
چرا دستنیافتنیها فوقالعاده است؟
دستنیافتنیها (The Intouchables) که از قصد به انگلیسی اشتباه نوشته شده است. یکی از بهترین و حالخوبکنترین فیلمهای دهه گذشته و جهان به شمار میآید. همچنین جزو ۲۵۰ فیلم برتر IMDB است. زمان اکرانش هم به پرفروشترین فیلم فرانسوی تبدیل شد. علاوه بر این در آمریکا بازخورد خوبی از منتقدین و مردم کرفت. طوری که بعدها نسخه آمریکاییش با بازی برایان کرانستون و کوین هارت ساخته شد. با این وجود فیلم جادوی اثر اصلی را نداشت. در این مقاله علت ماندگاری دستنیافتنیها را بررسی میکنیم.
شروعی دراماتیک

آغاز دراماتیک و سرکاری The Intouchables
رانندهای سیاهپوست با سرعتی بالا و غیرمجاز رانندگی میکند. پلیس سریع متوجه میشود و او را کنار میزند. راننده ادعا میکند که دوستش را باید سریع به بیمارستان ببرد. چون تشنج کرده است و نمیتواند خود را کنترل کند. به همین خاطر پلیس به آنها حق میدهد و اجازه میدهند که به بیمارستان بروند. پس از رفتن ماموران هر دو از خنده رودهبر میشوند. سیگار میکشند، آهنگی میگذارند و دوباره ویراژ میدهند.
شخصیتهای اصلی داستان فیلیپ (فرانسوا کلوزه) و دریس ( عمر سی) نام دارند. فیلیپ فردی ثروتمند، ناراحت و فلج است که دوران بدی را سپری میکند. در حالی که دریس شخصیتی خونگرم، ساده دارد و همچنین فقیر است. نویسنده و کارگردان به ترتیب الیویر ناکاچه و اریک تالدانو دستیافتنیها را بر اساس داستانی واقعی خلق کردهاند. فقط اصلیت شخصیت دریس را از سنگالی به الجزایری تغییر دادند. نام واقعیش هم عبدالله است. همین ویژگی باعث میشود به آن جدیتر نگاه کنیم.
شکل گیری رفاقتی غیرمنتظره
سکانس مصاحبه برای مراقبت از فیلیپ
بعد از مقدمه فیلم به زمان عقب برمیگردد و داستان شکلگیری رفاقت دو شخصیت اصلی را روایت میکند. دستیار فیلیپ در این برهه در جستجوی پرستاری برای مراقبت از رئیسش است. فیلیپ امیدی به استخدامشدن ندارد، فقط برای مصاحبه حاضر میشود تا در صورت ردشدن مزایایی از آن دریافت کند. حین مصاحبه دریس هیچ نوع دلسوزی یا ترحمی نسبت به فیلیپ نشان نمیدهد، حتی گستاخانه رفتار میکند.
ولی برخلاف تصور اطرافیان، فیلیپ از رفتار بیپروایانهاش استقبال میکند و او را میپذیرد. دریس هیچ نوع تجربهای در پرستاری از افراد معلول ندارد. به همین دلیل هنگام ورود دستورهای خدمهاش را زیر پا میگذارد.
اهمیت مهارت نرم
شیرینکاریهای دریس هنگام اصلاح رئیسش
مثلا وقتی به او میگویند که رئیس را باید در ون مخصوص معلولین سوار کنی. او قبول نمیکند. چون میبیند، رئیس ماشینهای اسپرت و مدل بالایی دارد؛ بنابراین فیلیپ را سوار ماشینهای لوکسش میکند. او ابتدا مقاومت میکند، اما کمکم از تصمیمات هنجارشکنانهاش استقبال میکند. انگار دریس فیلیپ را از یکنواختی زندگیش درمیآورد و جانی دوباره به او میبخشد. چون احساس نشاط و امید به زندگی پس از فلجشدنش کمرنگ شده است. هیچکس نیز نتوانسته بود دوباره حالش را بهتر کند. در واقع مهارت اجتماعی بالا و سادگی دریس زندگیش را عوض میکند؛ مهارت نرمی که ممکن است حتی بهترین پرستارها هم آن را نداشته باشند.
گره هایی که منجربه پیوند می شوند
فارغ ز غوغای جهان
نقطه قوت دستنیافتنیها رابطه پویا دریس و فیلیپ است. با وجود این که هر دو اختلاف سنی بالایی دارند. همچنین سلیقه متفاوتی در موسیقی یا نقاشی دارند. اما هر دو احساساتی هستند، فقط دریس رکتر احساساتش را بیان میکند. ولی مقابل فیلیپ باملاحظهتر رفتار میکند. همچنین به ورزشهای مخاطرهآمیزی مانند چتربازی علاقه دارد.
سکانسی که دریس چتربازی را امتحان میکند، آدم را یاد فیلم لیست آرزوها (Bucket List) میاندازد. سکانسی که جک نیکلسون با اشتیاق از هواپیما خود را به پایین پرتاب میکند. اما مورگان فریمن با ترس و لرز همراه با مربی پروازش از هواپیما به بیرون میپرد. این جا ولی دریس بیشتر میترسد. دقیقا همین لحظههای شیرین است که رابطه دو کاراکتر را قویتر میکند.
از دیگر سکانسهای ماندگار فیلم میتوان به لحظهای اشاره کرد که گروهی برای فیلیپ اپرا مینوازند. دریس با این موسیقی ارتباط برقرار نمیکند. برای همین بدون اجازه رئیسش بلند میشود و آهنگ را عوض میکند، سپس شروع به رقصیدن میکند. به مرور حال و هوای جمع را نیز عوض میکند. همانند فیلیپ ما هم نسبت رفتار او گارد میگیریم، اما کمکم از تغییر فاز اپرا به آهنگهای جورج بنسون لذت میبریم.
ساده و بی شیله پیله
فیلم به طور کلی درونمایه عمیق یا قابلتأملی ندارد. بیشتر وظیفهاش سرگرمکردن و ایجاد حسی خوب در مخاطب است. نمیتوان آن را یک اثر انگیزشی بینقض در نظر گرفت. چون احتمالا اکثر پیامهایش را در آثار دیگری دیدهاید یا آنها را از قبل میدانید.
ژانر The Intouchables برومنس (Bromance) است. فیلمهایی کمدی که در آنها دوستی و روابط بین شخصیتها اهمیت بالایی دارد. به نظر موضوع ساده یا پیشافتادهای به نظر میرسد. ولی اگر بازیها درست از آب در نیایند، با اثری لوس و فراموشنشدنی مواجه میشویم. با این حال چنین اتفاقی در دستنیافتنیها رخ نمیدهد. موضوعی که عکسش در نسخه آمریکایی اتفاق افتاد. به همین خاطر بینندهها با آن ارتباط برقرار نکردند.
اگر دنبال فیلمی پیچیده نیستید یا از نظر ذهنی توانایی پردازش فیلمهای عمیق را ندارید، دستنیافتنیها توصیه میشود. فیلم نشان میدهد، گاهی برای خلق اثری ماندگار نیازی به داستان پیچیده نیست. بلکه فیلمنامهای جذاب با شخصیتپردازیهای خوب هم کافی است. نظر شما راجع به این اثر چیست؟ آیا با آن ارتباط برقرار کردید؟ شما چه فیلمی را برای ایام عید پیشنهاد میکنید؟
منبع: nbr
سلطان بازیهای ماجراجویی برگشت؛ میزگیم با گلخان جونیور
نظرات