نقد Jurassic World Rebirth بازگشتی سرد به ریشهها
نقد و بررسی Jurassic World Rebirth
«تولد دوباره پارک ژوراسیک» هفتمین قسمت از سری فیلمهای پارک ژوراسیک است. فیلم جدید ربطی به سهگانه اخیرش با کریس پرت ندارد در واقع بیشتر سعی میکند به ریشههای قسمتهای اول یعنی پارک ژوراسیک ۱ تا ۳ بازگردد. فیلمهای پرت شروع خوبی داشتند اما رفتهرفته بدتر شدند. طوری که خیلیها از دیدن دایناسور زده شدند.
Rebirth همان طور که از نامش مشخص است میخواهد از اشتباهات قسمت قبلیاش درس بگیرد، سپس با بازیگرانی کارکشته یعنی اسکارلت جوهانسون و ماهرشالا علی مجموعه را احیا کند. آیا به این هدف دست مییابد؟ در این مقاله به این سوال پاسخ میدهیم.
مأموریت خودکشی برای نجات بشر
جهانی بزرگتر و وسیعتر
یونیورسال برای تولد دوباره دیوید کوئپ نویسنده قسمت اول فرنچایز را استخدام میکند، همچنین گرت ادوارزد را به عنوان کارگردان به کار میگیرد. او قبلا فیلمهای بلاکباستر و پرفروشی مثل جنگ ستارگان: آخرین جدای، روگ وان و گودزیلا (۲۰۱۴) را ساخته است. هیچ کدام از این فیلمها شاهکار نیستند اما حداقل سرگرمکنندهاند غیر از The Creator که بهترین فیلم ادواردز محسوب میشود.
ادواردز مهارت بالایی در کار با جلوههای ویژه، CGI و فیلمبرداری دارد. برای همین دایناسورها مانند قسمتهای اول ترسناک ظاهر میشوند؛ مثل قبل نیست که دایناسورها اوون گرادی (کریس پرت) را تعقیب کنند، سپس گرادی با موتورسیکلت از دستشان فرار کند. در واقع این سری شخصیتهای اصلی هستند که به قلمرو دایناسورها نفوذ میکنند.
زورا بنت (اسکارلت جوهانسون) تیمی متشکل از افراد نخبه و بااستعداد یعنی دکتر هنری لومی (جاناتان بیلی) و دانکن کینکِید (ماهرشالا علی) را تشکیل میدهد تا سمپلی از دایناسورهای بهخصوصی را گردآوری کنند. آنها اعتقاد دارند با خون این دایناسورها میتوان بیماریهای قلبی را درمان کرد. این افراد از ریسک مأموریتشان خبر دارند برای همین با دلایلی منطقی چنین ماموریت سختی را قبول میکنند.
کپی کردن سکانس های ماندگار اسپیلبرگ
بازگشت هولناک راپتورها
دیوید کوئپ خیلی از سکانسهای ماندگار و دلهرهآور فیلمهای اسپیلبرگ را بازنویسی میکند. برای مثال سکانس مشهوری که راپتورها در قسمت اول وارد آشپزخانه میشوند دوباره با فرمت متفاوتی رخ میدهد. علاوه بر این دوباره با تی رکس یکی از بزرگترین دایناسورهای گوشتخوار تاریخ روبرو میشویم. در واقع کوئپ و ادواردز اتمسفری که جایش در Dominion و Fallen Kingdom خالی بود را زنده میکنند. در مقابل هم چیز جدیدی به فرنچایز اضافه نمیکنند.
از نظر فنی اثر جدید اکثز المانهای ماندگار پارک ژوراسیک را در خود دارد اما خیلی از نکات مثبت مثل شخصیتپردازی، فیلمنامه و احساسات در آن دیده نمیشود. بیشتر حکم ریمیک قسمت پنجم و ششم را دارد. شاید اگر Jurassic World Rebirth زودتر ساخته میشد بازخورد بهتری میگرفت. چون دایناسورهای پارک ژوراسیک دیگر جذابیت سابق را ندارند.
در قسمت اول خیلیها برای اولین بار دایناسورها را بر پرده سینما مشاهده کردند. هنوز پرده سبز و سیجیآی آن قدر به اندازه الان گسترده نبود. به همین خاطر سکانسی که آلن گرانت (سم نیل)، ایان مالکوم (جف گلدبوم) و الی ستلر (لارا درن) برای نخستین بار با دایناسورها روبرو میشوند جزو بهترین سکانسهای سینما است. البته عملکرد ضعیف Jurassic World Dominion را هم نمیتوان انکار کرد؛ چون به تنهایی فرنچایز را نابود کرد.
