هواداران دنیای کمیک خوب می‌دانند که دنیای اسپایدرورس (Spider-Verse) چقدر گسترده و پیچیده است؛ جایی که بی‌نهایت نسخه‌ی مختلف از قهرمانان با تم مرد عنکبوتی حضور دارند. خوشبختانه، انیمیشن‌های «مرد عنکبوتی: به درون اسپایدرورس» و «مرد عنکبوتی: آن‌سوی اسپایدرورس» بسیاری از این قهرمانان را به صحنه‌ی اصلی آوردند و به آن‌ها فرصت درخشیدن روی پرده‌ی سینما دادند.

نکته‌ی جذاب درباره‌ی این قهرمانان این است که هرکدام مهارت‌های متفاوتی دارند، اما در نهایت همه‌شان یک هدف دارند: نجات دنیا. همین موضوع یادآوری می‌کند که راه‌های متنوعی برای قهرمان بودن وجود دارد؛ حتی وقتی شرایط خیلی سخت و حساس است.

با این حال، طبیعی‌ست که برخی از شخصیت‌های اسپایدرورس از بقیه قدرتمندتر باشند، صرف‌نظر از اینکه چطور به ما معرفی شده‌اند.

نکته‌ای که باید به آن توجه داشت این است که با وجود گستردگی شخصیت‌های این دنیا، هنوز همه‌ی نسخه‌ها در فیلم‌ها دیده نشده‌اند. ما همچنان منتظر دیدن بعضی از محبوب‌ترین قهرمان‌ها در فیلم آینده یعنی «مرد عنکبوتی: آن‌سوی اسپایدرورس» هستیم، ولی فعلاً باید کمی بیشتر صبر کنیم تا ببینیم چه پیش می‌آید.

دنیای اسپایدرورس، فراتر از فقط یک مرد عنکبوتی، به فضایی تبدیل شده که در آن هر شخصیت با ویژگی‌ها و پیش‌زمینه‌ای متفاوت، تکه‌ای از پازل قهرمانی را تکمیل می‌کند. این روایت چندگانه، نه‌تنها به غنای جهان داستانی اسپایدرمن افزوده، بلکه مفهومی عمیق‌تر از «قهرمان بودن» را مطرح کرده: قهرمانی لزوماً به قدرت مطلق بستگی ندارد، بلکه به مسئولیت‌پذیری، خلاقیت، و ایستادگی در لحظه‌های بحرانی گره خورده است.

در این بین، بهتر است به سراغ برخی از قدرتمندترین قهرمانان دنیای اسپایدرورس برویم و ببینیم هرکدام چه ویژگی خاصی را به این دنیا آورده‌اند. با ما همراه باشید.

۱.  جسیکا درو؛ زن عنکبوتی‌ای از دل جهان‌های موازی

جسیکا درو، زن عنکبوتی قدرتمند و بااعتماد به نفس از زمین ۳۳۲، با تارهای ارگانیک و اراده‌ای فولادین

جسیکا درو، زن عنکبوتی قدرتمند و بااعتماد به نفس از زمین ۳۳۲، با تارهای ارگانیک و اراده‌ای فولادین

درست همان‌طور که نسخه‌های مختلفی از مرد عنکبوتی در جهان‌های موازی وجود دارد، برای زن عنکبوتی هم نسخه‌های متعددی خلق شده‌اند. یکی از برجسته‌ترین آن‌ها، جسیکا درو از زمین ۳۳۲ است که در انیمیشن مرد عنکبوتی: آن‌سوی اسپایدرورس با صدای ایسا ری (Issa Rae) جان گرفته است. او در همین انیمیشن برای اولین بار ظاهر می‌شود و درست به‌موقع به زمین ۶۵ می‌رسد تا در نجات دنیا کمک کند. حضور قدرتمند و کاریزماتیکش خیلی زود باعث می‌شود تا برای گوئن استیسی — زن عنکبوتی‌ آن دنیا — به الگو تبدیل شود. و انصافاً حق هم دارد!

جسیکا درو شخصیتی بااعتماد‌به‌نفس و بسیار تواناست؛ رهبری قوی و راهنمایی دلگرم‌کننده که با وجود همکاری‌اش با میگل اوهارا، کاملاً مشخص است که این همکاری از سر انتخاب شخصی‌اش است، نه اجبار. دفاع او از گوئن، گواه روشنی بر استقلال رأی‌اش است. برخلاف بسیاری از پیتر پارکرها، جسیکا تارهایش را به‌صورت طبیعی تولید می‌کند. او بی‌شک یکی از قوی‌ترین و مصمم‌ترین قهرمان‌های اسپایدرورس است؛ فقط کافی‌ست به این فکر کنید که در دوران بارداری‌اش همچنان از بیشتر اعضای تیم جلوتر بود!

