اخبار بازی انتخاب سردبیر برترین‌ها بهترین بازی‌‌ها

۷ خیانت‌ دردناک در بازی‌های ویدیویی که قلب ما را شکستند

خیانت‌ها در بازی‌های ویدیویی حس و حال متفاوتی دارند. وقتی یک دشمن از دورترین نقطه نقشه تیری را شلیک می‌کند، یک اتفاق عادی است؛ اما وقتی کسی که بازیکنان به او اعتماد داشتند، از پشت به آ‌‌ن‌ها خنجر می‌زند، قضیه کاملا متفاوت می‌شود.

این مطلب حاوی اسپویل است

این‌ها فقط پیچش‌های داستانی نیستند، بلکه ضربه‌های عاطفی عمیقی‌اند که بازیکنان را وادار می‌کنند دست از بازی کردن بردارند، کنترلر را رها کنند و بگویند: «صبر کن، الان چه اتفاقی افتاد؟». چه این خیانت آرام و تدریجی باشد و چه یک شلیک ناگهانی به صورت کاراکتر شما، خیانت همیشه تلخ و ناراحت‌کننده است. خیانت‌های این لیست فقط باعث ناراحتی شما نشدند؛ بلکه شخصی و تاثیرگذار بودند و در برخی موارد، بازیکنان هرگز نتوانستند آن اتفاقات را فراموش کنند.

هویت شخصیت هیثم کنوی (Assassin’s Creed 3)

مشکلات شخصی هیثم کنوی با پدرش که یک اساسین بود، باعث شد تا ایدئولوژی تمپلارها را راحت‌تر بپذیرد

مشکلات شخصی هیثم کنوی با پدرش که یک اساسین بود، باعث شد تا ایدئولوژی تمپلارها را راحت‌تر بپذیرد

  • تاریخ انتشار: ۳۰ اکتبر ۲۰۱۲

بازی Assassin’s Creed III یکی از عناوین محبوب و در عین حال جنجالی سری Assassin’s Creed است که در سال ۲۰۱۲ منتشر شد و داستان آن در دوران انقلاب آمریکا جریان دارد. بازیکنان نقش کانر (بیخیال اسم واقعی‌اش شوید!)، یک قبیله‌نشین بومی آمریکایی را برعهده می‌گیرند که درگیر نبرد میان تمپلارها و اساسین‌ها می‌شود. بازی با دنیایی وسیع و بزرگ، محیط‌های طبیعی بکر، مبارزات پویا و سیستم شکار پیشرفته، تجربه‌ای متفاوت از تاریخ آمریکا و مبارزه برای آزادی را ارائه می‌دهد و توانسته جایگاه ویژه‌ای در میان طرفداران سری کسب کند.

معرفی بهترین مادهای GTA V | ورود به دنیای سرگرمی آزاد با فایل سیو ۱۰۰ درصدی

دیدار با هیثم در آغاز بازی Assassin’s Creed 3 مانند قدم گذاشتن به قلمرویی ناآشنا است. بازی در نقش یک نجیب‌زاده جذاب بریتانیایی شروع می‌شود که همه کارهای کلاسیک اساسین‌ها را انجام می‌دهد. او به هیدن بلید مجهز بوده و پارکور را بلد است. همه چیز سر جایش به نظر می‌رسد. با این وجود، بازیکنان ناگهان سورپرایز می‌شوند. مشخص شدن این موضوع که هیثم در واقع یک تمپلار رده ‌بالاست، مثل یک ترور غیرمنتظره، به بازیکنان ضربه می‌زند. بازیکنان ساعت‌ها بی‌خبر مشغول گسترش عملیات دشمن بودند، در حالی که فکر می‌کردند در حال ساختن میراثی بزرگ برای اساسین‌ها هستند. وفاداری هیثم به همان سازمانی است که بازیکنان از اولین نسخه با آن مبارزه کرده‌اند. خیانت به اینجا ختم نمی‌شود. رابطه پیچیده او با پسرش کانر، به تمرکز عاطفی داستان تبدیل می‌شود. هیثم یک شرور کلیشه‌ای نیست، او مردی سرد و منطقی است که واقعا باور دارد تمپلارها راه درست را پیش گرفته‌اند. همین باعث می‌شود خیانت او به سختی قابل پذیرش باشد. این خیانت از کینه و بدخواهی نیست، بلکه از ایمان راسخ نشات می‌گیرد.

