۱۰ شخصیت اصلی انیمه ای که سرنوشت غم انگیزی داشتند!
انیمهها با استفاده از داستانهای واقعگرایانه و فانتزی روایتهایی درباره اسطورهها و یا شخصیتهای اقتباسی نقل میکنند. هرچند شخصیتهای انیمهای در این سبک از داستانها با ناملایمات مواجه میشوند، اما همین امر حس همدلی را در مخاطب زنده میکند. حتی اگر تمام عناصر داستان فانتزی باشد، حضور عواطف و احساسات در دل ماجرا تاثیر بیان را به بیشترین حد خود میرساند. تاثیری که بارش بر گردن مهمترین شخصیت انیمه ای یعنی شخصیت اصلی داستان است.
شخصیتهای اصلی که سرنوشت غمانگیزی انتظارشان را میکشد، دائما با زخمهای درونی خود مواجهه میشوند. با این حال، آنچه این شخصیتها را متمایز جلوه می دهد، نحوه برخوردشان با گذشته دردناکشان است. آنها در این مسیر یاد میگیرند که با دردهای خود روبرو شوند و حتی با آنها کنار بیایند. مهم نیست که این رویارویی در بطن داستانهای فانتزی و یا واقعگرایانه رخ دهد. شخصیتهای اصلی انیمهای مستقیما سراغ احساسات میروند، مخاطبان را درگیر میکنند و به روایت عمق میبخشند. در این مطلب مجله بازار سراغ ۱۰ شخصیت انیمه ای اصلی میرویم که با سرنوشت تلخ و غمانگیزشان در ذهن سپرده شده و فراموش نشدهاند.
۱۰. Violet Evergarden
ترومایی که از او یک شخصیت غمانگیز ساخت
تنها کافیست یک قسمت از انیمه Violet Evergarden را تماشا کنید تا با شخصیت انیمه ای سرد و بیروح آن که از قضا همان شخصیت اصلی است، آشنا شوید. جای تعجبی هم ندارد. وایولت اورگاردن گذشته خود را تنها در میادین جنگ به یاد میآورد. قرار گرفتن در شرایط جنگی و نادیدهگرفتن احساسات، همگی از این شخصیت انیمه ای چهرهای سرد و بیاحساس ساخته بودند. با فقدان سرگرد گیلبرت نیز درد دیگری به این شخصیت انیمه ای تحمیل میشود که راه را بر روند بهبودیاش میبندد. اینجاست که وایولت تصمیم میگیرد که با زخمهای درونیاش کنار بیاید و زندگی کند.
او پس از پایان جنگ، دست به قلم میشود و از طریق نامهنویسی و حس همدلی که در داستانهایش تزریق میکند، مجددا به دنیای احساسات قدم میگذارد. به همین ترتیب او لحظاتی را تجربه میکند که با وجود جنگ در تمام این سالها از او دریغ شده بود. هرچند این مسیر برای او زیبایی زیادی را به ارمغان میآورد، با این حال سایه سرد زخمهای روحی او را رها نمیکنند و اجازه نمیدهند گذشته دردناکش فراموش شود و به همین ترتیب سرنوشت غمانگیزی برای او رقم میخورد.
۹. Hyakkimaru
شخصیتی که مرگ برایش بهتر بود
تصور کنید به محض به دنیا آمدن، برخی از اندامهایتان با شیطان مبادله شود. این اتفاق وحشتناکی بود که هیاکیمارو در انیمه Dororo تجربه کرد. او قربانی پیمانی شده بود که پدرش در ازای رفاه خانواده با شیطان بسته بود. در نتیجه این تصمیم خودخواهانه، هیاکیمارو ناقصالخلقه شد و خانوادهاش نیز او را طرد کردند. در چنین شرایطی، مرگ میتوانست حکم ناجی را داشته باشد تا اینکه یک پیرمرد ورق را برمیگرداند و علاوهبر آموزش اصول مبارزه، شخصیت اصلی انیمه را نیز بزرگ میکند.
داستان زمانی به نقطه اوج خود میرسد که هیاکیمارو تصمیم میگیرد مسئولیت سرنوشت خود را به عهده بگیرد. او با شیاطین مبارزه میکند تا اندامهای خود را پس بگیرد اما در این مسیر علاوهبر دردهای جسمی، با دردهای عاطفی شدیدی مواجه میشود. تلاش او در این مسیر به یک مو بند است و شکست در تمام صحنهها کمین کرده است. شخصیت انیمه ای داستان از یک طرف باید برای سلامتی خود با شیاطین بجنگد و از طرف دیگر با این کار، صلح پدرش با این دشمنان اهریمنی را متزلزل میکند.
۸. Edward Elric
غم و اندوهی که اشک بیننده را درمیآورد
سرنوشت ادوارد الریک در انیمه کیمیاگر تمام فلزی:برادری (Fullmetal Alchemist: Brotherhood) از همان ابتدا تلخ و غمانگیز است. او در دوران کودکی خود مادرش را از دست میدهد. هرچند ادوراد برای نجات جان مادرش تلاش میکند، اما در این مسیر بدن برادرش که آلفونس نام دارد و دست خودش را نیز از دست میدهد. از همینجا، داستان آغاز میشود و طی سفرهای پرپیچ و خم، دو برادر تلاش میکنند تا بدن آلفونس را پس بگیرند.
