۱۰ قسمت برتر سریال انیمیشنی اسپایدرمن که باید تماشا کنیم
انیمیشن سریالی اسپایدرمن (Spider-man) موردِ نظر ما که میخواهیم دربارهاش صحبت کنیم شاید کمی قدیمی بنظر برسد اما مگر کمیکهای زیبای مارول (Marvel) قدیمی میشوند؟ محتوایهای زیادی اَعمم از فیلم، انیمیشن و بازی برای اسپایدرمن تولید شده اما این انیمیشنِ مرد عنکبوتی واقعاً خاص و خوب است و از این رو میخواهیم به بررسی ۱۰ قسمت فوقالعاده سریال انیمیشنی مرد عنکبوتی بپردازیم، در نتیجه همراه مجله بازار باشید.
پس از موفقیت عظیم دیسی با سریالِ انیمیشنی «بتمن»، شرکت مارول تصمیم گرفت که برای رقابت با آنها دو تا از شخصیتهای خود را بر روی آنتنِ تلویزیون بیاورد. «مرد عنکبوتی» و «ایکسمن» بهعنوان رقبای سرسخت برای مقابله با برنامههای ابرقهرمانی برادران وارنر انتخاب شدند و میتوانستند واقعاً رقابت کنند چرا که مارول انتظارات بالایی از آنها داشت وطرفداران زیادی کیمک بوکهای این دو کاراکتر را دنبال میکردند. از این تقابلِ میان مارول و دیسی، سریال انیمیشن مرد عنکبوتی ساخته شد که هنوز هم برای نسل هزاره بهعنوان تفسیر درست از مرد عنکبوتی بهیادگار مانده است.
بهترین اپیزودهای سریالِ انیمیشنِ مرد عنکبوتی، معمولاً پایان داستانهای طولانیتر بودند که با پیشرفتِ سریال رایجتر شدند. اگرچه این برنامه به دلیل سانسور، محدود شده بود اما همچنان میتوانست خطوط داستانیای را توسعه دهد که مضامین بالغانه و دراماتیک را به تصویر میکشیدند و تجربهای بهیادماندنی برای کودکان و در عین حال جذاب برای بزرگسالان خلق میکردند.
۱۰. Black Cat، نمادینترین تصویر از فلیشیا هاردی (Felicia Hardy)
این تصویر مربوط به خود انیمیشن نیست
اگر شما هم جزء طرفداران دوآتیشه مرد عنکبوتی هستید، احتمالاً خوب میدانید که فلیشیا اولین کسی بود که واقعاً میتوانست با هویت مخفی پیتر پارکر همگام شود. او که گربه سیاه نام داشت، در بسیاری از جنبهها شبیه به زن گربهای (Catwoman) در سریال بتمن بود و رابطهای مانند او، با اسپایدرمن داشت یعنی شیفته طبیعت قهرمانانه مرد عنکبوتی بود و مدام بهعنوان یک دزد او را به چالش میکشید اما در نهایت فردی با قلب مهربان است.
در قسمت سوم از فصل چهارم که اپیزودِ «گربه سیاه» نام دارد، شما برای اولین بار خواهید دید که هاردی بهعنوان یک ضدقهرمان معرفی میشود. او محصول سُرمی بوده که کاپیتان آمریکا نیز از آن استفاده داشته است؛ این ماده به او قدرت، چابکی و استقامتِ فوقالعادهای میبخشد که در کنار شخصیت گربه سیاه با دیالوگهای شوخطبعانه و جسورانه، جذابیتِ خاصی را میسازد تا همراه با پیتر، دشمنان را شکست دهد.
۹. اپیزود Carnage به نامش وفادار بود
بازگشت ونوم (Venom) اتفاق بزرگی محسوب میشد اما استخدام شدن کلتوس کسدی (Cletus Kasady) توسط دورمامو (Dormammu) و موردو (Mordo) قوس داستانی را تقویت کرد ولی روایت این قسمت، زمانی بازگشت ونوم را تحتالشعاع قرار گرفت که ادی براک (Eddie Brock) توسط کلتوس کسدی برای دزدیدن نیروی حیات و آوردن موجود بینبعدی به جهان اسپایدرمن استخدام شد. این انیمیشن شامل اپیزودهای زیادی است که ما آن را کراساوور (Crossover) مینامیم اما کارنیج بهترین نمونهای است که میتوان در این سریال به آن اشاره کرد.
