اخبار سینما و انیمیشن خبر سینما

ارباب حلقه‌ها ؛ بعد از وقایع نبرد حلقه چه اتفاقی برای ائوین افتاد؟

همانطور که می‌دانید یا شاید هم خبر نداشته باشید، وقایع ارباب حلقه‌ها دارای برخی از معروف‌ترین شخصیت‌های فانتزی موجود است. این تا حد زیادی به خاطر آن بوده تا داستان پایه‌ای را ایجاد کند که بیشتر ماجراهای فانتزی‌ بر اساس آن شکل بگیرند. در نتیجه این شخصیت‌ها به کهن الگوهایی برای مدل‌سازی ایده‌های جدیدتر و سپس تطبیق در صورت نیاز تبدیل شده‌اند. این قضیه به آن‌ها قدرت ماندگاری کلاسیکی می‌دهد تا هرگز از مد نیافتند، با این حال نمی‌توان این واقعیت را انکار کرد که گاهی ممکن است شخصیت‌پردازی‌شان قدیمی یا فرسوده به نظر برسد. البته که یک قهرمان کلاسیک از همه لحاظ خوب است، اما با گذشت زمان و تغییر فرهنگ آن دوره، مردم شروع به تمایل به دیگر داستان‌ها و شخصیت‌ها کرده‌اند. با کمال تعجب این کاری است که ارباب حلقه‌ها با یکی از شخصیت‌های اصلی زن خود به خوبی انجام می‌دهد و آن هم ائوین (Eowyn) است.

ائوین در طرح داستان نقش مهمی داشت و در اتحاد علیه سائرون که یکی از بزرگترین پیروزی‌های جبهه خیر بود، نقش مهمی ایفا کرد. این ائوین بود که موفق شد ویچ کینگ انگمار را در مبارزه‌ای تن به تن بکشد و بزرگترین خدمتکار سائرون را قبل از نبرد نهایی از زمین بازی خارج کند. با وجود این اتفاق شگفت‌انگیز، ائوین هرگز به خوبی برای مشارکت و حماسه آفرینی‌اش در جنگ شناخته نشد. اگر پاداشی هم در این بین به او تعلق گرفته باشد، آن زندگی آرام و خوشبختی بود که با شوهر جدیدش پیدا کرد. حال سوالی که وجود دارد، به زندگی او پس از جنگ که پر از رمز و راز است، مربوط می‌شود؛ چون اطلاعات زیادی در مورد چگونگی گذراندن آخرین سال‌های زندگی ائوین وجود ندارد. با مجله بازار همراه باشید تا بدانید ماجرا از چه قرار است.

داستان ائوین

ائوین در طی جنگ دشت‌های پلنور در فیلم سوم ارباب حلقه‌ها
ائوین در طی جنگ دشت‌های پلنور در فیلم سوم ارباب حلقه‌ها

ائوین و برادرش ائومر (Eomer) فرزندان برادر تئودن پادشاه روهان بودند. هنگامی که برادر و خواهر جوان در سنین جوانی یتیم شدند، پادشاه تئودن برادرزاده‌‌هایش را تحت سرپرستی خود گرفت و اساساً آن‌ها را به عنوان فرزندان خود پذیرفت. او ائومر را وارث خود نامید و ائوین هم بسیار مورد علاقه مردم روهان قرار گرفت. او سال‌های زیادی را صرف مراقبت از عمویش کرد، زیرا سلامتی او قبل از شروع جنگ بسیار تحلیل رفته بود. با وجود این، مردم علیرغم این که به واسطه وفاداری به عمویش وابسته بودند، ائوین را هم دوست داشتند و به او احترام می‌گذاشتند و او را به اندازه برادر و عموی خود در جایگاه رهبری می‌دیدند و این در داستانی که قهرمانان و رهبران آن عمدتاً مرد هستند، شاهکار کوچکی نیست.

زمانی که زمان هدایت مردم به سمت امنیت فرا رسید، ائوین اولین انتخاب برای هدایت آن‌ها بدون حضور عمو و برادرش بود. این وظیفه‌ای بود که او با اکراه پذیرفت. او می‌خواست در کنار خانواده‌اش سوار اسبش شود تا از خانه و دنیای خود در برابر نفوذ سائرون دفاع کند. با این وجود او نیازهای خود را برای خیر و صلاح مردمش کنار گذاشت و ثابت کرد که اعتماد به او بیجا نبوده است. خلاصه باید گفت که ائوین هر چیزی بود که می‌شد از یک رهبر انتظار داشت: دلسوز، خشن، شجاع، و بالاتر از همه وفادار!

در ادامه بزرگترین پیروزی ائوین محقق شد. ائوین تصمیم گرفت مخفیانه به ارتش عمویش بپیوندد و برای این کار خود را به شکل یک مرد درآورد و سوار اسبش راهی نبرد شد. در نبرد پلنور فیلدز یا دشت‌های پلنور، ائوین با ویچ کینگ انگمار که موفق شده بود تئودن را زخمی کند، مبارزه کرد. مبارزه او پیشگویی هزار سال پیش را برآورده کرد که در آن پیش گویی گفته شده بود که ویچ کینگ انگمار به دست هیچ مردی نابود نخواهد شد. به عنوان یک زن، ائوین سرنوشتی را که ازویچ کینگ محافظت می‌کرد را دور زد و با انجام این کار، چندین مانع را برای شخصیت‌های زن قدرتمند در آن دوره شکست.

ائوین ویچ کینگ را به قتل رساند، اما هرگز به خاطر این کار که مسلماً یکی از بزرگترین کارهایی بود که در کل جنگ انجام شد، به رسمیت شناخته نشد. اگرچه در نگاه به گذشته شاید مورد توجه قرار ندادن او راهی برای جلوگیری از عواقب سرپیچی از دستورات پادشاهش بود، حتی اگر جان او را نجات داده باشد.

سال‌های پس از جنگ ائوین

ائوین و ویچ کینگ انگمار نیمه جان در فیلم سوم ارباب حلقه‌ها
ائوین و ویچ کینگ انگمار نیمه جان در فیلم سوم ارباب حلقه‌ها

پس از پیروزی بزرگ او، داستان ائوین کم رنگ‌تر می‌شود. در حالی که حقایق خاصی وجود دارد که طرفداران آن‌ها را می‌دانند و تا حدی توسط آینده شخصیت‌های دیگر به آن پاسخ داده می‌شود، اما اطلاعات کمی از زندگی او پس از پایان جنگ وجود دارد. آنچه مسلم است این است که در اواخر جنگ، او با فارامیر برادر کوچکتر بورومیر آشنا شده و عاشق او شد، در نهایت با او ازدواج کرد و یک پسر به دنیا آورد که البورون نام داشت. ائوین و فارامیر پس از مرگ تئودن و تاجگذاری برادرش ائومر در ایتیلین (Ithilien) اسکان می‌یابند. پس از جنگ ائوین آزاد بود که زندگی خودش را داشته باشد از آن لذت ببرد.

در حالی که او ممکن است به اندازه کافی شجاع باشد که وارد نبرد شود، اما ائوین پذیرفت که صلحی که آن‌ها به دست آورده بودند، زمانی است که باید در شادی سپری شود، نه در جنگ! بنابراین او خود را وقف زندگی با همسر و خانواده‌اش کرد، وظیفه‌ای که معلوم است که ائوین از طریق البورون نوه دار خواهد شد. یکی از آخرین چیزهایی که در مورد زندگی او پس از جنگ وجود دارد، این است که او به مری هدیه‌ای به شکل شاخ روهان که میراث باستانی خانواده‌اش بود، اعطا کرد که مری بعداً از آن برای جمع کردن هابیت‌ها در جریان پاکسازی شایر (Scouring of the Shire) استفاده کرد تا به مردم خود کمک کند تا نفوذهای سارومان را از سرزمین خود دفع کنند. بنابراین، به نوعی اقدامات ائوین به نجات دو نژاد مختلف از سرزمین میانه کمک کرد و همه این‌ها از وفاداری به کسانی که او از آن‌ها مراقبت می‌کند، نشات می‌گیرد.

