مارتا دراکولا هتل ترانسیلوانیا
اخبار سینما و انیمیشن خبر

معرفی شخصیت‌های هتل ترانسیلوانیا: مارتا دراکولا، همسر فقید لولوخان

کنتس مارتا ماریا دراکولا (Countess Martha Maria Dracula) که پیش از ازدواج با نام خانوادگی لوبوف زندگی می‌کرد، زن خون‌آشام و زیبایی است که با لولوخان ازدواج کرد. مرگ غیرمنتظره مارتا ماریا دراکولا دلیل اصلی ساخته شدن هتل ترانسیلوانیا و دوری کردن لولوخان و دخترش از اجتماع انسان‌ها بود.

ماریا مارتا دراکولا یکی از شخصیت‌های دنیای مجموعه هتل ترانسیلوانیا است که از اهمیت بسیار بالایی برخوردار می‌شود. هرچند که ما به غیر از چند فلش‌بک و تابلو نقاشی چیز خاصی از او ندیده‌ایم، اما شخصیت‌های داستان بارها و بارها در حال صحبت کردن در مورد وی دیده می‌شوند. مارتا متولد سال ۱۶۷۴ است و پس از ۲۲۱ سال زندگی کردن، در سال ۱۸۹۵ و به دست انسان‌ها به قتل رسید. او که با لقب «بانو لوبوف» هم شناخته می‌شود، میویس را از خود به جا گذاشت که ارزشمندترین دارایی لولوخان به شمار می‌رود.

دوست داشتنی‌ترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا ‪@alirexzam‬

برخلاف توصیف‌هایی که از خون‌آشام‌ها در افسانه‌های محلی مطرح می‌شود، مارتا خون‌آشام بسیار زیبایی بود و همین موضوع، باعث شد که لولوخان در همان نگاه اول دلش را به او ببازد. او موهای مشکی بلند و چشم‌هایی با رنگ آبی کم‌رنگ داشت و همیشه لباس‌های بلند می‌پوشید. به طور کلی، همسر کنت دراکولا هیچ شباهتی به توصیف‌های ترسناکی که از خون‌آشام‌ها وجود دارد، نداشت. ولی خب این موضوع هم باعث نشد که انسان‌ها از کشتن وی منصرف شوند.

بر اساس گفته‌هایی که در مجموعه هتل ترانسیلوانیا به زبان آورده شده، مارتا شخصیت به شدت مهربانی داشت. او خانواده را در اولویت قرار می‌داد و همسر و دخترش را بیش‌تر از هر چیزی در دنیا مقدس می‌دانست. علاوه بر این، او اعتقاد راسخی به عشق داشت و می‌خواست هنر عشق ورزیدن را به دخترش هم بیاموزد. هرچند که او موفق نشد این کار را شخصا انجام دهد، اما در طی نوشته‌هایی که از او به جا ماند، میوس را تشویق می‌کند که پس از پیدا کردن عشق قدر آن را بداند و به هیچ وجه قدرت این واژه سنگین را دست‌کم نگیرد.

اما لولوخان و مارتا چگونه آشنا شدند؟ گفته می‌شود در قرن ۱۸ میلادی و هنگامی که مارتا در قالب یک خفاش پرواز می‌کرد، ناگهان با یک خفاش دیگر تصادف می‌کند و روی زمین می‌افتد. از قضا مشخص می‌شود که طرف مقابل هم یک خفاش معمولی نبوده و در واقع خون‌آشام دیگری است که خود را به شکل این موجود درآورده. هنگامی که این دو نفر روی زمین می‌افتند و به شکل واقعی خود بر می‌گردند، در همان نگاه اول عاشق یکدیگر می‌شوند و دیگر طاقت جدایی یکدیگر را ندارند. ظاهرا این صحنه قرار بود در انیمیشن هتل ترانسیلوانیا ۱ حضور داشته باشد، اما به هر دلیلی که بود به نسخه نهایی راه پیدا نکرد.

این دو نفر مدتی پس از آشنایی تصادفی، با یکدیگر ازدواج کردند و زندگی خوبی داشتند. نتیجه این زندگی خوب به دختری تبدیل شد که نامش را میویس گذاشتند. اما چند ماه پس از تولد میویس و هنگامی که او تنها یک نوزاد بود، آدم‌هایی که در روستای اطراف زندگی می‌کردند به قلعه لوبوف (محل زندگی زوج مذکور در آن زمان) رفتند و در غیاب لولوخان همسرش را کشتند و خانه‌اش را به آتش کشیدند. همین موضوع باعث شد که لولوخان میویس را با خود به نقطه‌ای دور ببرد و تا سالیان طولانی نزدیک هیچ انسانی نشود. البته که این روند با ورود جاناتان لافرن، همسر میویس، به کلی عوض شد تا نظر جناب دراکولا هم نسبت به دنیا عوض شود.

مارتا دراکولا هتل ترانسیلوانیا

ترس حاصل از مرگ مارتا، دلیل اصلی ساخت ساختمان هتل ترانسیلوانیا بود؛ جایی که بتوان به دور از تهدید انسان‌ها زندگی کرد

البته در قسمت‌های بعدی هتل ترانسیلوانیا هم در مورد مارتا دراکولا صحبت می‌شود و اسم او به کار می‌آید. برای مثال، در قسمت دوم مجموعه و زمانی که لولوخان می‌خواهد دنیس را به یک هیولا تبدیل کند، نوه‌اش سوال جالبی از او می‌پرسد. دنیس از روی کنجکاوی می‌پرسد که آیا دل پدربزرگش برای مادربزرگ تنگ می‌شود؟ حتی پس از گذشت تمام این سال‌ها از مرگ او؟ لولوخان هم در جواب می‌گوید که او هنوز هم به مارتا فکر می‌کند و هیچ وقت او را به فراموشی نمی‌سپرد. در قسمت سوم و زمانی که لولوخان در صدد ازدواج مجدد است، میویس به او می‌گوید که مادرش هیچ وقت راضی نبود که همسرش برای صدها سال تنها بماند.

معرفی شخصیت‌های هتل ترانسیلوانیا: موری مومیایی، ملیجک سابق فرعون

شخصیت دنیس، فرزند میویس و نوه‌ی مارتا، در ظاهر کودکی شیرین و ماجراجو است؛ اما در لایه‌های عمیق‌تر داستان، می‌توان او را نماد پیوند دو دنیای دیرینه و متضاد دانست: انسان‌ها و هیولاها. او به عنوان یک موجود دورگه (نیمی انسان و نیمی خون‌آشام) حاصل عشقی است که مرزها را درنوردیده؛ عشقی که اگر در دوران مارتا ممکن بود، شاید سرنوشت او به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد. دنیس، به‌نوعی ادامه‌دهنده راه مادربزرگی است که هیچ‌گاه فرصت تجربه همزیستی با انسان‌ها را نیافت. او برخلاف گذشته‌ای که از نفرت و خشونت پر شده، در محیطی رشد می‌کند که پذیرش و تفاهم در آن در حال شکل‌گیری است.

ویژگی‌هایی چون مهربانی، صلح‌طلبی و ذهنی باز نسبت به تفاوت‌ها، در شخصیت دنیس برجسته به نظر می‌رسد؛ ویژگی‌هایی که می‌توان آن‌ها را بازتابی از روح لطیف و روشن‌بین مارتا دانست. در نگاهی نمادین، دنیس نه‌تنها نتیجه‌ی زیستی پیوند انسان و هیولا به شمار می‌رود، بلکه تجسم آرمان‌هایی است که مارتا در دوران خود از آن‌ها محروم بود: دنیایی عاری از ترس، پر از درک متقابل و سرشار از عشق بدون مرز. نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاه‌های خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.

منبع: Hoteltransylvania.fandom


دوست داشتنی‌ترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا ‪@alirexzam‬

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها