تغییر بیش از حد شخصیتهای ونزدی در فصل ۲ به نفع سریال پیش نرفته است
سریال ونزدی (Wednesday) به مسائل نوجوانی و تغییرات شخصیتی در دوران بلوغ میپردازد. این موضوع در بازگشت سریال برای فصل دوم هم مشهود است، جایی که شخصیتهای اصلی پس از تعطیلات تابستانی تغییر کردهاند. با این حال، اگرچه این تغییرات شدید به نظر میرسند، اجرا آنها به قدری ناگهانی است که برخی از دوستداشتنیترین ویژگیهای شخصیتها فراموش و نادیده گرفته میشود.
بزرگترین قربانی این تغییر، انید (با بازی اما مایرز) است؛ او با «گرگینه شدن» اعتماد به نفس بیشتری پیدا کرد، اما در این روند بخشی از شخصیتش گم شده است. در حالی که رشد شخصیتها لازم است، این تغییر به قیمت آسیب به رابطه اصلی سریال یعنی انید و ونزدی تمام شده است.
با این حال، این شکست تنها به انید محدود نمیشود و بسیاری از دانشآموزان بازگشته به آکادمی نورمور به قدری تغییر کردهاند که قابل شناسایی نیستند. این مشکل از کمبود تعامل میان آنها و گسترش بیش از حد محوریت ونزدی ناشی میشود که باعث ورود تعداد زیادی شخصیت جدید شده است. بیانکا (با بازی جوی ساندی)، در فصل اول تغییرات بزرگی داشت و مهربانتر و همدلتر شد.
فصل دوم خط داستانی جدیدی درباره رابطه او با مادرش و زیرشاخهای با مورتیشیا (کاترین زتا-جونز) آغاز کرد، اما این موضوع به اندازه کافی بررسی نشد. به همین ترتیب، بازگشت آژاکس (جورجی فارمر) و یوجین (موسا مصطفی) ناامیدکننده و ناکافی است، که همه اینها مشکل اصلی فصل دوم ونزدی را پررنگتر میکند: اضافه کردن اجزای بیش از حد و فراموش کردن ریشهها.
فصل دوم سریال ونزدی، شخصیت انید را بیش از حد تغییر داده است
تغییر شخصیت انید در فصل دوم ونزدی به دلیل ماهیت متغیر شخصیتهای نوجوان، غیرواقعی نیست و قابل نقد نیست. با این حال، نحوه نمایش «گرگینه شدن» او در دوران بلوغ، تمام پیشرفتهای فصل اول را از بین برده است. انید همیشه تعادل کاملی برای ونزدی بود و همدلی واقعی و ملموس خود را نشان میداد. گرچه منطقی است که بالغ شدن کامل او در قالب گرگ باعث افزایش اعتماد به نفس شود؛ اما شخصیتی که در ابتدای فصل جدید معرفی میشود، این حس را در مخاطب ایجاد نمیکند که همان انید خجالتی و کمرو فصل اول است.
این فصل، انید را کاراکتری سطحی و بیتوجه به احساسات دیگران، بهویژه ونزدی نشان میدهد. در فصل اول، تنش میان آنها منطقی بود، چرا که ونزدی همان شخصیت رک و بیپرده همیشگی بود که انید را گیج و ناراحت میکرد. اما با پیشرفت فصل، آنها پیوندی غیرقابلگسست ایجاد کردند که در پایان فصل با یک آغوش به اوج میرسد؛ لحظهای مهم برای ونزدی که در طول فصل با هرگونه تماس فیزیکی مخالف بود. به نظر میرسید آنها بالاخره همدیگر را درک کردهاند، اما مهربانی بیپرده گذشته حالا کاملا ناپدید شده و انید اولویتهای بهظاهر مهمتری پیدا کرده است.
مثلث عشقی انید عجیب و غیرضروری است
ونزدی تلاش میکند شخصیت پرجنبوجوشتر انید را با این توضیح توجیه کند که او هنوز در حال سازگار شدن با زندگی در گروه گرگهاست. حالا که «گرگینه شده» و محدود به تعامل با طردشدگان از گونههای مختلف نیست، در کنار کسانی که او را درک میکنند احساس راحتی میکند؛ چیزی که به نظر نقطه مقابل تم اصلی ونزدی است.
این موضوع در رفتار او با آژاکس که بیشتر فصل اول شیفتهاش بود، بهوضوح دیده میشود. درک این که این رابطه بدون هیچ توضیح واقعی کنار گذاشته شود، تا زمانی که انید خودش آن را فراموش کند، دشوار است. خیانت آخرین چیزی است که انید میتواند انجام دهد، چه برسد به اینکه با دوستپسر جدید کمعمقش، برونو، باشد. تلاش سطحی برای جلب توجه مخاطب نسبت به این رابطه جدید، با نشان دادن پیوند این دو بر اساس کم تجربه بودنشان، تنها تاکید میکند که بهترین ویژگی شخصیت انید حس پذیرش و عدم تعصب او بود.