داستان ادوارد الریک ترکیبی از غم و ازخودگذشگی است. او در نوجوانی مجبور میشود بار مشکلاتی را به دوش بکشد که کمر هر بزرگسالی را غم میکند. ادوارد همچنین قید آرزوهایش را میزند و خودش را فدای آلفونس، دوستان و مردمان جهان میکند. مخاطب نیز برای او اشک میریزد و از فداکاریهای این قهرمان به وجد میآید.
۷. Lucy/Kaede
نیلوفری که در مرداب خشونت شکوفا شد
شاید در نگاه اول نسبت به او هیچ احساس غمی پیدا نکنید، اما با کمی دقیق شدن در سرنوشتش کاملا متوجه تلخی ماجرا میشوید. شخصیت بختبرگشته لوسی/کائده در انیمه ترانه پریان (Elfen Lied) تمام زندگیاش مانند یک موش آزمایشگاهی، تحت آزمایشات وحشیانه قرار گرفت و رنج زیادی را متحمل شد. او که به عنوان یک دیکلونیوس با قدرتهای ذهنی خطرناک متولد شده، در ابتدای داستان نسلکشی به راه میاندازد و پس از یک ضربه به سر، حافظهاش را از دست میدهد.
از این زمان به بعد، وجه دیگری از شخصیت انیمه بیدار میشود که تشنه محبت است و درمقابل لوسی بیرحم قد علم میکند. لوسی در همان سالهای نخست زندگیاش، زمانی که یک توله سگ درست مقابل چشمانش به قتل رسید، با چهره زشت بیرحمی آشنا شد. از آن پس این سبک از آزمایشات روح و ذهن او را دستکاری میکند و شخصیتی بیرحم از او میسازد. البته این حقیقت که او ذاتا شرور نیست، در رابطهاش با کوتا بهخوبی نمایش گذاشته میشود. رابطهای پیچیده که انسانیت او را تثبیت میکند و او را به یکی از غمانگیزترین شخصیتهای اصلی در دنیای انیمه تبدیل میسازد.
۶. Subaru Natsuki
قهرمان برجسته دنیای ایسکای که از دل شکستها سربلند بیرون میآید
سوبارو ناتسوکی با تحمل دردی تصورناپذیر در انیمه ری: زیرو (Re:Zero)، به یکی از قهرمانان برجسته انیمههای سبک ایسکای تبدیل شده است. او پس از هر بار مردن، میتواند زمان را به عقب برگرداند و زخمها و شکستهایش را به یاد بیاورد. این قابلیت بیش از آنکه به نفع سوبارو عمل کند، او را در معرض بیثباتی روحی و روانی قرار میدهد. او حتی نمیتواند راز این قدرت مخوف را با کسی درمیان بگذارد. به همین دلیل ناچار است فشار ناشی از آن را به تنهایی تحمل میکند.
هرچند سوبارو تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا سرنوشت دوستانش را تغییر بدهد، اما درنهایت شکست میخورد و درد دیگری به او تحمیل میشود. این شکست و رنجهای مشابه او را به شخصیت انیمه ای تراژیکی تبدیل میکند که الهامبخش هر بینندهای است. در این انیمه، شخصیت اصلی بارها رنج میکشد اما خم به ابرو نمیآورد و درنهایت به یک قهرمان تبدیل میشود.
۵. Ken Kaneki
نیمه غولی که در پی یافتن انسانیت، به یک قهرمان تبدیل میشود
شخصیت کن کانکی در انیمه توکیو غول (Tokyo Ghoul) را میتوان یکی از غمانگیزترین قهرمانان تاریخ انیمه دانست. او در ابتدا انسانی مهربان و خجالتی بود که طی قراری عاشقانه با زنی حقهباز به نام ریزه، به یک نیمه غول تبدیل میشود. هرچند کانکی در شرایط جدیدش، باید انسانها را بکشد تا زنده بماند، اما نیمه انسانی باقیماندهاش او را در این کار همراهی نمیکند و همین او را به دردسر میاندازد.
کشمکش درونی شخصیت اصلی تا آنجایی پیش میرود که کانکی هنگام انجام کار خوب نیز عذاب میکشد. با این حال درد هم نمیتواند بعد انسانی او را از پا درآورد و یا ازبین ببرد. شخصیت اصلی انیمه توکیو غول، در طی سفرهایش نیز با افرادی آشنا میشود که بیشترین درد و رنج را متحمل میشوند و همین ارزش تماشای سرگذشت غمانگیز نیمه غول داستان را دوچندان میکند.
۴. Homura Akemi
او شخصیت اصلی یکی از سیاهترین انیمههای دختران جادویی است
تصور آنکه در یک حلقه زمانی بیانتها گرفتار شویم، میتواند دیوانهکننده باشد. این سرنوشتی است که هومورا آکمی، شخصیت اصلی انیمه Puella Magi Madoka Magica دچارش میشود. داستان او به طور کلی حول فداکاری و انزوا میچرخد. او برای دوستانش اهمیت زیادی قائل است و بارها خود را برای محافظت از آنها به خطر میاندازد. داستان فداکاریهای او زمانی به اوج خود میرسد که با مرگ مادوکا، روحش را در اختیار کیوبی میگذارد تا بتواند زمان را به عقب برگرداند و دوست خود را نجات دهد.
هومورا در این مسیر پرپیچ و خم، بارها شکست میخورد اما خم به ابرو نمیآورد تا بتواند ماموریتش را به انتها برساند. هدف برای او تا حد وسواسگونهای مهم جلوه میکند؛ بهطوری که هر روش درست و نادرستی برای او توجیه میشود و درنهایت یکی از تاریکترین و غمانگیزترین پایانهای تاریخ انیمه برای شخصیت اصلی داستان رقم میخورد.
۳. Shinji Ikari
تراژیکترین شخصیت انیمه ای در دل بزرگترین انیمه ژانر مکا
شینجی ایکاری شجاعت و قدرت خاصی ندارد اما آنچه او را به یکی از غمانگیزترین شخصیتهای انیمهای تبدیل میکند، سرنوشت واقعگرایانهاش است. او در یکی از بهترین انیمههای ژانر مکا، یعنی انیمه نئون جنسیس اونگلیون (Neon Genesis Evangelion) به عنوان نقش اصلی ایفای نقش میکند و نمایشی جذاب از تلاش برای بازیابی هویت و غلبه بر تروما ارائه میدهد.
زمانی که بشریت درحال نابودی است، شینجی مانند قهرمانهای کلاسیک ظاهر نمیشود. با وجود شکستهای دردناک، او بهتدریج خود را میپذیرد و این حقیقت را نیز به اثبات میرساند که در میان شکستهای تاریک و بدبینانه، همچنان امیدی برای آینده وجود دارد. به همین دلیل شخصیت اصلی انیمه N.G.E در میان کاراکترهای واقعگرایانه و پیچیده انیمههای مدرن، جایگاه ویژهای را از آن خود کرده است.
۲. Eren Yeager
چرخه نفرتی که گریبان شخصیت اصلی داستان را میگیرد
امکان ندارد حرف از سرنوشت تراژیک به میان بیاید اما خبری از ارن یگر نباشد. شخصیت اصلی انیمه مشهور اتک آن تایتان (Attack On Titan) در قسمتهای پایانی، نفرت تمام وجودش را فرامیگیرد و به یک شرور تبدیل میشود. او که میل بیحدوحصری به آزادی دارد، در این مسیر از هر روشی برای توجیه هدفش استفاده میکند و دست از کشتوکشتار برنمیدارد.
ارن برای محافظت از عزیزانش تصمیمات بیرحمانه، گسترده و غیرقابل بازگشتی میگیرد و حتی حاضر است هزاران بیگناه را قربانی خواسته خود کند. در نهایت برای این شخصیت سرنوشت دردناکی رقم میخورد که هیچ شباهتی به سرگذشت قهرمانان داستانهای شونن ندارد. سرنوشتی که بسیاری از طرفداران را شوکه میکند و تا ابد در ذهن ثبت میشود.
۱. Guts
تراژیکترین شخصیت انیمهای در تمام دوران!
گاتس در انیمه برزک (Berserk) نمادی از مقاومت است که با سرنوشت تراژیکش شناخته میشود. از زمان تولد که مادرش حلقآویز شد، تاریکی و درد بر زندگی او سایه انداخت. دوران کودکیاش نیز تحت آزار و اذیتهای وحشیانه و دلخراش گامبینو، سرپرست جدیدش قرار گرفت و در نهایت نیز او را به قتل رساند. این اتفاقات، عمیقترین تروماها را در شخصیت اصلی داستان شکل داد و او را به یکی از تاریکترین چهرههای انیمه برزک تبدیل کرد.
در ادامه او کینه گریفیث، کسی که باعث مرگ دوستانش شد، را به دل میگیرد و پا در مسیر انتقامجویی میگذارد. گاتس همچنین در این مسیر، به دنبال آن است که شر نفرین را از سر خود کم کند و درعین حال مراقب کاسکا باشد. البته شیاطین و ارواح نیز دست از سر او برنمیدارند. همین دلایل کافیست تا او به یکی از تاریکترین قهرمانان انیمههای فانتزی تبدیل شود و نامش در صدر این فهرست قرار بگیرد.
نظر شما درباره این شخصیتها چیست؟ چه قهرمانان انیمهای دیگری را میشناسید که با سرنوشت تلخ و غمانگیزشان، مشهور شده باشند؟ نظرات ارزشمند خود را با ما درمیان بگذارید.
منبع: Gamerant
دوست داشتنیترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا @alirexzam
نظرات