بهتازگی دوباره به دنیای وسیع و پرجزئیات رد دد ردمپشن ۲ بازگشتم. سفری دوباره به جهانی که در آن هر طلوع خورشید و هر مسیر گِلی، داستانی برای گفتن دارد. در میانهی همین تجربه بود که حقیقتی انکارناپذیر برایم روشن شد؛ حقیقتی که به آیندهی مورد انتظارترین بازی تاریخ، یعنی Grand Theft Auto 6، گره خورده است. فارغ از تمام بحثها و نگرانیها، به نظر میرسد شرکت راکاستار (Rockstar) به لطف شاهکار قبلی خود، فرمولی تضمینشده برای موفقیت جی تی ای ۶ در دست دارد. تمام شواهد، از نخستین تریلر گرفته تا لحن کلی اطلاعات فاششده، به ما میگوید که راکاستار قصد دارد رویکردی مشابه RDR2 را در قبال داستان و شخصیتها پیادهسازی کند و این، بهترین خبری است که میتوانستیم بشنویم.
اشارههای ظریفی به دلشکستگی و خیانت در آیندهی این دو شخصیت وجود دارد
یک شاهکار روایی که استانداردها را جابهجا کرد
اجازه دهید صادق باشیم؛ تجربهی دوبارهی داستان غمانگیز و تکاندهندهی رد دد ردمپشن ۲، تلنگری قدرتمند است که به ما یادآوری میکند یک داستان و شخصیتپردازی بینقص تا چه حد میتواند تأثیرگذار باشد. ما صرفاً یک بازی را تجربه نمیکنیم؛ ما با آرتور مورگان زندگی میکنیم. سفر فردی و محکوم به فنای او، سقوط تراژیک داچ وندر لیند از یک رهبر آرمانگرا به یک فرد پارانوئید و مجنون، و مسیر رشد جان مارستون برای تبدیل شدن به قهرمانی که در نسخهی اول میشناختیم، همگی قطعات یک پازل روایی بینظیر هستند.
حتی شخصیتهای فرعی، از سیدی ادلر گرفته تا چارلز اسمیت، آنچنان عمیق و چندلایه پرداخته شدهاند که هر کدام میتوانستند قهرمان داستان خود باشند. این شخصیتها صرفاً ابزاری برای پیشبرد قصه نیستند؛ آنها نبض تپندهی جهانی هستند که راکاستار خلق کرده است. تمام این عناصر در هم تنیده میشوند تا روایتی تقریباً بیعیبونقص و بهشدت بالغانه را شکل دهند؛ روایتی که سطح کیفی داستانگویی در بازیهای ویدیویی را برای همیشه تغییر داد.
GTA 6 چگونه این میراث را به دوش خواهد کشید؟
مشاهدهی دوبارهی این نبوغ داستانی، یک شهود آنی در من ایجاد کرد: Grand Theft Auto 6 با چنین پشتوانهای، بهسادگی نمیتواند شکست بخورد. از همان تریلر اول، مشخص بود که راکاستار این بار به جای طنز صرف و هرجومرج بیحدوحصر، به دنبال خلق یک درام انسانی است. انتخاب یک داستان به سبک «بانی و کلاید» با محوریت شخصیتهای جیسون و لوسیا، نشان میدهد که هستهی اصلی بازی، یک رابطهی عمیق، پیچیده و احتمالاً تراژیک خواهد بود.
اشارههای ظریفی به دلشکستگی و خیانت در آیندهی این دو شخصیت وجود دارد و به نظر میرسد استودیو بار دیگر رویکردی واقعگرایانه و ملموس را برای روایت انتخاب کرده است؛ البته این بار در پسزمینهی دنیای پر زرقوبرق، عجیب و همیشه شگفتانگیز سری Grand Theft Auto. تا زمانی که این پایههای داستانی محکم بنا شوند و ضربآهنگ روایت، مخاطب را درگیر خود کند، هر کاستی فنی یا گیمپلی دیگری که GTA 6 ممکن است داشته باشد، در چشمانداز کلی، اهمیت خود را از دست خواهد داد.
وقتی داستان، گیمپلی را نجات میدهد
فراموش نکنیم که Red Dead Redemption 2 نیز یک بازی بینقص نبود. علیرغم تحسین جهانی منتقدان و موفقیت تجاری سرسامآور، بسیاری از بازیکنان در سال ۲۰۱۸ از کندی بیش از حد روند بازی، تمرکز افراطی بر واقعگرایی و کنترلهای سنگین و گاهی زمخت آن شکایت داشتند. این انتقادها کاملاً بهجا بود و هنوز هم گاهی مطرح میشود.
با این حال، چرا این بازی همچنان یک شاهکار محسوب میشود؟ پاسخ ساده است: عظمت داستان و شخصیتهای RDR2 آنقدر گیرا بود که این ایرادات را کاملاً تحتالشعاع قرار میداد. وقتی شما از لحاظ عاطفی درگیر سرنوشت آرتور و تلاش او برای رستگاری هستید، دیگر کندی انیمیشن برداشتن یک قوطی کنسرو برایتان آزاردهنده نیست. این همان ترفند هوشمندانهای است که راکاستار قصد دارد آن را در جی تی ای ۶ تکرار کند.
انتظار برای طوفان بعدی
هرچه به تاریخ انتشار جی تی ای ۶ در ماه می ۲۰۲۶ (اردیبهشت-خرداد ۱۴۰۵) نزدیکتر میشویم، بدون شک شاهد انتشار اطلاعات و تریلرهای بیشتری خواهیم بود که دید بهتری از داستان بازی به ما میدهند. طرفداران در ماههای آینده باید گوشبهزنگ باشند تا تصویر واضحتری از پیچوخمهای داستانی پیش رو به دست آورند و ببینند که آیا جیسون و لوسیا واقعاً میتوانند میراثدار شخصیتهای فراموشنشدنی Red Dead Redemption 2 باشند یا خیر. با این حال، تنها راه برای اطمینان کامل، تجربهی مستقیم بازی در تاریخ ۲۶ می ۲۰۲۶ (۵ خرداد ۱۴۰۵) خواهد بود؛ روزی که احتمالاً صنعت بازیهای ویدیویی یک بار دیگر برای همیشه تغییر خواهد کرد.
منبع: gamerant
دوست داشتنیترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا

نظرات