این داستان فرعی عاشقانه باعث میشود انید از ونزدی فاصله بگیرد، بهویژه در صحنهای که برونو و انید گرفتار میشوند و اینطور احساس می شود که انید میتوانست تنها باشد. این صحنه میتوانست بر حس محافظت و مراقبت ونزدی تمرکز کند، اما در عوض بهعنوان لحظهای برای پیوند برونو و انید اجرا میشود و برونو را در قالب یک ابزار جدید برای توسعه شخصیت او میبینیم. انید در واقع مکمل شخصیت خشک و جدی ونزدی بود و نقش حیاتی در باز شدن قلب او داشت، که در نهایت به آن آغوش احساسی منجر شد. در فصل دوم، این ویژگیهای شخصیتی نیاز او را به عشق که با نیاز به تایید شدن گره خورده را کمتر کرده است. با این حال، با دیدگاه ونزدی، نوعی امید وجود دارد که این دو دوباره به هم نزدیک شوند و برخی ویژگیهای انید قدیم نیز نمایان شوند.
سریال ونزدی شخصیتهای اصلیاش را فراموش کرده است
فقط انید نیست که به نظر میرسد در این فصل تغییر کرده ؛ گویا این موضوع تمام بازیگران اصلی را هم تحت تاثیر قرار داده است. جدایی بین آژاکس و انید باعث شده شخصیت او تقریبا هیچ ویژگی قابل تشخیصی نداشته باشد. او کل فصل را صرف تلاش برای بازپسگیری محبت انید کرده و مانند یک عاشق دیوانهوار هدیههایی جلوی در خانه او میگذارد.
علاوه بر اینها، یوجین که زمانی فردی آرام و مهربان بود، در فصل دوم ونزدی بهگونهای رفتار میکند که قابلشناسایی نیست. او اکنون با هماتاقی جدیدش، پاگزلی، رفتاری دارد که کاملا متفاوت از گذشته است. این شخصیت زمانی بسیار پرشور و بیانگر احساسات خود بود، درباره عشقش به زنبورها با ونزدی صحبت میکرد و دوستی او را تحسین میکرد. اما حالا تنها رابطهاش با پاگزلی را بهعنوان یک معامله و لطفی در حق ونزدی میبیند.
برای کسی که پیشتر به خوبی موقعیت خود را در حاشیه سلسلهمراتب غذایی نورمور درک میکرد، رفتار بیتفاوت او نسبت به کنجکاوی پاگزلی غیرمنتظره است. منطقی است که یوجین فورا با پاگزلی صمیمی نشود، اما هیچ احترامی نسبت به او قائل نیست و صرفا به چشم برادر کوچکتر ونزدی دیده میشود، نه فردی مستقل. با توجه به اینکه یوجین پیش از ورود ونزدی در انزوا بود، اینکه در طول فصل صرفا پاگزلی را تحمل میکند، بیرحمانه و خارج از شخصیت قبلی او به نظر میرسد.
آرک شخصیت بیانکا در فصل دوم پتانسیل زیادی داشت
آرک شخصیت بیانکا در فصل دوم پر از وعده و امید بود. مدیر جدید او را بهعنوان رابط دانشآموزان برای جمعآوری کمک مالی بزرگ منصوب کرد و این او را در کنار مورتیشیا قرار داد. هر دو شخصیت با مادر و دختر بودن خود مشکل دارند، بنابراین تعاملشان زمینه را برای بحث درباره عشق مادری فراهم میکند.
در ابتدا، حس میشود که این دو میخواهند حرفهای دلشان را یکدیگر به اشتراک بگذارند، اما این داستان فرعی بهسرعت کنار گذاشته میشود. بهجای آن، بیانکا صرفا تبدیل به عروسکی برای مدیر جدید میشود که بارها قدرت خود را سوءاستفاده میکند و او را مجبور به انجام کارهایی میکند که نمیخواهد. مهمترین دلیل رشد شخصیت بیانکا این بود که او نیازی به استفاده از قدرتش برای نزدیک شدن به دیگران و اعتماد کردن نمیدید. درک متقابل وجدیدی که با ونزدی در پایان فصل اول شکل گرفت، لحظهای ظریف بود که نشان میداد هر دو دختر تغییر کردهاند؛ اما در این فصل، آنها بهندرت مسیرشان با هم تلاقی میکند.
منبع: Collider
بهترین بازی سولزلایک تاریخ چیه؟ میزگیم با امیدلنون @omidlennon
ساده بخوام بگم فصل اولش قابل تحمل تر بود الان گند زدن به همه چی حذف کردن شخصیت زیویر یکی از احمقانه ترین کاراشون بود و اینکه تایلر فرار کرد هم خیلی مزخرف بود اولش فکر کردم ونزدی قراره یه داستان جدید با اون زنه که پرنده ها رو کنترل میکرد داشته باشه و داستان جالب بشه اما بعد فرار تایلر همه چی عوض شد مرگ لورل هم خوب نبود شاید اگه اون برمیگشت فیلم بهتر میشد اون دختره که شبیه انابل درستش کردن خیلی رو مخ بود و اینکه ونزدی یهو اونقدر مشهور شد جالب نبود وقتی ازش میترسیدن و بیشتر دوست داشتم مدیر جدید افتضاحه و حتی موندن خانوادهی ونزدی تو اون شهر هم کار احمقانه ای بود اضافه کردن شخصیت ها خیلی بد بود و باعث شد گند بخوره به این فصل ، من توقع داشتم رابطه ی ایند با ایجکس بهتر بشه ولی با اومدن برونو همه چی بدتر شد یه چیز دیگه هم اینکه پاگزلی چجوری توی سه ماه میتونه انقدر قد بلند شده باشه حداقل یه بازیگر دیگه رو بجاش میاوردن علاوه بر قد بلند شدنش شخصیتش هم تغییر دادن اون بچه ی ترسو تبدیل به کسی شد که تنهایی پاشه بره تو جنگل یه زامبی رو زنده کنه اصنم نترسه کلی بگم این فصل خیلی مزخرف بود برای نتفلیکس متاسفم که همچین چیز مزخرفی رو تونستن منتشر کنن
خیلی هم خوب بود از فصل اول خیلی بهتر شد و ونزدی بعد اون کاری کرد بایدم معروف میشد برای تو متاسفم که به همچین سریال باحالی توهین میکنی از بد سلیقه ایته
با نظرت موافقم
نه دیگه به هر حال تو سن بلوغن و برای اینکه نشون بدن بزرگ شدن اینطوری گریم کردن
خیلی خوب
من نظر بقیه مهمه ی احترام می زارم ولی برای من خیلی خوبه فصل دومش چون ادم خسته میشه اگ کل قسمت فقط ی هدف داشته باشه الان بنظرم با فرار تایلر خیلی بهتر شده جالب منتظر قسمتای بعدیشم
به نظر من فصل اول خیلی خوب بود.. خیلی بهتر از فصل دو. من به معنای واقعی کلمه عاشق ونزدی بودم و هستم اما فصل دوم رو خراب کردن. مخصوصا با تغییر شخصیت ایند و و ورود برونو به داستان. و همینطور رشد جسمی و شخصیتی مسخره پاگزلی و حذف زاویر که گند زد به همه چی. همچنین عوض شدن بازیگر لورچ و من حس میکنم گریم بازیگرا مثل فصل قبل نیست.
یچیزی که خوب بیان شده در این سریال اینه که با تغییرات ناگهانی و بزرگ که به نفع افرادی شده که همیشه در کنج تنهایی یا کمرویی و مشکلات عجیب غریب بودن، به سمت شخصیتی عجیب مغرور یا صفات اخلاقی برن بیننده فکرش رو نمیکرده این کاراکتر ممکنه احساساتش تغییر و در جهت اخلاقیات قبلش برگرده، از نظرم در زندگی واقعی هم همینه، وقتی یک نفر دچار پیشرفت بزرگی میشه اونم یکدفعه ای، تغییرات عجیبی میکنه که برای اطرافیان نزدیکش قابل درک نیست، اما این وسط ونزدی که بیانگر شخصیت انسان های با سختی به پیشرفت رسیدهای این دنیا هست تقریبا تغییری نکرده و اگر هم بوده در جهت خوب بوده
فصل یک خیلی جذاب تر بود واقعا
ولی الآنم خوبه فقط تعقیراتی که شده
فصل دومش یکم نچسب شده
راستش فکر نمیکردم چیزایی که تو فصل ۲ منو شوکه کرده بقیه رو هم کرده باشه
واقعا هدف از اوردن برونو /تغییر ایند/ حذف زیویر / تغییر پاگزلی نمیفهمم ولی به نظرم هنوز زوده برای نقد کردن ولی فرار تایلر اونقدر ها هم بد نبود میتونه چالش های ونزدی بیشتر کنه همونطور که خودش گفت همه چیزو بدتر کرد من میترسم تایلر بخواد از ایند انتقام بگیره و بهش اسیب بزنه و بشه داستان اون الهامی که ونزدی داشت ولی خیلی بی مزه میشه توی دو فصل این باشه دلیل بدبختیشون یه سایکوپت فراری امیدوارم توی نیمه دوم سوپرایز های خوبی داشته باشن و داستان نجات بدن و این تعییرات برامون جوری توجیه کنن که شیرین شه
به نظرم این همه از تغییر برای انید واقعا جالب نبود و حذف زیویر هم اشتباه بود اما فرار تایلر داستان و جذاب تر کرده
نظر شخصیم اینه تغییر ایند نه تنها گند زده تو داستان بلکه جلوه فرهنگی خوبیم نداره.تا زمانی که گوشه نشین بود ایجکس کنارش بود ولی بعدش گذاشتش کنار اونم بدون اینکه چیزی بهش بگه این اصلا چیز جالبی نیست و مخاطبای این فیلم کم سن و سالن و انگار داره این کارو تشویق میکنه.ایند به عنوان شخصیت معصوم این فیلم معرفی شده و باید سفید میموند تغییر ناگهانی بد ترین چیزی بود که نویسنده میتونست به فیلم اضافه کنه.