چرا هیچ سریالی نمیتواند موفقیت عروسی سرخ را تکرار کند؟
عروسی سرخ (Red Wedding) در سریال بازی تاج و تخت (Game of Thrones) به یکی از تأثیرگذارترین لحظات تاریخ تلویزیون تبدیل شده است. این صحنه که در قسمت نهم فصل سوم با عنوان باران کاستامر (The Rains of Castamere) پخش شد، با کشتار غیرمنتظره شخصیتهای محبوب، ضربهای سهمگین به روح و روان بینندگان وارد کرد.
بیش از یک دهه از پخش این قسمت میگذرد، اما هنوز هر زمان که سریالی قصد دارد صحنهای تکاندهنده خلق کند، ناخودآگاه با عروسی سرخ مقایسه میشود. در این گزارش، به بررسی دلایل ناکامی سریالهای مختلف در تکرار موفقیت این صحنه افسانهای میپردازیم.
تجربه عروسی سرخ نشان میدهد که برای خلق لحظات ماندگار در تلویزیون، تنها شوک و خشونت کافی نیست
شکوه و تاثیرگذاری بینظیر عروسی سرخ
باران کاستامر با کسب بالاترین امتیاز در میان تمام قسمتهای بازی تاج و تخت در وبسایت IMDb، جایگاه ویژهای در دل مخاطبان دارد. زمانی که راب استارک (Robb Stark) و مادرش کتلین (Catelyn Stark) در میانه یک مهمانی به طرز فجیعی به قتل رسیدند، موجی از بهت و ناباوری جهان را فرا گرفت.
آنچه این صحنه را متمایز میکند، غافلگیری محض بینندگان است. تا پیش از آن، مخاطب باور داشت که راب استارک قهرمان داستان است و بالاخره انتقام پدرش را خواهد گرفت. اما جورج آر. آر. مارتین (George R. R. Martin) و سازندگان سریال، قواعد روایت کلاسیک را شکستند و نشان دادند در دنیای وستروس (Westeros)، هیچکس در امان نیست.
همه میخواهند عروسی سرخ بعدی را بسازند
پس از موفقیت چشمگیر بازی تاج و تخت، بسیاری از شبکههای تلویزیونی در تلاشاند تا جانشینی برای این سریال پیدا کنند. بخشی از این تلاش، ساخت صحنههایی است که بتواند همان تأثیر عروسی سرخ را داشته باشد.
سریال خاندان اژدها (House of the Dragon) با صحنه خون و پنیر (Blood and Cheese)، سرگذشت ندیمه (The Handmaid’s Tale) با قتلعام عروسی در فصل ششم، و حتی آخرین بازمانده از ما (The Last of Us) با مرگ یکی از شخصیتهای اصلی در فصل دوم، همگی تلاش کردهاند تا لحظهای مشابه خلق کنند.
وبسایتهای نقد و بررسی مانند SlashFilm و Decider بهطور مرتب صحنههای تراژیک سریالهای جدید را با عروسی سرخ مقایسه میکنند، اما واقعیت این است که تقریباً هیچکدام نتوانستهاند به پای آن برسند.
چرا تکرار موفقیت عروسی سرخ تقریباً غیرممکن است؟
یکی از مهمترین دلایل موفقیت عروسی سرخ، زمان کافی برای ایجاد پیوند عاطفی بین مخاطب و شخصیتها بود. بینندگان تقریباً سه فصل کامل با راب و کتلین استارک همراه بودند و در تمام فراز و نشیبهای زندگی آنها شریک شده بودند. در مقابل، سریالهایی مانند آخرین بازمانده از ما تنها یک فصل فرصت دارند تا این پیوند را ایجاد کنند. خاندان اژدها نیز قبل از ارائه صحنه خون و پنیر، زمان کافی برای معرفی هلنا (Helaena) و فرزندانش به مخاطب اختصاص نداده است.
بازی تاج و تخت زمانی به محبوبیت رسید که سریالهای فانتزی با کیفیت بالا و دارای بودجه سنگین، چندان رایج نبودند. این سریال مرزهای ژانر را جابهجا کرد و رویکردی تازه به داستانگویی ارائه داد. امروزه، تقریباً هر سریال بزرگی تلاش میکند با صحنههای خشن و غیرمنتظره، مخاطب را غافلگیر کند. این اشباع بازار از صحنههای شوکآور باعث میشود تأثیر آنها به مرور کاهش یابد. به عبارتی، مخاطب امروز دیگر به راحتی غافلگیر نمیشود.
عروسی سرخ در زمانی پخش شد که شبکههای اجتماعی تازه در حال گسترش بودند و بحثهای آنلاین درباره سریالها به یک پدیده فرهنگی تبدیل شده بود. واکنشهای مردم در توییتر و فیسبوک به این صحنه، خود به بخشی از جذابیت آن تبدیل شد. امروزه با وجود هزاران سریال و فیلم در پلتفرمهای مختلف، توجه مخاطبان پراکندهتر شده و کمتر پیش میآید که یک صحنه تلویزیونی به موضوع گفتگوی روزمره تبدیل شود.
در بسیاری از سریالهای جدید، صحنههای خشن و تراژیک علیه شخصیتهای منفی داستان رقم میخورد. برای مثال، در سرگذشت ندیمه، قربانیان خشونت اغلب افرادی هستند که خود مسبب ظلم و ستم بودهاند. این در حالی است که تأثیر عروسی سرخ دقیقاً به این دلیل بود که شخصیتهای مثبت و محبوب داستان قربانی شدند، آن هم زمانی که مخاطب انتظار داشت آنها در نهایت پیروز شوند.
تجربه عروسی سرخ نشان میدهد که برای خلق لحظات ماندگار در تلویزیون، تنها شوک و خشونت کافی نیست. آنچه یک صحنه را به یاد ماندنی میکند، ترکیبی از زمینهسازی دقیق، شخصیتپردازی عمیق، و غافلگیری هوشمندانه است. شما درباره این قسمت تاثیرگذار چه فکر میکنید؟ نظرات خود را با ما در میان بگذارید.
منبع: screenrant
بزرگترین یوتیوبر کالاف دیوتی ایران کیه؟ میزگیم با ملیکا دیوتی
نظرات