سریال مرد عنکبوتی در نمایش شخصیتهای محبوب از سریالهای دیگر واقعاً موفق عمل میکرد اما اپیزود کارنیج که در واقع قسمت دوازدهم فصل سه است، یکی از آن فراموش نشدنیها بود و در آن شاهد بودیم که مرد عنکبوتی نهتنها با ونوم و کارنیج مقابله میکند بلکه با آیرون من (Ironman) و وار ماشین (War Machine) نیز همکاری میکند تا در نهایت دورمامو را متوقف کند. این اپیزود ترکیبی عالی از سه فرنچایز ابرقهرمانی محبوب است که با اتحادهای شکننده و خیانتهایی که در داستان رخ میدهد، گرد هم آمدهاند.
۸. هفتمین قسمت از فصل دوم، پانیشر وارد میشود
در دهه ۹۰ میلادی، تعداد کمی از شخصیتها به اندازه پانیشر (punisher) محبوب بودند اما در مقابل، محبوبیت او بهقدری بود که مارول مجبور شد راهی برای گنجاندن او در یکی از برنامههای کارتونی خود پیدا کند. با توجه به اینکه سریال مرد عنکبوتی به شدت سانسور شده بود و حتی نمیتوانستند در آن ضربات مشت را نشان دهند، حضور پانیشر در این سریال چالشبرانگیز به نظر میرسید اما مارول این کار را انجام داد.
به دلیل پروپاگاندای دیلی بوگل (Daily Bugle) که مرد عنکبوتی را بهعنوان تهدیدی برای جامعه نشان میداد، پانیشر تصمیم به شکار والکراولر (Wall-Crawler.) میگیرد. پانیشر از سلاحهای گرم سنتی استفاده نمیکند بلکه مانند اکثر شخصیتهای مسلح، به مجموعهای از سلاحهای لیزری مجهز است و در طول اپیزود مدام ون جنگی خود را برای تامین تجهیزات فرا میخواند. در این قسمت، اسپایدرمن همچنان در حال تعقیب مایکل موربیوس (Michael Morbius) است که در کنار صحنههای مبارزهای پانیشر، کیفیت و جذابیت اپیزود را صدها پله رشد میدهد.
۷. اسپات، بهطور شگفتانگیزی مکمل مناسب برای داستان
در دهمین قسمت از فصل سه، پروفسور اوهن (Professor Ohn) زمانی که توانایی تلهپورت را از طریق پورتالهای کوچک به دست میآورد، از آن برای سرقت پول و فناوری برای پیشبرد تحقیقاتش استفاده میکند. اینجاست که اسپات (Spot) در نهایت با کینگپین (Kingpin) به مشکل برمیخورد و یک نبرد سهجانبه بین خودش، فیسک (Fisk) و مرد عنکبوتی ایجاد میکند. قدرتهای اسپات امکان صحنههای مبارزه خلاقانه و دیالوگهای خندهدار اما کلیشهای از دانشمند مغرور را فراهم میکند.
فصلهای جلوتر مرد عنکبوتی گاهی بیش از حد جدی بودند و فراموش میکردند که این یک انیمیشن ابرقهرمانی است. اسپات یادآوری خوبی از دیوانگی دنیای مرد عنکبوتی بود اما با این حال، او فقط برای پر کردن یک اپیزود نبود بلکه فناوری تلهپورت اسپات یک نقطه عطف داستانی مسحوب میشد که تا پایان سریال به شدت با گرین گابلین (Green Goblin) و مری جین (Mary Jane) مرتبط بود.
۶. Daredevil و مرد عنکبوتی، یک زوج آکروباتیک سرگرمکننده
در فیلم Spider-Man: No Way Home برای اولین بار نبود که مت مورداک وظیفه دفاع از پیتر پارکر را بر عهده داشت بلکه در سریال مرد عنکبوتی داستانی به نمایش گذاشته شده که در آن پیتر پارکر توسط ویلسون فیسک و کینگپین متهم شده و به شدت نیاز به تبرئه دارد. پارکر و دردویل در یک اپیزود دو قسمتی برای انجام این کار با هم همکاری میکنند و با کینگپین و کاملیون (Chameleon) درگیر میشوند اگرچه هدف ما قسمت ۷ فصل سوم بوده که با نام «مرد بدون ترس» شناخته میشود.
ظاهر دردویل برای اسپایدرمن بسیار مناسب است چون او لباسی باسایههای تاریکی دارد و به خوبی با تم قرمز نمادین اسپایدرمن هماهنگ میشود. تماشای پرش و تاب خوردن هر دو قهرمان در سراسر شهر لذتبخش است و مبارزه نهایی بین کینگپین و دردویل، پس از اینکه اپیزود قبلی داستان مَنشأ کینگپین را معرفی کرده بود، حس رضایتبخشی به انیمیشن سریالی Spider Man اضافه کرده و به طرفداران کتابهای کامیک ادای احترام میکند، آن هم درست جایی که فیسک بهعنوان بدترین دشمن مت بهطور کامل شناخته شده است.
۵. Spider-man و یک جنگ تمامعیار جنایی
یکی از نقاط قوت سریال انیمیشنی اسپایدرمن تعداد اپیزودهایی بود که هر کدام از شخصیتهای مختلف، با جاهطلبیهای خودشان در آن نقش ایفا میکردند. در فصل اول شاهد بودیم که هر اپیزود یک شرور داشت اما فصل دوم با شش شرور که قبلاً معرفیشده بودند، تحت رهبری کینگپین برای مقابله با سندیکای جنایی سیلورمین (Silvermane) با هم متحد شدهاند، آغاز میشود. «Insidious Six» بهوضوح اقتباسی مستقیم از «Sinister Six» است البته با نامی کمی متفاوت که بیشتر مناسب کودکان باشد.
تعاملات بین شخصیتهایی مانند داک اوک (Doc Ock)، راینو (Rhino)، اسکورپیون (Scorpion) و دیگران، دیالوگهای سرگرمکنندهای ایجاد میکردند. تمرکز کینگپین بر دفاع از خود در برابر اربابهای جنایت مانند همرهد (Hammerhead) و سیلورمین، دنیای مرد عنکبوتی را بزرگتر و پویاتر نشان داد اما برای درام بیشتر، مرد عنکبوتی در واقع افشا میشود اما چون قدرتهایش را از دست داده، شش خبیث فرض میکنند پیتر پارکر فقط یک بدل است و نه مرد عنکبوتی واقعی. این اپیزود در فصل دوم و قسمت دوم است که با نام «Neogenic، فصل دوم: نبرد شش خبیث» شناخته میشود.
۴. اقتباس نمادینترین داستان کمیک اسپایدرمن
در فصل سوم وقتی به اپیزود چهاردم میرسید، وارد یک «نقطه عطف» میشوید. در این قسمت، گرین گابلین دشمنی خود را با مرد عنکبوتی تشدید میکند و تلاش دارد با یک دستگاه پورتال، هویت مخفی مرد عنکبوتی را کشف کند. آزبورن (Osborn) تصمیم میگیرد به یک مجلس عروسی خاص که پیتر در آن حضور دارد حمله کند و این دو در یک مبارزه خیابانی درگیر میشوند. گابلین به معنای واقعی کلمه پارکر را در سراسر شهر میکشاند تا او را عذاب دهد. حرکت نهایی آزبورن استفاده از دستگاه پورتال برای گروگان گرفتن مری جین است.
اگرچه سریال اسپایدرمن شامل گوئن استیسی نیست اما واضح است که مری جین در اینجا بهعنوان جایگزینی برای او عمل میکند. آنها حتی روی یک پل مبارزه میکنند، دقیقاً همان مکانی که استیسی در کامیکها به آن سرنوشت غمانگیز دچار شد. هم گرین گابلین و هم مری جین وارد یک پورتال زاپ میشوند و به نظر میرسد گم شدهاند. این موضوع مرد عنکبوتی را به سفری برای بازگرداندن عشق گمشدهاش سوق میدهد اما متاسفانه، سریال قبل از موفقیت او به پایان میرسد که بهنوعی حس از دست دادن مری جین را احساسیتر میکند.
۳. بزرگترین پایان سریال در میان تمام سریالهای انیمیشنی مارول متعلق به اسپایدرمن است
با وجود محبوبیت عظیم مرد عنکبوتی، سریال بهنحوی ناگهانی به پایان رسید. این به این معنا بود که نقاط داستانی مهمی مانند نجات مری جین از بُعد دیگر حلنشده باقی ماندند اما با این حال، سریال انیمیشنی مرد عنکبوتی همچنان توانست پایانی تاثیرگذار ارائه دهد که قسمت سیزدهم فصل پنجم بوده و «خداحافظ، مرد عنکبوتی» نام دارد.
مرد عنکبوتی به یک داستان شبیه به اسپایدر-ورس کشیده میشود، جایی که نسخههای متناوب مرد عنکبوتی باید برای متوقف کردن یک نسخه که با سیمبیوت کارنیج (Carnage symbiote) ادغام شده و با اسپایدر کارنیج متحد میشود. مرد عنکبوتی با آوردن عمو بن، تاثیرگذارترین شخصیت در زندگی هر مرد عنکبوتی، او را متوقف میکند تا یک سخنرانی تاثیرگذار ارائه دهد. سریال با گفتوگوی متا بین مرد عنکبوتی و استن لی به پایان میرسد که مانند یک نامه عاشقانه به طرفداران وفادار این شخصیت است.
۲. داستان انیمیشن اسپایدرمن منشأ ونوم نسخه کامیک را بهبود بخشید
فصل اول قسمت هشتم تا دهم یک داستان خوب را روایت میکند. دو قسمت اول که حماسه «لباس بیگانه» نام دارد، به شدت بر زمان مرد عنکبوتی با سیمبیوت سیاه تمرکز داشتند. برخلاف کامیکها که مرد عنکبوتی لباسش را صرفاً برای تغییر سبک به سیاه تغییر داد، لباس سیاه در اینجا مترادف با نسخهای تاریکتر، قدرتمندتر و ناپایدارتر از مرد عنکبوتی است. در طول این دو اپیزود، ادی براک بارها توسط مرد عنکبوتی تحقیر میشود و بهتدریج کینهای را ایجاد میکند که به رویارویی بهیادماندنی آنها منجر میشود.
اما قسمت سوم که شاید بهترین اپیزود این آرک و کل فصل اول باشد، بر روی ادی براک تمرکز دارد که پیتر پارکر را عذاب میدهد؛ براک هویت پیتر را میداند و با دیدار از خانهاش و صحبت با عزیزانش او را تحت فشار قرار میدهد. ونوم از هر نظر از مرد عنکبوتی قویتر است و تنش واقعیای ایجاد میکند که پیتر چگونه میتواند این تهدید را شکست دهد اینجا است که حماسه «لباس بیگانه» با دقت بیشتری نسبت به داستان کامیک اصلی توسعه یافت و اجرا شده چرا که برای بسیاری از طرفداران مرد عنکبوتی بهعنوان نسخه قطعی این داستان شناخته میشود.
۱. تجربه traumaticترین مرد عنکبوتی
فصل پنجم شاهد دو قسمت هفتم و هشتمی هستیم که برترین قسمتهای این سریال محسوب میشوند. در این قسمتها، پیتر فکر میکرد که بالاخره در زندگی اجتماعیاش آرامش و خوشبختی پیدا کرده چرا که با مری جین ازدواج کرده بود اما وقتی هیدرو-من (Hydro-Man) او را میرباید، پیتر متوجه میشود که مری جین کل این مدت یک کلون بوده، کلونی با تاریخ انقضای کوتاه و غمانگیز که آسیب احساسی وارد شده به مرد عنکبوتی در این اپیزود را تا حد عظیم رشد میدهد و واقعاً مرزهای داستانسرایی را از یک کارتون صبح شنبه به روایتی بالغانه تبدیل میکند.
این یک اپیزود دو قسمتی بود که قسمت دوم آن به مراتب قویتر است و انیمیشن و طراحی مبارزه در این اپیزود از بهترینهای سریال محسوب میشود چرا که هیدرومن معمولاً یک شرور درجه دوم بود اما مانند یک شرور درجه یک عمل میکند. هیدرو من نهتنها در مبارزه تهدیدآمیز به نظر میرسد بلکه یکی از معدود شرورهایی است که موفق میشود به مرد عنکبوتی در سطحی عمیقاً شخصی آسیب برساند.
دنیای اسپادرمن با بازیهای جذاب، کمیکهای خوش ساخت و فیلمهای متنوع با قهرمانانی متفاوت، یک هیولای تجاری محسوب میشود که داستان یک ابرقهرمانی دوست داشتنی را به تصویر میکشد اما این انیمیشن شروعی بر جلال و جبروت این سوپر هیرو بود وجایگاهی خاص در کل سری آثار Spider Man را به خود اختصاص میدهد. آیا این انیمیشن را دیدهاید؟ نظر شما چیست؟ دیدگاهتان را مجله بازار به اشتراک بگذارید.
منبع: comicbook
سیندرلا تا لیمو عسلی؛ میزگیم و دوبله فان با سارا جامعی
نظرات