خیانت لوسی استیلمن (Assassin’s Creed Brotherhood)

خیانت چیزی است که بارها و بارها در بازی‌های ویدیویی ما را ناامید کرده است و این چرخه هرگز تمام نخواهد شد

خیانت چیزی است که بارها و بارها در بازی‌های ویدیویی ما را ناامید کرده است و این چرخه هرگز تمام نخواهد شد

  • تاریخ انتشار: ۱۵ نوامبر ۲۰۱۱

بازی Assassin’s Creed II که در سال ۲۰۰۹ منتشر شد، دومین قسمت از سری محبوب Assassin’s Creed است که داستان آن در دوران رنسانس ایتالیا جریان دارد. بازیکن در نقش اتزیو آئودیتوره دا فرینتزه، یک نجیب‌زاده جوان فلورانسی قرار می‌گیرد که پس از خیانت و سقوط خانواده‌اش، راه اساسین‌ها را در پیش می‌گیرد تا عدالت را برقرار کند و تمپلارها را به سزای اعمالشان برساند. بازی با دنیای گسترده، شخصیت‌پردازی عمیق، گیم‌پلی ترکیبی از پارکور و مخفی‌کاری و روایت جذاب تاریخی، تجربه‌ای خاطره‌انگیز و تحول‌آفرین در سبک اکشن-ماجراجویی به حساب می‌آید. لوسی فقط یک شخصیت فرعی در داستان دزموند نبود؛ بلکه شیمی خاصی بین آن‌ها احساس می‌شد. از همان لحظه‌ای که دزموند از آزمایشگاه آبسترگو فرار کرد، لوسی کنار او بود و او را در جلسات آنیموس راهنمایی می‌کرد. در میان دریای ادعاهای دروغین، این لوسی بود که به نظر واقعیت را می‌گفت.

اما بازی Assassin’s Creed Brotherhood همه چیز را تغییر داد. در یک پیچش سرد و ترسناک، دزموند تحت تاثیر یک موجود از تمدن نخستین، لوسی را به قتل می‌رساند، حرکتی که بازیکنان را شوکه کرده و به دنبال پاسخ می‌فرستد. بعدا مشخص می‌شود که ظاهرا لوسی قصد داشت اساسین‌ها را فریب داده و دزموند را دوباره به آبسترگو تحویل دهد. تمام کارهای او یک نقشه طولانی و یک بازیگری کامل بود. آنچه این ماجرا را دردناک‌تر می‌کند، حس ناتمامی و بی‌جواب بودن آن است. دزموند به آرامش نمی‌رسد و بازیکنان پاسخ درستی نمی‌گیرند. احساس ناخوشایندی که به بازیکنان دست می‌دهد، تمام چیزی است که از خیانت احتمالی لوسی به بازیکنان می‌رسد.

اطلس هرگز دوست شما نبود (Bioshock)

کن لوین بازی‌سازی به شدت کمالگرا و هنرمند است، همین موضوع عناوین او را به برخی از شاهکارترین بازی‌های تاریخ تبدیل کرده‌اند

کن لوین بازی‌سازی به شدت کمالگرا و هنرمند است، همین موضوع عناوین او را به برخی از شاهکارترین بازی‌های تاریخ تبدیل کرده‌اند