ائوین سزاوار یک زندگی آرام بود

فارامیر و ائوین در مراسم تاجگذاری آراگورن
فارامیر و ائوین در مراسم تاجگذاری آراگورن

هر چیزی فراتر از افسانه‌ها صرفاً حدس و گمان است، اما برخی چیزها را می‌توان از آنچه طرفداران باید ادامه دهند، استنباط کرد. برای شروع باید گفت که حتی اگر اطلاعات زندگی ائوین به طور کامل ثبت نشده باشد، برخلاف زندگی شوهرش، ممکن است نظم خاصی در آن وجود داشته باشد. با وجود همه چیزهایی که ائوین در داستان به دیگران کمک کرده است، او واقعاً هیچ زندگی شخصی نداشته است. او سال‌ها قبل از جنگ به مراقبت از عمویش پرداخت و به خاطر پادشاهی و خانواده‌اش از نیازها و خواسته‌های خود چشم پوشی کرد.

بنابراین می‌توان حدس زد که دور شدن و تشکیل خانواده برای خودش اولین باری بود که او واقعاً توانست برای خودش زندگی کند. حتی منطقی به نظر می‌رسد که چرا اطلاعات کمی در مورد یک فرد قابل توجه وجود دارد؛ چون بعد از سال ها خدمت به دیگران ائوین دیگر هیچ تعهدی ندارد که بقیه داستان زندگی خود را با کسی در میان بگذارد. زمان دقیق مرگ او نیز مشخص نیست، اما این ابهام نشان می‌دهد که او احتمالا تا سنین پیری زندگی کرده است. اگر چنین بود، پس ائوین می‌توانست با آرامش از سرزمین میانه برود و امید خود را برای زندگی در صلح پس از شکست سائرون برآورده کند. این نشان می‌دهد که چگونه یک شخصیت زن که از قضا جنگجو هم است، می‌تواند با آرامش زندگی کند و از قضا این راه را به خاطر جنگی که در آن تلاش کرده بود، برای خودش پیدا کرد.

در نهایت باید گفت که ائوین شخصیتی بود که قالب شخصیت زنان را شکست. او قدرت جادویی نداشت و فقط تا حد زیادی تلاش کرد تا به هموطنان خود و پادشاهش خدمت کند و این الهام بخش بسیاری از شخصیت‌های زن در سال‌های بعدی بود. ائوین سخت برای عاقبت بخیری خود جنگید و با پایان جنگ، تنها چیزی که او می‌خواست یک زندگی آرام و صلح آمیز بود.

بیشتر بخوانید: ارباب حلقه‌ها ؛ چگونه آراگورن می‌تواند با الروند نسبت خویشاوندی داشته باشد؟

به قول معروف هیچ خبری، خبر خوبی نیست و ترکیب این سکوت و بی خبری در بقیه عمرش با این واقعیت که او حداقل یک فرزند داشته و بعداً یک نوه داشت، به این معنی است که او زندگی آرام و شادی را که برای خودش می‌خواسته را داشته است. حتی اگر طرفداران از این که به داستان او بیشتر پرداخته نشده، ناامید شده باشند؛ ولی حداقل می‌توانند با دانستن این که او چیزی جز زندگی آرامش بخش را پس از وقایع ارباب حلقه‌ها پیش نگرفت، آرامش داشته باشند. نظر شما در این باره چیست؟ لطفا نظرات خود را درباره این موضوع با ما به اشتراک بگذارید.

ده بازی جدید با گرافیک فوق‌العاده ۲۰۲۴

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
2 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
علیرضا
پاسخ

بانو ائووین هر کی رو میدید زود عاشقش میشد. خیلی ماخوذ به حیا بودن ایشون.

مانوه
پاسخ

فقط میتونم بگم ممنون که از لجندریوم مطلب فارسی میزارید ، تا ابد هر مطلبی قرار بدید رو میخونم ، سپاسگزارم ارو ایلوواتار ازتون راضی باشه