در این مقاله قصد داریم تا نگاهی عمیقتر به یکی از محبوبترین بازیهای ویدیویی تاریخ یعنی ماینکرفت داشته باشیم و ببینیم این بازی ساده چگونه موفق شده تا هزاران نفر در سرتاسر جهان را مجذوب خود کند.
در بین اخبار دنیای بازی، ویدیوهای یوتیوب، استریمهای زنده، از مانیتور گیمینگ گرانقیمت یک گیمر حرفهای گرفته تا صفحه گوشی موبایل یا تبلت یک کودک یا نوجوان و خلاصه به هر جایی از دنیای بزرگ بازیهای ویدیویی که نگاه کنید، اثری از یکی از بزرگترین آثار تاریخ ویدیوگیم (حتی میتوان گفت بزرگترین بازی ویدیویی دوران معاصر) یعنی ماینکرفت پیدا میکنید.
امروزه نفوذ بازی ماینکرفت در دنیای بازیهای ویدیویی آنقدر عمیق و گسترده شده که به سختی میتوان اثری را با توان رقابت با آن در تمام زمینهها پیدا کرد. تاکنون بیش از ۳۰۰ میلیون نسخه از این بازی روی پلتفرم های مختلف به فروش رسیده و این اثر در سال ۲۰۲۳ حدود ۱۴۰ میلیون بازیکن فعال داشته است. ماینکرفت سالهاست که جزو محبوبترین بازیها برای تولیدکنندگان محتوا و البته بینندگان چنین محتواهایی در توییچ و یوتیوب است و خلاصه کمتر گیمری را میتوان یافت که نام ماینکرفت برایش ناآشنا باشد.
اما سوال اصلی اینجاست: چرا ماینکرفت به این جایگاه دست پیدا کرده؟ یک بازی تقریبا ساده که بخش بزرگی از آن توسط تنها یک نفر خلق شده و نه از گرافیک واقع گرایانه بازیهایی مثل کالاف دیوتی و جی تی ای بهره ای برده، نه مانند مجموعه وارکرفت، لست آف آس و گاد اف وار دارای داستان و اتمسفر نفسگیر است و گیمپلی آن نیز با گیمپلی سریع و پرهیجان بازیهای اکشن قابل مقایسه نیست، چطور توانسته چنین سلطنتی برای خود دست و پا کند؟
قاعدتا ما اولین کسانی نیستیم که چنین سوالی به ذهنمان خطور کرده و احتمالا آخرین آنها نیز نخواهیم بود. در مورد علت و دوام محبوبیت ماینکرفت صحبتهای زیادی شده و مطالب زیادی نوشته شده که میتوانید با یک سرچ ساده به آنها دسترسی پیدا کنید. نویسندگان این مطالب به جنبههای مختلفی از بازی ماینکرفت توجه کرده و عوامل متنوعی را دلیل محبوبیت بی اندازه این عنوان دانستهاند: از عواملی مانند امکان تجربه بازی یه صورت چند نفره، ارائه نسخههای مختلف مانند نسخه داستانی ماینکرفت، استفاده از این بازی در آموزش کودکان، پشتیبانی مستمر و انتشار آپدیتهای منظم برای بازی گرفته تا موارد پیچیدهتر و دور از ذهنی مانند جذابیت مادهای متنوع این بازی، ایجاد حس نوستالوژیک برای تجربهکنندگان بازی در سالهای اولیه انتشار آن و تاثیر شبکههای اجتماعی روی محبویبت این اثر.
بیشک نمیتوانیم بگوییم یک عامل جادویی یا یک فرمول طلایی وجود دارد که به تنهایی این اثر را به عرش رسانده و قطعا عوامل مختلفی در کنار موارد گفته شده، کم یا زیاد در محببوبیت ماینکرفت تاثیرگذار بوده و هنوز هم هستند. میتوانیم هر کدام از این عوامل را به شکل مفصل و دقیق با هم موشکافی کنیم، اما در اینجا قصد ندارم چنین کاری انجام دهم. چرا که فکر میکنم باید عامل پایهای این موفقیت را در جای دیگری جستجو کنیم. آن عامل اصلی مثل ستونی عمل میکند که تمام عوامل دیگر روی آن سوار شده و امپراتوری ماینکرفت را بوجود میآورند.