  • تاریخ انتشار: ۲۱ آگوست ۲۰۰۷

بازی Bioshock یک شوتر اول‌ شخص داستان‌محور است که در دنیایی دیستوپیایی و زیرآبی به نام رپچر جریان دارد؛ شهری که در زیر اقیانوس ساخته شده و حالا تبدیل به مکانی ویرانه شده است. بازیکن در نقش جک، مردی که به طور اسرارآمیزی پایش به این شهر باز می‌شود، قرار می‌گیرد و باید رازهای تاریک رپچر و ساکنانش را کشف کند. بازی ترکیب بی‌نظیری از گیم‌پلی هیجان‌انگیز، طراحی هنری بی‌نظیر، داستان عمیق و تم‌های فلسفی و اخلاقی است که نقدی به آزمایش‌های علمی بی‌رحمانه و قدرت انسان بر طبیعت محسوب می‌شود. Bioshock با فضای وحشت‌آور و پیچش‌های داستانی‌اش، یکی از تاثیرگذارترین بازی‌های نسل خود به شمار می‌رود. عبارت «Would you kindly?» شاید ترسناک‌ترین جمله در دنیای بازی‌ها باشد. آنچه که بازیکنان در نگاه اول به چشم خواهش برای رسیدن به یک هدف مشخص می‌دیدند، در نهایت به یک کلاس استادانه در دستکاری ذهنی تبدیل می‌شود. اطلس در واقع آن پدر ناامیدی نبود که تلاش می‌کرد خانواده‌اش را نجات دهد؛ او فرانک فونتن بود، یک رئیس جنایتکار که با کنترل ذهن، جک را به قاتل شخصی خودش تبدیل کرد.

این خیانت به دلیل محو بودنش در جریان بازی، بسیار ویران‌کننده است. هر بار که جک فرمانی به شما می‎دهد، بازیکنان فکر می‌کنند که در حال گرفتن تصمیمی مستقل هستند، اما اینطور نیست. آن‌ها به‌ صورت خط به خط و با دستورات مودبانه و همراه با شرطی‌سازی، مانند عروسک خیمه‌شب‌بازی کنترل می‌شوند. چیزی که بیش از فریب دردناک است، درک این موضوع است که حتی انتخاب‌های بازیکن هم فقط یک توهم بوده‌اند. فونتن نه تنها جک را فریب داد، بلکه بازیکن را هم درست جلوی چشمش برای ساعت‌ها فریب داد. همین موضوع است که این تجربه را فراموش‌نشدنی می‌کند. این فقط یک حقه داستانی نیست، بلکه نقض اعتماد به روشی بسیار عمیق است.

بازی ذهنی بی‌رحمانه ادگار راس (Red Dead Redemption)

اگر بازی Red Dead Redemption 2 را بازی کرده باشید، متوجه می‌شوید که چرا جان مارستون مجبور به همکاری با ادگار راس شد

اگر بازی Red Dead Redemption 2 را بازی کرده باشید، متوجه می‌شوید که چرا جان مارستون مجبور به همکاری با ادگار راس شد

  • تاریخ انتشار: ۱۸ می ۲۰۱۰

بازی Red Dead Redemption یک عنوان جهان ‌باز و اکشن-ماجراجویی است که در فضای غرب وحشی آمریکا در اوایل قرن بیستم روایت می‌شود. بازیکن نقش جان مارستون، یک تفنگدار سابق قانون‌شکن را برعهده می‌گیرد که برای نجات خانواده‌اش، مجبور به همکاری با دولت می‌شود و در مسیرش با خلافکاران و کابوی‌ها برخورد می‌کند. بازی با داستانی احساسی، شخصیت‌پردازی عمیق و دنیای گسترده و زنده، تجربه‌ای بی‌نظیر از زندگی در غرب وحشی را نمایش می‌دهد و از نظر طراحی محیط، موسیقی و گیم‌پلی، یکی از برجسته‌ترین بازی‌های نسل هفتم محسوب می‌شود. تا پایان بازی Red Dead Redemption، جان مارستون همه‌ کارهایی را که از او خواسته شده بود را انجام داد. او گروه قدیمی‌اش را دنبال کرد، نزدیک‌ترین دوستانش را کشت و روی خط باریکی بین بقا و رستگاری قدم گذاشت، همه این‌ها برای اینکه خانواده‌اش آینده‌ای داشته باشند. اما بعد از همه این‌ها، ادگار راس تیم اعدام را به در خانه‌اش می‌فرستد.

