده بوده و اوفلیا احتمالاً قربانی برنامه مخفی و شیطانی «LOIS» شده است؛ برنامهای دولتی برای مطالعه و بازآفرینی قدرتهای طردشدگان. آیا یک مادر میتواند تا این حد بیرحم باشد؟
این گرندمامای جدید، یک آنتاگونیست تمامعیار است. وقتی مدیر جدید نورمور (استیو بوشمی) برای دریافت کمک مالی به پول او نیاز پیدا میکند، گرندماما با آغوش باز به زندگی خانواده بازمیگردد، اما نه برای آشتی، بلکه برای اعمال قدرت. او بهعنوان هدیه یک قبرستان کامل به ونزدی میدهد؛ یک دهنکجی آشکار به مورتیشیا. سپس تلاش میکند مورتیشیا را وسوسه کند تا «کتاب سایهها»ی گودی را به ونزدی بدهد، دقیقاً همان کتابی که مورتیشیا برای محافظت از دخترش در برابر سرنوشت خواهرش پنهان کرده بود.
در یکی از قدرتمندترین سکانسها، مورتیشیا در یک اقدام جسورانه برای محافظت از خانوادهاش، کتاب را در برابر چشمان مادرش به آتش میکشد و اعلام میکند که امنیت فرزندانش، خط قرمز اوست. این لحظه، شکاف میان مادر و دختر را به یک دره عمیق تبدیل میکند.
«ونزدی» با این چرخش داستانی، گرندماما را از یک شخصیت کمدی فرعی به یک نیروی قدرتمند و تهدیدآمیز در قلب خانواده تبدیل کرده است. او دیگر جادوگر مهربان و فراموشکار نیست؛ او یک ملکه سرد و محاسبهگر است که سایهاش بر سرنوشت تمام اعضای خانواده سنگینی میکند.
قسمت اول از فصل دوم «ونزدی» هماکنون در نتفلیکس قابل تماشا است و پخش قسمت دوم برای تاریخ ۱۲ شهریور ۱۴۰۴ (September 3, 2025) برنامهریزی شده است. به نظر شما هدف نهایی گرندماما چیست؟ آیا راهی برای آشتی او با مورتیشیا و ونزدی وجود دارد؟ پیشبینیهای خود را با ما در میان بگذارید!
منبع: comicbook
سیندرلا تا لیمو عسلی؛ میزگیم و دوبله فان با سارا جامعی
نظرات