جزئیات ماموریت بزرگ
دکتر لومیس مشغول گردآوری سمپلها
تولد دوباره با مقدمه هیجانانگیزی شروع میشود که اشارات زیادی به نسخههای قدیمیاش دارد. یک آزمایشگاه تحقیق و توسعه در ۱۷ سال پیش را نشان میدهد که مشغول توسعه پارک اصلی بود که اواسط فیلم دوباره به آن بازمیگردد، سپس با مارتین کربس رئیس شرکت بیگ فارما مواجه میشویم.
کربس ابتدا زورا بنت را قانع میکند، پس از آن با تشکیل گروه عملیات استخراج DNA موزاساروس (نوعی دایناسور آبی)، تایتاناساروس (دایناسوری غولپیکر) و کتزالکواتلوس (گونهای از دایناسورهای پرنده) کلید میخورد. کربس به نظر آدم خیرخواهی میآید ولی او این کار را برای منافع خود انجام میدهد؛ زیرا با صورت ساخت چنین دارویی بیگ فارما سود زیادی به جیب میزند.
این دایناسورها در منطقهای از خط استوا زندگی میکنند؛ جایی که هیچ بنیبشری جرئت واردشدن به آن را ندارد؛ بنابراین منطقهای ممنوعه و خطرناک تلقی میشود. همچنین اعضای گروه برای گرفتن هر کدام از سمپلها با چالشهای جدیدی روبرو میشوند؛ بنابراین Jurassic World Rebirth ریتم و ضرباهنگ بالایی دارد.
بررسی شخصیت های Jurassic World Rebirth
دانکن کینکید: بهترین شخصیت Jurassic World Rebirth
بازی اسکارلت جوهانسون مانند نقشش در MCU است. این جا میخواهد خود را رهبری مقتدر نشان دهد. ولی چنین اتفاقی نمیافتد. چون با موجوداتی چند برابر قدش روبرو است. پس طبیعی است جاهایی بترسد یا حتی زهرهترک شود. با این حال همچنان قصد دارد خونسردیاش را حفظ کند که در این حین گاهی تصمیمات غیرمنطقی میگیرد.
بهترین شخصیت داستان ماهرشالا علی است. با وجود این که ابتدا مثل جنگسالارهای آفریقایی لباس میپوشید. اما واقعا به دوستان و یارانش اهمیت میدهد حتی بیشتر از زورا. طوری که سکانسهای Jurassic World Rebirth را از آن خود میکند.
دکتر لومیس مغز متفکر گروه است؛ او دیرینهشناس است و اطلاعات زیادی درباره دوران ژوراسیک دارد. با این وجود مثل بیشتر شخصیتهای نِرد عصبی است و توان مقابله با چنین شرایط پراسترسی را ندارد. در مجموع این شخصیتها یکدیگر را کامل میکنند؛ لومیس دائم درباره دایناسورها و نقاط ضعفشان صحبت میکند، بنت تیم را هدایت میکند، کینکید هم از نظر بدنی قویترین عضو گروه است.
خانواده اضافی دلگادو
اعضای خانواده دلگادو
ورود خانواده دلگادو جو تیم را به هم میزند. در فرنچایز پارک ژوراسیک خانوادههای بدشانس و بیگناه همیشه حضور داشتند. برای بار اول یا دوم شاید چنین کاراکترهایی بد نباشند اما بعد از هفت قسمت جذابیتشان را از دست میدهند. این کاراکترها قرار است احساسات و عواطف بیشتری را به جهان ژوراسیک تزریق کنند اما چنین اتفاقی رخ نمیدهد.
تنشها و دعواهای خانوادگی دلگادو حوصلهسربر و بیخود است. یعنی اگر آنها را حذف کنید آب از آب تکان نمیخورد. بهتر بود کوئپ و ادواردز کار را به افراد حرفهای میسپردند، همچنین از حضور شخصیتهای متفرقه جلوگیری میکردند. بدین صورت تولد دوباره جهان ژوراسیک به اثری منسجمتر تبدیل میشد. در کل Jurassic World Rebirth ارزش یک بار دیدن را دارد ولی هرگز در حد قسمتهای اول عمل نمیکند. نظر شما درباره تولد دوباره چیست؟ آیا انتظارتان را از فیلم برآورده کرد؟
منبع: empireonline
دوست داشتنیترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا @alirexzam
نظرات