۱۰ انیمیشن ارزشمند دیزنی که کمتر کسی به یاد دارد
دیزنی برخی از بهترین انیمیشنهای تاریخ سینما را ساخته، اما در میان آنها، آثاری هم هستند که نادیده گرفته شدهاند و میشود گفت آندرریتد هستند.
از سال ۱۹۳۷ با فیلم سفیدبرفی و هفت کوتوله، والت دیزنی و شرکت انیمیشنسازیاش نظر منتقدان را تماما عوض کردند و اولین انیمیشن بلند موفق تاریخ را ارائه دادند.
بعد از آن، استودیو دیزنی جایگاه خودش را در افسانههای هالیوود تثبیت کرد؛ گرچه با فراز و فرودهایی پس از مرگ شخص والت دیزنی همراه شدند، یا حتی بازگشتی باشکوه در دوران رنسانس دیزنی، و نهایتا گذار به انیمیشنهای دیجیتال. در این مسیر، آثاری چون پینوکیو، پری دریایی کوچولو، علاءالدین و شیرشاه خلق شدند که برای همیشه ماندگارند.
اما با چنین تاریخ طولانیای، طبیعیست که بعضی از فیلمها در سایهی آثار کلاسیک قرار بگیرند. این فیلمها شاید به اندازهی دیگر آثار محبوب دیزنی شناختهشده نباشند، اما همچنان جادوی خاص خود را دارند و شایستگی این را دارند که دوباره دیده شوند.
۱۰. زمان ملودی (Melody Time – 1948)
زمان ملودی نمایشی از نوآوریهای دیزنی در دورانیست که کمتر کسی به تماشای این آثار مینشست و امروزه نیز طرفداران کمی به آن بازمیگردند. اما این را باید بگویم، که از دیدن این فیلم ناامید نمیشوید! این فیلم محصول دورهای از تاریخ دیزنیست که در آن داستانهای کوتاه بههم متصل میشدند تا یک فیلم بلند بسازند.
زمان ملودی مجموعهای از اپیزودهای کوتاه است که با موسیقی فولکلور و آهنگهای محبوب زمان خود جان گرفتهاند. در حالیکه میتوانم بگویم مثلا فیلم برای من موسیقی بساز (Make Mine Music) چنین رویکردی را به شکلی آشفته اجرا کرده بود، زمان ملودی مجموعهای منسجمتر، زیباتر و چشمگیرتر است. ازجمله بخشهای برجستهی آن، انیمیشن خیرهکنندهای دربارهی قهرمان فولکلور آمریکایی «جانی اپلسید» است.
جای تأسف است که اینگونه فیلمهای «پکیجی» دیزنی دیگر محبوب نیستند و آثار بلند داستانمحور جای آنها را گرفتهاند. اما زمان ملودی نمونهای عالی از دوران تجربهگرایی و رشد دیزنی از خلال این فرم است.
۹. شمشیر در سنگ (The Sword in the Stone – 1963)
علاقهی دیزنی به داستانهای فانتزی کلاسیک، سرانجام آنها را به روایت ماجرای شاه آرتور در فیلم شمشیر در سنگ رساند. این ماجراجویی خانوادگی، آرتور جوان را در مسیر تبدیل شدن به یکی از بزرگترین شوالیههای انگلستان دنبال میکند؛ در حالی که تحت تعلیم جادوگر دانا و مهربان، مرلین است.
این فیلم هنگام اکران موفقیت تجاری داشت، اما همواره به عنوان اثری ضعیفتر از دیگر ساختههای دیزنی شناخته شده. داستان آن به اندازهی برخی آثار بعدی منسجم نیست و اغلب بابت روایت شل و ولاش نقد میشود. هرچند این نوع روایت، برای آن دوران رایج بود.
با این حال، شمشیر در سنگ هنوز هم یکی از لذتبخشترین اقتباسهای شاه آرتور است؛ با شخصیتهایی جذاب و سکانسهایی سرگرمکننده. نبرد تغییرشکل میان مرلین و شخصیت شرور «مادام میم»، بیتردید یکی از سکانسهای آندرریتد در تاریخ انیمیشن دیزنی است.