پرواز دوباره: نقد نسخه لایو‌اکشن «چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم»

حضور جسیکا درو در انیمیشن آن‌سوی اسپایدرورس تنها معرفی یک شخصیت جدید نیست، بلکه بازتعریفی‌ست از تصویر زنانه‌ی قهرمانی در دنیای مردان عنکبوتی. جسیکا نه تنها در قدرت فیزیکی چیزی کم ندارد، بلکه در تصمیم‌گیری، رهبری و حمایت از دیگران نیز برجسته است. او شخصیتی‌ست که مرزهای کلیشه‌ای مادر بودن و قهرمان بودن را در هم می‌شکند؛ تصویری قدرتمند از زنی که هم باردار است و هم در اوج مبارزه، از هیچ چالشی عقب‌نشینی نمی‌کند. همین ویژگی‌ها باعث می‌شود تا نه فقط برای گوئن، بلکه برای مخاطبان هم به الگویی نو و تأثیرگذار تبدیل شود.

۲.  اسپایدرپانک؛ شورشی دنیای عنکبوتی

هابی براون با ظاهری شورشی و ذهنی تیزبین، ثابت می‌کند که صداهای متفاوت هم می‌توانند ستون‌های یک انقلاب قهرمانانه باشند

هابی براون با ظاهری شورشی و ذهنی تیزبین، ثابت می‌کند که صداهای متفاوت هم می‌توانند ستون‌های یک انقلاب قهرمانانه باشند

هابی براون، با صدای دنیل کالویا، مرد عنکبوتی زمین ۱۳۸ است. اما در بیرون از دنیای خودش، همه او را با نام «اسپایدرپانک» می‌شناسند. در دنیای خودش، هابی این نقش را برای مبارزه با یک رژیم سرکوبگر بر عهده گرفت و پس از آن به دنیای چندجهانی پیوست تا به جامعه‌ی اسپایدرها کمک کند. یکی از متمایزترین ویژگی‌های او این است که در مقابل ساختار قدرت هیچ‌گاه سر خم نمی‌کند؛ تا جایی که برای کمک به مایلز، بدون تردید از گروه جدا شد، چون از اول هم آدم «سیستم» نبود. پایبندی او به اصول و ارزش‌های خودش، او را به یکی از قوی‌ترین قهرمانان تبدیل می‌کند؛ هرچند نه لزوماً از نوع قدرتی که در ظاهر دیده می‌شود.

اسپایدرپانک بسیاری از توانایی‌های رایج شخصیت‌های اسپایدری را دارد: قدرت، سرعت، چابکی و مقاومت بالا، به‌علاوه‌ی همان حس عنکبوتی معروف. اما طراحی متفاوت او، به‌همراه ذهنی تیز و استعدادش در موسیقی، او را از دیگران متمایز می‌کند. جالب است که سلاح اصلی او گیتارش است؛ چیزی که شاید غیرمعمول به‌نظر برسد، اما او با همان گیتار به‌خوبی می‌جنگد. مثل بسیاری از پیتر پارکرها، هابی هم از پرتابگر مچی برای تارهایش استفاده می‌کند.

اسپایدرپانک نه فقط یک قهرمان، بلکه نمادی از اعتراض و استقلال است؛ شخصیتی که بیش از آنکه با مشت و قدرت بدنی بجنگد، با روحیه‌ی ضدسیستمی‌اش الهام‌بخش است. حضور او در آن‌سوی اسپایدرورس به‌نوعی صدای نسل‌هایی‌ست که همواره به دنبال راهی متفاوت برای تغییر جهان هستند؛ نه از راه پیروی، بلکه با مقاومت. طراحی ظاهری‌اش، رفتارش، و حتی گیتاری که به‌عنوان سلاح به‌کار می‌برد، همه بخشی از یک پیام روشن‌اند: قهرمان بودن فقط به قدرت جسمی ربط ندارد، بلکه به این بستگی دارد که چقدر حاضری برای باورهایت بجنگی، حتی اگر به قیمت تنها شدن تمام شود.

