نتفلیکس با انتشار بخش دوم از فصل دوم ونزدی، طرفداران را غرق در دنیای پر رمز و راز آکادمی نورمور کرد. قسمتهای جدید درست از نقطه اوج بخش اول آغاز میشوند و در حالی که ونزدی آدامز (جنا اورتگا) و دوستانش با تهدیدهای تازهای روبهرو هستند، گره از معماهای اصلی آکادمی باز میکنند. اما مهمتر از همه، این فصل به شکلی بیسابقه به گذشته خانواده آدامز میپردازد و داستانی را روایت میکند که حتی طرفداران قدیمی این خانواده را نیز شگفتزده کرده است: داستان پیدایش «ثینگ» (با هنرنمایی ویکتور دوروبانتو) که به گفته سازندگان، قلب تپنده این فصل است.
آلفرد گاف، یکی از خالقان سریال، در گفتگو با ددلاین به این نکته اشاره میکند که شخصیت «ثینگ» همیشه یک صفحه سفید برای آنها بوده است. او میگوید: «تا به حال هیچ داستان رسمی برای پیدایش ثینگ وجود نداشت. زیبایی کار با خانواده آدامز در همین است که بهجز سریال تلویزیونی قدیمی (که در آن برای اولین بار صاحب نام شدند) و البته کمیکهای اصلی چارلز آدامز (که در آنها حتی نام هم نداشتند)، پیشینه داستانی مدونی برایشان وجود ندارد. این یک بوم خالی فوقالعاده برای ما بود تا به عمق شخصیتها برویم. مردم همیشه میپرسیدند: ثینگ از کجا آمده؟ آیا بالاخره داستانش را تعریف میکنید؟»
در فصل دوم فاش میشود که ثینگ، دست قطعشده و متحرک آیزاک نایت (اوون پینتر)، هماتاقی و دوست صمیمی دوران نوجوانی گومز آدامز (لوسیوس هویوس) در آکادمی نورمور است.
داستان از این قرار است که دههها قبل، آیزاک از گومز جوان میخواهد تا به او در فعال کردن دستگاهی برای «درمان» نفرین هایدِ خواهرش کمک کند. اما نیت اصلی او شوم بود؛ این فرآیند در واقع گومز را قربانی میکرد. مورتیشای نوجوان (گوئن جونز) به موقع سر میرسد و برای نجات جان گومز، دست آیزاک را قطع میکند. انفجار حاصل از دستگاه، آیزاک را میکشد، قدرتهای گومز را برای همیشه از بین میبرد و شوک الکتریکی ناشی از آن، دست قطعشده را دوباره زنده میکند. از آن پس، خانواده آدامز سرپرستی این دست وفادار را بر عهده میگیرد.
مایلز میلار، دیگر خالق سریال، اضافه میکند: «این ایده، هم یک خط داستانی طبیعی بود و هم یک مکگافین عالی برای فصل. برایمان جالب بود که با وجود سرنخهای آشکار—مثل صحنهای که دست از زیر خاک بیرون میآید—بسیاری از بینندگان تا لحظه آخر غافلگیر شدند و بعد با خودشان گفتند: وای خدای من! تمام مدت جلوی چشممان بود!»
او این لحظه را اوج عاطفی فصل میداند: «لحظهای که ثینگ، تلوتلوخوران به سمت خانواده واقعیاش بازمیگردد، نقطه ثقل احساسی داستان ما بود. تمام فصل را برای رسیدن به این صحنه ساختیم. کارگردانی تیم برتون هم آن را به زیبایی به تصویر کشید. خیلی عجیب است که یک دست بیبدن بتواند چنین بار عاطفی قدرتمندی را منتقل کند، و به نظرم موفق هم میشود.»
این داستان هوشمندانه، معمای دیگری را نیز حل کرد. در دنیای «راندهشدهها» که هر یک از اعضای خانواده آدامز قدرتی ماورایی دارد (ونزدی و مورتیشا پیشگو هستند و فستر و پاگزلی الکتریسیته تولید میکنند)، گومز آدامز (لوئیس گازمن) همیشه یک استثنا به نظر میرسید. چرا او قدرتی نداشت؟
میلار توضیح میدهد: «این سوالی بود که در اتاق نویسندگان مطرح کردیم. چطور میشود که گومز، بزرگ این خانواده، در دنیای راندهشدهها یک فرد عادی باشد؟ این ما را به ایده دیگری رساند: چه میشد اگر او قبلاً قدرتی میداشت و آن را از دست داده بود؟»
به این ترتیب، داستان پیدایش ثینگ یک راز قدیمی را فاش کرد و توضیح داد که گومز نیز زمانی مانند برادر و پسرش قدرت الکتروکینزیس (کنترل الکتریسیته) داشته و آن را در آن حادثه تلخ از دست داده است.
نظر شما چیست؟ آیا از این پیچش داستانی غافلگیر شدید؟ دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید!
منبع: comicbook
امسال بازی خوب چی داریم؟ میزگیم با نیما نوترون
نظرات