بهترین بازی‌های ارباب حلقه‌ها که باید طرفداران Lord of the Rings تجربه کنند

راس فقط خیانت نکرد، او از جان سوءاستفاده کرد. آزادی را مثل هویجی جلویش گرفت و همینکه فهمید دیگر به دردش نمی‌خورد، آن را پس گرفت. آن ایستادگی آخر در انبار فقط مربوط به گلوله‌ها نبود، مسئله اصول بود. جان با این آگاهی که احتمالا زنده نخواهد ماند، بیرون آمد، اما می‌خواست مرگش معنایی داشته باشد. در همین حال، راس با لبخند از آنجا دور شد، در نهایت ترفیع گرفت و همین است که خیانت او را انقدر زشت می‌کند. برای او، این مسئله شخصی نبود، فقط یک کار اداری بود؛ یک موضوع بی‌اهمیت که قبل از ناهار باید جمع می‌شد.

خیانت مایکا بل (Red Dead Redemption 2)

بازی Red Dead Redemption 2 نیز مانند اکثر ساخته‌های راکستار، داستان خیانت و انتقام است؛ هرچند در ابتدای بازی اینگونه به نظر نمی‌رسد

بازی Red Dead Redemption 2 نیز مانند اکثر ساخته‌های راکستار، داستان خیانت و انتقام است؛ هرچند در ابتدای بازی اینگونه به نظر نمی‌رسد

  • تاریخ انتشار: ۲۶ اکتبر ۲۰۱۸

از همان لحظه‌ای که مایکا بل دهانش را باز کرد و بازیکن اولین صحبت‌هایش را شنید، مشخص بود که کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه است. سبیل چرب و تاب‌دارش، علاقه‌اش به هرج‌ومرج و وسواس عجیبش نسبت به خشونت، فقط از دردسر خبر می‌داد. با این وجود، داچ او را کنار خودش نگه داشت و برای مدتی، بازیکنان فکر می‌کردند لابد دلیلی برای این کار وجود دارد. متاسفانه بعدها مشخص می‌شود که داچ فقط فردی احمق بود. مایکا از همان ابتدا بازی ذات واقعی خودش را به بازیکنان نشان داد.

historically-accurate-video-game-min

او دائما در گوش داچ زمزمه می‌کرد و در پشت صحنه، اطلاعات را به ماموران قانون می‌داد. او باند ون در لیند را ذره‌ذره فروخت، کمین‌ها را ترتیب داد و پول‌ها را برای خودش کنار گذاشت. خیانتش به‌ ویژه به ‌خاطر طولانی و ممتد بودنش، آزاردهنده‌تر است. این خیانت نه یک عمل ناگهانی، بلکه یک پوسیدگی تدریجی است که تمام باورهای آرتور مورگان را هدف قرار می‌دهد. حتی داچ هم بالاخره حقیقت را دید، اما دیگر خیلی دیر شده بود. باند از هم پاشیده بود و دیگر آرتوری در گروه وجود نداشت. مایکا بل، مانند ماری نیش‌دار، انسانیت داچ را ذره ذره مکید.

تیر ژنرال شپرد (Call of Duty: Modern Warfare 2)

نام شپرد، تا روز ابدیت فقط حس خشم و ناامیدی را در دل گیمرها زنده می‌کند

نام شپرد، تا روز ابدیت فقط حس خشم و ناامیدی را در دل گیمرها زنده می‌کند

  • تاریخ انتشار: ۱۰ نوامبر ۲۰۰۹

بازی Call of Duty: Modern Warfare 2 محصول سال ۲۰۰۹، یکی از نمادین‌ترین و پرفروش‌ترین عناوین سری Call of Duty است که با ترکیب اکشن سینمایی، گیم‌پلی سریع و داستانی مهیج، تجربه‌ای فراموش‌نشدنی را ارائه می‌دهد. داستان بازی حول محور یک جنگ جهانی نوظهور می‌چرخد و بازیکنان را در نقش چند شخصیت مختلف در عملیات‌های مخفی در روسیه تا نبردهای پرتنش در خاک آمریکا، درگیر می‌کند. لحظات شوکه‌کننده‌ای مانند ماموریت “No Russian” و خیانت ژنرال شپرد، Modern Warfare 2 را به یکی از تاثیرگذارترین بازی‌های شوتر نسل هفتم تبدیل کرد که هم در بخش داستانی و هم در بخش چندنفره، استانداردهای جدیدی را تعریف می‌کند.

۱۵ بازی آخرالزمانی که طرفداران Fallout حتما باید تجربه کنند

بازی Modern Warfare 2 بازیکنان را به میان صحنه‌های نبرد بزرگ و مرگبار می‌برد، اما هیچ‌کدام از زخم‎‌های شما در طول این جنگ، سخت‌تر از زخم خیانت نخواهد بود. پس از پایان یکی از سخت‌ترین مراحل بازی به نام “Loose Ends”، بازیکنان تصور می‌کردند به لحظه‌ پیروزی رسیده‌اند؛ اما در عوض، ژنرال شپرد یک گلوله به سینه‌ گوست و یک گلوله دیگر به روچ شلیک کرد و سپس جسد آن‎‌ها را را به آتش کشید. این خیانت تنها به خاطر کاری که انجام داد شوکه‌کننده نبود، بلکه انگیزه‌اش نیز موضوع را دردناک‌تر کرد. شپرد می‌خواست تاریخ را بازنویسی کند و خودش را به‌ عنوان قهرمان جا بزند. برای او، سوپ و اعضای نیروی ویژه ۱۴۱ فقط مهره‌هایی بودند در بازی‌ای که با دروغ، جنایت جنگی و آتش خودی ساخته شده بود. خیانت از سوی یک سرباز یا عضو عادی ارتش یک موضوع است، اما خیانت از سوی کسی که دستورها را صادر می‌کرد، چیز دیگری. از آن لحظه به بعد، هیچ‌کس دیگر به شپرد اعتماد نکرد، نه در دنباله‌ها، نه در نسخه‌های بازسازی ‌شده و نه حتی در میم‌های اینترنتی.

پشت کردن بیگ اسموک به برادرانش (GTA: San Andreas)

همه با خیانت بیگ اسموک، در همان کودکی متوجه شدیم که حتی نزدیک‌ترین دوست‌های انسان نیز می‌توانند از پشت به او خنجر بزنند

همه با خیانت بیگ اسموک، در همان کودکی متوجه شدیم که حتی نزدیک‌ترین دوست‌های انسان نیز می‌توانند از پشت به او خنجر بزنند

  • تاریخ انتشار: ۲۶ اکتبر ۲۰۰۴

بازی GTA: San Andreas یکی از ماندگارترین و تاثیرگذارترین عناوین سری Grand Theft Auto است که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد و بازیکن را در نقش کارل “CJ” جانسون قرار داد. او پس از قتل مادرش به خانه بازمی‌گردد تا خانواده و باندش را دوباره سر پا کند. بازی در ایالت خیالی سن آندریاس جریان دارد که شامل سه شهر بزرگ و محیط‌های روستایی می‌شود. با ترکیبی از داستان عمیق جنایی، آزادی بی‌نظیر در گیم‌پلی، سیستم شخصی‌سازی، مراحل متنوع و موسیقی خاطره‌انگیز، San Andreas به یکی از نمادین‌ترین بازی‌های جهان باز تاریخ تبدیل شده و تا امروز الهام‌بخش نسل‌های زیادی از بازی‌سازان و بازیکنان بوده است. هیچ‌کس انتظارش را نداشت، چون همه می‌خواستند باور کنند که بیگ اسموک تا پای جان به گروهش وفادار است. او بامزه‌ترین و پرزرق‌وبرق‌ترین عضو گروه Grove Street بود؛ کسی که وسط ماموریت‌ها با دیالوگ‌های اغراق‌آمیز و سفارش‌های فست‌فودش باعث خنده بازیکنان می‌شد. اما جایی در بین سفارش‌ها و تیراندازی‌ها، اسموک مسیرش را گم کرد.

در نهایت مشخص شد که او اصلا به باند وفادار نبود. Grove Street را به خاطر قدرت، مواد مخدر و یک قصر شیشه‌ای مجلل فروخت، قصری که مثل دژ نظامی محافظت می‌شد. بدترین بخش ماجرا؟ حتی سعی نکرد خیانتش را توجیه کند. فقط گفت: «گیر افتادم تو پول و قدرت… برام مهم نیست لعنتی!» همین جمله از هر خیانتی دردناک‌تر بود. خیانتش تاکتیکی نبود، احساسی بود. سی‌جی فقط یک هم‌پیمان را از دست نداد، بهترین دوستش را به همان چیزی باخت که همیشه با آن می‌جنگید. البته که نباید نقش تن‌پنی را در این خیانت فراموش کرد. شاید اسموک ماشه را روی Grove Street کشید، اما این فساد لوس سانتوس بود که تفنگ را دستش داد.

کلام آخر

در نهایت، خیانت در بازی‌های ویدیویی فقط یک پیچش داستانی ساده نیست؛ بلکه لحظه‌ای است که مرز میان بازی و احساسات واقعی بازیکن را از بین می‌برد. از خیانت‌های سرد و حساب‌ شده مثل خیانت ژنرال شپرد گرفته، تا ضربه‌های شخصی و دردناک بیگ اسموک به قلب بازیکنان، این لحظات باعث می‌شوند که  شخصیت‌ها و داستان‌ها تا سال‌ها در ذهن‌مان باقی بمانند. شاید دلیل تاثیرگذاری چنین خیانت‌هایی، این موضوع باشد که آن‌ها ما را نه به‌ عنوان بازیکن، بلکه به‌ عنوان انسان هدف قرار می‌دهند. این خیانت‌ها با احساسات، اعتماد و انتظاراتی که به سادگی قابل بازسازی نیستند، بازی می‎‌کنند. این لیست تنها یادآوری می‌کند که بزرگ‌ترین زخم‌ها همیشه از دشمنان نمی‌آیند، بلکه از کسانی هستند که به آن‌ها دل بسته بودیم.

  • چرا خیانت در بازی‌های ویدیویی چنین تاثیر احساسی عمیقی بر بازیکنان می‌گذارد؟

زیرا بازیکنان در طول داستان با شخصیت‌ها ارتباط برقرار می‌کنند. وقتی یکی از همین شخصیت‌ها خیانت می‌کند، این حس اعتماد از بین می‌رود و مرز بین واقعیت و داستان برای بازیکن مخدوش می‌شود. این خیانت‌ها احساساتی مانند خشم، اندوه و شوک را به شکلی واقعی در مخاطب برمی‌انگیزند.

  • کدام خیانت در این لیست از نظر احساسی شدیدترین ضربه را به بازیکن وارد می‌کند؟

این موضوع به تجربه شخصی بازیکنان بستگی دارد، اما خیانت ژنرال شپرد در Modern Warfare 2 و مرگ بی‌رحمانه‌ گوست و روچ، برای بسیاری از بازیکنان یکی از سنگین‌ترین لحظات بوده است. این خیانت نه‌ تنها ناگهانی و مرگبار بود، بلکه از سوی کسی اتفاق افتاد که رهبر و الگوی بازیکنان به شمار می‌رفت.

  • آیا این خیانت‌ها فقط برای شوکه کردن بازیکن طراحی شده‌اند یا هدف داستانی عمیق‌تری دارند؟

در اغلب موارد، این خیانت‌ها نقش مهمی در توسعه داستان و شخصیت‌ها دارند. مثلا خیانت مایکا در Red Dead Redemption 2، باعث سقوط کامل باند ون در لیند می‌شود و به ‌وضوح، دلیل زوال اخلاقی و روانی داچ را نشان می‌دهد. بنابراین، این لحظات صرفا برای شوکه کردن بازیکنان نیستند، بلکه بخش جدایی‌ناپذیری از روایت بازی محسوب می‌شوند.

منبع: Gamerant


دوست داشتنی‌ترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا @alirexzam

دوست داشتنی‌ترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا @alirexzam

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها