در دنیای تاریک و بیرحم سریال اسکویید گیم (بازی مرکب)، شخصیت فروشنده (The Salesman) که با نامهایی مانند «The Recruiter» یا «مامور جذب بازیکنان» نیز شناخته میشود، تجسمی ترسناک از فریب، بیرحمی و سیستم بیعاطفهای است که پشت پردهی این بازی مرگبار قرار دارد.
او حلقه اتصال میان دنیای بیرون و مسابقهای وحشتناک است؛ پلی حیلهگر که افراد درمانده را به درون تلهای میکشاند که راه گریزی از آن نیست. برای کسانی که بهتازگی با بازی مرکب آشنا شدهاند، شناخت این شخصیت به درک دقیقتری از منطق سرد و بیاحساس پشت بازی و واقعیتهای تلخ قربانیان آن کمک میکند.
فروشنده در نگاه اول مردی آرام، مودب و خوشبرخورد به نظر میرسد که با رفتاری دلنشین و بیخطر، افراد را به بازی دعوت میکند. او با پیشنهاد یک بازی ساده و سنتی کرهای به نام «داکجی» (Ddakji) وارد میشود؛ بازیای که در ظاهر بیخطر است، اما در باطن سرنوشتساز. پیروزی در این بازی، به بازیکن کارتی میدهد که دعوتنامهای برای ورود به بازی مرکب محسوب میشود؛ مجموعهای از رقابتهای مرگبار که در ازای جان، ثروت هنگفتی وعده میدهند.
با این حال، پشت این چهرهی خوشرو، مردی سادیست پنهان شده؛ کسی که نسبت به فقرا تنفر عمیقی دارد و آنها را «آشغال»هایی میبیند که لیاقت زنده ماندن ندارند. فروشنده کار خود را از پایینترین ردههای بازی مرکب آغاز کرد؛ یک کارگر ساده که وظیفهاش انتقال اجساد بازندهها بود.
اما به مرور زمان، با عبور از مراتب کارگر، سرباز و در نهایت مسئول جذب بازیکن و مدیر اجرایی، توانست اعتماد خالق مرموز بازی، اوه ایل نام، را جلب کند. مسیر صعود او نهتنها تعهد بیقید و شرطش به بازی را نشان میدهد، بلکه بهای سنگینی هم برای او دارد؛ زیرا در یکی از تاریکترین اقداماتش پدر خود در یکی از دورههای بازی به قتل رساند.
ویژگیهای شخصیتی فروشنده
شخصیت فروشنده یا همان The Salesman در سریال اسکویید گیم، ترکیبی از خونسردی ظاهری و بیرحمی مطلق است. در زیر پوستهی آرام و با ادب او، چهرهای سادیستی پنهان شده که از رنج و استیصال انسانهای درمانده لذت میبرد و با مهارت تمام، آنها را به ورطه نابودی میکشاند.
فروشنده فردی حسابگر و بیاحساس است که با دقت تمام، قربانیانش را از میان افراد بدهکار، مستاصل و آسیبپذیر انتخاب میکند. او با بازی ساده داکجی (Ddakji) ظاهر فریبندهای از یک فرصت طلایی میسازد، در حالی که واقعیت پشت این لبخندها چیزی جز دعوتنامهای برای مرگ نیست. لبخندهای او، کف زدنها و رفتارهای ظاهرا دوستانهاش تنها برای پایین آوردن گارد روانی قربانیان طراحی شدهاند.
یکی از هولناکترین نمودهای سادیسم این شخصیت، آزمایشی اجتماعی است که میان گروهی از بیخانمانها ترتیب میدهد. او به آنها انتخابی میدهد میان یک قرص نان و یک بلیت بختآزمایی. اغلب به امید نجات، بلیت را انتخاب میکنند و شکست میخورند. سپس فروشنده با بیرحمی تمام نان را جلوی چشمانشان نابود میکند و با تمسخر، انتخابشان را به ریشخند میگیرد. این صحنه، بازتاب عینی بیرحمی طبقات بالا نسبت به درماندگان جامعه است.
اوج بیرحمی فروشنده در بازیهای تحقیرآمیزش با دو شخصیت کیم جونگ ره و چوی وو سوک نمایان میشود. او آنها را به شرکت در نسخهای مرگبار از بازی «سنگ، کاغذ، قیچی» با ترکیب «رولت روسی» مجبور میکند. با افزایش تدریجی میزان خطر، بازی به نقطهای میرسد که مرگ تقریبا قطعی است. در تمام این لحظات، فروشنده با لذت، واکنشهای وحشتزده و زجرآور آنها را تماشا میکند و نشان میدهد که خشونتش صرفا ابزاری برای کنترل نیست، بلکه منبع لذت شخصی اوست. این شخصیت، نهتنها یک کارگزار بینام برای سیستم است، بلکه چهرهای عینی از ساختار فاسدی است که رنج دیگران را به تفریح تبدیل کرده.
پیشینه او به عنوان فروشنده
نقش اصلی او پیدا کردن افرادی است که با مشخصات خاصی مطابقت داشته باشند: کسانی که به شدت بدهکار یا در شرایط ناامیدکنندهای قرار دارند و سیستم فاسد بهراحتی میتواند آنها را تحت کنترل خود درآورد. کارت ویزیت او با لوگوی بازی و شماره تلفنی مرموز، دروازهای است به دنیای بیرحم بازی مرکب که سرنوشت تماسگیرندگان را برای همیشه تغییر میدهد.
سرنوشت شخصیت فروشنده
داستان فروشنده در یک رویارویی پرتنش و نمادین با گیهون به اوج میرسد. او گیهون را «یک آشغال» خطاب میکند که تنها با خوششانسی زنده مانده و او را صرفاً مهرهای بیاهمیت میداند. سپس او را به یک بازی مرگبار رولت روسی دعوت میکند. در پایان بازی که فروشنده شکست خورده و کنترل اوضاع را از دست داده، دست به خودکشی میزند؛ اقدامی پر از غرور تلخ و تسلیم تراژیک. مرگ او نماد فروپاشی ماشین جذب بازیکنان و وفاداری کور یک انسان به سیستمی هیولاگونه است.
منبع: Squid Game Fandom
دوست داشتنیترین یوتیوبر گیمر ایران کیه؟ میزگیم با علیرکسا @alirexzam

مممررررسیییی من عاشق این کاراتر بودمم 😭✨️🛐