ارباب حلقهها ؛ گفتههای گندالف در مبارزه با بالروگ چه معنایی داشت؟
نبرد بین گندالف خاکستری و بالروگ اهریمنی یکی از اتفاقات برجسته سه گانه ارباب حلقهها است که اولین بار توسط نویسنده آن تالکین و بعدها در یک اثر اقتباس سینمایی به تصویر کشیده شد. برداشت کارگردان پیتر جکسون در صحنه به امضای سه گانه مشهور او تبدیل شده که با صدای رعدآمیز بازیگر گندالف یعنی ایان مک کلن با عبارت You SHALL NOT Pass!!! مشاهده کردیم. حضور بالروگ در معادن موریا تصادفی نبود و به داستانی طولانی که به اولین روزهای سرزمین میانه برمیگردد، مرتبط است. حال برای بسیاری از طرفداران و مخاطبان فیلم این سوال پیش آمده که بین گندالف و بالروگ چه گذشته و گندالف چگونه توانست او را شکست دهد. در ادامه با مجله بازار همراه باشید.
جادوگرانی مانند گندالف تحت شرایط خاصی در سرزمین میانه حضور داشتند
در حالی که تعداد زیادی شخصیت جالب در ارباب حلقه ها وجود داشت، اما ایستاریها ممکن است جالبترین آنها باشند. تالکین ورود آنها را در کتاب سیلماریلیون و همچنین طبیعت سرزمین میانه (Nature of Middle-earth) پوشش میدهد. آنها گروهی از مایارها (Maiar) بودند که در سرزمینهای جاویدان، در آن سوی دریاهای غربی زندگی میکردند. پنج نفر از آنها در حدود ۱۰۰۰ سال در عصر سوم برای مقابله با قدرت در حال افزایش سائرون به سرزمین میانه فرستاده شدند. آنها در ظاهر پیرمردها ظاهر شده بودند، اما قدرتی تقریباً خداگونه در پشت نمای به ظاهر فروتنانه خود داشتند.
با این حال، علیرغم تواناییهای فوق العاده ایستاریها، شرایط خاصی برای ایستاریها مقرر شد که مأموریت آنها را بسیار دشوارتر میکرد. آنها قرار نبود از قدرت بسیار خود در تضاد مستقیم با شر استفاده کنند. بلکه قرار بود از طریق نصیحت و اندرز به مردم آزاد سرزمین میانه الهام بخش باشند تا آنها بتوانند از خود دفاع کنند. در غیر این صورت، عواقب بدی را در پی داشت.
آنچه گندالف به بالروگ گفت
علاوه بر این ماهیت فاسدکننده قدرت توجیه قوی برای این شرایط سخت والار برای ایستاریها ارائه میکرد. در غیر این صورت، ایستاریها ممکن بود که وسوسه شوند و در نهایت خود به یکی از ظالمان تبدیل شوند. بخشی از چیزی که ایستاریها را بسیار جالب میکرد، درجه وفاداری آنها بود که به ماموریت خود نشان دادند و این که چگونه به وسوسه شدن برای استفاده از قدرت خود پاسخ دادند. طبق یادداشتهای تالکین، دو جادوگر آبی از جمع ایستاریها به سائرون تسلیم شده و فرقههای مخفی را در جایی از سرزمینهای شرق موردور تأسیس کردند.
در همین حال، راداگاست از ترس ماموریت خود را رها کرد و به دنیای درختان و حیوانات پناه برد و سارومان هم به مأموریت خود خیانت کرد و به یکی از افراد سائرون تبدیل شد. از سوی دیگر اما گندالف از آن فراتر رفت و حتی در هنگام نبرد با بالروگ خود را فدای مأموریتش کرد. از بین این پنج نفر، او تنها کسی بود که به مسیر خود وفادار ماند و تنها در مواقع ضروری از قدرت خود استفاده کرد. وقتی همه راههای یاران حلقه مسدود شد، آنها تصمیم گرفتند از طریق معادن موریا سفر کنند. آنها میدانستند که این یک سفر خطرناک در دل تاریکی خواهد بود و گندالف هم میدانست که موجود بدی در اعماق معادن پنهان شده است.
