معرفی بهترین انیمیشنهای تاریخ: درون و بیرون (Inside Out)
انیمیشن سینمایی درون و بیرون که در مورد چالشهای روانی یک دختر نوجوان است، یکی از بهترین ایدههایی محسوب میشود که در تاریخ انیمیشن راهش را به پرده سینما پیدا کرد. شرکت پیکسار در Inside Out، نه تنها یک داستان بامزه و خلاقانه تعریف میکند، بلکه مسائل عمیق روانی را با زبانی ساده به مخاطبین ارائه میدهد.
انیمیشن Inside Out که در ایران آن را با نام درون و بیرون هم میشناسیم، یکی از بهترین آثار شرکت پیکسار است. به طور دقیقتر، این اثر پانزدهمین انیمیشن طولانی پیکسار محسوب میشود که خیلی سریع، جای پایش به عنوان یکی از بهترینهای آن را ثابت کرد. دنباله این انیمیشن که در سال ۲۰۲۴ روی پرده رفت، پیش از کران انیمیشن Ne Zha 2، پرفروشترین انیمیشن تمام دوران بود.
اما چه اتفاقی افتاد که فرنچایز درون و بیرون خلق شد؟ این ایده اولین دفعه در سال ۲۰۰۹ به ذهن پیت داکتر، کارگردان اثر، رسید. او روند تکاملی شخصیت دخترش را تماشا میکرد که به مرور زمان دچار تغییراتی میشد. این پروژه از سوی دیزنی چراغ سبز دریافت کرد تا پیت داکتر و دستیارانش شروع به خلق و توسعه داستان کنند. آنها در این روند از روانشناسها و دانشمندان علوم اعصاب کمک گرفتند تا بتوانند به شکلی هرچه دقیقتر، ذهن یک انسان را متصور شوند.
با توجه به پیچیدگیهایی که ساخت انیمیشن درون و بیرون داشت، توسعه این پروژه پنج و نیم سال طول کشید و حدود ۱۷۵ میلیون دلار خرج ساخت آن شد. البته این پروژه قرار بود خیلی زودتر از سال ۲۰۱۵ روی پرده برود و مدت زمان کمتری در مرحله توسعه باشد؛ ولی خب تغییراتی که در داستانها و شخصیتها به وجود آمد باعث شد شرکت پیکسار اکران آن را عقب بیندازد تا به بهترین نتیجه ممکن برسد.
اما اگر بخواهیم در مورد داستان انیمیشن Inside Out صحبت کنیم، باید بدانید که روایت در مورد یک دختر ۱۱ ساله به اسم رایلی اندرسن است. رایلی در این سن و به همراه خانوادهاش از مینهسوتا به سان فرانسیسکو نقل مکان میکنند تا در خانه جدید خود مستقر شوند. در ابتدا رایلی فکر میکرد همه چیز خوب پیش میرود و مشکلی به وجود نمیآید. اما هنگامی که سایر مردم را ملاقات کرد و قسمتهای مختلف شهر را دید، شک و تردید افکارش را فرا گرفت. او ناگهان خود را در موقعیتی سخت پیدا کرد که نمیتواند به آن عادت کند و یک زندگی عادی داشته باشد.
ولی اصل قضیه و درگیریهای روانی رایلی اندرسن در مغز او رخ میدهد. منتها سازندگان به جای اینکه یک مغز و نورونهای عصبی را به تصویر بکشند، همه چیز را ساده کردند. آنها مغز را یک محیط انیمیشنی در نظر گرفتند و احساسات را در قالب شخصیتهای بامزه ترسیم نمودند. ما هنگامی که مغز رایلی را میبینیم با احساساتی نظیر شادی، غم، ترس، نفرت و خشم میبینیم که هر کدام یک شخصیت هستند. این شخصیتها در کنار هم کار میکنند تا با ایجاد تعادل، رایلی را خوشحال و راضی نگه دارند.
احساسات رایلی از راست به چپ: ترس، نفرت، خشم، شادی و غم
حالا مشکلات از زمانی آغاز میشود که رایلی برای اولین دفعه در شهر جدیدش به مدرسه میرود. دو شخصیت شادی و غم بر اساس بدشانسی از قلمرو مغز بیرون میافتند تا رایلی این دو احساس را از دست بدهد. بدین ترتیب، مسئولیتها بر گردن خشم، نفرت و ترس میافتد و آنها باید تا زمان بازگشت شادی و غم اوضاع را کنترل کنند. ولی خب شرایط آنطور که باید پیش نمیرود و همه چیز خیلی سریع وجهه غمگینی به خود میگیرد. لازم به ذکر است که در بین تمامی احساسات، شادی به نوعی رئیس و رهبر محسوب میشود و با غیبت او، همه چیز از نظم میافتد.
یکی از نکات تحسینبرانگیز در ساخت انیمیشن درون و بیرون بهرهگیری از مبانی علمی و روانشناسی در طراحی شخصیتها است. سازندگان فیلم برای شکلدهی به روایت ذهنی رایلی، از نظریههای احساسی دکتر پل اکمن (Paul Ekman) الهام گرفتهاند؛ روانشناسی برجسته که احساسات پایهای انسان را در چند گروه اصلی دستهبندی کرده است. طبق نظریه او، پنج احساس اولیه یعنی شادی، اندوه، خشم، ترس و نفرت در واکنش به شرایط مختلف، هستهی اصلی رفتارهای احساسی انسان را تشکیل میدهند.
در فیلم، هر یک از این احساسات به صورت کاراکتری مستقل و قابل تشخیص طراحی شدهاند، که ضمن داشتن ویژگیهای رفتاری منحصر به فرد، در کنار یکدیگر عملکرد ذهنی رایلی را مدیریت میکنند. این رویکرد نه تنها به روایت داستانی عمق علمی بخشیده، بلکه باعث شده مفاهیم پیچیده روانشناختی همچون تعادل احساسی، هویتسازی و رشد عاطفی، به زبانی ساده و قابل فهم برای مخاطب کودک و بزرگسال بیان شوند.
نظر شما در این باره چیست؟ دیدگاههای خود را با تیم بازار و سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
منبع: Disney.fandom
صدایی که حتما شنیدی! دوبله فان با سارا جامعی
بهترین انیمیشن تاریخ از نظر من Inside Out هست، این انیمیشن باعث شد نگاهم به زندگی تغییر کنه و حتی از افسردگی در بیام.
به همین خاطر نقدی از این انیمیشن نوشتم که دوست دارم اینجا با شما به اشتراک بذارمش:
انیمیشن Inside Out (درون و بیرون) اثری که توسط مگ لفاوه، جاش کولی و پیت داکتر نوشته، توسط جوناس ریورا تهیه و توسط پیت داکتر در ۱۹ ژوئن ۲۰۱۵ (۱۳۹۴) کارگردانی شد. ژانر این اثر: انیمیشن، بلوغ، ماجراجویی و روانشناختی است. به شخصه هنگام تماشای این اثر انتظار یک انیمیشن معمولی را داشتم که صرفا (سرگرم شوم) اما Inside Out کاری با من کرد که هنوز هم بعد از مدت ها فراموشش نکردم، اگر برایتان سوال شده که چه چیزی باعث شد اینگونه فکر کنم پس بهتر است در ادامه این نقد همراه من باشید. در سال ۲۰۰۹ پیت داکتر متوجه تغییراتی در رفتار دختر ۱۱ ساله خود شد که گویی شباهت زیادی به کودکی خودش داشت، به همین دلیل تصمیم گرفت داستانی با موضوع احساسات بنویسد که سرانجام Inside Out خلق شد. از افتخارات و جوایز این انیمیشن میتوان به جایزه بهترین فیلم انیمیشن سال ۲۰۱۵ اشاره کرد.
Inside Out درباره احساسات است، احساساتی که در مغز ما قرار دارند و مسئول کنترل افکار و رفتار مان هستند، داستان راجب رایلی دختری ۱۱ ساله است که به دلیل مهاجرت از شهر محل زندگی اش مینه سوتا به سانفرانسیسکو احساساتش دگرگون میشود.
در ادامه بخش هایی از داستان لو میرود!
ایده اصلی انیمیشن Inside Out (درون و بیرون) راجب دختری ۱۱ ساله به نام رایلی است که به دلیل نقل مکان به شهری جدید مشکلاتی برایش به وجود میآید، داستان این انیمیشن به کاوش ذهن او و پنج احساس اصلیاش (شادی، غم، ترس، خشم و انزجار) میپردازد که چطور در کنترل افکار و رفتار رایلی نقش دارند. ایده مهاجرت از شهری به شهر دیگر شاید تکراری باشد ولی در حالت کلی با یک ایده تازه روبهرو هستیم. Inside Out به موضوعاتی مانند رشد، بلوغ و احساسات میپردازد، هنگام تماشای این انیمیشن ما نیز با رایلی و احساسات اش رشد میکنیم، از فراموش شدن بینگ بانگ شخصیت به یاد ماندنی تا فروپاشی جزیره ها همه و همه به رشد شخصیت ها کمک میکنند، صحنه مرگ بینگ بانگ بزرگ و کوچک نمیشناسد و در هر سنی که باشید در حداقل ترین حالت شوکه خواهید شد و بیتفاوت نخواهید ماند، بسیاری از جمله خود من با دیدن این صحنه اشک ریختیم. از پنج احساس اصلی شادی رهبر احساسات است و در شروع داستان خود را مسئول همه چیز میداند، به غم اجازه نمیدهد که به میز فرمان دست بزند زیرا احساس میکند غم برای رایلی خوب نیست و رایلی همیشه باید شاد باشد. اما به مرور و طی اتفاقاتی که میافتد شادی بلاخره متوجه میشود که همه احساسات برای رایلی ضروری هستند و همیشه لازم نیست همه کار ها را خودش انجام دهد، در بخش پایانی داستان بلاخره غم را میبینیم که باعث میشود رایلی به خودش بیاید و شاهد یکی از احساسی ترین صحنه های انیمیشن هستیم. Inside Out از لحظه اول تا آخر شما را پای نمایشگر نگه میدارد زیرا داستان انسجام فوقالعاده ای دارد، از ریتم گرفته تا لحظات اوج و فرود همه به خوبی در داستان جای گرفته اند، از لحظه ای که رایلی چشمانش را باز میکند تا فراموش شدن بینگ بانگ و بازگشت غم و شادی به اتاق فرمان همه و همه شما را بدون اینکه متوجه شوید زمان چگونه گذشت همراه خود میکنند. پیام اصلی انیمیشن Inside Out این است که تمام احساسات از جمله شادی، غم، خشم، ترس و انزجار به یک اندازه مهم هستند و نباید هیچکدام را سرکوب کرد یا نادیده گرفت، این انیمیشن به ما یادآوری میکند که هر احساسی نقش مهمی در زندگی ما دارد و به ما کمک میکند تا با چالش های زندگی روبهرو شویم و رشد کنیم.
در ابتدا قرار بود مغز رایلی ۲۸ احساس داشته باشد که بعد ها به ۵ احساس کاهش یافت تا باعث پیچیدگی یا شلوغی داستان نشود، تصمیم درستی بود زیرا کاهش احساسات باعث شد که فیلم وقت بیشتری برای شخصیتپردازی داشته باشد و شاهد شخصیت های زیبایی باشیم. شخصیت هایی مانند شادی، غم، بینگ بانگ، رایلی و… که در مسیر فیلم همراه با بیننده رشد کردند. شادی فهمید که همه احساسات مهم هستند، غم فهمید که وجودش برای رایلی لازم است، بینگ بانگ فهمید که رایلی دیگر بزرگ شده است و دیگر به او نیازی ندارد و در نهایت خود رایلی در پایان داستان به بلوغ رسید. معمولا از انیمیشن ها انتظار دیالوگ های پیچیده و عمیق نداریم اما از آثار سطح بالا انتظار این را داریم که در دل یک داستان کودکانه پیام های عمیقی برسانند، Inside Out دقیقا همین کار را میکند، برای یک بچه ۸ ساله دیالوگ هایی که رد و بدل میشود میتواند خنده دار و سرگرم کننده باشد اما برای یک انسان بالغ این دیالوگ ها بسیار عمیق و تاثیر گذار هستند، این یعنی تعادلی دقیق بین همه سنین که Inside Out در عملی کردن این کار کاملا موفق بوده است.