بیایید کمی عمیقتر نگاه کنیم، چرا بازیهای ویدیویی برای ما جذاب هستند؟ چرا ما از بازی کردن لذت میبریم؟ شاید این سوال برای شما مسخره به نظر برسد یا شاید با پرسیدن آن از افراد مختلف جوابهای متفاوتی مثل «چون لذتبخش است» یا «سرگرمی دیگری ندارم» و مانند اینها دریافت کنیم. اما از نظر من بزرگترین جذابیت بازیهای ویدیویی برای بسیاری از افراد این است که بازیها امکان تجربه زندگی متفاوتی را به ما میدهند. چه کسی میتواند در زندگی روزمره خود جادوگری را یاد گرفته و با استفاده از آن یک اژدها را شکست دهد؟ کدامیک از ما میتوانیم به فضا رفته و در سیارات دیگر کلونیهای انسانی بسازیم؟
در واقع از نظر من بسیاری از ما در فیلمها، رمانها، افسانهها و البته بازیها به دنبال این تجربه متفاوت هستیم. راز جذابیت بیاندازه بازیهای ویدیویی این است که ما دیگر تنها در جایگاه مخاطب نیستیم و بازیها این حس را به ما القا میکنند که خودمان در حال از سر گذراندن آن تجربه خاص هستیم. برای مثال بیایید مبارزه بتمن و جوکر در یک فیلم و یک بازی را با هم مقایسه کنیم: وقتی داریم این مبارزه که در فیلم اتفاق افتاده را برای دوست خود تعریف میکنیم، دیگری را عامل اتفاقات دانسته و احتمالا میگوییم «بتمن اینطوری جوکر را شکست داد». اما وقتی که مرحله باس فایت بازی را تعریف میکنیم، معمولا درباره خود و عملکرد خودمان حرف زده و میگوییم «رفتم پشت جوکر و به او حمله کردم.»
این تفاوت پایهای نه تنها ویدیوگیم را از سایر مدیومهای سرگرمی متفاوت میکند، بلکه باعث ایجاد تفاوت در بازیهای مختلف نیز میشود. در بازیهایی مثل مجموعه آنچارتد یا هیلو ما در نقش یک فرد مشخص قرار گرفته و بخشی از زندگی یک شخصیت از پیش ساخته شده را تجربه میکنیم و تجربه ما محدود به همین شخصیت یا کاراکترهاست. در بازیهایی مثل اسکایریم که جهان آزادتری دارند، امکان شخصی سازی کاراکتر در آن وجود داشته و محیط بازی نیز پویاتر است. میتوانیم کمی خیال خود را آزادتر گذاشته و خودمان را نزدیکتر به شخصیتی که کنترل آن را در دست داریم، حس میکنیم. اما هنوز هم محدود به محیط از پیش ساخته شده بازی و امکانات مشخص شده آن هستیم.
در اثری مثل ماینکرفت اگرچه هنوز هم امکانات بازیکن محدود است، اما این امر تا حد بسیار زیادی کاهش پیدا کرده. بازیکن نه توسط داستان محدود میشود و نه شخصیت. از طرفی این بازی به بازیکن امکان تغییر محیط و خلق با استفاده از مواد موجود در بازی را میدهد و این به معنای آن است که هر بازیکن میتواند تجربه منحصر به فردی در این دنیای کوچک داشته باشد.
در واقع ماینکرفت اگرچه از لحاظ گرافیکی شباهت بسیار کمی با دنیای واقعی دارد، اما قوانین حاکم بر آن، دنیای این بازی را بسیار شبیه به یک دنیای واقعی میکند. به عبارت دیگر در ماینکرفت ما مخاطبی نیستیم که زندگی استیو را تماشا میکند یا فردی که بخشی از زندگی استیو را به همراه او تجربه میکند. بلکه این خود ما هستیم که در جزیره زندگی میکنیم. این خود ما هستیم که از دست عنکبوتها و زامبیها فرار کرده و خانه و مزرعه میسازیم. در نهایت مرز بین بازیکن و شخصیت بازی انقدر کمرنگ میشود که ما و استیو یکی میشویم؛ به همین علت است که به دستاوردها و ساختههای هرچند کوچک خود در دنیای ماینکرفت افتخار میکنیم. همانطور که از دستاوردهای خود در زندگی واقعی لذت میبریم. باز به همین دلیل است که از تماشای دنیا و ساخته ها و اکتشافات دیگران در دنیای ماینکرفت لذت برده و گاهی با آن ها رقابت میکنیم. به خاطر همین مسائل است که برخی ماینکرفت را یک تجربه موفق در خلق دنیایی ورای جهان عادی یا نمونهای از متاورس بدانند.
از نظر من این قدرت ماینکرفت در خلق تجربه نزدیک به یک زندگی واقعی در دنیایی خیالی است که با اجرای صحیح و پشتیبانی خوب و استفاده از سایر عواملی که در ابتدای مقاله به آن اشاره کردیم، این بازی را نه تنها از سایر آثار دنیای ویدیوگیم متمایز میکند، بلکه ماینکرفت را به پیشرو مسیر صعود به قله ای تبدیل میکند که بسیاری از آثار هنری و رسانهای در تلاش برای رسیدن آن شکست خوردهاند. این همان جادوی ویدیوگیم است.
نظر شما در مورد بازی ماینکرافت و محبوبیت آن چیست؟ چه ویژگیهایی را عامل موفقیتهای این اثر میدانید؟ در ابتدا به چه دلیلی شروع به تجربه ماینکرفت کردید؟ نظرات خود را در این باره با ما در میان بگذارید.
منبع: مجله کافه بازار
«رفتم پشت جوکر و به او حمله کردم.» یذره دارک نبود؟🌚🗿