از چه زمانی سارومان در وقایع ارباب حلقهها به متحد سائرون تبدیل شد؟
جادوگر شیطان صفت سارومان سفید یکی از محوریترین کاراکترهای ارباب حلقهها بود. هم رمان جی آر آر تالکین و هم اقتباسهای سینمایی پیتر جکسون، سارومان را شخصیتی خردمند و قابل اعتماد معرفی کردند. با این حال، زمانی که گندالف برای کمک گرفتن از او به آیزنگارد سفر کرد، متوجه شد که دوست قدیمیاش تسلیم نفوذ شیطانی ارباب تاریکی سائرون شده است. از آن نقطه به بعد سارومان به آنتاگونیست ثانویه داستان تبدیل شد و سرزمین میانه را درست مانند اربابش سائرون با قدرتی که در اختیار داشت، تهدید کرد. اگرچه این خیانت یک بسیار تکان دهنده بود، اما آنقدر که در ابتدا به نظر میرسید هم ناگهانی نبود.
چون حس کینه سارومان نسبت به گندالف و دیگر متحدان سابقش هزاران سال قبل از وقایع ارباب حلقهها به وجود آمده بود. همانطور که تالکین در ارباب حلقهها و دیگر متون سرزمین میانه نشان داد، تاریخچه و شخصیت سارومان او را در معرض تاثیر قدرتهای تاریک سائرون قرار داد. در حالی که دقیقا هیچ اتفاقی وجود نداشت که نقطه عطف سارومان به سوی جبهه شر باشد، اما نشانههای زیادی از وجود تاریکی در قلب او در طول زندگیاش وجود داشت. با مجله بازار همراه باشید تا بدانید ماجرا از چه قرار است و چرا سارومان با سابقه خوبی که داشت، به سمت سائرون متمایل شد؟
سارومان یکی از قدیمیترین موجودات سرزمین میانه بود
داستان سارومان قبل از وقایع سرزمین میانه آغاز شد. او یکی از مایارها بود، ارواح الهی که توسط خدای افسانه تالکین ارو ایلوواتار (Eru Ilúvatar) خلق شدند. در این دوران، سارومان به جای نامی که با آن او را میشناسیم، با نام کورنیر (Curunír) شناخته میشد. او مانند همه مایارها به یکی از ارواح قدرتمندتر به نام والار خدمت میکرد. کورونیر یکی از شاگردان والار اویله (Aulë) بود که بر مهارت آهنگری تسلط داشت و همین مهارت برای فساد نهایی او مهم بود، زیرا سائرون هم از شاگردان اویله به شمار میرفت. اگرچه اویله شیطان نبود، اما عمل آفرینش مایار سارومان را وسوسه کرد که به خود مغرور شود.
از آنجایی که ارو ایلوواتار تنها خالق واقعی در سرزمین میانه بود، تلاش برای جانشینی مخلوقات او یک عمل شیطانی و بد بود. این مفهوم با فلسفه آفرینش فرعی تالکین در دنیای واقعی هم گره خورده است. او معتقد بود که ایجاد چیز جدیدی از مخلوقات خدا یک عمل عبادی است، اما تلاش برای جایگزینی مخلوقات خدا کفر آمیز بود. در داستانهای تالکین، شر نمیتوانست بیافریند، فقط آنچه را که قبلاً وجود داشت را میتوانست فاسد کند. این همان دلیلی بود که زبان سائرون که به نام زبان سیاه شناخته میشود، از الفبای منحصربهفردی در ارباب حلقهها استفاده نکند، بلکه این زبان فقط قدرت خراب کردن خط الفی را داشت.
اگرچه سارومان و سائرون دید مشابهی نسبت به قضایا داشتند، اما آنها بلافاصله با یکدیگر متحد نشدند. دلیل این که سارومان سرزمین الهی والینور را ترک کرد و وارد سرزمین میانه شد، متوقف کردن سائورون بود. والارها نمیخواستند مستقیماً در جنگ حلقه مداخله کنند، زیرا قدرت آنها به قدری بود که آسیب جانبی درگیری آنها میتوانست سرزمین میانه را ویران کند. در عوض آنها پنج مایار را برای هدایت مردم سرزمین میانه به سوی پیروزی انتخاب کردند. این پنج مایار ایستاری یا جادوگران بودند که از جمله آنها به سارومان و گندالف میتوان اشاره کرد.
سارومان در حالی که همنوعان ایستاریاش در خانههای ساده زندگی میکردند یا از جایی به جای دیگر سرگردان بودند، او در برج سیاه و بزرگ اورتانک (Orthanc) اقامت گزید. این امر علاوه بر نشان دادن عدم تواضع او، به او امکان دسترسی به سنگهای پالانتیر (palantír) را داد که به سائورون اجازه میداد تا با او ارتباط برقرار کرده و ذهنش را قبل از ماجراهای ارباب حلقهها مسموم کند.
جادوگر سفید همیشه شیفته حلقههای قدرت بود
حتی قبل از پیوستن به سائرون، سارومان عمیقاً به دیگران مخصوصا به گندالف حسادت میکرد. زمانی که ایستاریها برای اولین بار وارد سرزمین میانه شدند، با الفی به نام سیردان (Círdan) آشنا شدند که یکی از حلقههای قدرت را در اختیار داشت. سیردان قدرت آینده نگری داشت، بنابراین میدانست که گندالف در آینده با چالشهای بزرگی روبرو خواهد شد. به همین دلیل، او تصمیم گرفت حلقه قدرت خود را به گندالف بدهد تا از آن برای مبارزه با بالروگ در ارباب حلقه ها استفاده کند. این موضوع سارومان را خشمگین کرد. بعدها، هنگامی که ایستاری و الفها گرد هم آمدند تا شورای سفید را تشکیل دهند، گالادریل پیشنهاد کرد که گندالف باید رهبر آن باشد. گندالف این پیشنهاد را رد کرد، بنابراین سارومان به رهبری شورای سفید رسید، اما او از این که اولین انتخاب نبود، ناراحت بود.
همانطور که تالکین در بخش حلقههای قدرت و عصر سوم (Of the Rings of Power and the Third Age) از سیلماریلیون بیان کرد، سارومان از این که توسط بزرگان شورا بعنوان اولین گزینه در نظر گرفته نشده بود، ناراحت شده بود. بر اساس یکی از یادداشتهای تالکین منتشر شده در کتاب داستانهای ناتمام، کینه سارومان علیه گندالف حتی زودتر از این اتفاقات شروع شد، چون والار به طور ضمنی اشاره کردند که گندالف قدرتمندترین ایستاری است. در نهایت شورای سفید سارومان را به عنوان رهبر خود انتخاب کرد، چون او از همه چیز در مورد سائرون و حلقههای قدرت آگاه بود، اما از قضا، این دانش باعث شد که او به اعضای خود خیانت کند. او شروع به تحقیق در مورد حلقه یگانه کرد تا ابزاری برای شکست دادن سائرون پیدا کند، اما هر چه بیشتر یاد گرفت، بیشتر به دنبال حلقه یگانه برای خودش بود.
تالکین در «حلقههای قدرت و دوران سوم» (Of the Rings of Power and the Third Age) توضیح داد: «کورنیر به افکار تاریک روی آورده بود و از قبل یک خائن بود، زیرا او میخواست که او و نه هیچکس دیگری حلقه یگانه را بیابد تا بتواند از آن استفاده کند و با آن در سرزمین میانه حکمرانی کند». سارومان بهعنوان همکار حلقهساز و شاگرد والار اویله، نمیتوانست جادو و هنری که سائرون در حلقههای قدرت به کار میبرد را تحسین نکند.
در همان بخش، تالکین نوشت: او مدت زیادی راه و روشهای سائرون را مطالعه کرده بود تا بتواند او را شکست دهد و اکنون به جای این که از کارهایش متنفر باشد، به عنوان یک رقیب به او حسادت می کرد. در این مرحله از داستان، سارومان هنوز به سائرون نپیوسته بود، اما شروع به دروغ گفتن و فریب اعضای شورای سفید کرد. تأثیر حلقهی یگانه آنقدر قوی بود که حتی بدون دسترسی به آن در سارومان شرارت را برانگیخت.