بودجه این اثر ۱۷۵ میلیون دلار است که به لطف پیت داکتر باعث شده با شاهکاری از نظر گرافیک، طرحها، رنگ ها و جزئیات طرف باشیم، این ویژگی Inside Out باعث شده تا از دل یک اثر فوق روانشناختی فلسفی یک انیمیشن زیبای کودکانه خلق شود. پیت داکتر توانسته کار خود را به خوبی انجام دهد و از هر نظر میتوان گفت در کارگردانی این انیمیشن سنگ تمام گذاشته است. راحب ریتم داستان بالاتر گفتم اما بهتر است راجب فضاسازی و موسیقی نیز سخن بگویم. ما از Inside Out انتظار داریم که مغز انسان و نحوه کارکرد آن را به زبان ساده و به سبک انیمیشن توضیح دهد، این اثر در انجام این کار کاملا موفق است، بچه ها به خوبی با این موضوع ارتباط میگیرند و بزرگتر ها عمق داستان را درک میکنند. از طراحی صحنه ها تا جزئیات مکان های مختلف مغز همه به دقت ساخته شده اند، برای مثال در سرزمین تخیل خانه ای میبینم که از ابر تشکیل شده یا در ایستگاه رویا کارگردان هایی را میبینیم که در حال فیلم برداری خواب رایلی هستند!
یکی از نقاط قوت Inside Out موسیقی آن است، موسیقی متن این اثر به قدری زیباست که میتوان ساعت ها به آن گوش داد و خسته نشد، موسیقی به قدری با فیلم هماهنگ است که باعث شده لحظات احساسی تقویت شوند، فضای داستان کاملا حس شود و شخصیت ها قابل لمس شوند، همه این ها فقط و فقط بخاطر موسیقی متنی است که مایکل جاکینو نواخته است، البته که Inside Out بدون موسیقی متن نیز شاهکاری فراموش نشدنی است و زیبایی آن وابسته به موسیقی متن اش نیست. در بحث صدا گذاری کاراکتر ها نیز Inside Out خوش درخشیده و صداپیشگانی چون: ایمی پولر (Amy Poehler) در نقش شادی، فیلیس اسمیت (Phyllis Smith) در نقش غم، ریچارد کایند (Richard Kind) در نقش بیلی، بیل هیدر (Bill Hader) در نقش ترس، لوئیس بلک (Lewis Black) در نقش خشم، میندی کالینگ (Mindy Kaling) در نقش انزجار، کیتلین دیاس (Kaitlyn Dias) در نقش رایلی، داین لین (Diane Lane) در نقش مادر رایلی، و کایل مکلاکلن (Kyle MacLachlan) در نقش پدر رایلی نیز در این فیلم به صداپیشگی پرداختهاند. از صداپیشگان دوبله فارسی Inside Out نیز میتوان به: شادی: آرزو آفری، غم: سوده فکری، ترس: محمد هدایتی و خشم: سعید آریافر اشاره کرد. به لطف این صداپیشگان لذت تماشای این اثر دو چندان شده است.
Inside Out جزو آثاری است که به سختی میتوان نقطه ضعفی از آن پیدا کرد، زیرا اگر نقطه ضعف ای داشته باشد نیز زیر سایه نقاط قوت اش محو میشود، اما اگر بخواهیم منصفانه این اثر را نقد کنیم باید به نقاط ضعف اش نیز اشاره کنیم. اولین چیزی که در مورد Inside Out شاید مبهم باشد گم شدن غم و شادی درون مغز است، سوالی که ایجاد میشود این است که چرا باید احساسات اصلی مغز درون خود مغز گم شوند؟ البته که این ایراد کوچک (اگر واقعا ایراد باشد) تاثیر خاصی روی فیلم نمیگذارد. بقیه ایرادات نیز در همین حد سطحی هستند و شاید اصلا به ذهن بیننده نرسد که چنین ایرادی وجود داشت. اما Inside Out نقاط قوت بیشماری دارد، از داستان عمیق اش تا موسیقی متن خارقالعاده اش همه و همه باعث شدند که با یک انیمیشن معمولی طرف نباشیم.
نتیجهگیری
در آخر میتوان گفت فیلم به هدف خود میرسد و پیام اش را چه برای کودکان، چه برای نوجوانان و چه برای بزرگسالان به خوبی انتقال میدهد. این اثر برای تمام سنین مناسب میباشد، بچه ها را سرگرم میکند و میخنداند، به نوجوانان یاد میدهد چگونه از احساسات خود استفاده کنند و کنترل اش کنند و بزرگسالان را عمیقا به فکر فرو میبرد.
نمره من به فیلم: ۱۰/۱۰ شاهکار
ممنون از پیکسار بابت خلق این شاهکار بینقص