با این حال، هیچ کس انتظار نداشت که بالروگ در پل خزاددوم با آنها مقابله کند. گندالف با دیدن دیو باستانی میدانست که هیچ ترفندی جواب نمیدهد. کتاب سیلماریلیون تالکین، بالروگ را بهعنوان مایار سقوط کرده توصیف میکند که تسلیم وسوسههای مورگوث، اولین ارباب تاریکی قبل از سائرون شده و تبدیل به یکی از شیاطین شده بود. این امر بالروگ را حداقل با گندالف در موقعیتی برابر قرار داد. در حالی که استفاده از قدرتش در حیطه وظایف او نبود، حضور بالروگ همه چیز را تحت تأثیر قرار داد. اگر او از قدرتش استفاده نمیکرد، بالروگ همه را میکشت، حلقه یگانه را میگرفت و به یک ارباب تاریکی جدیدی تبدیل میشد.
بیشتر بخوانید: نولان میگوید که چگونه اوپنهایمر کیلین مورفی او را به یاد جوکر هیث لجر انداخت!
بنابراین، گندالف قدرت خود را به کار گرفت و در یکی از نمادینترین صحنههای ارباب حلقهها با بالروگ روبرو شد. گفتههای او تا حد زیادی بالروگ را از این که او کیست و چیست و سطح قدرت جادویی که میتواند در برابر او استفاده کند را معلوم میکند. در آغاز رویارویی آنها، گندالف به بالروگ گفت: تو نمی توانی بگذری. من خدمتکار آتش مخفی هستم، صاحب شعله آنور (Anor). برو. به سایه بازگرد! در حالی که این دیالوگ کمی با منبع اصلی متفاوت است، اما عبارت کلیدی همچنان یکسان است. بنابراین این چیزی است که گندالف در واقع گفت.
چگونه گندالف با بالروگ مقابله کرد؟
اولین کاری که گندالف انجام داد، این بود که بقیه اعضای یاران حلقه را با قرار دادن خود بین آنها و بالروگ به نوعی جان آنها را نجات داد و سپس به بالروگ هشدار داد. گندالف پس از گفتن این به بالروگ که نمیتواند بگذرد، گفت: من خدمتکار آتش مخفی هستم. آتش مخفی نام دیگری برای شعله فنا ناپذیر بود که ارو ایلوواتار از آن برای خلق حیات در رمان تالکین استفاده کرد. داستان خلقت تالکین با اشاره به آن، گندالف خود را یک مایار و خدمتکار ارو معرفی میکرد. در واقع، گندالف به بالروگ میگفت که گم شده یا با عواقب آن روبرو شوید.
سپس، گندالف خود را دارنده شعله آنور نامید. این نام شعله نباید با پادشاهی آرنور اشتباه شود، آنور کلمه سینداری به معنای خورشید بود. انتخاب گندالف برای فراخوانی آتش خورشید معنایی دوگانه داشت. اول، خورشید از نور لورلین (یکی از درختان والینور) سرچشمه گرفته، بنابراین گندالف دوباره تاکید میکرد که به والارها خدمت میکند. گندالف ناریا را به ارمغان آورد که حلقه آتش بود، بنابراین او همچنین به بالروگ درباره قدرت اضافی که داشت هشدارهایی میداد.
سپس گندالف بالروگ را با نام شعله اودون خطاب کرد، یعنی نام دیگری برای اوتومنو (Utumno) که به اولین قلعه مورگوث در سرزمین میانه مرتبط است. با این انتخاب کلمات، گندالف به بالروگ میگفت که میداند با خدمت به مورگوث به فساد، شرارت افتاده است. در واقع گندالف به بالروگ میگفت که به سایهها برگردد، مگر این که بخواهد مانند ارباب سابقش به سزای اعمال خود برسد. البته در نهایت بالروگ گوش نکرد و گندالف با شدیدترین نحو ممکن بالروگ را شکست داد تا از جان یاران حلقه محافظت کند. نظر شما در این باره چیست؟ لطفا نظرات خود را با ما به اشتراک بگذارید.
تاریخچه و داستان سری اساسینز کرید
عالی
خفن ترین فیلم تاریخ
در فیلم هابیت یکی از الف ها به گاندلف گفت میتراندیر. میترا الهه یا خدای نور در ایران باستان هستش .
واقعی
این یه اسم خاص تو دنیای آردا هس ربطی به ایران باستاننداره الکی جو سازی نکن
خب ایران باستان قدمتش بیشتر است یا کتاب تالکین ؟!؟!؟!!!!!