سارومان به هیچ کس وفادار نبود
سه گانه فیلم ارباب حلقهها اثر جکسون سارومان را به عنوان یک خدمتکار وفادار سائورون به تصویر میکشد؛ اما در رمان تالکین سارومان امیدوار بود که سرانجام ارباب تاریکی را سرنگون خواهد کرد. او قصد داشت هم قهرمانان و هم جبهه شر سرزمین میانه را فریب دهد تا بتواند ادعای قدرت مطلق داشته باشد. او حتی در مورد فرودو و شایر به نازگول دروغ گفت تا آنها نتوانند قبل از او حلقه واحد را بدست آورند. در اثر ارباب حلقهها: یاران حلقه جکسون، سارومان سعی میکند گندالف را متقاعد کند که به سائرون بپیوندد، زیرا معتقد است مبارزه با ارباب تاریکی فایدهای ندارد. در رمان تالکین، صحنه مشابهی رخ داد، اما او یک پیشنهاد اضافی به گندالف ارائه کرد: هنگامی که با خدمتشان به سائرون او را خشنود کردند، میتوانستند حلقه یگانه را گرفته و از آن برای حکومت بر سرزمین میانه استفاده کنند.
گندالف هم به سرعت پاسخ داد که سارومان هرگز در قدرت حلقه یگانه سهیم نخواهد بود. اولین باری که تالکین در ارباب حلقهها از او نام برد در فصل سایههای گذشته (Shadows of the Past) از یاران حلقه بود که در آن گندالف گفت: «دانش سارومان عمیق است، اما غرور او همراه با دانشش رشد کرده است. پس باید گفت که همین غرور او بود که باعث شد به گندالف حسادت کند، آرزوی حلقهی یگانه را داشته باشد و در نهایت به سائرون بپیوندد. همچنین این غرور بود که در نهایت منجر به سقوط او شد. پس از شکست در نبرد آیزنگارد، سارومان از تسلیم شدن به گندالف خودداری کرد، گندالف هم با وجود تمام کارهایی که سارومان انجام داده بود، به او رحم کرد.
بیشتر بخوانید: مورگوث چه کسی بود و چه تاثیری در وقایع ارباب حلقهها داشت؟
سارومان هم از آخرین بقایای سحر و جادو خود برای فرار از دست دشمنان انت (Ent) خود استفاده کرد و ناامیدانه سعی کرد به نوعی قدرتش را بازگرداند. شرایط پیرامون مرگ سارومان بین رمان و فیلم به شدت متفاوت بود، اما در هر دو، خدمتکارش گریما ورمتونگ (Grima Wormtongue) بخاطر بدرفتاریهایی که سارومان در حقش کرده بود، او را به قتل رساند. سارومان به قدری به خودش فکر میکرد که هرگز احتمال خیانت به خود را نمیداد. حتی در هنگام مرگ، سارومان ذلت بزرگی را متحمل شد. از آنجا که او علیه والارها عمل کرده بود، روح جاودانهاش نتوانست به والینور بازگردد و مجبور شد در سرزمینی که سعی کرده بود فتح کند کاملاً ناتوان و سرگردان بماند. نظر شما در این باره چیست؟ لطفا نظرات خود را در این باره حتما با ما به اشتراک بگذارید.
خاطره انگیزترین بازیهای پلی استیشن
به جای این مزخرفات مطالبی بذارین که به درد مردم بخوره….الان این چرتو پرتا چه فابده ای برای دنیا یا آخرت ادم داره؟
سلام دوست عزیز
خیلی ممنونیم که نظرتون رو با ما به اشتراک گذاشتی
گفتین دنیا و آخرت
همین داستانها و رمانها آمیختهای از ماجراهای انسانها و موجوداتیه که نتونستن خوب با محیط تعامل کنن و در نهایت به قول خودتون آخرتشون خراب شد.
سارومان غرورش باعث شد تا نابود بشه و عاقبت خوشی نداشته باشه
چه درسی از این بهتر که آدم باید از غرور زیاد دوری کنه و در برابر دیگران متواضع باشه
بازم ممنونم از نظری که دادی و باعث شدی این سوال که تو ذهنت ایجاد شده بود رو کمک کنیم تا حل بشه.
چرت نگو مرد مومن،هرکی دوسداشته باشه میخونه،هرکی نخواد نمیخوره،اجبارت ک نکردن
خداوند متعال با اون همه بزرگیش عبارت (لا اکراه فی دین)رو در قران کریم ذکر کرده و بعد فواید پذیرش دین و عمل به دستورات رو ذکر کرده
ولی متاسفانه بندگان خدا. میان همه چیز رو قاطی میکنن و هر چیز ک خلاف میل خودشون بود رو مزخرف میدونن و میگن نباید بیان بشه. و این عمل باعث ایجاد شکاف در جامعه میشه چون به مرور بقیه هم نظرات شما رو مزخرف قلمداد میکنن
بیاید به علایق همدیگه احترام بزاریم
خب شما ناراحت میشی نخون. من خودم نماز خون و شیعه هستم ولی در کنارش یه آدم به شدت فیلم باز تخیلی هستم. خشک مذهبی خودت رو ننداز گرد مقاله.
چقد شما بی خرد و بی فکری دوست عزیز
مطالب خیلی عمیق تر از قدرت فهم شماس
لازم به ذکر است که بالروگ ها نیز همانند سائورون و سارومان و گندالف، مایار هستند.
اصلا از این ادبیات خودم خوشم نمیاد ولی بنده شخصا ریدم به دنیا و اخرت تو انسان بیشعور و چقد از دسته شما متنفرم که حتی تو هنر هم دخالت میکنیدچیزی که هیچی ازش نمیدونید.و اینکه معلومه شما اینقد تو دنیا و اخرت و پیرامونش تحقیق کردی یه جاش نخوندی تو کار مردم دخالت نکن و چیزی که نمیپسندی فقط دهنتو ببند و بقیه رو قاطی افکار مریضت نکن
سپاس از ادمین عزیز واقعا خسته نباشید من به عنوان طرفدار دنیای تالکین از شما بسیار سپاسگذارم برا پرداختن و توضیحات دقیق و عالیتون
من ک عاشق فیلمش بودم.فیلمهایی ک هزینه میبرن روش کار میشه کلی نیرو براش فعالیت میکنن جای ستایش دار.طیبه اسکندری تاجر لباس کار
تلگرامhttps://t.me/Tasuniform
اینستا.t.as1270uniform
۰۹۳۶۱۲۴۶۱۳۲
ارباب حلقه ها واقعا یه راز بزرگ داره که هر کسی اونو نمیفهمه
منم به نوبت خودم تشکر میکنم از متنجابتون اقای سید عباس حسینی . توصیف کاملی بود خیلی از سوالات ذهنیم در مورد دنیای تالکین رو پاسخ گرفتم . ممنون از سایت خوبتون
اقا لذت بردیم واقعا جالب بود دمتون گرم خسته نباشید
بابت زحمتی که برای این مقاله کشیدید ممنون ❤
حالا می فهمم تو هابیت ها وقتی گنداف سعی داشت از خطری که بیخ گوششون داشت رشد می کرد و قدرت می گرفت و سایرون می خواست با کمک ازوگ حرمت شکن و اژدها دوباره قدرت بگیره به اعضای شورا هشدار میداد فقط سارومان مخالفت می کرد و می گفت گنداف همش دنبال دردسر می گرده و هیچ خطری نسیت
به نظرم فیلمش خیلی محدوده و گنگ و واقعا نمیشد حدس زد سارومان به اعضا دروغ می گفت و به میتراندیر حسادت می کرد. فقط بانو گالادریل به حرفاش توجه می کرد