۳.  مرد عنکبوتی ۲۰۹۹؛ فرمانده‌ای از آینده‌ی تاریک

میگوئل اوهارا، رهبر خشن و آینده‌نگر اسپایدر سوسایتی، با قدرت فراانسانی و ذهنی استراتژیک

میگوئل اوهارا، رهبر خشن و آینده‌نگر اسپایدر سوسایتی، با قدرت فراانسانی و ذهنی استراتژیک

مرد عنکبوتی با نام اصلی میگل اوهارا، رهبر اصلی گروه چندجهانی اسپایدرهاست. او با صدای اسکار آیزاک جان گرفته و از زمین ۹۲۸ می‌آید. در دنیای او، سال ۲۰۹۹ است؛ به همین دلیل اغلب با عنوان «مرد عنکبوتی ۲۰۹۹» شناخته می‌شود. میگل شاید بیش از هر شخصیت دیگری در اسپایدرورس به قوانین و الگوهای روایی (یا همان رویدادهای کانونی) تسلط دارد؛ هرچند برخی معتقدند نگاه او به این قوانین کمی بیش از حد سیاه‌وسفید است. او با همین طرز فکر، گروه اسپایدرها را هدایت می‌کند تا به دنبال ناهنجاری‌های زمانی بگردند و جهان‌های مختلف را نجات دهند.

توانایی‌های میگل تفاوت‌های زیادی با دیگر مردان عنکبوتی دارد، و البته داستان پیدایش او هم خاص است. او داوطلبانه وارد یک آزمایش علمی شد — آزمایشی که خودش طراحش بود — اما یکی از همکارانش آن را خراب کرد، و نتیجه‌اش تبدیل شدن به یک نسخه‌ی اسپایدری با ظاهری نیمه‌خون‌آشامی بود. حالا او نیش‌هایی شبیه خون‌آشام دارد و حتی پنجه‌هایی بر نوک انگشتان و انگشتان پا. راستی، این نیش‌ها سمی هم هستند! در کنار این ویژگی‌ها، او سرعت، قدرت، پایداری و چابکی بالایی هم دارد. اما یک نقطه‌ضعف هم دارد: میگل باید به نیش‌های مصنوعی رادیواکتیوی دسترسی داشته باشد، هرچند هنوز داستان کامل پشت این نیاز مشخص نشده است.

میگل اوهارا با ظاهری سرد، صدایی جدی و فلسفه‌ای سخت‌گیرانه، به قهرمانی تبدیل شده که بیشتر از آن‌که محبوب باشد، مؤثر است. او نماینده‌ی نوع خاصی از رهبری‌ست؛ رهبری‌ای که بر نظم، قانون و ساختار پافشاری می‌کند، حتی اگر دردناک باشد. تضاد بین اهداف درستش و روش‌های گاه بی‌رحمانه‌اش، شخصیتی چندلایه از او ساخته؛ قهرمانی که برخلاف بسیاری از اسپایدرها، بیشتر به یک ضدقهرمان شبیه است. طراحی آینده‌نگرانه‌اش، قدرت‌های خاص و منش خونسردش او را به یکی از منحصربه‌فردترین و در عین حال پیچیده‌ترین شخصیت‌های دنیای اسپایدرورس تبدیل کرده؛ کسی که بیشتر از آنکه به قلب‌ها نزدیک شود، ذهن‌ها را درگیر می‌کند.

۴.  پاویتر پراپاکار؛ مرد عنکبوتی‌ای از قلب بمبئی

پاویتر با تلفیق فرهنگ هندی و روحیه اسپایدری، یکی از رنگارنگ‌ترین و خوش‌طبع‌ترین قهرمانان چندجهانی است

پاویتر با تلفیق فرهنگ هندی و روحیه اسپایدری، یکی از رنگارنگ‌ترین و خوش‌طبع‌ترین قهرمانان چندجهانی است

نوبت می‌رسد به پاویتر پراپاکار، مرد عنکبوتی زمین ۵۰۱۰۱، با صدای کاران سونی. در دنیای خودش، پاویتر دانش‌آموز آکادمی ویژنز در مومبتن (ترکیبی از بمبئی و منهتن) است. داستان او یکی از مهم‌ترین روایت‌ها در دنیای اسپایدرورس است، چون وقتی فاجعه‌ای در جهانش رخ می‌دهد، ناآگاهانه درگیر انتخابی سرنوشت‌ساز می‌شود: نجات پدرش یا نجات نامزدش. طبق قوانین رویدادهای کانونی از نگاه میگل، تنها یکی از آن‌ها می‌تواند زنده بماند.