۸. دایناسور (Dinosaur – 2000)
دایناسور نخستین تلاش دیزنی برای ورود به قلمرو انیمیشن دیجیتال بود؛ تلاشی برای رقابت با پیکسار، که در آن زمان رشد چشمگیری داشت. داستان فیلم، گروهی از دایناسورهای دوستداشتنی را در سفری مخاطرهآمیز به سرزمینی ناشناخته دنبال میکند؛ در جستجوی خانهای نو و گریزان از خطرات اطراف.
فیلم در استفاده از فناوری جدید برای روایت داستانی نسبتاً پیچیده برای مخاطب کودک، راستش چندان هم موفق نبود. بدون آهنگهای شاد و ریتم تند، دایناسور نه حس یک انیمیشن کودکانه را داشت و نه اثری برای بزرگسالان به نظر میرسید. اما همچنان اثری حماسی و باشکوه است که خیلی زود نادیده گرفته شد.
با وجود پیشرفت عظیم گرافیک رایانهای از زمان ساخت این فیلم، کیفیت بصری آن همچنان چشمگیر است. برای علاقهمندان به انیمیشن، دایناسور اثریست که باید دید—هرچند اغلب نادیده گرفته میشود.
۷. نجاتدهندگان در استرالیا (The Rescuers Down Under – 1990)
با وجود آنکه فیلم اصلی نجاتدهندگان یکی از آثار کمترشناختهشدهی دیزنی بود، بیش از یک دهه بعد دنبالهای برایش ساخته شد. در این قسمت، دو موش قهرمان فیلم اول، بیانکا و برنارد، بازمیگردند. آنها برای یک سازمان مخفی حیوانات کار میکنند که در پی نجات کودکان گمشده در سراسر جهان است.
در حالیکه فیلم اول ماجرایی نسبتاً فراموشپذیر داشت، نجاتدهندگان در استرالیا اثری غافلگیرکننده و پرهیجان است. متأسفانه بهدلیل جایگاه گمنامش، اغلب با دنبالههای ضعیف و ویدیویی دیزنی اشتباه گرفته میشود.
این فیلم یکی از خیرهکنندهترین انیمیشنهای دیزنی زمان خود را ارائه میدهد؛ بهویژه در سکانسهای پرواز که واقعاً چشمگیرند. همچنین، تنش داستانی واقعیست و حتی ممکن است برای برخی از کودکان بیش از حد شدید بهنظر برسد.
۶. ماجراهای ایکاباد و آقای تاد (The Adventures of Ichabod and Mr. Toad – ۱۹۴۹)
برخی از طرفداران ممکن است فقط یکی از بخشهای بهیادماندنی ماجراهای ایکاباد و آقای تاد را به خاطر بیاورند، اما کمتر کسی میداند که این سکانس، بخشی از یک فیلم بلند سینمایی است. این فیلم نیز از جمله آثار «بستهای» دیزنی بهشمار میرود. (فیلم بستهای یا پکیجی یعنی فیلمی که به جای یه داستان بلند، از دو ماجرای جداگونه تشکیل شده و در کنار هم یه فیلم سینمایی کامل رو ساختن). اما یکی از نخستین نمونههاییست که در آن، هر دو بخش بهخودیخود ارزشمندند، حتی اگر یکی از آنها شهرت بیشتری داشته باشد.
در این فیلم، دو داستان کلاسیک «باد در درختان بید» (The Wind in the Willows) و «افسانهی درهی خوابآلود» (The Legend of Sleepy Hollow) با اندکی جادوی دیزنی در کنار هم قرار گرفتهاند. با این حال، این نوع فیلمهای بستهای هیچگاه آنطور که دیزنی انتظار داشت موفق نشدند و معمولاً تنها بخشهایی از آنها در خاطر مردم مانده، نه کل پروژه.
با اینهمه، ماجراهای ایکاباد و آقای تاد دو داستانی را در خود جای داده که بهخوبی در کنار هم کار میکنند. روایتهای بینگ کراسبی و بازیسل راثبون بهخوبی این دو بخش را به هم پیوند دادهاند. داستان حیوانات شیرین و بامزه در «باد در درختان بید» شروعی سرگرمکنندهست، و «درهی خوابآلود» ماجرایی دلهرهآور و هیجانانگیز ارائه میدهد که هنوز هم بهعنوان یک انیمیشن کلاسیک هالووینی دیده میشود.
۵. وینی د پو (Winnie the Pooh – ۲۰۱۱)
با وجود آنکه وینی د پو یکی از شخصیتهای میراثی دیزنیست که نخستینبار در سال ۱۹۶۱ وارد استودیو شد، اما نخستین فیلم بلند او در قرن بیستویکم نتوانست چندان توجه مخاطبان را جلب کند. در این ماجراجویی تازه، پو به همراه دوستان قدیمیاش همچون پیگلت و تیگر، به جنگل برمیگردند. فیلم در سبک و سیاقی قدیمی، مجموعهای از داستانهای ساده و دلنشین دربارهی این شخصیتها روایت میکند.
با اینکه فیلم نقدهای مثبتی دریافت کرد، وینی د پو پایان یک دوران برای دیزنی را رقم زد. چرا؟ چون آخرین فیلمی بود که تا به امروز با انیمیشن سنتی (دستی) ساخته شده است. گرچه گذار به انیمیشن دیجیتال از قبلترش شروع شده بود، اما عملکرد ضعیف این فیلم در گیشه، نشانهای بود از تغییر ذائقهی مخاطبان در زمینهی انیمیشن.
با این حال، وینی د پو فیلمیست ایدهآل برای بزرگداشت دیزنیِ دوران گذشته؛ با ترکیبی زیبا از انیمیشن چشمنواز، سرگرمی خانوادگی و شخصیتهای دوستداشتنی. برخی از سکانسها حالوهوایی نوستالژیک دارند و بعضیهای دیگر، با روایتهایی خلاقانه دست به تجربهگرایی میزنند. این فیلم ویترین درخشانیست برای شخصیتی که یکی از نمادهای دیزنی بهشمار میرود.
۴. گربههای اشرافی (The Aristocats – ۱۹۷۰)
گربههای اشرافی اغلب به عنوان نسخهای کمتحرکتر و کمماجراتر از ۱۰۱ سگ خالدار شناخته میشود. درواقع، موقعیت اولیه داستان مشابه است: یک گربهی ارزشمند و بچهگربههایش توسط خدمتکار حسود و طماع صاحب دزدیده میشوند. سپس آنها در خیابانها سر درمیآورند و با کمک یک گربهی خیابانی زبل، ماجرا آغاز میشود.
با این حال، این موقعیت صرفاً مقدمهایست برای نسخهی دیزنی از یک فیلم کلاسیک است. تمرکز اصلی فیلم بر ایجاد حالوهوای خاص خودش است، نه روایت داستانی پیچیده یا پرتنش. از این نظر، فیلم بهخوبی عمل میکند و مانند یک سواری خانوادگی خنک و بیدغدغه احساس میشود. همچنین این فیلم آخرین پروژهای بود که والت دیزنی شخصاً تا پایان در شکلگیریاش نقش داشت.
۳. الیور و شرکا (Oliver & Company – ۱۹۸۸)
پری دریایی کوچولو بهعنوان آغاز دوران رنسانس دیزنی شناخته میشود، اما فیلم قبلی آن یعنی الیور و شرکا نشانههایی از پیشرفت را پیش از آن به نمایش گذاشت. این فیلم اقتباسی آزاد از رمان شاهکار و کلاسیک چارلز دیکنز، الیور توییست، است که داستان گربهای جوان را روایت میکند که توسط سگی خیابانی و خوشزبان آموزش میبیند تا در خیابانهای نیویورک زنده بماند.
از آنجا که فیلم درست پیش از پری دریایی کوچولو اکران شد، متاسفانه خیلی زود در ذهن مخاطبان به فراموشی سپرده شد. درست است که فیلم به اندازهی آن ماجراجویی زیر دریا جادویی نیست، اما دیدن بازگشت دیزنی به داستانی جمعوجور و خیابانی، شبیه به بانو و ولگرد یا ۱۰۱ سگ خالدار، بسیار لذتبخش است.
در دورهای که آثار دیزنی کمبود ترانه داشتند، الیور و شرکا چند قطعهی بهیادماندنی ارائه میدهد. بخشی از جذابیت آن مدیون صدای بیلی جوئل در نقش داجر، سگ خوشصحبت و خیابانی فیلم است.
۲. دیگ سیاه (The Black Cauldron – ۱۹۸۵)
دیگ سیاه معمولا به عنوان یکی از دارکترین انیمیشنهای دیزنی شناخته میشود. این ماجراجویی فانتزی داستان گروهی از قهرمانان را دنبال میکند که برای نجات قلمرو خود خودشان را به خطر میاندازند. از دست چه کسانی؟ از ارباب تاریکی، که قصد تسلط بر سرزمین را دارد! آنها به سفری مخاطرهآمیز میروند. این فیلم نقطهی ورود دیزنی به ژانر شمشیر و جادو است که بعدها تکرار میشود.
شاید شکست تجاری و انتقادی دیگ سیاه شاید یکی از نقاط عطف برای دیزنی در آغاز دورهای جدید از فیلمها بوده باشد. با این حال، ویژگیهای تاریکی که باعث شد این فیلم برای مخاطبان خردسال بیش از حد شدید به نظر برسد، بخشی از دلایلی است که در طول سالها دنبالکنندگان قویای پیدا کرده است.
این فیلم نه تنها به اندازهی کافی محبوب نبود که در ذهن عموم باقی بماند، بلکه ظاهر و لحن آن طوری است که حتی به نظر نمیرسد یک فیلم دیزنی باشد. این موضوع آن را به پروژهای خاص و ریسکپذیر از این استودیوی افسانهای در نظر بگیرید که ارزش وقت گذاشتن را دارد.
۱. کارآگاه موش بزرگ (The Great Mouse Detective – ۱۹۸۶)
با آنکه دیزنی جادوی خاص خود را به بسیاری از داستانهای کلاسیک اضافه کرده است، دیر یا زود نوبت ساخت نسخهای از فیلم شرلوک هولمز رسید. کارآگاه موش بزرگ ماجرایی عالی است که یک موش کارآگاه نابغه را تعقیب میکند.
مشابه الیور و شرکا، کارآگاه موش بزرگ یکی از آن فیلمهای عالی دیزنی بود که زودتر از زمانش ساخته شد. همچنین فیلم در مقیاس کوچکتری بود و حس حماسی برخی کلاسیکها را نداشت. اما این فیلم کمدی، هیجانانگیز و سرگرمکنندهای است که انصافا سزاوار بود تبدیل به یک فرنچایز شود.
بازیِل شاید کمارزشترین قهرمان دیزنی باشد؛ او هوش خود را به عنوان قدرتی فوقالعاده به کار میبرد، او خیلی مغرور و در عین حال جذاب است بدون اینکه کسی را از خود براند. از سوی دیگر، وینسنت پرایس در نقش راتیگان کاری میکند تا همه توجهها به سوی او جلب شود. شرور برجستهای که یکی از بهترین و لذتبخشترین آهنگهای شرورهای دیزنی را نیز اجرا میکند.
دیزنی با تاریخچهای طولانی و پر از شاهکارهای بهیادماندنی، همواره مخاطبان خود را شگفتزده کرده است. اما در میان این آثار محبوب، فیلمهایی هم وجود دارند که به دلایل مختلف کمتر دیده شدهاند؛ فیلمهایی که نه تنها جادوی دیزنی را به نمایش میگذارند، بلکه تجربههای متفاوت و گاه جسورانهای از هنر انیمیشن را به همراه دارند.
این لیست ۱۰ فیلم کمترشناختهشده به ما یادآوری میکند که دنیای دیزنی بسیار گستردهتر از داستانهای مشهور و کلاسیک است و هر یک از این آثار، گوشهای تازه از خلاقیت و نوآوری این استودیو را نمایان میکند. اگر به دنبال کشف گنجینهای تازه در دنیای انیمیشن هستید، این فیلمها گزینههایی عالی برای شروعاند.
منبع: Screenrant
دوست داشتنیترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا
نظرات