پاویتر دوستی وفادار است و وقتی شرایط بحرانی می‌شود، در کنار اسپایدرپانک و مایلز می‌ایستد و از گروه اسپایدرها جدا می‌شود. او یک مرد عنکبوتی تمام‌عیار است، با همان توانایی‌های آشنای این قهرمان: از قدرت بدنی بالا تا راه رفتن روی دیوار و حس عنکبوتی. با این حال، پاویتر ذهن درخشانی هم دارد، به‌ویژه در حوزه‌ی رباتیک و پهپادهای خودران. برخلاف پیتر پارکر، او قدرتش را از عنکبوت رادیواکتیوی نگرفته، و داستان منشأش تفاوت اساسی دارد. یکی از ویژگی‌های جالبش هم طراحی خاص پرتابگرهای تار است که به شکل دستبندهای سنتی هندی درآمده‌اند و استتار هوشمندانه‌ای دارند.

پاویتر پراپاکار با ظاهری رنگارنگ، لهجه‌ای متفاوت و نگاهی سرشار از زندگی، نفسی تازه به جهان چندجهانی اسپایدرمن می‌بخشد. او نماینده‌ی فرهنگی‌ست که در سینمای ابرقهرمانی به‌ندرت فرصت دیده شدن پیدا می‌کند، و همین حضورش گامی مهم در جهت جهانی‌تر شدن روایت‌هاست. برخلاف میگل که به اصول خشک چسبیده، پاویتر بیشتر به دلش گوش می‌دهد. درست همین تضاد، او را به شخصیتی محبوب و انسانی تبدیل می‌کند. تلفیق سنت و فناوری در طراحی قدرت‌هایش، به‌ویژه دستبندهای تارافکن، نه تنها خلاقانه است، بلکه بازتابی از هویت فرهنگی اوست؛ قهرمانی که ثابت می‌کند تنوع، فقط یک شعار نیست، بلکه می‌تواند در تار و پود داستان تنیده شود.

۵.  اسپایدررکس؛ دایناسور قهرمانی از دل زمین ۶۶

یکی از پیچیده‌ترین و البته جذاب‌ترین اعضای دنیای عنکبوتی

یکی از پیچیده‌ترین و البته جذاب‌ترین اعضای دنیای عنکبوتی

پیتر پترکر، معروف به اسپایدررکس، شاید در حضور کوتاهش در آن‌سوی اسپایدرورس حرفی نزد، اما بدون شک موفق شد توجه همه را به خودش جلب کند. او از زمین ۶۶ می‌آید و حتی اسمش هم سرنخی از داستان پیدایشش به ما می‌دهد. روزی روزگاری، این رکس یک پتروسور (Pterodactyl) بود، تا اینکه قدرت‌های اسپایدری‌اش فعال شدند. اگر بخواهیم به روایت کمیک‌ها استناد کنیم، احتمالاً باید از یک شهاب‌سنگ برای این اتفاق تشکر کنیم. بله، واقعاً همین‌قدر عجیب!

اسپایدررکس تنها چند لحظه روی پرده ظاهر شد، اما همان چند لحظه کافی بود تا دل هواداران را ببرد. البته نیازی به گفتن نیست که این نسخه از مرد عنکبوتی از نظر جثه اصلاً کوچک نیست، و از نظر فیزیکی، احتمالاً یکی از قدرتمندترین نسخه‌هاست. او در یکی از شلوغ‌ترین سکانس‌های تعقیب‌و‌گریز انیمیشن، همراه دیگر اسپایدرها به تعقیب مایلز مورالز پرداخت.

بهترین انیمیشن‌ ده سال اخیر از نظر تحریریه بازار

اسپایدررکس با آن ظاهر عجیب، بامزه و نیرومندش، نشان می‌دهد که اسپایدرورس قرار نیست همیشه منطقی یا جدی باشد. گاهی وقت‌ها فقط باید رها شد و از خیال‌پردازی لذت برد. این نسخه‌ی دایناسوری از مرد عنکبوتی نه تنها نمایانگر جسارت سازندگان در گسترش مرزهای روایت است، بلکه طنز و بازیگوشی را هم وارد جهانی می‌کند که گاه می‌تواند بیش از حد جدی و پرتنش شود. اسپایدررکس بیشتر از آنکه شخصیتی عمیق باشد، یک لحظه‌ی شیرین و به‌یادماندنی‌ست؛ یادآوری اینکه در دنیای چندجهانی، جایی هم برای شگفتی‌های غیرمنتظره و ماجراهای کاملاً متفاوت وجود دارد.

۶. گوئن استیسی؛ زن عنکبوتی با قلبی شکسته و اراده‌ای شکست‌ناپذیر

گوئن استیسی با مهارت در موسیقی و نبرد، قهرمانی است که در میان تارهای پیچیده‌ی احساسات و وظیفه می‌درخشد

گوئن استیسی با مهارت در موسیقی و نبرد، قهرمانی است که در میان تارهای پیچیده‌ی احساسات و وظیفه می‌درخشد

هرچند هواداران اغلب او را با نام اسپایدرگوئن می‌شناسند، اما در دنیای خودش — زمین ۶۵ — گوئن استیسی با نام زن عنکبوتی شناخته می‌شود. با صداپیشگی هیلی استاینفلد، گوئن داستانی کلاسیک و غم‌انگیز از یک ابرقهرمان را با خود دارد. با مرگ بهترین دوستش، همه‌چیز تغییر کرد. این اتفاق‌ها پیش از حوادث مرد عنکبوتی: به درون اسپایدرورس رخ داد؛ جایی که سرنوشت او را به دنیای مایلز کشاند و پنجره‌ای به سوی امکاناتی تازه برایش گشود. از آن زمان به بعد، دیگر به عقب نگاه نکرد.

زن عنکبوتی شخصیتی بسیار قدرتمند است؛ با قدرت بدنی، چابکی و مقاومت خارق‌العاده. در همان فیلم اول، کاملاً مشخص بود که ترکیب خاصی از تمرین‌های فیزیکی و توانایی‌های عنکبوتی‌اش، به او امکان می‌دهد تهدیدها را زیرکانه دور بزند و در مبارزه‌ها بدرخشد. گوئن نه‌تنها یک ژیمناست و بالرین تمرین‌دیده است، بلکه نوازنده‌ی حرفه‌ای درامز هم هست. او همچنین به‌نظر می‌رسد که حس عنکبوتی قوی‌تری نسبت به دیگران دارد. البته برخلاف جسیکا درو، گوئن برای پرتاب تار از پرتابگرهای مچی استفاده می‌کند.

گوئن استیسی نماینده‌ی یکی از پرحس‌ترین روایت‌های دنیای اسپایدرورس است؛ شخصیتی که هم بار تراژدی شخصی را به دوش می‌کشد و هم با انتخاب‌هایی سخت در مسیر قهرمانی مواجه است. برخلاف پیتر پارکر که اغلب با شوخی و سبک‌سری از غم‌ها عبور می‌کند، گوئن ترکیب پیچیده‌تری از شکنندگی و قدرت را به تصویر می‌کشد. او با غم از دست دادن دوستش زندگی می‌کند، اما همین اندوه به او عمق و بلوغی داده که کمتر در دیگر نسخه‌های اسپایدرمن دیده می‌شود. طراحی بصری‌اش با رنگ‌های پاستلی، لباس سفید، و بک‌گراند‌های آبرنگی، نه‌تنها حس زیبایی‌شناسی منحصربه‌فردی دارد، بلکه به‌نوعی بازتابی از دنیای درونی اوست؛ دنیایی آمیخته از ظرافت و آشفتگی.

گوئن، در کنار مهارت‌های فیزیکی‌اش، نشان می‌دهد که زن بودن در جهان اسپایدرها به معنای قربانی بودن یا حاشیه‌نشینی نیست؛ او در متن داستان ایستاده، تصمیم‌گیرنده است و از مایلز نه عقب می‌ماند، نه به او وابسته است. داستان او از آن قهرمان‌هایی نیست که صرفاً آمده تا بخش عاشقانه‌ی داستان را پر کند؛ او خودش یک روایت اصلی دارد، با نقاط عطف، رشد شخصی و انتخاب‌هایی که مسیرش را می‌سازند. حضور گوئن در دنیای اسپایدرورس، نه‌تنها تنوع جنسیتی را بیشتر کرده، بلکه الگوی تازه‌ای از قهرمان زن را به نوجوانان معرفی می‌کند: کسی که در عین لطافت، در تصمیم‌گیری و ایستادگی، تردید ندارد.

۷. پیتر پورکر؛ مرد عنکبوتی‌ای با چاشنی کمدی و قدرتی کارتونی

پیتر پورکر، قهرمان کارتونی و بامزه‌ی اسپایدرورس، با فیزیک غیرممکنش دشمنان را به بازی می‌گیرد

پیتر پورکر، قهرمان کارتونی و بامزه‌ی اسپایدرورس، با فیزیک غیرممکنش دشمنان را به بازی می‌گیرد

پیتر پورکر، که بیشتر با نام اسپایدرهم شناخته می‌شود، شاید برای برخی فقط نقش لحظات بامزه‌ی داستان را داشته باشد، اما در واقع یکی از قدرتمندترین نسخه‌های اسپایدرمن است. میزان قدرت او تنها به این دلیل ممکن شده که از جهانی کارتونی می‌آید. با صداپیشگی جان مولینی، اسپایدرهم اهل دنیایی کارتونی‌ست که در آن توسط یک خوک رادیواکتیوی گزیده شده، نه عنکبوت!

اسپایدرهم بسیاری از توانایی‌های کلاسیک مرد عنکبوتی را دارد: قدرت بدنی بالا، سرعت، چابکی و … ولی فراتر از این‌ها، او از قوانین فیزیک دنیای خودش پیروی می‌کند، که یعنی عملاً شکست‌ناپذیر است. او می‌تواند چکش‌هایی غول‌پیکر از بُعدهای جیبی بیرون بکشد و کارهایی انجام دهد که در هیچ دنیای دیگری قابل تصور نیست.

اسپایدرهم در ظاهر ممکن است صرفاً یک عنصر خنده‌دار و فرعی به‌نظر برسد، اما حضورش در اسپایدرورس نشان‌دهنده‌ی بعدی بسیار مهم در روایت‌های چندجهانی است: آزادی بی‌قیدوشرط داستان‌گویی. او از جهانی می‌آید که نه به فیزیک معمول پایبند است، نه به منطق‌های سینمایی رایج، و همین مسئله به او اجازه می‌دهد به‌طور نمادین «همه‌چیز ممکن است» را به مخاطب یادآوری کند. قدرت‌های کارتونی‌اش — از کش‌آمدن تا سقوط از ارتفاع بدون آسیب و بیرون کشیدن چکش از هیچ‌جا — در واقع تمثیلی از تخیل مطلق‌اند؛ یادگاری از دورانی که انیمیشن‌ها هنوز به واقع‌گرایی وسواس نداشتند.

اما فراتر از این جنبه‌ی سرگرم‌کننده، اسپایدرهم یک نقطه‌ی توازن هوشمندانه هم در قصه است. وقتی باقی نسخه‌های اسپایدرمن با بحران‌های وجودی، مرگ و تصمیم‌های اخلاقی دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند، اسپایدرهم فضایی برای نفس کشیدن فراهم می‌کند. شوخی‌های او نه تنها برای خنداندن‌اند، بلکه برای خنثی کردن سنگینی‌های داستان. با این حال، این به آن معنا نیست که او کم‌اهمیت است؛ او می‌جنگد، خطر می‌کند و در کنار دیگران می‌ایستد. این یعنی حتی در قالب خنده‌دارترین نسخه‌ی اسپایدرمن، جوهره‌ی قهرمانی همچنان پابرجاست.

۸. پیتر بی. پارکر؛ مرد عنکبوتی خسته اما قهرمان

پتر بی. پارکر، کهنه‌سرباز طنزپرداز دنیای اسپایدرها

پتر بی. پارکر، کهنه‌سرباز طنزپرداز دنیای اسپایدرها

پیتر بی. پارکر، با صداپیشگی جیک جانسون، شاید سوژه‌ی شوخی‌های زیادی در مجموعه‌ی اسپایدرورس باشد، اما نقشی حیاتی در داستان ایفا می‌کند. او ابتدا قهرمانی بازنشسته و دل‌زده است که به اجبار نقش یک راهنما را می‌پذیرد. اما تا پایان فیلم اول، این تصویر تغییر می‌کند و او دوباره خودش را پیدا می‌کند. در فیلم دوم، پیتر بی. پارکر حالا پدری فداکار و یک قهرمان تمام‌عیار است، و البته عضوی از جامعه‌ی عنکبوتی (Spider-Society).

پیتر بی. پارکر تقریباً تمام توانایی‌های رایج مرد عنکبوتی را دارد: قدرت، سرعت، پایداری و حس عنکبوتی، به‌همراه قابلیت معروف راه‌رفتن روی دیوارها. از آن‌جا که به نسخه‌ی کلاسیک و اصلی اسپایدرمن نزدیک است، توانایی‌هایش برای طرفداران آشناست. نکته‌ی جالب درباره‌ی او این است که حتی وقتی انگیزه‌ای ندارد و کارها را سرسری انجام می‌دهد (مثل ابتدای فیلم اول)، باز هم ذهن استراتژیکی و توان اجرای نقشه‌های کارآمد را دارد.

پیتر بی. پارکر، برخلاف اکثر نسخه‌های جوان و پرانرژی مرد عنکبوتی، نماینده‌ی مرحله‌ای متفاوت در زندگی یک قهرمان است: فرسودگی، شک، و بازسازی. او در آغاز شخصیتی خسته و بی‌انگیزه دارد که آشکارا از زندگی و شکست‌هایش دلسرد شده است، اما همین ویژگی‌ها او را انسانی‌تر و ملموس‌تر می‌کند. حضور او برای مخاطبانی که با اسپایدرمن بزرگ شده‌اند، نقش آینه‌ای دارد: مرد عنکبوتی هم می‌تواند پیر شود، اشتباه کند، دل‌زده شود، اما باز هم قهرمان بماند.

در روند داستان، پیتر بی. پارکر به تدریج از یک ضدالگو به الگویی واقعی تبدیل می‌شود. آموزش‌های او به مایلز مورالز بیشتر از یک انتقال قدرت‌اند؛ نوعی یادآوری به خود اوست که هنوز هم توان تغییر دارد. در فیلم دوم، با تولد دخترش، او دوباره معنای مسئولیت را کشف می‌کند و عشق به خانواده تبدیل به انگیزه‌ی جدید او می‌شود. این تحولات شخصیت پیتر را پیچیده و پخته کرده، به‌طوری که حتی بدون صحنه‌های اکشن، او یکی از مهم‌ترین و انسانی‌ترین عناصر داستان باقی می‌ماند.

درنهایت، پیتر بی. پارکر نشان می‌دهد که قهرمان بودن همیشه به معنای داشتن انرژی بی‌پایان نیست. گاهی کافی‌ست تسلیم نشوی، حتی وقتی همه‌چیز سخت و خسته‌کننده است.

۹. مارگو کس / اسپایدر-بایت؛ قهرمانی از دنیای دیجیتال

مارگو کس، یا همان اسپایدر‌بایت، نابغه‌ی دیجیتال و استاد تکنولوژی، قهرمانی مدرن در دنیایی مجازی است

مارگو کس، یا همان اسپایدر‌بایت، نابغه‌ی دیجیتال و استاد تکنولوژی، قهرمانی مدرن در دنیایی مجازی است

مارگو کس، که در دنیای موازی خودش با نام اسپایدر-بایت شناخته می‌شود، یکی از متفاوت‌ترین نسخه‌های مرد عنکبوتی در فیلم Spider-Man: Across the Spider-Verse است. او نه با تارهای واقعی و مبارزه فیزیکی، بلکه با مهارت‌های دیجیتال و دانش تکنولوژیکی‌اش قهرمان می‌شود. بر خلاف بسیاری از دیگر اسپایدرها که منشأ قدرت‌شان از نیش عنکبوت یا حادثه‌ای علمی آمده، قدرت اسپایدر-بایت از حضور او در جهانی کاملاً مجازی شکل گرفته؛ جایی که او به‌نوعی آواتار دیجیتال از یک دختر نوجوان نابغه است.

آنچه اسپایدر-بایت را متمایز می‌کند، توانایی‌اش در تلفیق فناوری با قهرمانی است. او نشان می‌دهد که قدرت، تنها به عضله یا پرش از ساختمان‌ها محدود نمی‌شود. در جهانی که هر روز بیشتر به تکنولوژی وابسته می‌شود، او نمادی از قهرمان مدرن است؛ کسی که هم از پس کدنویسی و سیستم‌های پیچیده برمی‌آید، و هم در نبردهای دیجیتال می‌درخشد. نقش کلیدی او در کنترل دستگاه انتقال بین دنیاها (Go-Home Machine) نشان‌دهنده این است که در جهان عنکبوتی، هوش دیجیتال به اندازه‌ی قدرت فیزیکی اهمیت دارد.

از ردیت تا واقعیت: چگونه کارگردان مرد عنکبوتی مخاطبان را غافلگیر کرد

مارگو همچنین در لحظه‌ای حساس، برخلاف فرمان‌های میگل اوهارا، تصمیم می‌گیرد طرف مایلز را بگیرد؛ حرکتی که نشان‌دهنده‌ی رشد اخلاقی و قضاوت شخصی اوست. این اقدام او را از یک تکنسین در سایه، به یک قهرمان فعال و شجاع در روایت تبدیل می‌کند. اسپایدر-بایت با ترکیبی از قضاوت درست، مهارت‌های خاص و قدرت‌های دیجیتالی، نمونه‌ای از نسل جدید قهرمان‌هاست؛ قهرمانانی که نه در میدان جنگ، بلکه در پشت صفحه‌نمایش‌ها جهان را نجات می‌دهند.

۱۰. مایلز مورالس: قلب تپنده‌ی جهان عنکبوتی

مایلز مورالس، با قدرت برق‌زا و توانایی نامرئی‌شدن، قهرمانی است که مسیر خود را با شجاعت و صداقت می‌سازد

مایلز مورالس، با قدرت برق‌زا و توانایی نامرئی‌شدن، قهرمانی است که مسیر خود را با شجاعت و صداقت می‌سازد

مایلز مورالس بدون تردید نماد اصلی دنیای اسپایدرورس است؛ قهرمانی که از دل یک بحران متولد شد و به مرور از یک نوجوان سرگردان به قهرمانی مستقل و قدرتمند تبدیل شد. در روایت‌های پیچیده‌ی جهان‌های موازی، او همان عنصر انسانی، صمیمی و احساس‌برانگیزی‌ست که بینندگان را با خود همراه می‌کند. برخلاف بسیاری از مردان عنکبوتی پیش از خود که در قالب ابرقهرمانان کلاسیک قرار می‌گیرند، مایلز مسیر خود را متفاوت طی می‌کند؛ مسیری که با تردید، ترس، اشتباه و در نهایت، اعتماد به نفس و شجاعت گره خورده است.

مایلز به عنوان قهرمان اصلی فرنچایز، دو ویژگی برجسته دارد: نخست، قدرتی الکتریکی که با نام ونوم استرایک شناخته می‌شود؛ نیرویی که از درون او نشأت می‌گیرد و چیزی فراتر از صرفاً یک ابزار دفاعی است. این قدرت، نمادی از خشم کنترل‌شده، تصمیم‌گیری مستقل و لحظات بحرانی‌ست. ویژگی دوم، توانایی استتار و نامرئی شدن است؛ قابلیتی که نه‌فقط او را از نظر فیزیکی مخفی می‌کند، بلکه استعاره‌ای‌ست از درگیری‌های درونی‌اش؛ از نادیده گرفته شدن، تلاش برای پیدا کردن جایگاهش در میان دیگر قهرمانان و احساس تنهایی در جهانی که به نظر نمی‌رسد برای او ساخته شده باشد.

مایلز مورالس اما در نهایت چیزی فراتر از قدرت‌هایش است. او یک نوجوان سیاه‌پوست-لاتین‌تبار است که نماینده‌ی نسلی تازه و صدایی متفاوت در جهان ابرقهرمانی‌ست. او با موسیقی خودش، هنر خودش، لهجه و زبان خودش، به جهان قهرمانان رنگ می‌بخشد. انتخاب او به عنوان مرکزیت جهان عنکبوتی نه‌فقط یک انتخاب داستانی، بلکه یک موضع‌گیری فرهنگی مهم است؛ بیانیه‌ای درباره پذیرش تفاوت، تکثر و حق انتخاب.

مایلز در Across the Spider-Verse با بزرگ‌ترین بحران درونی‌اش روبه‌رو می‌شود: این‌که آیا تقدیر را بپذیرد یا آن را به چالش بکشد. تصمیمی که می‌گیرد — ایستادن در برابر سیستم از پیش تعیین‌شده و نجات پدرش — نشان می‌دهد که او نه‌فقط یک نسخه دیگر از اسپایدرمن، بلکه قهرمانی اصیل با صدایی متمایز است. قهرمانی که نه با تقلید، بلکه با بازتعریف مفهوم «مسئولیت» به اوج می‌رسد.

نظر شما درباره قهرمانان دنیای اسپایدرورس چیست؟

دنیای اسپایدرورس پر است از قهرمانانی که هرکدام با ویژگی‌ها و توانایی‌های منحصربه‌فرد، تعریفی تازه از مرد عنکبوتی ارائه می‌دهند. از مایلز مورالس با توانایی‌های خاصش گرفته تا گوئن استیسی و هابى براون با سبک‌ها و انگیزه‌های متفاوت، هر شخصیت نه‌تنها نماینده‌ی یک جهان، بلکه نماینده‌ی یک دیدگاه و هویت متفاوت است. این مجموعه از اسپایدرمن‌ها ثابت می‌کنند که قهرمان بودن فقط به تار زدن و دیوار بالا رفتن خلاصه نمی‌شود؛ بلکه به شجاعت، انتخاب‌های اخلاقی و پذیرش تفاوت‌ها بستگی دارد. قدرت در این دنیا تنها به معنی فیزیکی‌اش نیست، بلکه در هوش، همدلی، و مبارزه با بی‌عدالتی نیز معنا پیدا می‌کند.

منبع: Comic Book 


دوست داشتنی‌ترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا ‪@alirexzam‬

دوست داشتنی‌ترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا @alirexzam

Loading

تگ ها

نظرات

اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها